Categories: یادداشت

دل‌نوشته‌ای برای عبدالفتاح سلطانی و به یاد هما سلطانی

دارم لحظه‌‌ای را نگاه می‌کنم که عبدالفتاح سلطانی برای کوتاه‌زمانی از اسارتِ بیداد به خانه می‌رسد. مانده‌ام هاج‌وواج، گنگ، گویی رها در خلأ. اشک اما، امان‌ام نمی‌دهد. نفرت با همه‌ی تنفری که از آن دارم همه‌ی وجودم را گرفته است، نفرت از این همه پلشتی و بیداد. می‌خواهم هم‌دردی کنم، واژه‌ای درخور نمی‌یابم. تنها نگاه می‌کنم هرچندکه نمی خواهم نگاه کنم؛ از شرم، شرم از خودمان، شرم از زمانه‌ای که در آن می‌زییم، شرم از سرزمینی که مال ماست و عاشقانه دوستش دارم، شرم از انسان بودن هرچندکه همه‌ی وجودمان در همین انسان بودن معنا پیدا می‌کند. تنها نگاه می‌کنم به تصویر پدری سروقد که با پاهایی استوار می‌آید اما، از آستانه‌ی در که می‌گذرد خمیده می‌شود و زار می‌زند.

نه‌تنها در خیال که با همه‌ی وجود در آغوشش می‌گیرم، با اشک نه، چراکه دیگر اشکی نمانده است، با دستانی لرزان که پیشکشی جز همدردی ندارد. حرفی نمی‌زنم، چراکه نیازی نیست. تنها با چشم و با دل می‌گویم: عزیز داغدار، عزیزان داغدار، با تو و با شماییم؛ تسلیت‌مان را بپذیرید. سرت سلامت، سرتان سلامت. غم‌ات و غم‌تان، غم من است، غم ماست، غم یک ملت است.

Recent Posts

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳