زیتون-نیلوفر سعیدی: نامه مهدی کروبی، سیاستمدار اصلاحطلب محصور، همزمان با آن که یک بار دیگر، تهوّر و انتقاد شفاف او در برابر مبانی نظام جمهوری اسلامی را نشان می دهد، این واقعیت را نیز بیان می کند که دست کم در شرایط فعلی، بسیاری از فعالان سیاسی داخل ایران، توان آن را ندارند که به اندازه ی کروبی ریسک کرده و فارغ از هزینه های چنین اقدامی، علیه ارکان نظام بنویسند و معلوم نیست اگر نامه ای هم بنویسند آیا به اندازه ی نامههای کروبی جدی گرفته می شود یا خیر.
البته این قبیل تصمیمها و رفتارهای مهدی کروبی، فقط مربوط به دوران حصر نیست و او پیش تر و در جریان انتخابات ۸۴ و ۸۸ هم بارها به طور آشکار، در برابر جمهوری اسلامی و نهادهای قدرتمند حاکمیتی، انتقادات روشنی را بیان کرده بود که شاید یکی از مشهورترین اشارات او، همان گلایه ای باشد که با آیتالله خامنه ای در میان گذاشته و به او گفته بود: آقازاده ی شما (مجتبی) در همه ی مسائل دخالت می کند. خامنه ای هم در جواب گفته بود: ایشان آقازاده نیست، آقاست.
دست کم در شرایط فعلی، بسیاری از فعالان سیاسی داخل ایران، توان آن را ندارند که به اندازه ی کروبی ریسک کرده و فارغ از هزینه های چنین اقدامی، علیه ارکان نظام بنویسند
این بار کروبی در کنار انتقادات همیشگی که از عملکرد رهبر و قوه ی قضائیه داشته، به موضوع دیگری نیز اشاره کرده است که با لحن انتقادی و انقلابی بیان شده اما در همان حال، پشتوانه ی حقوقی روشنی دارد و نفس بیان چنین انتقادی، در ظاهر باید شدنی و خالی از اشکال باشد. اما در چهارچوب فعلی نظام جمهوری اسلامی، سال هاست کسی توان بیان چنین مطالبی ندارد. کروبی این بار نهادی را نشانه رفته که از نظر او، کارکرد خود را از دست داده و دچار بی خاصیتی و بی معنایی شده است.
وظایف اصلی مجلس خبرگان و خارج شدن قطار از ریل
مجلس ۸۸ نفره ی خبرگان، نهاد مهمی است و در اصول ۹۹، ۱۰۷، ۱۰۸، ۱۱۱ و ۱۷۷ قانون اساسی ایران، از این مجلس نام برده شده و در واقع پارلمان کوچک و کم جمعیت اما مهمی است که وظیفه ی انتخاب رهبر را بر عهده دارد.
در عمل مجلس خبرگان هیچگاه نقش ناظر رهبری را ایفا نکرده است. نه در دوران حیات آیت الله خمینی و نه در دوران رهبری آیت الله خامنهای
اما مساله به همین جا ختم نمی شود. بر اساس اصل ۱۱۱ قانون اساسی، مجلس خبرگان، یک نقش نظارتی بسیار مهم نیز دارد. در اصل ۱۱۱ آمده است: «هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود، یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم میباشد. در صورت فوت یا کنارهگیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند، در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند.»
ولی در عمل مجلس خبرگان هیچگاه نقش ناظر رهبری را ایفا نکرده است. نه در دوران حیات آیت الله خمینی و نه در دوران رهبری آیت الله خامنهای، از هیچکدام از روسای مجلس خبرگان (مشکینی، هاشمی رفسنجانی، مهدوی کنی، یزدی و جنتی) و دیگر اعضای این مجلس، دیده و شنیده نشده که مطلب انتقادی خاصی در مورد رهبر بیان شود که نشاندهنده ی موضع نظارتی و انتقادی مجلس خبرگان باشد و ثابت کند که این نهاد، مراقب است تا بر اساس اصل ۱۱۱ قانون اساسی، تصمیمات، افعال و اقدامات رهبر را مورد ارزیابی قرار دهد.
بنابراین این میتوان گفت؛ اگر مجلس خبرگان از اختیارات قانونی و جایگاه خود استفاده میکرد، نتیجه و خروجی عمل این مجلس، بیشباهت با شورای رهبری از آب درنمیآمد و گسترهی قدرت ولی فقیه و رهبر، تا این اندازه پهناور و بدون مرز نمیشد. لذا این جنبه از انتقاد مهدی کروبی، منطبق با نص قانون است. اما شواهد نشان می دهد که انتقاد از رهبر، حتی برای اعضای مجلس خبرگان نیز به خط قرمز تبدیل شده و قطار مجلس فقها از ریل خارج شده و متوقف شده است.
بیانیهی مجلس خبرگان و واکنش مطهری
مجلس خبرگان در پایان اجلاس پنجم، با انتشار بیانیه ای، بر ضرورت اطاعت از رهنمودهای سیاسی و اقتصادی رهبری تاکید کرده و در ۸ بند، بر اقتصاد مقاومتی، صرفه جویی، ساده زیستی، نظارت بر بازار و اتخاذ تدابیر بانکی تاکید کرده و به موضوع نگرش خود به وظایف رهبری هیچ اشاره ای نکرده است. این در حالی است که قانون اساسی، چنین وظیفه ای برای مجلس خبرگان، تعریف نکرده است.
علی مطهری معاون رئیس مجلس، در یادداشتی با عنوان «مجلس خبرگان و قانون اساسی» ضمن اشاره به اصل ۱۱۱ نوشته است: «وظیفه اصلی مجلس خبرگان رصد کردن و نظارت بر بقای شرایط رهبر است
علی مطهری معاون رئیس مجلس، در یادداشتی با عنوان «مجلس خبرگان و قانون اساسی» ضمن اشاره به اصل ۱۱۱ نوشته است: «وظیفه اصلی مجلس خبرگان رصد کردن و نظارت بر بقای شرایط رهبر است. مجلس خبرگان رهبری موظف است علاوه بر سایر شروط دائما بر بقای شرط عدالت در رهبر نظارت داشته باشد و در قطعنامه پایانی اجلاسهای خود گزارشی از این امر به مردم بدهد که مثلاً ما گزارشی از وضعیت نهادهای زیر مجموعه رهبری به ایشان دادیم یا چند سوال را با مقام رهبری مطرح کردیم و ایشان پاسخ دادند. متاسفانه مرحوم آیت الله مهدوی کنی نظارت مصرح در اصل ۱۱۱ قانون اساسی بر رهبر را به صیانت از رهبر تفسیر کردند، تفسیری که خلاف نص این اصل و تداعی کننده اندیشه سیاسی قرون گذشته اروپاست که میگفتند حاکم در مقابل خدا مسوولیت دارد و پاسخگوست اما در مقابل مردم چنین نیست و همین امر باعث گریز مردم اروپا از دین شد.»
مطهری در ادامه و در مورد قطعنامه مجلس خبرگان گفته است:« ورود به موضوع بازار ارز و سکه چه ارتباطی با وظایف این مجلس دارد؟ حال که مجلس خبرگان به وظیفه اصلی خود نمیپردازد بهتر است از برگزاری اجلاسهای خود که موجب استهلاک بیت المال است صرف نظر کند.»
گریز جنتی و بازی کدخدایی
احمد جنتی، هم دبیر شورای نگهبان و هم رئیس مجلس خبرگان است. او در جایی ایستاده که هم میتواند با ردّ یا تایید صلاحیت نمایندگان مجلس و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بر سرنوشت و کم و کیف دو قوه ی مقننه و مجریه تاثیر بگذارد و از این طرف، با تفویض نظارت استصوابی از سوی خبرگان به شورای نگهبان، با همراهی، سکوت و ارادت همیشگی خود به رهبری، شرایطی را برای خامنه ای فراهم کرده که گویی مطلقا چیزی به نام اصل ۱۱۱ وجود ندارد و قرار نیست از این بابت، کوچکترین نگرانی به دل خود راه دهد.
این در حالی است که بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی، «رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.» اما در عمل، آن چه که در دوران رهبری خامنه ای جا افتاده، این است که فرضیه ای در مورد احتمال خطا و قصور او وجود ندارد.
گویا اما احمد جنتی، ترجیح داد پاسخ به کروبی را از طریق عباسعلی کدخدایی بیان کند که گفته میشود بیش از همه به جنتی نزدیک است.
به همین خاطر، کروبی با بیان جمله ی «خبرگان اگر خبرگان بود»، قبل از هر چیز، نگرش و رویکرد فقهی، قانونی و سیاسی احمد جنتی رئیس و دیگر اعضای مجلس خبرگان را زیر سوال برده و نشان داده که چالشی جدی در این مساله وجود دارد.
گویا اما احمد جنتی، ترجیح داد پاسخ به کروبی را از طریق عباسعلی کدخدایی بیان کند که گفته میشود بیش از همه به جنتی نزدیک است. عباسعلی کدخدایی درباره ی نامه ی مهدی کروبی در توییتر نوشت: «متن روزهای اخیر منتسب به آقای کروبی یادآور بیانیه های ایشان در سال ۸۸ است. متن هایی که از آن ایشان نیست و ظاهرا برای او می نویسند، همانند تصمیماتی نیز که برای او می گیرند. ای کاش ایشان از حصر فکری اطرافیان در می آمد، خودش فکر می کرد! خودش تصمیم می گرفت و خودش می نوشت!»
کروبی، خبرگان و مواضع اصلاح طلبان
جمعی از اصلاحطلبان شناخته شده در بیانیهای که در «کلمه» منتشر شده از نامه ی کروبی حمایت کردند. اما آن دسته از اصلاح طلبان دیگر که در دولت، مجلس و صحنههای اجرایی و تشکیلاتی مشغول کار و فعالیت هستند، سکوت کرده و موضع نگرفتند. شاید به این دلیل که امیدوار بودند رفته رفته مقدمات رفع حصر و آزادی کروبی و موسی فراهم شود و احتمالا بسیاری از آنها، از این اقدام کروبی، خشنود نیستند.
در هر صورت، شواهد نشان می دهد که در ایران، فضا برای انتقاد از مجلس خبرگان و رهبری فراهم نیست و ظاهرا فقط افرادی نظیر کروبی و معدود اصلاح طلبانی زندانیکشیده و دور از گردونهی قدرت و مسئولیت اجرایی، می توانند قدم در این راه بگذارند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…