ترامپ تنگه را بسته می‌خواهد

بهزاد احمدی‌نیا

روزهای گذشته مملو از اظهارنظرهای شعارگونه درباره تقابل‌های مختلف میان ایران و آمریکا بوده و محور تمامی این اظهارات که شبیه به جنگ لفظی رهبر کره شمالی و ترامپ بود، تحریم نفتی ایران است. در این بین آنچه بیش از دیگر سوژه‌ها جلب توجه می‌کند، بحث بسته شدن مسیرهای فروش نفت ایران و در مقابل بسته شدن تنگه هرمز برای عبور نفت است که زوایای پیدا و پنهان مختلفی دارد، در این نوشتار به دومین زاویه ناگفته آن می‌پردازم.
پیش از این اینکه تهدید بستن راه نفتی خلیج فارس درواقع تهدیدی علیه هند، چین و ژاپن است توضیح دادم اما این تمام ماجرا نیست.

پرسش اصلی این است که چرا ترامپ باوجود این‌که به‌خوبی از توان ایران برای اخلال در تردد نفتکش‌ها در خلیج‌فارس آگاه است و اثر چنین اخلالی در قیمت نفت به‌آسانی قابل پیش‌بینی‌ست، همزمان هم از تحریم نفتی تهران سخن می‌گوید و هم جنگ لفظی-رسانه‌ای را به‌سویی سوق می‌دهد که تهدید علیه هرمز تشدید شود.

آثار جهانی تحریم نفتی
تحریم نفتی ایران در حدود ۱ میلیون بشکه از نفت مورد نیاز بازار را حذف می‌کند؛ این میزان نفت به‌آسانی و بلافاصله از سوی چندکشور از جمله عربستان و روسیه و امارات قابل جبران است، به‌ویژه اینکه در صورت چنین اتفاقی، قطعا قیمت نفت افزایش خواهد داشت و فروش بیشتر نیز برای این کشورها مطلوب است پس، با اشتیاق از آن استقبال خواهند کرد. نزدیک به یک میلیون بشکه دیگر از صادرات ایران نیز که به چین، هند و روسیه می‌رود با تحریم‌های ترامپ نیازمند تخفیف ویژه خواهد بود اما بدون مشکل دیگری تبادل و در مقابل آن احتمالا کالاهای مختلفی دریافت خواهد شد. پس تا اینجا هم عربستان و روسیه و هم چین و هند از این تحریم خوشنود خواهند بود و هم واشنگتن کم‌وبیش به خواسته‌اش خواهد رسید.
این نخستین گام است اما مشکل ایالات متحده در حوزه نفت بیش از این‌هاست، چه اینکه بی‌ثباتی در تقاضای امروز، موجب نگرانی‌هایی شده است.

مشکل آمریکا چیست؟
برای شرح این مشکل، آمار و ارقام ساده‌ای از وضعیت تولید و مصرف نفت در ایالات متحده را بررسی می‌کنیم.
بنابر گزارش آژانس نظارت بر انرژی آمریکا، این کشور در سال ۲۰۱۷ به‌طور میانگین روزانه ۱۹/۸۸ میلیون بشکه نفت مصرف کرده است. از سوی دیگر آخرین آمار تولید مربوط به رکوردشکنی ایالات متحده حاکی از این است که تولید شیل و غیرشیل در ماه گذشته به ۱۱ میلیون بشکه در روز رسید. در این بین حدود ۹ میلیون بشکه باقیمانده باید از محل واردات تأمین شود.

آمار واردات نیز منتشر شده و نشان می‌دهد در هفته نخست ماه جاری میانگین روزانه ۷/۵ میلیون بشکه و در هفته دوم میانگین روزانه ۹ میلیون بشکه در روز نفت خریداری شده از دیگر کشورها به آمریکا رسیده است.
نکته مهم درباره آمار واردات این است که برخی قراردادهای واردات مانند خرید از کانادا و عربستان؛ حکم خریدهای استراتژیک را دارند و به‌دلایل سیاسی باید حفظ شوند پس این بخش که در حدود نیمی از خرید نفت واشنگتن را تشکیل می‌دهد، قابل حذف نیست. از سوی دیگر، برخی خریدها مانند نفت فوق سنگینی که از ونزوئلا خریداری می‌شد، به دلیل مشخصات فنی و غلظت، قابل جایگزینی با تولیدات داخل آمریکا نیستند و درواقع پالایشگاه‌های خریدار این نفت‌ها نمی‌توانند از محصول داخلی برای جایگزین آن استفاده کنند چراکه نفتی با آن مشخصات در آمریکا تولید نمی‌شود پس ناگزیر به خرید از خارج یا تعطیلی هستند که البته گزینه دوم به‌کلی قابل چشم‌پوشی‌ست.

نتیجه اینکه میزان خرید نفت روزانه آمریکا از سال ۲۰۰۳ تا ابتدای ۲۰۱۸ بین ۷ تا ۱۰ میلیون بشکه در نوسان بوده که بیش از دوسوم این دوران این رقم بین ۹ تا ۱۰ میلیون بشکه در روز بود و در نهایت در سال ۲۰۱۷ با افت به زیر ۸ میلیون بشکه، رتبه نخست خریداران نفت جهان به چین رسید اما از ابتدای ۲۰۱۸ این رویه کاملا تغییر کرده است.

در سال ۲۰۱۸ میانگین خرید روزانه نفت به جز هفته گذشته، تماماً بین ۷ تا ۸ میلیون بشکه بوده و بیشتر به ۷ نزدیک شده است. در مجموع آنچه در اینجا دیده می‌شود این است که آمریکا به‌سرعت به سوی یک مازاد نفتی در داخل پیش می‌رود که نه به آن نیاز دارد و نه توان پالایشگاهی این کشور یارای میزبانی از آن را دارد. این مازاد در حال حاضر با توجه به تمام آمار و ارقام، نزدیک به نیم میلیون بشکه است اما با رشد روزافزون تولید تگزاس، به‌زودی رقم‌های این مازاد نیز میلیونی خواهد شد.

هرمز ناجی تگزاس
در خبرهای هفته گذشته پی‌در‌پی تأکید شد که ایالت تگزاس آمریکا با رسیدن به تولید ۵/۶ میلیون بشکه در روز، از کشورهای عراق، ایران و کانادا در تولید نفت پیشی‌گرفت و رتبه سوم جهان را از آن خود کرد. در این شرایط، نفت مازاد ایالات متحده که هر روز تولید آن بیشتر می‌شود، به‌جای پر کردن ذخایر استراتژیک این کشور (ترازهای مالی دولت فدرال اجازه خرید بیشتر برای ذخایر را نمی‌دهد)باید به نفتکش‌ها سپرده شود اما فاصله زیاد تگزاس با مراکز مصرف عمده در اروپا و شرق دور، هزینه تمام شده این نفت را برای مصرف‌کننده افزایش می‌دهد و هنوز تمایل زیادی برای خرید نفت از امریکا در میان مصرف‌کنندگان وجود ندارد. بسته شدن یا اخلال در تردد نفتکش‌ها در تنگه هرمز، این مشکل را حل می‌کند.

در صورتی که مشکل امنیتی برای آب‌راه خلیج‌فارس ایجاد شود، قیمت نفت و به‌ویژه سبد نفتی اوپک در بازارهای جهانی سر به فلک می‌کشد و فاصله میان قیمت تمام شده خریدار برای نفت آمریکا و نفت خاورمیانه به حداقل خواهد رسید؛ این همان اتفاقی‌ست که می‌تواند نفت مازاد آمریکا را به سادگی به بازار سرازیر کند و پس از آن بازپس‌گیری بازار از آنها بسیار دشوار و مستلزم چندین سال صرف وقت است. یکی از فاکتورهای تعیین کننده در بازار خرید و فروش و سرمایه‌گذاری نفت، ثبات سیاسی و امنیت اقتصادی محل تولید است که از این نظر تگزاس کیلومترها بالاتر از خاورمیانه قرار دارد و با کوچ مشتریان و سرمایه‌ها به آنجا، بازگرداندن آنها فقط با قیمت ۳۰ یا ۴۰ دلار در هر بشکه برای خاورمیانه ممکن خواهد شد. نمونه چنین اتفاقی را در تولید بسیار پرهزینه نفت در دریای شمال می‌توان دید که حتی باوجود تعطیلی موردی در زمان نفت ۵۰ دلاری، هرگز متوقف نشد و با هزینه تولید ۷۰ دلار نیز به تولید خود ادامه داده است.

منابع آماری:
https://www.eia.gov/dnav/pet/hist/LeafHandler.ashx?n=PET&s=WCRIMUS2&f=W
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_oil_consumption

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

3 پاسخ

  1. بدون شک سپاه توان بستن هر دو تنگه هرمز و المندب را دارد. نیازی به تکنولوژی مدرن نیست. عملیات در آصل تروریستی بزن و در رو خواهد بود. اما این ماجرا جویی

    خشم جهانی‌ و نابودی ایران میشود. اما حسن اینکار این است به اسم دور زدن تحریم‌ها و یا تدارک ساز و برگ جنگ، کلی‌ سردار، بچه آخوند، و پسر حاجی با دلالی و کمیسین گیری به پول مفت دست میابند. بر قرار نوشته شما. حتی کمپانی‌های نفتی امریکا هم از این ماجرا منفعت میبرند. حتی روس‌ها با افزایش قیمت نفت پول مفت به دست می‌‌آورند. انگلیس و نروژ هم به همین ترتیب از افزایش قیمت نفت شمال کیف خواهند کرد. پس بستن دو تنگه به کیف همه هست غیر از ملت ایران

  2. شاید بسته شدن تنگه هرمز منجر به امکان پذیری صدور نفت آمریکا شود، اما این حتی در صورت صحت تنها یک نتیجه بسیار فرعی است و مضرات آن بسیار بیشتر است. نکته مهم دیگر این است که فاصله خلیج فارس تا اروپای غربی چندان نزدیک تر از فاصله آمریکا تا اروپای غربی نیست!

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »