عراق به تحریم‌های ترامپ علیه ایران پای‌بند می‌ماند

مهدی نوربخش

هفته گذشته، دولت حیدر العبادی در عراق اعلام کرد که اگرچه موافق تحریم‌های ترامپ علیه ایران نیست اما از این تحریم‌ها را رعایت می‌کند. بسیاری در ایران از این موضع عبادی شگفت زده شدند بدون انکه به‌طور دقیق به این موضع که حامی پیامی هم برای ایران بود، توجه کرده باشند. عبادی به‌روشنی گفت که نمی‌خواهد کشورش از منظومه جهانی شدن اقتصاد در دنیا بیرون بماند. دومین پیام او این‌ بود که عراق، به‌عنوان یک کشور با اکثریت شیعه، ایران نیست و نمی‌خواهد با سیاست‌های ایران در سطح جهانی شناسایی و تمیز داده شود.

اما به‌عنوان عضوی از جامعه جهانی، عبادی بخوبی می‌داند که توسعه اقتصادی کشورش در گرو تعامل و پای‌بندی به پدیده بازار و اقتصاد جهانی شده‌ای‌ست که در طول سه دهه گذشته بر روابط و نهادهای بین المللی تاثیر بسزایی گذاشته‌اند. عبادی تصمیم گرفته است که عضوی از این خانواده بزرگ جهانی باشد تا کشورش بتواند از منابعی‌که اقتصاد جهانی فراهم اورده است، برای کشور و به‌نفع منافع ملی استفاده کند.

اما ایران پس از چهل سال از انقلاب گذشته هنوز نخواسته است که به این سئوال کلیدی پاسخ گوید که ایا خود را عضوی از جامعه جهانی می‌داند و حاضر است به قوانین و کنواسیون‌های بین‌المللی احترام بگذارد و یا ترجیح می‌دهد که خود را از این جامعه دور نگاه داشته و منافع ملی کشور را قربانی منافع ایدئولوژیک زمامداران کشورش کند. برخورد با کنواسیون FATF نشان داد که رهبری و زمامداران این کشور تا چه اندازه نسبت به روابط بین‌الملل در غفلت و بی‌بصیرتی مطلق مانده‌اند. اما عمق فاجعه اینجاست که رهبری جمهوری اسلامی فقط زمانی‌که فکر می‌کند می‌تواند از این روابط به سود خود و ایدئولوژی انزواگرایی نظامی‌ که بر پا ساخته است استفاده کند، به‌طور مخفی و اشکار پیش‌قدم می‌شود. زمانی‌که تعاملی را که او برایش شرط و شروطی قائل می‌شود با مشکلات روبرو شد، ادعا می‌کند که از ابتدا با ان مخالف بوده است. او در این روزها اعلام کرده است که در جریان مذاکرات هسته ای «اشتباه کرده» که «اجازه تجربه» داده است. این اولین باری‌ست که در پوشش یک ریاکاری مطلق رای به «اشتباه بودن صدور اجازه مذاکرات هسته ای» می‌دهد تا خودرا از زیر بار مسئولیت ان تبرئه کند. او هرگز حاضر نبوده است که در قبال تصمیمات خود مسئولیت بپذیرد و پاسخگو باشد. فرق او با شاه این است که او خودرا مسئول تصمیمات خود می‌دانست اما پاسخگو نبود. در لوای استبداد دینی، او از استبداد سلطنتی سبقت گرفته است.

تحریم‌های هسته‌ای ایران در زمان دولت احمدی‌نژاد از شورای امنیت سازمان ملل متحد گذشته است. اقای خامنه‌ای در طول سال‌های تحریم و در زمان دولتی که با یک تقلب انتخاباتی و با حمایت او سر کار امده بود، چشم بر تحریم‌های افزاینده بست و زمانی‌که اقتصاد کشور را با بحران‌های بزرگ روبرو دید که بر ثبات نظام تاثیر می‌گذاشت، دستور به مذاکره مخفی با امریکا داد. به‌دنبال مذاکرات مخفی که دکتر صالحی، رئیس فعلی سازمان انرژی هسته ای ایران، شروع کننده ان بوده، اجازه برای مذاکره از طریق دولت انتخابی روحانی صادر کرده است. امروز به‌خاطر این‌که برجام با سیاست‌های ماجراجویانه بین‌المللی سپاهیان در منطقه تضعیف شده و دولتی در امریکا سر کار امده است که از سر تبعیض‌گرایی مطلق، سیاست کشور ما را به چالش می‌کشد، رهبری اعلام می‌کند که از ابتدا با برجام موافق نبوده است. به‌جای قبول مسئولیت و پاسخگویی به سیاست‌های شکست خورده منطقه‌ای، رهبری دولت را مسئول اوضاع می‌داند و می‌گوید «کارشناسان اقتصادی و بسیاری از مسئولین بر این مسئله متفقند که عامل این مسئله خارجی نیست، درونی‌ست. نه اینکه تحریم‌ها اثر نداشته باشد اما عمده تاثیر مربوط به عملکردهاست». از او باید سئوال کرد که به‌عنوان رهبری که حتی برای دست‌چین کردن وزرا دخالت می‌کند، مسئولیت او برای این همه نابه‌سامانی‌های داخلی که اکثرا منشاء خارجی دارند، کجاست؟ بدون شک دولت روحانی در اتخاذ مدیران با صلاحیت به اشتباه رفته است اما اگر کشور کرارا با چالش‌های خارجی روبرو نشده بود، ایا نمی‌شد چاره اندیشی‌های بهتری در صحنه سیاست و اقتصاد کشور کرد؟

اما چرا عراق نخواسته است ایران باشد و  می‌کوشد که در سیاست‌های داخلی و خارجی راه خود را از ایران جدا کند؟

اول: بعد از فروپاشی نظام بعث، به‌دنبال دخالت نظامی امریکا در عراق، بزرگترین رقیب منطقه ای ایران از صحنه سیاست خلیج فارس حذف گردید. به‌جای تلاش برای ایجاد نظامی با ثبات در عراق، سپاهیان و رهبری به ایجاد یک دولت شیعی در عراق روی اوردند. دولت طائفه گرای نوری المالکی مورد حمایت مطلق ایران قرار گرفت. در بین سال‌های ۲۰۰۸-۲۰۰۷ میلادی، با تغییر در سیاست خود، امریکاییان توانستند با به‌کار گیری بسیاری از نیروهای سنی، اوضاع عراق را تا حدودی ارام و به ان ثبات بخشند. سیاست‌های نوری المالکی و ایران به اختلافات داخلی بین شیعیان و سنی‌ها دامن زد تا اینکه پایه‌های جنگ‌های بین شیعه و سنی در عراق تشدید شد. اختلافاتی که به‌دنبال سقوط صدام در گذشته خودرا به‌ شکلی نشان داده بود، به‌یک‌باره عیان شده و به ایجاد و تشکیل گروه‌های سنی تکفیری کمک شایانی کرد. در روزهای گذشته وقتی دکتر محمود صادقی به همکاری دولت عراق با امریکا برای اعمال تحریم‌ها بر ضد ایران اعتراض کرد، فائق الشیخ علی، نماینده انتخابی مجلس عراق و رهبر حزب «مردمی اصلاح» در توییتر خود ادعا کرد که ایران القاعده را وارد عراق کرده است و می‌بایست غرامت کشته شدن یک میلیون عراقی را به این دولت پرداخت کند. سیاست‌های ایران در عراق با انتقادات زیادی از طرف سنی‌ها و شیعیان روبرو بوده است. ایران در طول سال‌های نفوذ کمی و کیفی خود در عراق، اگرچه توانسته است دولت این کشور را تا حدودی برای مبارزه با داعش و جلوگیری از گسترش این گروه کمک کند، اما نتواست  به ثبات درونی عراق منجر شود. به‌خاطر همین، دولت عبادی مصرانه از امریکایی‌ها خواسته است که در خاک عراق بمانند و به‌دولت او برای ایجاد ثبات در این کشور کمک کنند. دولت عراق که هنوز قوام نگرفته است و کشوری‌که هنوز به ثبات سیاسی دست نیافته است، نمی‌تواند به تحریم‌های امریکا در مقابل ایران پای‌بند نماند.

دوم: جو داخلی عراق و ارایش نیروهای سیاسی، به دولت عبادی اجازه نمی‌دهد که منافع ملی کشور را قربانی دوستی با ایران کند. در درون عراق یک پلورالیسم سیاسی با تمام نقاط ضعف خود شکل گرفته است. جامعه سیاسی و جامعه مدنی در عراق به‌دنبال ایجاد نهادهای دموکراتیک در داخل و تعامل با کشورهای مختلف جهان و نهادهای بین الملی‌ست. انتخابات گذشته نشان داد که میانگین قدرت در عراق به‌دنبال ایجاد روابط گذشته عراق با ایران نیست. اگرچه حزب عامری و حشدالشعبی‌ها بعد از صدر، بیشترین کرسی‌های مجلس را تصاحب کردند اما نیروهای ائتلافی در صحنه سیاست فعلی عراق، برای یک عراق مستقل و پلورالیسم سیاسی تلاش می‌کنند. وقتی اقای ولایتی پیش از انتخابات عراق به این کشور سفر کرد و گفت که ایران اجازه نمی‌دهد که کمونیست‌هاو… در عراق سر کار بیایند، با انتقاد همه نیروهای سیاسی عراق روبرو شد. اقای ولایتی فراموش کرده بود که عراق در حال تغییر است و باید به‌این تغییر احترام بگذارد. در ناآرامی‌های بصره در چند ماه گذشته، بسیاری از شیعیان منتقد سیاست‌های ایران در عراق بوده اند. حیدر العبادی مانند نوری المالکی به ایران و قاسم سلیمانی نزدیک نبوده  و در مقاطع مختلف اختلافات انها در صحنه سیاست عراق عیان شده است. به‌هر حال جو داخلی سیاسی عراق اجازه نمی‌دهد که منافع این کشور به پای ایران قربانی شود. به جز این، اقتصاد بی‌ثبات عراق، سخت به کمک و سرمایه گذاری‌های خارجی نیازمند است و دولتمردان عراق به‌دنبال بازگشایی بازار عراق به روی سرمایه گذاری‌های خارجی‌اند.

سوم: در صحنه سیاست عراق، ایت‌الله سیستانی ایستاده است تا روحانیون را از حضور در قدرت پرهیز دهد. مکتب نجف در مقابل مکتب قم، به‌دنبال جدایی مذهب از حکومت بوده و جایی که منافع ملی عراق ایجاب کرده است، سیستانی صرفا در امور سیاسی و نه حکومتی عراق دخالتی محدود داشته است. وقتی نوری المالکی نمی‌خواست از دولت و قدرت کنار بیاید، با تهدید ایت الله سیستانی روبرو شد. سیستانی  از دیرباز به‌دنبال ایجاد یک نظام انتخاباتی مشارکتی در عراق بوده است. وقتی داعش امنیت عراق را بعد از تسخیر موصل تهدید کرد، ایت الله سیستانی از مردم خواست که در حشدالشعبی برای دفاع از کشور شرکت جویند. اما وقتی اقای قاسم سلیمانی خواست که از حشدالشعبی در جنگ‌های داخلی سوریه استفاده کند، دولت عراق و ایت‌الله سیستانی با ان مخالفت کرد.

در پایان دولت صفویه، مکتب اخباری در فقه توسط محمد امین استرابادی به یک مکتب استوار تبدیل شد. چند دهه بعد اصولی‌ها به رهبری اقا محمد باقر بهبهانی معروف به وحید بهبهانی کمر همت به پایان دادن مکتب اخباری گذاشتند. عراق و ایران صحنه این جدال بین اخباری‌ها و اصولی‌ها شد. اصولی‌ها در روش‌های خود به جز استدلال به خشونت هم روی می‌اوردند. انها طرفداران اخباری‌گری را در ملاء عام شلاق می‌زدند. انچه امروز برای علما دین در عراق از اصولی‌گری باقی‌مانده است، استدلال و منطق است که شیرازه مکتب سیستانی را تشکیل می‌دهد.اما آنچه از اصولی‌گری برای زمامداران ما مانده، اعمال خشونت است. جالب اینکه با تاسی به مکتب اخباری و با تمسک به چندین روایت و حدیث، علمای ما پایه‌گذار نظام استبدادی دینی در ایران شدند.

عراقی‌ها راه خود را از کشور ما و شیوه زمام‌داری در ایران جدا کرده‌اند. انها انتی‌تز مذهبی ما شده اند. ءن‌ها دوستی با کشورهای دیگر را در چهارچوب منافع ملی و امنیت کشورشان تعریف می‌کنند. امروز رهبر جمهوری اسلامی با کشیدن خط قرمزی بر منافع و امنیت ملی کشور گفت، «جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد» او به همین سادگی منافع ملی و امنیت  و آینده میلیون‌ها انسان را تعریف کرد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

یک پاسخ

  1. شوربختانه برای ما و خوشبختانه برای بقیه کشورها جمهوری اسلامی نمونه ای از ان شده که نباید کرد. شبح نفرت انگیز دیکتاتوری مذهبی چنان وحشتی ایجاد کرده که تجربه ایران دیگر هرگز تکرار نشد و نخواهد شد.ما پیشتاز این حکومت ننگین شدیم و بقیه دنیا از ما درس گرفت. بگونه ای حقمان بود. حقمان با صفت معروف «عقل کل » بودنمان

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »