شیخ مقاوم و شجاع، مهدی فرزند احمد در آستانه هشتاد سالگی نامه دیگری طبق گفته خودش بر اساس احساس وظیفه ملی و مذهبی و شرعی اش خطاب به نمایندگان مجلس خبرگان نوشته است.
این نامه دو محور برجسته دارد: نفی «استبداد و حاکمیت خودکامه فردی» و «دفاع از حقوق مردم، جوانان، زنان، اقلیتها و…».
اما طریق نجاتی که شیخ مهدی نشان میدهد را خود «اصلاح» و «پالایش» از نوع «ساختاری» می داند.
تحقق عملی این اصلاح ساختاری را نیز در دو مصداق مشخص الف-برگزاری انتخابات«های» بدون نظارت استصوابی و «آزاد و ملی» و ب-«اصلاح اصول متعدد قانون اساسی به نفع حاکمیت و نظارت مردم بنحوی که انحصار قدرت در ید یک فرد برای همیشه در این سرزمین کنار گذاشته شود»، معرفی می کند.
وی در باره انتشار این نامه (علیرغم مخالفت دلسوزانه نزدیکانش) می گوید «دل در گرو کشور، انقلاب و قانون اساسی» دارد و «اصلاحاتی که ساختار نظام را در جهت حق تعیین سرنوشت مردم بدون نگاه قیممآبانه فرد یا گروهی اصلاح کند. کم هزینهترین راه برای کشور، امنیت مردم و حفظ تمامیت ارضی سرزمینمان» میداند.
یک نکته برجسته نامه شیخ مهدی کروبی که می تواند درس عبرت و شوکی برای همه اجزای طیف متنوع اصلاح طلبان باشد همدلی وی با اعتراضات دی ماه و پس از آن و در کنار جنبش سبز نشاندن مظلومان این اعتراضات و تعدیاتی است که قوه قضائیه در حق آنان و دیگر جوانان و دانشجویان و دخترانی می کند که به قول وی «به صرف یک اعتراض با احکام سنگینی که زندگی آنان را از اساس متلاشی میکند مواجه شدهاند.». وی به اعضای مجلس خبرگان نهیب می زند که «آیا فرصت کردهاید احکام سنگین قضایی علیه معترضین ۸۸، حوادث دی ماه سال گذشته و اعتراضات اخیر که بیشترشان هم از جوانان هستند را مطالعه کنید؟». در جای دیگری نیز با اشاره چندباره به «خودمحوریها و عطش سیری ناپذیر قدرت» باز تصریح می کند که «اصرار بر همان شیوه غلط مردم را اینچنین در مقابل نظام قرار داده است.»
نکته دیگر بسیار درسآموز نامه کروبی برای همه تحلیلگران وفعالان سیاسی و به خصوص بخش مهمی از اصلاح طلبان این است که وی در سراسر نامه تنها یک جا به صورت حاشیه ای و اشاره ای به نقش عوامل خارجی پرداخته است. وی ضمن اظهارنگرانی برای «سرنوشت کشور» می گوید «خدا میداند این زیاده خواهی و انحراف چه بستری برای دشمنان قسم خورده این سرزمین فراهم آورده تا از این آب گل الود ماهی خود را بگیرند.» بدین ترتیب شیخ مهدی کروبی نه مردم را از سوریه ای شدن می ترساند و نه با اغراق بر نقش عوامل خارجی مسئله اصلی که همانا «استبداد و حاکمیت خودکامه فردی» است را به حاشیه و سایه می راند ضمن اینکه کاملا به برنامه های دشمنان خارجی آگاهی و با آنان مرز روشن دارد.
نگارنده این دو امر (همدلی با اعتراضات اقشار فقیر مردم و فرعی دیدن نقش عوامل خارجی و تاکید بر عامل اصلی داخلی استبداد و تمرکز قدرت) و در همین ارتباط خاطره دست اولی که در رابطه با تصویب و سپس لغو محدود و ده ساله کردن مدت زمان رهبری ج.ا در هیئت تجدید نظر قانون اساسی اتفاق افتاده را برجسته ترین نکات این نامه می داند.
بیشترین حجم نامه شیخ را همین تاکید و شرح و بسط نظرش در باره مشکل اصلی کشور تشکیل می دهد که «زیاده خواهی و انحراف» از «آرمان های انقلاب» و «استبداد و حاکمیت خودکامه فردی» می نامد. وی در خاطراتی دست اول می گوید که چگونه لفظ «مطلقه» به توصیه سپاهیان و با تاکید آقای خامنه ای در روزهای پس از انتخاب به عنوان رهبر دوم ج.ا به قانون اساسی اضافه شد.
اما وی در مهم ترین خاطره دست اولش در این نامه شرح می دهد که در مجلس تجدید نظر در قانون اساسی محدود و مدت دار شدن زمان رهبر نظام به ده سال تصویب شده بود که بعد از تعیین آقای خامنه ای به عنوان رهبر؛ مورد تجدید نظر قرار می گیرد و توسط هاشمی رفسنجانی بی اعتنا به اینکه کروبی در همانجا می گوید «درباره این موضوع قبلاً بحث شده و تصمیم گرفته شده است» دوباره به بحث و رای گذاشته می شود. شیخ مهدی در نامه اش می گوید شمارش آراء دقیق نبود و هاشمی با یک «شمارش سطحی و سریع» که انجام داد «مدعی شد» که «مصوبه قبلی» لغو شده است. وی اعتراض بعدی کروبی را نیز به شوخی برگزار می کند و می گذرد.
شیخ مهدی همچنین می گوید که در جلسه ای که در شب فوت آقای خمینی تشکیل شده بوده همه مباحث در باره شورای رهبری بوده و حرفی از رهبری فردی در میان نبوده است. اما فردا در جلسه خبرگان بحث به رهبری فردی میکشد و هاشمی نیز با ذکر خاطره ای به تصویب آن کمک می کند. وی می افزاید بدنبال تعیین آقای خامنه ای «وقتی کار شورا پس از یک هفته از سَر گرفته شد شاهد تغییر فضا بودیم به نحوی که برخی افراد چنان ولایی شده بودند که باورش سخت بود. در حقیقت رحلت او و انتخاب رهبر موقت همه چیز را به هم ریخت و برخی افراد نظرات جدیدی در جهت افزودن به قانون اساسی مطرح میکردند».
اشارات کروبی احتمالا به تغییرات پیشنهادات و مدیریت هاشمی- خامنه ای از یکسو و افراد عضو آن هیئت از سوی دیگر است. ما ملت از همه جریانات پشت صحنه بی خبر هم البته شاهد بوده ایم که عده ای که قبلا در دوران آقای خمینی با وی مخالف بودند و در نظرات و اوامرش با تفکیک آنها به مولوی- ارشادی تشکیک می نمودند از این مقطع به شدت مروج ولایت فقیه و ذوب در ولایت شدند و به عکس کسانی که در گذشته به شدت ذوب در ولایت خط امام بودند به تدریج منتقد این اصل و بعدا اصلاح طلب گردیدند.
شیخ مهدی در شرح محور اصلی نامه اش برای اعضای خبرگان می نویسد «در قانون اساسی هیچ قدرتی بدون نظارت و پاسخگویی وجود ندارد و تصور غیر پاسخگو بودن ریشهای جز خودمحوری و خودکامگی ندارد». در ادامه اما وی بر یک نقطه حساس و اساسی انگشت می گذارد: «تیغ نظارت استصوابی»! وی می گوید: «اگر در حال حاضر مجلسی زنده و پویا نداریم تا در مقابل کوتاهی، ضعفها و یا فساد احتمالی برخی از اعضای دولت و یا نهادهای ناقض قانون قرار گیرد این امر ناشی از قلع و قمع شورای نگهبان است که شایستهگان را به تیغ نظارت استصوابی از حق انتخاب شدن محروم کرده است.»
شیخ مقاوم در ادامه این نقطه راهبردی به مسئله نظارت استصوابی در انتخابات خبرگان می پردازد و باز نیشتر به زخم های اصلی می زند:«همین امر در مورد خبرگان هم صادق است. در سال پایانی دوره اول مجلس خبرگان رهبری مکان جلسات این مجلس از ساختمان مجلس شورای اسلامی به حسینیه بیت رهبری برده شد و سپس طرح اصلاح آئیننامه خبرگان (بدون اطلاع رئیس وقت آن مجلس که شرح کامل آن در نامه اینجانب به آیتالله مشکینی در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۷۷ آماده است) مبنی بر واگذاری احراز صلاحیت نامزدها از مراجع و استادان به شورای نگهبان تهیه و ماهها بعد در نشست خبرگان تصویب شد. هدف کنترل خبرگان بود که اینچنین حاصل شد… واگذاری سرنوشت مجلس خبرگان که طبق قانون اساسی نصب، عزل و نظارت بر رهبری را بر عهده دارد به منصوبین رهبری در شورای نگهبان که اتفاقاً اعضای آن همواره کاندیدای این مجلس هستند دور باطلی را ترسیم کرد و این رکن مهم قانون اساسی را از خاصیت تهی گرداند… معلوم نیست برخی چه رویاهایی برای خبرگان در سر دارند که برای تحقق آن همه باید قربانی شوند.»
شیخ مهدی در جای دیگری باز براعضای خبرگان نهیب می زند و می گوید «خبرگان اگر خبرگان باشد باید از نتایج سیاستهای راهبردی رهبر در سه دهه گذشته که کشور را به اینجا رسانده پرسش کند.» وی می افزاید:« آیا وقت آن نرسیده به وضعیت نهادهای نظامی و اقتصادی زیر نظر رهبری که نقش اصلی و مهم در وضعیت أسفبار امروز مردم و کشور دارند رسیدگی کنید و گزارشی کامل به صاحبان انقلاب ارائه کنید؟ حتماً در جریان اختلاس و ورشکستگی بانکهای نظامیان هستید و میدانید دهها هزار میلیارد خسارت این بانکها به دولت واگذار شده و بناست هزینه غارت و حیف و میل برخی اشخاص از گرده ملت پرداخت شود.چرا از رهبری نسبت به ورود سپاه، بسیج و نیروی انتظامی به بانکداری، فروش نفت و … پرسش نمیکنید؟ چرا از دخالتهای فرماندهان سپاه بر امور سیاسی و اقتصادی کشور و یا تعیین مرزهای دیپلماسی که مغایر قانون اساسی و فرمان امام است پرسش نمیکنید؟ چرا از دخالتهای دستوری برخی از ائمه جمعه در امور جاری کشور پرسش نمیکنید؟»
بخش مهمی از مصادیق نقطه محوری نامه کروبی در باره استبداد و خودکانمگی فردی به قوه قضائیه بر می گردد که آن را «محورظلم و تعدی به مردم» می داند. او در این بخش مثالهای متعددی از تعدیات قوه قضائیه به میان می آورد: نرگس محمدی و عبدالفتاح سلطانی و قاسم شعله سعدی و … .
شیخ مهدی در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب با نیشتر زدن بر زخم و عامل اصلی مشکلات کشور در دو جا نیز احساس و قضاوتی را بیان می کند که قابل تامل است. در یک جا می گوید « با این شیوه مدیریت، کشور به دوران پیش از مشروطه یعنی به زمان قاجار برگشته است.»
وی در جای دیگر جمله ای میگوید که آیت الله منتظری پیشتر و در زمان حیات رهبر اول (که آقای کروبی خود شیفته وی بود و همین شیفتگی مانع درست دیدن وقایع کشور بود)، گفته بود که اسربازان گمنام شما روی ساواک شاه را سفید کرده اند. حداقل در این نامه؛ شیخ مهدی دیگر اصراری بر خط امام ندارد. به جز یک اشاره قابل نقد به عدالتخانه دوران آقایان بهشتی و اردبیلی و صانعی (در مقایسه با عدالتخانه دوران صادق آملی لاریجانی) دیگر ردی از این گرایش شیخ در این متن به چشم نمی خورد. به نظر نگارنده مظالم و جنایتهای دوران رهبر دوم نسبت به رهبر اول ده ها برابر کمتر است ولی این بحثی است که مجال دیگری می طلبد. اما شیخ مهدی مقاوم ما اینک همان سخنی را در رابطه با رهبر دوم می زند که منتظری بزرگ پیشتر گفته بود. نتیجه اما یکی است و قابل تقدیر ونیز الهام بخش برای همگان. شیخ می گوید: «قوه قضائیه بنا بود در راستای احیای حقوق عامه، گسترش عدل و آزادیهای مشروع قدم بردارد اما در عمل امروز به جای انجام آن وظائف مهم و خطیر، خود به محور ظلم و تعدی به مردم تبدیل گردیده است. احکام ننگین چند شعبه خاص علیه روزنامهنگاران، فعالان سیاسی، حقوق بشری و محیط زیستی، دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان را مطالعه کنید تا ببینید این احکام صرفاً سیاسی روی محاکم نظامی رژیم منحوس پهلوی را سفید کرده است. آنانی که پیش از انقلاب در مبارزه با سلطنت خودکامه حضور فعالی داشتند، شکنجه شدند و زندان رفتند به خوبی میدانند که دادگستری آن رژیم بدون دخالت نهاد قدرت به کار قضایی خود مشغول بود و محاکم نظامی به دستور مقامات سرکوبگر در مقابل مخالفین قرار گرفته بود. احکام سنگین مخالفین در محاکم نظامی برای کسانی که مبارزه مسلحانه میکردند صادر میشد.»
کروبی آرمانگرا و در پی احیای آرمان های ضداستبدادی اولیه انقلاب اما مرد عمل نیز هست. سیاست عملی وی «اصلاح ساختاری» است. وی با عمل گرایی یک سیاستمدار راه شروع این نوع اصلاح را نیز معرفی می کند آنجا که می گوید:«من به اصلاحات باور دارم اما پالایش و اصلاحاتی که ساختار نظام را در جهت حق تعیین سرنوشت مردم بدون نگاه قیممآبانه فرد یا گروهی اصلاح کند. من این راه را کم هزینهترین راه برای کشور، امنیت مردم و حفظ تمامیت ارضی سرزمینمان میدانم. راهکار این امر را هم در کنار گذاشتن نظارت استصوابی و برگزاری انتخاباتهایی آزاد و ملی میدانم. بدون تردید سر منشأ فساد فراگیر قدرت و ثروت که متأسفانه دامنه آن روز به روز در حال افزایش است همین نظارت استصوابی است که نتیجهای جز محروم کردن افراد از انتخاب کردن و انتخاب شدن و از کار افتادن اهرمهای نظارتی نداشته است».
کروبی عملگرا به مسائل مشخص تر دیگری هم انگشت می گذارد آنجا که می گوید « در عجبم از سکوت قبرستانی برخی اشخاص در قبال این همه ظلم و تباهی!». مخاطب این جمله چه کسی و چه کسانی اند؟ به نظر می رسد همه مراجع و روحانیون مخالف و همه اصلاح طلبان و تغییر طلبان از جریانات مختلف سیاسی هستند که زبان در کام گرفته اند.
کروبی همچنین وعده مشخص تری هم داده و گفته است « تردیدی نیست که همه ما به میزان سهم و نقشمان باید مسئولیت خود را پذیرا باشیم. اینجانب اگر عمری داشتم در زمان مقتضی درباره شکست و ناکامیهای اصلاحات و اصلاحطلبان در دو دهه گذشته و عدم توجه به صحبتهای ناصحانه به تفصیل صحبت خواهم کرد. بازخوانی حوادث آن روزها نه برای سرزنش و ملامت اشخاص بلکه برای درس گرفتن از اشتباهات گذشته است که انشاءالله در آینده تکرار نگردد.»
در گذشته نیز کروبی نگاهی انتقادی به رویکرد و عملکرد بخشهایی از اصلاح طلبان داشته است. نقدهای کروبی جدی گرفته نشد. اما امروزه که همگی به نقد اصلاحات و روند آن پرداخته اند شاید بررسی انتقادی نقدهای کروبی نیز در کنار دیگر نقدها بتواند راهگشای طیف متنوع اصلاح طلبان باشد.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…