در صحنه ای از فیلم “آژانس شیشه ای”، بین یک مسئول امنیتی و “حاج کاظم” که در تلاش برای نجات جان “عباس” (جانباز جنگ) با ماموران درگیر شده، دیالوگی ماندگار برقرار میشود.
مسئول امنیتی به حاج کاظم می گوید: “می دونی قهرمانبازیات رو آنتنه؟ میدونی سی ان ان و بی بی سی هردو شون تو بوق کردن؟”
کاظم جواب می دهد: “به اون آقایون بگو بین عباس و بی بی سی یکی رو انتخاب کنن. حافظ امنیت ملی برای من امثال عباسه. اگه امنیت ملی اونا رو بی بی سی تعیین می کنه، هرکی قبله خودشو بچسبه!”
نوشته اخیر جعفرشیرعلی نیا، مورخ برجسته جنگ، با عنوان “مسئولان محترم! لطفا چشم از بیبیسی فارسی بردارید”، نگارنده را ناخوادآگاه به یاد دیالوگ معروف آژانس شیشه ای انداخت.
شیرعلی نیا که بخشی از مهمترین تحقیقات انجام شده در ایران در مورد جنگ هشت ساله، حاصل کارهای اوست، دیروز متنی را منتشر کرده که در آن، حساسیت غیرطبیعی مسئولان حکومتی در مورد مستند “جام زهر” بیبیسی مورد اشاره قرار گرفته.
جعفر شیرعلی نیا نوشته: “در هفتههای گذشته در جمعهای مختلفی شنیدم که مستند جام زهر که از شبکهی بیبیسی پخش شده ذهن برخی از مسئولان را به هم ریخته است.”
این تاریخنگار مقیم تهران، با ذکر اینکه “جام زهر”، مبتنی بر مدارک، برنامه ها و فیلم هایی است که پیشتر در داخل کشور منتشر شده، به مقاومت هایی اشاره کرده که در مقابل عرضه چنان محصولاتی در داخل کشور صورت میگرفته. او همچنین، مثال زده که چگونه پیشتر، حتی نقد سخنان برخی فرماندهان جنگ در رسانه هایی در حد روزنامه جمهوری اسلامی، باعث متهم شدن منتقدان به همراهی با بیبیسی شده است.
با اشاره به چنین مواردی، آقای شیرعلی نیا به مسئولان توصیه کرده “قدری به داخل نگاه کنند و تا این حد تحت تاثیر این رسانهها [رسانه های خارجی] نباشند”، و هشدار داده: “شاید بتوان با فشارهای غیراصولی، نقد داخلی را محدود کرد، اما اگر نقد داخلی نباشد نقد بیرونی جایگزین آن میشود.”
جعفر شیرعلی نیا به عنوان نمونه، به مجموعه “سطرهای ناخوانده” اشاره کرده که در مهرماه ۱۳۹۳ از شبکه یک سیما پخش شد و به طرح ناگفته هایی صریح در مورد تاریخ جنگ پرداخت، اما به گفته وی، مخالفت شدید “سرداری از متولیانِ اصلی دفاع مقدس” را به دنبال داشت و امکان تولید برنامه های مشابه در آینده، منتفی شد.
از قضا، شاید یادآوری این نکته مهم باشد در میان مجموعه مطالب دست اولی که در سلسله برنامه های “سطرهای ناخوانده” مطرح شدند، مهمترین اتفاق، رونمایی از گزارش معروف محسن رضایی در پایان جنگ بعد از حدود ربع قرن بود. گزارشی که آیت الله خمینی در نامه خود به مسئولان برای اعلام پذیرش آتش بس، مفصلا به آن اشاره میکرد، و حکایت داشت که فرمانده سپاه برای پیروزی در جنگ، مثلا خواستار ۷ برابر شدن نیروهای سپاه و ۲ و نیم برابر شدن تعداد تانکها و حتی سلاح های اتمی و لیزری است-که طبیعتا غیرممکن بود.
یادآوری اتفاقاتی که قبل از موافقت غیرمنتظره سرلشکر رضایی با رونمایی از نامه تاریخی تیر۱۳۶۷ خود به وقوع پیوست، احتمالا در گمانه زنی راجع به فضای ذهنی برخی از مسئولان ایرانی مفید خواهد بود:
در اول مهر ۱۳۹۳، بنده در سایت بی بی سی مطلب مفصلی را در مورد تحولات پایان جنگ منتشر کردم که از جمله به تفصیل، به نامه معروف محسن رضایی به آیت الله خمینی میپرداخت. مصاحبه برنامه سطرهای ناخوانده با محسن رضایی، چند شب بعد، در شامگاه چهارم و پنجم مهرماه ۱۳۹۳ صورت گرفت. شب اول، در پی خودداری محسن رضایی از پاسخگویی صریح به سوالات سه کارشناس برنامه، یکی از آنها با انتقاد از این محافظهکاری گفت “قطعا من جوان دوست ندارم که از بی بی سی ناگفته های جنگ را بشنوم” و افزود: “خواهش می کنم به بزرگواری خودتان اجازه بدهید که سوالاتمان را بپرسیم”. پس از آن بود که سرلشکر رضایی موافقت کرد شفاف تر به سوالات پاسخ دهد. شفافیتی که اوج آن، رونمایی از نامه تاریخی خود در پایان جنگ، در برنامه شب بعد (شامگاه پنجم مهر) بود.
از اتفاقات فوق، البته نمی توان نتیجه صد در صدی گرفت. اما تعجب نباید کرد اگر حتی رونمایی فرمانده سابق سپاه از نامه تاریخی تیر ۱۳۶۷، واکنشی به مطلب منتشر شده در خارج از کشور باشد تا مبادا “جوانها از بیبیسی ناگفته های جنگ را بشنوند”.
واکنشی که “جنس” آن، در مجموعه ای دیگر از “شفاف سازی” های مسئولان در مورد تاریخ جنگ هم قابل تشخیص است. در صورت لزوم، می توان در این مورد مشخصتر توضیح داد. والله اعلم.
نهایت آنکه به نظر می رسد تا اطلاع ثانوی، دغدغه اصلی مسئولان ، “امثال بیبیسی است و نه عباسها”. تا وقتی چنین باشد، نباید تعجب کرد که حاج کاظمها نتیجه بگیرند: “اگه امنیت ملی اونا رو بیبیسی تعیین می کنه، هرکی قبله خودشو بچسبه.”
منبع: