شعله‌سعدی؛ اعتبارزدایی یا اعتبارفزایی؟

علی کشتگر

روُیای ورافتاندن رسم ستم و خودکامگی از دیار استبدادزده‌ی ما و برافکندن بنای آزادی و عدالت بر ویرانه‌های آن قشنگ است و دلپذیر، اما بی‌مایه فطیر.

اگر قرار است فردای آزادی و عدالتی برای ایران خسته و خشمگین از ظلم حکومت ولایت مطلقه فقیه در کار باشد، بر ما است که امروز نه فقط بر شجاعت و پایداری زنان و مردانی که درفش پیکار علیه دیکتاتوری و بیدادگری بردوش می کشند، ارج نهیم بلکه هر یک به سهم خود همراهی‌شان کنیم. و به‌ویژه آن‌که اختلاف‌های عقیدتی و سیاسی و یا رقابت‌ها و حسادت‌های تنگ‌نظرانه سبب نشوند که با دیگران از سایرین که درد دموکراسی و عدالت دارند اما در تحلیل و روش و منش با ما متفاوت‌اند، اعتبارزدایی بکنیم.

نرگس محمدی، نسرین ستوده، پرستو فروهر، زهرا رهنورد و… صدها و هزاران زن و دختری که در این ۴۰ سال سرکوب و فساد حکومت روحانیون هریک به نوعی علیه دیکتاتوری فقهای حاکم شوریدند و برای زندگی شایسته انسان فریاد سردادند، خشت خشت نظم نوین فردا را به جان خریدند و می خرند.

از قره العین که در روزهای سیاه دوران حکومت قاجار به بهای جان خود زن ایرانی را به سنت‌شکنی و برابری‌خواهی فراخواند تا زنانی که در اعتراضات اخیر حجاب اجباری از سر برداشتند همگی پژواک برابری‌خواهی دوران بیداری زن ایرانی هستند؛ دورانی که مهر ابطال بر پیشانی سنت‌های پوسیده فرهنگ مردسالار ستون‌های سخت‌جان استبداد دیرپای ایرانی را به لرزه درآورده و نزدیک شدن رویاهای‌مان را بشارت می‌دهد. لحظه‌ای از شکوه تاریخ که پرچم براندازی استبداد مردسالار ایرانی را زنان آزاده این مرز و بوم بر دوش گرفته اند.

مردانی که در روزگار امروز ایران پا به میدان پیکار سرنوشت‌ساز رهایی از استبداد دینی می‌گذارند، اگر به این ویژگی دوران ما و به اهمیت این نقش و رسالت تاریخی زن ایرانی کم اعتنا باشند، لاجرم در سلسله مراتب پیکار فرهنگی و سیاسی دوران‌سازی که در پیش است از نقش و جایگاه شایسته‌ای برخوردار نخواهند بود. این پیش‌درآمد را نوشتم تا بگویم ارج‌گذاری من به مبارزه مردی که قاسم شعله‌سعدی نام دارد، پیش از آن که به‌خاطر شجاعت و صراحت او در مبارزه علیه سرکوب و خفقان جمهوری اسلامی باشد، از بابت درکی است که هم از نقش زن ایرانی در پیکار معاصر پیدا کرده و هم از ضرورت فرارفتن از مرزبندی‌های عقیدتی و سیاسی.

خیلی نمی‌دانم شعله‌سعدی قبلا چگونه می‌اندیشیده اما او در تجارب چهار دهه گذشته‌اش به این باور رسیده که بدون زدودن تبعیض‌های جنسی و باور به اصل برابری کامل زن و مرد از جمله در مساله ارث، ازدواج و طلاق و حق دسترسی به مشاغل اجتماعی و سیاسی نمی‌توان از موانع فرهنگی و سیاسی استبداد گذر کرد.

شعله‌سعدی، آن‌چنان که خود او گفته، در تجارب سیاسی چهل‌ساله اخیرش به این باور رسیده که بدون جدایی دین از دولت نه دموکراسی و عدالتی در کار خواهد بود و نه کشور از بن‌بست کنونی بیرون می آید. او جدایی این دو نهاد را نه فقط به مصلحت مردم و کشور بلکه حتی به صلاح دین و روحانیون می‌داند، در مبارزه علیه استبداد به روش‌های بی‌خشونت باور دارد و بر آن است که برای نجات ایران حرف‌زدن و اعلامیه‌دادن کافی نیست و باید علیه استبداد حاکم به اقدام دست زد و مردم را به حرکات اعتراضی و نافرمانی مدنی به دور از خشونت فرا خواند و برای پرداخت هزینه آن هم آماده بود. به همین منظور او در آستانه سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ضمن بزرگداشت خاطره رهبر نهضت آزادی‌خواهانه و استقلال‌طلبانه ایران، به تاسی از دکتر مصدق برای فراخواندن مردم به دفاع از حقوق شهروندی‌شان به بهارستان رفت و از آنجا خواستار لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان و برگزاری انتخابات آزاد شد.

پاسخ حکومت به این فراخوان وی پیشاپیش معلوم بود. شجاعت و آمادگی برای پرداخت هزینه فضیلتی است که بدون آن زیباترین آرزوها و روُیاهای‌مان سترون می‌مانند. اقدام شعله‌سعدی شایسته ارج‌گذاری و پشتیبانی است.

من به عنوان یک تحلیل‌گر مسایل ایران و یک کنش‌گر چپ، ممکن است با عقاید و حتی تحلیل‌ها و راه و برنامه‌ای که امثال شعله‌سعدی و دیگر تلاش‌گران مخالف استبداد حاکم در ذهن خود دارند موافق نباشم، اما حمایت از همه آنان و ارجگذاری به تلاش‌های آنان لازمه اعتبار بخشی به جنبش دموکراسی‌خواهی و عبور از فرهنگ ویران‌گر و تنگ‌نظرانه اعتبارزدایی و تخریب دیگری است؛ فرهنگی که نفی و تخریب را در جای نقد می‌نشاند و شاید مهمترین دلیل صد‌پارگی و بی‌اعتباری اپوزیسیون ایران باشد.

۲

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

5 پاسخ

  1. چه خوب بود که آقای کشتگر نخست به دنبال بیوگرافی وتاریخچه زندگی و شغلی اقای شعله سعدی میرفت و سپس داد سخن میداد.قبل از شعله سعدی ها چه بسا کسانی بودند که اقای کشتگر باید در باره آنها سخن میگفت و از بی عدالتی ها و ستم های روا رفته بر آنها افشا گری میکرد.هرچند آقای شعله سعدی بسی بهتر از همکارانش در کانون وکلا عمل کرده ولی چه در دوران دانشجوئی ،، چه در گرفتن بورسیه از جمهوری اسلامی برای تحصیل در فرانسه همراه با چماق کشی، چه در دوران تدریس در دانشگاه شیراز چه در سوء استفاده های زمان نمایندگی مجلس ، چه از سوابق خانوادگی وی که در زمان شاه نقش چماق دار به عهده داشتند وبعد از انقلاب چماق دار جمهوری اسلامی شدند و برادر وی با نام مستعار احمدی در دهه اول انقلاب در نقش دادیار و دادستان انقلاب استان فارس و بندر عباس ، چندین صد نفر از مبارزین و مجاهدین را به جوخه های اعدام سپرد و چه در زمینه های متعدد دیگر که فعلا جای طرح انها نیست، نقاط ضعف فراوانی دارد که هیچگاه هم از این امور اظهار تاسف و اعتذاری ننموده .بنا براین باید بررسی کرد که آیا ادعای آزادی خواهی و آزادی طلبی در افراد، ریشه در صداقت و راستی آنها دارد یا از سر فرصت طلبی و حفظ منافع انجام میشود.

  2. وقتی در اخبار شبکه های ماهواره ای وشبکه های مجازی تصاویر ۲وکیل شجاع را با لباس راه راه زندانی و دستبند نشان دادند باورکنید بر وقارشان افزوده شد و همگان تحسین شان کردند و همگان با تمسخرمیگفتند: این هم مبارزه با فساد! دزدها آزاد معترضین به فساد زندانی!

  3. آقای علی آقا،
    جهت اطلاع، آقای شعله سعدی همان کسی است، وقتی ترورشد در تخت بیمارستان ودر تبلیغ برای رفتن به مجلس گفت: هموطنان شیرازی ام من در دوران۴ساله نمایندگی نتوانستم یعنی نگذاشتند ۴ ساعت به وظیفه ام عمل کنم… ودرتمام این سالها هم با هیچکس رودربایستی نداشت و حرفش را زد،.

  4. با سلام. سوألی است بس صادقانه. چرا ۴۰ سال طول کشید که رهبران سیاسی ما که حقوقدان هم بودند به این نتیجه برسند؟ آیا قانون اساسی جمهوری اسلامی را نخوانده بودند؟ یا امید به شیخ اصلاحات داشتند؟ که آنهم ۲۰ سال پیش ماهیت خود را خوب نشان داد.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »