دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا در کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر ایتالیا در پاسخ به سوال چطور میتوان تنشهای با ایران را کاهش داد پاسخ داد: حاضرم با آنها ملاقات کنم. هرزمان و هرجایی که آنها بخواهند. هیچ پیششرطی نداریم. هروقت بخواهند. هم برای آنها خوب است، هم برای دنیا. این کار را از موضع قدرت یا ضعف انجام نمیدهم، فکر میکنم ملاقات کردن کار مناسبی است. پمپئو، وزیر خارجه امریکا که قبلا ۱۲ شرط برای بهبود ایران اعلام کرده و تندترین و سخیفترین سخنرانی علیه ایران درجمع ایرانیهای مقیم امریکا را انجام داده بود…
بلافاصله بعد از اظهارات ترامپ در مورد گفتوگوی بدون پیششرط با تهران، باز هم شرط گذاشت و گفت ایران باید قبل از مذاکره مواضع خود را به طور اساسی تغییر دهد. قبلا زیاد درمورد شکاف موجود در واشنگتن در مورد نحوه کار با ایران نوشته و صحبت کردهام. مجدد هم تاکید میکنم که در شرایط فعلی واشنگتن، نظامیها و ترامپ خواستار جنگ با ایران نبوده و گفتوگوی بدون پیششرط را ترجیح میدهند. اما سیاستمداران مهمی مثل جان بولتون، مشاور امنیت ملی و پمپئو، وزیر خارجه ته ذهنشان تغییر رژیم، حمله نظامی و عدم گفتوگو با ایران است؛ لذا نباید تردید کرد که اعلام آقای ترامپ در مورد گفتوگوی بدون پیششرط با همتای ایرانی خود یک تحول قابل توجه به نفع ایران است اما نهتنها با چالشهای جدی در واشنگتن مواجه بوده بلکه محور تلآویو- ریاض- ابوظبی را دیوانه میکند. در چنین شرایطی اگر من جای آقای روحانی بودم با تصمیم شورای عالی امنیت ملی و موافقت مقام معظم رهبری در پاسخ به پیشنهاد آقای ترامپ، به ایشان پیشنهاد میکردم به تهران سفر کند و قبل از گفتوگوهای کاری چند برنامه ایرانشناسی برای او میگذاشتم. ۱- دیداری برای او با خانوادههای شهدای جنگ، قربانیان سلاحهای شیمیایی صدام، قربانیان هواپیمای مسافری ایران بر فراز خلیج فارس و بازدید از موزه جنگ میگذاشتم تا آقای ترامپ عواقب نمونههایی از سیاستهای امریکا بعد از انقلاب اسلامی در ایران را از نزدیک لمس، علت بیاعتمادی ایرانیها را درک و با فرهنگ مقاومت ایرانیها نیز آشنا شود. ۲- از سردار سلیمانی خواهش میکردم اوضاع واقعی منطقه را برای وی تشریح کرده و اسناد و مدارک و شواهدی که اثبات میکند امریکا نقش مهمی در بیثباتی منطقه داشته و از گروههای تروریستی حمایت کرده را برای ایشان توضیح و یک فایل کامل و مستند هم به ایشان بدهد تا برای ایشان روشن شود که چه کشوری عامل بیثباتی منطقه بوده و هست. چون ترامپ خواهان خروج نیروهای امریکا از افغانستان و عراق است سردار میتواند راههای خروج آبرومندانه امریکاییها از باتلاقهایی مثل افغانستان و عراق را به او نشان داده و راههای حل و فصل صلحآمیز بحرانهای منطقه را به او معرفی کند. ۳- بازدیدی از تاسیسات هستهای ایران میگذاشتم و از دکتر صالحی خواهش میکردم که خلاصهای از تاریخچه هستهای ایران قبل و بعد از انقلاب همراه با اسناد و مدارک برای ایشان تشریح کند تا هم از ماهیت صلحآمیز هستهای ایران اطمینان حاصل کند و هم با استانداردهای دوگانه امریکا قبل و بعد از انقلاب آشنا شود. ۴- بازدیدها، شواهد و مدارکی که نشان دهد تحریمهای امریکا علیه مردم ایران است را روی میز میگذاشتم تا درک کند که طرفداری آنها از مردم ایران با سیاستهای اعمالیشان کاملا مغایرت دارد و مردم ایران قربانی تحریمها هستند. ۵-بازدیدی از آثار چند هزار ساله تمدن و تاریخ ایران برای او تنظیم میکردم تا از نزدیک لمس کند که با ملتی روبهروست که ریشه ۷۰۰۰ ساله درتاریخ و تمدن بشری دارد و نه باکشوری که سابقه پیدایش آن از عمر خود آقای ترامپ هم کمتر است. ۶-درمرحله آخر سه توافقنامه بین ایران و امریکا، معاهده مودت بین ایران و امریکا قبل از انقلاب و قرارداد الجزایرو توافق هستهای بعد از انقلاب را به عنوان مبنای گفتوگو پیش روی آقای ترامپ میگذاشتم. معاهده مودت و قرارداد الجزایر دارای اصول کلیدی مورد نظر ایران همچون اصل احترام متقابل، اصل عدم مداخله و روابطی برابر است. این سه توافق را به عنوان مبنای مذاکره با ترامپ قرار میدادم. اما در مورد عواقب این دعوت: *اگر ترامپ این دعوت را رد کند، توپ به زمین طرف امریکایی شوت خواهد شد چون ترامپ میخواهد به مقامات و افکار عمومی جهان تلقین کند که او خواهان گفتوگوو حل و فصل اختلافات از طریق دیپلماسی است و این ایران است که مخالفت میکند. *اگر ترامپ بپذیرد و به تهران سفر کند، بخشی از خواسته او تامین میشود. او میخواهد فردی تاریخساز تلقی شود. نفس سفر او به تهران، امکان این مانور را به او خواهد داد بدون اینکه هزینهای برای تهران داشته باشد. *درنهایت هم دوحالت بیشتر متصور نیست؛ اینکه در جریان این سفر پیشرفت قابل ملاحظهای به دست آید یا خیر. حتی درصورتی که توافقی هم حاصل نشود، این ترامپ است که ریسک سفر را پذیرفته و دست خالی برگشته و تهران چیزی را از دست نخواهد داد؛ ضمن اینکه نفس سفر رییسجمهور امریکا به تهران برای حل مشکلات با ایران، حاکی از عزت و اقتدار ایران خواهد بود.
منبع: روزنامه اعتماد
3 پاسخ
آقای ترامپ و آقای روحانی همتا هستند ؟!
آقای موسویان، در این چهل سال همه شما را آزمودیم، نیازی نیست شما را باز بیازماییم. بجای روحانی نباش دادش ! از ایران چیزی نگذاشتید . شما و ولایت فقیهتان ما را رها کنید. ثروت بی حسابی هم در لبنان و جاهای دیگر دارید.در همان جنوب لبنان نزدیک رژیم اشغالگر قدستان یک جمهوری اسلامی دیگر بسازید یا در سوریه. دست از ایران بردارید.
آقای موسویان باسلام؛
در همین ابتدای مقاله اشتباه عجیب خود را عریان ساخته ائید :شما نیک میدانید مطابق قانون اساسی کشورتان ریاست جمهوری کاره ائی نیست؛بل که در همچون مواقعی مجددا رهبری باید نرمش قهرمانانه کند وبه زیر دستان نگونبخت اجازه بدهدوبعدا هم گلو پاره کند که از اول اعتمادی نداشته است وآیا از ترس ،حقیقتا آرزو نکرده ائید که خود رهبر، باشید ویا جرئت وتصور چنان جسارتی را به مخیله راه نداده ونمی دهید؟!!.زیاد ذوق زده وهیجان زده نشوید،اولا آنچه ترامپ میخواهدودر پی آنست ،مواضع جدید خودش است وثانیا آقای دیپلمات محترم ،ایران وامریکا در وضعیتی نیستند که اگر مذاکره ائی داشته باشند ،دورئیس جمهوری دست در دست هم ودر یکی از کشورهای خودشان با هم دیدار وتوافق بکنندکه شما امکان دست یابی به چنان رویاهائی را از حسن روحانی طلب نموده ائید؛بلکه منظور از کلمه هرجا (کشور سومی برای مذاکره است که تعیین آن، اینکه جانبدار ونزدیک به کدامیک باشد، مهم نباشد) یعنی نه ایران ونه امریکا!!!پس بهتر است بعنوان یک دیپلمات بازنشسته وبدون حرف وکلام گذاری در دهان روحانی وآموزش های خیالپردازانه به ایشان که ممکن است ،نا راحت هم بشوند ،نامه ائی سرگشاده وبه انگلیسی ودر یکی از جراید امریکا به ترامپ بنویسید واز زبان مردم مظلوم ایران یاد آورشوید:۱-آقای ترامپ کشور ایران جنگی به تحریک ولایت وبا حمله صدام ،با عراق همسایه انجام دادکه البته طبق گفته امام راحل در آغاز نعمت بود؛چون حاکمیت خود را کاملا تثبیت وبه ملت غالب کرد وکلیه مخالفان خود را تابستان۶۷ پاک سازی فله ائی کرد ولی از انجائیکه قصد داشت با شکست کامل صدام به نعمت های باد آورده بیشتری دسترسی پیدا کند ،جنگ را شش سال دیگر وزیادتر، لجوجانه ادامه دادوبانگ جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان طنین انداخت وآخر بدون نتیجه نهائی جام زهر را سر کشیدوالبته هزینه ها همه از جیب ملت مظلوم ایران بود.۲-در جریان جنگ هوس بستن تنگه هرمز کرد وبا قایق های انتحاری ساخته از نیمه بشکه های خالی نفت به ناوگان جنگی امریکا حمله به نیرو آوردکه در این میان وهیچکس نفهمید از کجا ،یک هواپیمای مسافربری ایرانی به محل درگیری ناو نزدیک شد وبلافاصله با پدافند ناو سقوط کرد وکسی نمیدانست که چرا هواپیمای مسافربری باید به محل درگیری جننزدیک میشد؟!!!وبازهزینه ها همه ازجیب ملت شریف بود ۳-پس از حمله امریکا به افغانستان وعراق زوزه ها وگریه ها سر داد وحتی کم مانده بود به دفاع از صدام اشغالگر کشور کویت ،وارد جنگ با امریکا شود که از ترس وواهمه ای که از جنگ قبلی داشت ،ناگزیرعقلانیت به خرج داد وخود اقدام مستقیم نکرد، ولی شدیدا تبلیغات ودفاع های جانانه لفظی به نیرو کرد ونهایتا جهت ثبوت ادعاهای خود،پنهانی وغیر مستقیم وارد ادامه معرکه وکارزار جنگ های افغانستان وعراق شده وبا همدستی با باقیمانده القاعده وسران آنان وهمچنین بقایای صدامیان وسایر گروههای خودساخته شیعی در عراق به انفجارمین های کنار جاده ائی وتله های انفجاری وکذاپخش پر سروصدای اخبار انها در صدا وسیما می پرداخت که باز هزینه های مربوطه از جیب های مبارک ملت مظلوم بود.۴-بعداز اتمام جنگ ومشاهده نتایج کار دیکتاتورهائی چون صدام واسامه وملا عمر بفکر ساخت جنگ افزار اتمی برای تحکیم جایگاه خود به مانند دیکتاتور کره شمالی افتاد وسال ها در این راه ضمن اقدام عملی در ساخت سایتهائی مانند نطنز،اراک واصفهان وبوشهروانباشت کیک زرد … وبه ضمیمه تبلیغات وفحاشی وتظاهرات خیابانی نمود، وآخر سر دست به دامان ترویکای اروپائی وروس وچین شد تا شاید ضمن اثبات بی گناهی وگاها انداختن شکاف بین نمایندگان کشورهای طرف مذاکره واستفاده از تضاد وشکاف و رقابت طبیعی میان آنها به نتیجه ائی ایمن در تداوم ساخت سلاح دست پیدا کند وجالب اینکه مدعی ویار همدست ایشان ،روسیه هیچوقت گول نخورد وهمواره به ضرر ایشان برای قطع نامه ها رای به سبد انداخت ونتیجه همچنان پوچ برای ملت بود ولی باز هزینه ها همچنان از جیب ملت شریف بود.۵-تا نهایتا در انتخابات نمایشی سال ۹۲ بین کاندیدهای به اصطلاح ریاست جمهوری برسر به نتیجه نرسیدن گفتگوها وتداوم تحریمها ی کمرشکن که می رفت در نهایت به بند ماشه در شورای امنیت ختم شود،نزاع آشکار تلویزیونی در گرفت وسیاست وطن بر باد ده رهبر در لجاجت وعدم توافق واجازه برای گفتگوآفتابی شدکه با شکست خفت بار نماینده رهبری همراه بودوآقای ترامپ عزیز؛ پرزیدنت محترم امریکا، شاید باور نکنید برای اولین بار رهبری از ترس سوء عاقبت عقب نشینی کرد،ولی همچنان هزینه های سر سام آور از جیب ملت مظلوم پرداخت میگردید وبی نوائی واقعی از آن اوبود. بالاخره از آنجائیکه دولت اوباما وقت کافی نداشت وترس از این میرفت که ولایت مطلقه در زمان مابین انتخابات امریکا به سلاح اتمی مسلح شود،قراردادی نیم بندی با ظریف (که معروف بود کی گفته ظریفه شش کشور و حریفه ) به امضاء آورد تا هم از خطروشیطنت ولایت در این میان امریکا را دورساخته وهم شاید ضمن درگیر ساختن ایران ورهبر با قرارومدارها ی برجام ویا بیداری احتمالی رهبر که شاید از بر باد دادن مفت اموال ملت بالاخره خسته شده باشد،جلو ضرر وزیان احتمالی را بگیرد.اما هزینه ها همچنان پر شتاب از جیب ملت بود۶-ولی رهبر خود را زیرکتر از اینها میدانست وبا خود میگفت در پناه وبا دست آوردهای برجام شدیدتر از قبل به فعالیتها ،البته فعالیتهای خرابکارانه ادامه خواهیم داد ودیگر امریکا به احترام امضای اوباما شاید به ما کاری نداشته باشد.اما در این میان کاخ سفیدرا پرزیدنت آگاه دیگری سر کار آمده بود وبه محض مشاهده اقدامات رهبر در یمن،عراق ،سوریه وعربستان وکمک مستقیم به تروریستهای حماس آنهم با پول های دریافتی از امریکا وپرتاب موشک به ریاض ،ناگاه ضمن هشدار قبلی فریاد بر آورده ونهایتا برجام پاره کردونه برجام که اقتصاد رانتی ولی مقاومتی !!!رهبری را پاره کرد ولذا رهبر وپیرامونیان را در بهت اغماء گونه فرو برد وباز هزینه ها از جیب ملت شریف بود وحالا بر حضرت ترامپ باید ثابت شده باشد که ملت در این میان هیچ بوده است ومسلما بی گناهی وی قابل اثبات در کلیه دادگاههای امریکا ودیولان بین المللی لاهه است .پس آقای ترامپ بر ملت شریف رحم آورده وحساب آن را از ولایت مطلقه جدا وبه وی به طریقی که میدانید یار ی وکمک رسانی کنید % ایام بکام
واقعاً که این حسین موسویان یک مغز متفکر دیپلماسی است! فهرست همه اقدامات تجاوزکارانه آمریکا در ایران را روی میز گذاشته تا روحانی و ظریف و سلیمانی و صالحی و …. سر از پا نشناخته آن ها را نشان ترامپ بدهند و مثلاً او را از رو ببرند…اما وی، یا از روی سهو یا عمد، یک نکته را که کلیدی است و باعث و بانی ۴۰ سال دشمنی و خصومت با آمریکا شده از قلم انداخته است: گروگانگیری ۴۴۴ روزه کارکنان سفارت آمریکا و… نه فقط عدم پوزشخواهی از آن، که ادامه این سیاست تروریستی در جای جای جهان و حتا ایران! نمونه آخر آن این گفته قاضی دادگاه نازنین زاغری است که در آخرین ملاقات به این زن دربند بیگناه آشکار و در کمال وقاحت گفته(نقل به مضمون): تا بریتانیا بدهی چند صد میلیون دلاری خود به ایران را ندهد،آزادی وی میسر نیست!واقعاً موسویان فکر می کند که با یک مشت کور احمق و از دنیا بی خبر روبروست که چنین حرف هایی را یاد برادران کارگزارش می دهد تا تحویل مقام های آمریکایی در تهران بدهند؟ آن هم در این زمان که زمین نارضایتی های عمیق مردمی زیر پای شان به لرزه افتاده است؟!بابا شماها دیگه کی هستید؟؟
دیدگاهها بستهاند.