زیتون ـ مهسا محمدی: همان زمان که طلاب و اساتید حوزه علمیه قم در تجمع ضد مذاکره و ضد فساد خود به کسی که «مذاکره شعار» اش است مرگی در « استخر فرح» را وعده میدادند، حسن روحانی از مذاکرات پنهانی ایران و عراق بعد از جنگ ۸ ساله این دو کشور سخن میگفت.
به نظر میرسد که رییسجمهوری با ایراد این سخنان قصد دارد علیرغم حملات فراوانی که از سوی تندروها و رهبر جمهوری اسلامی به مذاکرات ایران و آمریکا میشود، بر ضرورت مذاکره و ناگزیری آن صحه بگذارد.
زمزمههایی درباره از سر گرفتن مذاکرات از مجاری محرمانه و با وساطت عمان و دوستان اروپایی ایران به گوش میرسد، از یک سو رفت و آمد ظریف به عمان و دیدار غیرمنتظره سلطان قابوس پادشاه عمان با وی و از سوی دیگر رایزنیهای عمان با آمریکا، که هیچ منبع رسمیای آن را تایید نمیکند، ظن وجود چنین مذاکراتی را تقویت میکند
تجمع طلاب بعد از اظهارات اخیر آیتالله خامنهای درباره مذاکره با آمریکا بود که در آن تاکید کرده بود: «با امریکاییها به علت وجود استدلالهای دقیق، تجربه گذشته و ضررهای فراوان مذاکره با یک رژیم متقلب و زورگو مذاکره نمی کنیم.»
البته این همه چیزی نبود که رهبر ایران درباره مذاکره گفت و آنچه که هوادارانش را برای دادن هشدار مرگی از نوع هاشمی رفسنجانی به حسن روحانی جری کرد، این بود که رهبر جمهوری اسلامی آشکارا دولت را تخطئه کرد.
آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانش گفت که در جریان مذاکرات هستهای «اشتباه کرد» که «اجازه تجربه» داده است. البته دفتر او بعد این حرف را تکذیب کرد.
در حالی که در ابتدا بخش اقرار به اشتباه آیتالله خامنهای در وبسایت وی منتشر شده بود، اندکی بعد این بخش از خبر مربوط به این سخنرانی، حذف شد و به این شکل منتشر شد که «در قضیه برجام، بنده اشتباه کردم اجازه دادم که وزیر خارجه ما با آنها صحبت کند، ضرر کردیم.»
او در این میان از یک سو مشکلات ارز و بحرانهای اقتصادی امروز ایران را تماما به گردن دولت انداخت و از سوی دیگر گفت که رییس دولت به او اعتراف کرده که «اگر محدودیتهای شما نبود ما امتیازات بیشتری میدادیم.»
در عرصه سیاست خارجی چندپاره ایران اما این اولین بار نیست که رسما مسئولیتی به یک تیم مذاکرهکننده سپرده میشود، در حالی که اختیاراتی متناسب با آن به او داده نمیشود. روند مذاکرات در اخبار جور دیگری اعلام میشود، کار به مذاکرات و گاه امتیاز دادنهای مخفیانه میکشد و در نهایت نتیجه میدهد.
متاخرترین مذاکرات از این نوع پیش از توافق هستهای ایران و گروه ۵ بعلاوه یک و در دولت دوم احمدینژاد بود .
احمدینژاد به وزارت خارجه دستور داده بود که هیاتی را برای مذاکره با آمریکاییها به عمان بفرستد و حتی برخی مقامات رسمی وزارت امور خارجه که اکنون نیز مسوولیت دارند، به عمان رفتند.
به گفته حسین شیخالاسلام، قائممقام وزارت امور خارجه در دولت اول احمدینژاد،«در جریان مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، عمانیها درباره اینکه این مذاکرات با مقامات عالیرتبه نظام هماهنگی دارد یا نه، تردید کردند و برای رفع تردید خود فرستادهای را برای تحقیق بیشتر به تهران فرستادند.» به نظر میرسد این آغاز روندی شد که در دولت حسن روحانی به نتیجه رسید».
مذاکراتی برای اطلاع آیندگان
دو روز بعد از سخنرانی تند رهبر جمهوری اسلامی خطاب به دولت و درباره مذاکره با آمریکا، روحانی به مذاکرات مخفیانه با برزان تکریتی، برادر ناتنی صدام بعد از جنگ اشاره کرد، اشاره ای که به معنای تقابل با سخنان آیتالله خامنهای بود.
وی گفت: «مذاکرات را در پشتپرده ادامه دادیم، تا زمانی که صدام نامهنگاری با ایران را شروع کرد.»
به نظر میرسد که در این وضعیت راه حل در همین سخنرانی ۲۴مرداد رییسجمهوری نهفته باشد. مذاکراتی مخفی که به گفته هاشمی رفسنجانی «زمان» اش که برسد برای «ملت عزیز» گفته خواهد شد
او تاکید دارد که « قدرت نظامی و دفاعی به خصوص در جنگ نظامی و دفاع از کشور بسیار مهم است و نقش اساسی دارد، اما مساله دفاع از کشور بدون سیاست خارجی، حضور مردم و مسائل فرهنگی و مسائل اقتصادی حل و فصل نمیشود؛ قدرتها و تواناییهای کشور باید همافزایی کنند و کنار هم قرار بگیرند.»
به گفته رییسجمهوری ایران مردم از این موضوع (مذاکره مخفیانه) خبر نداشتند و شاید امروز هم همچنان خیلیها از آن مذاکرات و اینکه در آنجا چه گذشت، خبر نداشته باشند.
او این مذاکرات مخفیانه را در به پای میز مذاکره کشاندن دوباره صدام موثر میداند. چرا که طرف عراقی در آن زمان بعد از تلاشی ناموفق برای صلح و سرمست از پیروزیهای اخیرش انگیزهای برای پایان دادن به جنگ، آن هم به میل ایران نداشت.
موضوع از این قرار بود که گویا سیروس ناصری، نماینده وقت ایران در مقر اروپایی سازمان ملل و مقام عراقی برزان تکریتی، برادر ناتنی صدام و نماینده عراق در سازمان ملل را اتفاقی در آسانسور محل اقامت خود میبیند. تمایل دو سویهای برای مذاکره و نامه نگاری مستقیم بین سران ایران و عراق مطرح شد و در نهایت با کش و قوس فراوان به نتیجه رسید.
سیروس ناصری، شهریور ماه سال ۹۳ در گفتگویی با روزنامه اعتماد درباره آن مذاکرات گفت: « همه مذاکرات خصوصی بود. بدترین مذاکراتی که میتواند برای کشور پیش بیاید مربوط به جنگ است… طرف مذاکرات در جنگ، دشمن ما بود؛ دشمنی لجوج و سرسخت. در داخل اما تندروهایی بودند که اذیت میکردند. همان تندروهایی که آقای روحانی خیلی عمیق با آنها مساله دارد…توجیه داخلی مذاکرات خیلی دشوار بود. عراقیها تیمی ۵ یا ۶ نفره داشتند که مذاکرات را مینوشتند. جلسهها ۴ یا ۵ ساعت طول میکشید. محتوای مذاکرات توسط تیم عراقی مکتوب میشد و توسط برزان به دست صدام میرسید. صدام یکی دو روزه گزارشها را میخواند و دوباره تیم عراق آماده مذاکره بود. اما ما باید در هر مرحله با افراد مختلف در داخل ملاقات و آنها را نسبت به مذاکرات توجیه میکردیم. چون یک نفر که تصمیمگیرنده نیست. تا اینکه برسد به شورای عالی امنیت ملی. در آنجا هم گاهی چیز دیگری گفته میشد. هماهنگی داخلی خیلی سخت بود.»
دو روز بعد از سخنرانی تند رهبر جمهوری اسلامی خطاب به دولت و درباره مذاکره با آمریکا، روحانی به مذاکرات مخفیانه با برزان تکریتی، برادر ناتنی صدام بعد از جنگ اشاره کرد، اشارهای که به معنای تقابل با سخنان آیتالله خامنهای بود
به هر روی چارهای نبود، چون در آن زمان رهبران جمهور اسلامی به این نتیجه رسیده بودند که صلح لازم است. آیت الله هاشمی رفسنجانی در روز ۲۸ مرداد ۱۳۶۷، یک ماه پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، در خطبههای نمازجمعه گفته بود:«…با تشخیص مسئولان جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری، مصلحت دیده شده است که قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شود و به طور جدی دنبال صلح و ختم جنگ برویم.» و همان زمان وعده داد که « زمانی خواهد رسید که جزئیات آنچه را که فکر میکردیم، برای ملت عزیزمان توضیح خواهیم داد…»
ایران و عراق هر دو خود را پیروز جنگ معرفی میکردند. رفسنجانی این پیروزی را از آن رو میدانست که عراق در رسیدن به اهداف خود شکست خورد و تاکید داشت:« شکست مگر چیزی غیر از این است که انسان برای یک کاری اقدام بکند و بعد از هشت سال به همان کاری که از آن فرار کرده بود برگردد…»
عراق هم که از یک سو در آستانه جنگ با کویت بود و از این سو هم نه با ایران قوی یک سال پیش که فاو و شلمچه را در اختیار داشت بلکه با یک ایران ورشکسته که توان ادامه جنگ را نداشت در حال صلح بود و در نهایت این وضعیت را راضی کننده یافته بود. جنگ تمام شد.
حالا هم آیتالله خامنه ای میگوید که جنگ را نمیخواهد و اطمینان میدهد که « جنگ نخواهد شد» از سوی دیگر اما به ظاهر مذاکره را هم پس میزند.
در عین حال اما زمزمه هایی از فعال شدن مذاکرات از مجاری محرمانه و با وساطت عمان و دوستان اروپایی ایران به گوش میرسد و تایید و تکذیب میشود. از یک سو رفت و آمد ظریف به عمان و دیدار غیرمنتظره سلطان قابوس پادشاه عمان با وی و از سوی دیگر رایزنی های عمان با آمریکا که هیچ منبع رسمی ای آن را تایید نمیکند ظن وجود چنین مذاکراتی را تقویت میکند.
به نظر می رسد که در این وضعیت راه حل شاید در همین سخنرانی ۲۴مرداد رییسجمهوری نهفته باشد. مذاکراتی مخفی که به گفته هاشمی رفسنجانی «زمان» اش که برسد برای «ملت عزیز» گفته خواهد شد.
یک پاسخ
اخوندها حتی مقام عظمای ولایت هم بعد از گذشت چهل سال هنوز تصوری از اداره کشور ندارند ، در اوان پیروزی انقلاب آخوند خسروشاهی گفت که ، مردم خانه نخرید من ظرف مدت سه ماه برای همه خانه میسازم یا امام راحل عظیم الشان در بهشت زهرا به مردم قول آب و برق و اتوبوس مجانی داد . در حال حاضر هم خامنه ای بر همین اساس شعار میدهد که با امریکا مذاکره نمی کنیم ، چون تصوری از وضع کشور و به تبع آن وضع نظام مقدس پس از تحریم های امریکا ندارد !
دیدگاهها بستهاند.