زیتون ـمهسا محمدی: براساس گزارش سال ۲۰۱۷ سازمان ملل، تعداد کسانی که تا پایان این سال مجبور به ترک خانههایشان شدند، به ۶۸.۵ میلیون نفر رسیده است.
این گزارش نشان میدهد ۵۲ درصد از آوارگان جهان کودکان زیر ۱۸ سال هستند.
از این تعداد ۴۰ میلیون نفر کشورشان را ترک نکرده اند بلکه داخل سرزمین خود سرگردانند و ۱۸ و نیم میلیون نفر مرزهای کشور خود را برای یافتن خانهای امنتر و شاید راحتتر پشت سر نهادند.
روزنامه بوسنیایی «سارایوو تایمز» هم در طی روزهای اخیر خبر داده است که آمار درخواست پناهندگی ایرانیان به این کشور نسبت به سال گذشته ۱۰۰ برابر شده است
اخباری که از ایرانیان خواهان پناهندگی به سایر کشورها به دست میآید هم جالب توجه است. دویچه وله خبر از درخواست پناهندگی حدود شش هزار ایرانی به صربستان در سال جاری میدهد که در پی لغو ویزای این کشور با ایران اتفاق افتاده است.
روزنامه بوسنیایی «سارایوو تایمز» هم در طی روزهای اخیر خبر داده است که آمار درخواست پناهندگی ایرانیان به این کشور نسبت به سال گذشته ۱۰۰ برابر شده است. بنابراین گزارش تاکنون بیش از یک هزار و ۶۰۰ ایرانی از بوسنی و هرزگوین تقاضای پناهندگی کردهاند. این وضعیت کشورهایی است که لااقل تا سال ۲۰۱۷ مقصد پناهجویان ایرانی نبوده است و تقاضا برای کشورهای اروپای غربی و کشورهای اسکاندیناوی به عنوان مقاصد اصلی پناهجویی هم همچنان ادامه دارد.
به نظر میرسد که در ایران این افزایش معنیدار تحت تاثیر بحرانها و وضعیت ناپایدار اقتصادی و سیاسی اخیر بوده است.
در مجموع آمار کل درخواستنامههای پناهندگی ایرانیها از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ ظرف یک دهه در ۲۱ کشور عضو سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی بالغ بر ۲۱۲ هزار مورد بودهاست.
کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی OECD در سال ۲۰۱۶ مانند سال ۲۰۱۵ بیش از یک و نیم میلیون درخواست پناهندگی جدید ثبت کرده اند که دستکم دو سوم آن در کشورهای اروپایی آن سازمان بوده است.
جنگ، ناامنی و گاه دلایل اقتصادی پیشرانههای اصلی این افراد برای خروج از کشورهای خود بود. از این رو رقم بزرگی از مهاجران را ساکنان کشورهای درگیر جنگ داخلی مانند سوریه، سودان و میانمار به خود اختصاص داده اند.
از سوی دیگر در میان کشور پناهندهپذیر، ترکیه به دلیل موقعیت ژئوپلتیک خاص خود در سال ۲۰۱۷ برای چهارمین سال متوالی پناهندهپذیرترین کشور جهان شد و سهونیم میلیون پناهنده در انتظار رسیدن به «جهان اول» را در خود جای داد.
وضعیت ایران نیز در این میان جالب است. با وجود اینکه ایرانیان یکی از متقاضیان اصلی پناهندگی به کشورهای اروپایی و کانادا هستند، اما خود با حدود ۹۸۰ هزار پناهنده ازکشورهایی مانند افغانستان و پاکستان از پناهندهپذیرترین کشورها محسوب میشود.
بحران پناهجویی در طی سالهای اخیر، با ناامنتر شدن کشورهای خاورمیانه و افزایش شناخت ساکنان این سرزمینها از فرصتهایی که به نظر میآید در آن سوی مرزها انتظارشان را میکشد به یکی از چالشهای اصلی کشورهای توسعه یافته بدل شده است. به طوری که در هر انتخاباتی از ریاست جمهوری گرفته تا انتخابات محلی مواضع کاندیداها درباره این مسئله همسنگ برنامههای اقتصادی و سایر پارامترها مهم و تعیین کننده شده است.
در سال ۲۰۱۷ سازمان ملل اعلام کرد که از اسکان پناهجویان به خصوص در آمریکا و کشورهای اروپایی راضی نیست. آمار و ارقام نشان میدهد اسکان پناهجویان ۵۴ درصد نسبت به قبل کاهش یافته، دلیلش به گفته سازمان ملل کاهش سطح پذیرش کشورهای اروپایی است.
اما کاهش پذیرشی که از آن سخن به میان میآید به نظر میرسد که تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله تغییر ساختار سیاسی این کشورها باشد.
موج به قدرت رسیدن راستگرایان معتدل و افراطی در کشورهای اروپایی و پیش از آن ریاست جمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده و سیاستهای ضد مهاجر اعلام شده و تا حدی اجرا شده در این کشورها از عوامل موثر بر این کاهش ۵۰ درصدی بود.
فیلیپو گراندی، کمیسر عالی حقوق بشر در امور پناهجویان، در اینباره می گوید: «دولتها باید از خودشان قدرت رهبری و پاسخی در خور این مسئله نشان بدهند. برخی دولتها حس شرایط اضطراری یا هجوم پناهجوها را به مردمشان تلقین کردهاند. متاسفانه برخی رهبران سیاسی برای بدست آوردن رای روی مسئله پناهجویان حساب باز کردهاند؛ ترس ایجاد میکنند و برای خودشان رای بدست میآورند. این نفرت انگیزه و غیرمسئولانه است.»
طوفان راستگرایی از ایتالیا تا سوئد
روز گذشته نتایج نهایی انتخابات پارلمانی در سوئد اعلام شد. ائتلاف راستگرایان نتوانست پیروز شود اما آرای راستگرایان افراطی نسبت به سال ۲۰۱۴ حدود ۴ درصد رشد داشت.
هر چند ائتلاف احزاب چپ با ۴۰.۹ درصد آرا و یک نماینده بیشتر در پارلمان از رقبای راست خود با ۴۰.۶ درصد آرا پیش افتادند، اما به حد نصاب ۵۱ در صد پارلمان برای اکثریت مطلق نرسیدند و ناچار به تشکیل دولت ائتلافی با راستها هستند.
در برنامههای اعلام شده احزاب این کشور مهاجرپذیر، میان احزاب تفاوتهایی اساسی وجود دارد که ارائه برنامهای واحد برای دولت ائتلافی در رابطه با مهاجران را سخت مینماید.
هر چند به نظر میرسد که برای این انتخابات چپهای این کشور متناسب با افزایش انتقادها، در برنامههای مهاجرپذیری خود کمی معتدلتر شده اند و شاید برای تشکیل ائتلافی موفق با راستها این چرخش به راست باز هم ادامه یابد.
به عنوان مثال در مسئله کار و آموزش مهاجران، چپها اصرار دارند که برای آموزش، متخصص شدن و ورود مهاجران به بازار کار باید لااقل ۲ سال زمان اختصاص داد در حالی که پیشنهاد احزاب راست معتدل برای این آموزش نهایتا یک سال است. این فارغ از شعار و برنامه احزابراست افراطی و مهاجر ستیز است که خواهان توقف کامل ورود مهاجران و رد کسانی هستند که در نوبت به سر میبرند.
راستها معتقدند که دورههای آموزشی باید کوتاه شود تا مهاجران زودتر وارد بازار کار شوند.
از سوی دیگر چپها میگویند که اگر نیروی کار غیرمتخصص وارد بازار کار شوند، آنان حقوق پایینتری مطالبه میکنند بنابراین کارفرمایان نیروی کار ارزان به دست میآورد و به این ترتیب سندیکاهای کارگری ضعیف شده و قدرت چانه زنی آنان کاهش مییابد و این در نهایت به نفع این کشور نخواهد بود .
از سوی دیگر در میان کارگران سوئدی که عادت به کار کردن با استاندارهای بالاتری از ایمنی تا دستمزد دارند هم موجی از مهاجرستیزی به وجود آمده است چرا که با ورود این مهاجران استانداردهای پایینتری برای بازار کار تعریف شده است و این تعادل را به نفع کارفرما بر هم خواهد زد.
حال باید دید که در دولت ائتلافی جدید در نهایت سیاستهای تعریف شده وزنه را به کدام سو سنگین خواهد کرد.
سالوینی و سیاست کشتیهای سرگردان
ایتالیا نیز به عنوان یکی دیگر از کشورهای تعیین کننده در وضعیت پناهجویان، به عنوان دروازه ورد پناهجویان به اروپا مطرح است چرا که مقصد اصلی مهاجرانی است که خود را از شمال آفریقا به اروپا می رسانند.
در انتخابات پارلمانی ایتالیا در چهارم ماه مارس گذشته پوپولیستهای «جنبش ۵ ستاره» و راستگرایان افراطی در حزب «لگانورد» (لیگ شمالی ) قدرت را به دست گرفتند . در برنامههای اعلام شده این دو حزب لگانوردیها به رهبری سالوینی بی تعارف مخالف سیاستهای مهاجرپذیری بودند و پنج ستاره نیز برای عدم ریزش هواردان چپ خود مواضع مبهمی در این باره میگرفت، اما به مرور مشخص شد که همدلی بیشتری با احزاب دست راستی در این مورد دارد.
کوتاهمدترین تاثیر به قدرت رسیدن احزاب دست راستی و مهاجر گریز در این کشور سرگردانی کشتیهای حامل پناهجویان رسیده از آفریقا در سواحل ایتالیا بود.
در ماه ژوئن سال جاری ماتئو سالوینی، وزیر کشور جدید در دولت ایتالیا، به یک کشتی حامل بیش از ۶۰۰ پناهجوی نجات یافته از سواحل لیبی، اجازه پهلو گرفتن در بنادر ایتالیا را نداده است و این موجی کار از انتقاد داخلی و بینالمللی به این نخست وزیر را در پی داشت .
سالوینی در همان زمان در فیسبوکش نوشت :«مالت کسی را قبول نمی کند. فرانسه مردم را از مرزهایش عقب می زند، اسپانیا با سلاح از مرزش دفاع می کند.» و به نظر میرسید که به این ترتیب سعی در سلب مسئولیتی که دیگران هم آن را نمیپذیرند از خود داشت.
او گفت که ایتالیا به «قاچاق انسان» و «حرفه مهاجرت غیرقانونی» نه می گوید.
در آلمان و در واقع مهاجرپذیرترین کشور اروپایی هم روزگار چندان بر وفق مراد پناهجویان نمیچرخد. در این کشور حزب راست افراطی برای اولین بار وارد مجلس شد و به این ترتیب تشکیل دولتی یکدست و منسجم را بسیار دشوار کرد.
اختلافات وزرا با آنگلا مرکل ، صدر اعظم آلمان و قهرمان مدیریت بحران پذیرش و اسکان پناهجویان در اروپا بالا گرفت و کابینه را در معرض خطر سقوط قرار داد.
از سوی دیگر پس از تجمعها و خشونتهای دو هفته اخیر نئونازیها در شهر «کمنیتس»، اینبار هزاران تن از هواداران راستگرایان در پی کشته شدن یک جوان آلمانی در یک درگیری در شهر کوتن آلمان، «راهپیمایی یادبود» برگزار کردند. علت مرگ این جوان آلمانی هنوز به درستی مشخص نیست اما دو مرد افغان به اتهام قتل دستگیر شدهاند. این اتفاق باعث افزایش احساسات ضد مهاجر در این کشور شد، احساساتی که تابحال دولت حاکم و بخشی از رایدهندگانش همواره سعی در کنترل و رفع آن بوده است.
در اتریش هم وضعیت مشابهی حکمفرماست. در دومینوی چرخش به راست کشورهای اروپایی، اتریش نیز یکی از مهرههای قابل توجه به حساب میآید .
در انتخابات اکتبر ۲۰۱۷ در این کشور اتریشیها هم به راستگرایان تمایل داشتند. حزب راستگرای «مردم » با حدود ۳۱,۵ درصد آرا پیروز شده و سوسیال دموکراتهای اتریش با ۲۷.۱ درصد آرا در رده دوم قرار گرفتند. حزب راست افراطی «آزادی» با اختلافی اندک با چپها با ۲۵.۹ درصد سومین حزب بزرگ این کشور در پارلمان شد. این در حالی بود که ورود حزب راست افراطی به دولت دراتریش پس از۱۷ سال ممکن شد.
وعده حزب «مردم» به رایدهندگانش بستن تمام مسیرهای مهاجران و پناه جویان در حوزه بالکان بود. مسیری که پناه جویان جنگ سوریه از ترکیه از طریق آن به سوی اروپا رهسپار شدند.
این اتفاقات در حالی در این کشور به وقوع پیوست که حدود یک چهارم جمعیت وین، پایتخت اتریش را مهاجرانی تشکیل می دهند که از حق رای برخوردار نیستند.
به لیست کشورهای چرخیده به راست میتوان نام هلند و لهستان را هم افزود.
با این وجود به نظر میرسد. همه آنچه در اروپا در حال وقوع است را نمیتوان با عینک بدبینی دید. با شکلگیری دو قطبی ضد مهاجر و مهاجرپذیر میزان مشارکت مردم در انتخابات این کشورها افزایش یافت به طوری که در انتخابات اخیر سوئد به ۸۰ درصد رسید. این بدان معناست که همزمان تعداد هواردان فعال سیاستهای مهاجرپذیرنیز در حال افزایش است و بسیاری از سازمانهای مردم نهاد مدافع حقوق مهاجران دست به کار شدهاند.
حال پرسش اینجاست که با افزایش میل مهاجرت و گاه غیرقابل سکونت شدن کشورهای مبداء از یک سو و کاهش میل ملت ها و دولتهای مهاجرپذیر برای پذیرش این انسانها، کشتی این مهاجران باید در کدام ساحل لنگر بیاندازد؟