اپوزیسیونِ منتظر؛ راز بقای جمهوری اسلامی

علی‌حسین قاضی‌زاده

درست در روزهایی که نظام جمهوری اسلامی ایران، در ضعیف‌ترین موقعیت تاریخی خود به سر می‌برد و از داخل با فساد گسترده و بحران ناکارآمدی و از خارج با تحریم‌های خرد کننده روبروست، قابل انتظارترین تصمیم حکومت، مماشات با بخشی از معترضین داخلی و مخالفان سیاسی و نرمش در برابر مواردی از لیست طویل مطالبات اجتماعی مردم است. اما چرا حکومت ایران، حتی در این فشار خردکننده، که مخالفان آن را خارج از تحمل نظام می‌بینند، حاضر به دادن هیچ باجی در عرصه داخلی و حتی خارجی نیست؟

می‌شود انواع و اقسام دلایلی را ردیف کرد که برخی ریشه در روحیات حاکمان فعلی دارد و بخشی دیگر در مسیری که این نظام در چهار دهه گذشته طی کرده، اما مهمترین این دلایل در کیفیت و ماهیت اپوزیسیون این نظام نهفته است.

اپوزیسیون برانداز یا اپوزیسیون منتظر
هر چند که کم نیستند گروه‌هایی که خود را برانداز معرفی می‌کنند اما در مقام تعریف، نظام جمهوری اسلامی فاقد اپوزیسیون برانداز است. براندازی زمانی به یک پروژه بالفعل مبدل می‌گردد، که گروهی با نام و افرادی مشخص، قادر به ارائه برنامه، ارائه استراتژی، اتخاذ تاکتیک‌های متناسب با جامعه هدف و توانمند برای همراه سازی یک بدنه اجتماعی باشند. بدنه‌ای که همراه با بخش رهبری، اجرا کننده تاکتیک‌های براندازی باشند. به عنوان مثال در روز مشخص بر سر کار حاضر نشوند، به خیابان بیایند، فضای رسانه‌ای را تسخیر کنند و یا حتی سرمایه‌های خود را از بانک‌ها خارج کنند و … چنین اپوزیسیونی در مواجهه با حکومتی که درگیر فساد، بیکاری و معضلات فراوان اقتصادی و اجتماعی است، قادر به اعمال فشار، مذاکره و کسب امتیاز است.

اپوزیسیون ایران اما مجموعه‌ای منفعل است. تمایل به براندازی دارد اما ابتکار عمل ندارد. به بیانی ساده‌تر، مجموعه ای منتظر است. منتظر به ریشه کردن فساد در تمام لایه‌های حکومت، منتظر به نزول تمام شاخص‌های اقتصادی کشور و منتظر به ایجاد تحریمی فراگیر از بیرون کشور است. مجموعه این عوامل هر چند که مخالفت‌هایی پراکنده در جامعه می‌سازد، اما چون ارتباط معناداری بین مخالفین خیابانی و رهبران اپوزیسیون موجود نیست، در نهایت منجر به ایجاد موجی عظیم و موثر نمی‌‌شود. اپوزیسون منتظر، به انتظار می‌نشیند تا فساد و ناکارآمدی مطلق و فشار خردکننده خارجی منجر به فروپاشی نظام از درون گردد.

به عنوان مثال می‌توان از مواجهه این دو گروه با درآمدهای نفتی حکومت سخن گفت. هر دو گروه می‌دانند که کنار زدن حکومت متکی بر درآمد نفت، امری دشوار و ناممکن است. فلذا هر دو گروه، موفقیت خود را در گرو کاهش چشمگیر درآمد نفتی حکومت می‌بینند. اپوزیسیون برانداز، برای این منظور، دعوت به اعتصابات گسترده در شرکت نفت می‌کند اما اپوزیسیون منتظر، چشم به تحریم نفتی ایران از بیرون می‌دوزد زیرا می‌داند که نیرویی همراه برای اجرای اعتصابی موفق در اختیار ندارد.

تدبیر نظام
نظام جمهوری اسلامی در شرایط کنونی خود را در معرض براندازی نمی‌بیند. حتی اعتراضات پراکنده، از آنجا که فاقد رهبری واحد و قدرتمند هستند، قابل مدیریت و مستهلک‌سازی‌اند. مهمترین خطری که در شرایط کنونی، نظام را تهدید می‌سازد، بحران فروپاشی است. این همان چیزی است که اپوزیسیون ایران به انتظارش نشسته و برایش تلاش می کند.

از همین رو تدبیر نظام کاملا متناسب با همین تهدید است. نظامی که مواجه با بحران فروپاشی است نه نیازی به همراه‌سازی مخالفین دارد و نه احتیاجی به عقب‌نشینی و تقسیم قدرت. تنها نیاز چنین نظامی مستحکم‌سازی ساختار قدرت و هماهنگی بیشتر اجزای مختلف نظام است. تغییر رویه رهبری ایران در مواجهه با دولت و مجلس، تلاش برای همدلی با آنها و ایجاد هماهنگی بیشتر بین نهادهای سیاسی و نظامی کشور، در همین راستاست. در واقع در شرایط کنونی، نظام هم و غم خود را بیشتر بر سر یک‌پارچه‌سازی ساختار قدرت معطوف کرده تا برطرف کردن دائمی معضلات اجتماعی.

آینده ایران
آینده سیاست در ایران مبتنی بر دو واقعیت است. واقعیت نخست این است که اگر نظام جمهوری اسلامی، در برابر بحران ماه‌های آینده، قادر به حفظ ساختار خود باشد و دچار گسست و فروپاشی نگردد، حتی در صورت وخیم‌تر شدن شرایط اقتصادی، احتمال چندانی برای تغییر حکومت به چشم نمی‌رسد. نمونه خارجی چنین حالتی کشور ونزوئلاست که خردکننده‌ترین شرایط ممکن هم منجر به ساقط‌شدن حکومت نشده‌است.

واقعیت دوم این است که حداقل تا مدت مدیدی، احتمال چندانی برای شکل‌گیری یک نیروی اجتماعی متصل به اپوزیسیون برانداز رویت نمی‌‌شود و مادامی که یک اپوزیسیون با بدنه‌ای منسجم در داخل مرزهای ایران پدیدار نشود، خطر چندانی کلیت نظام فعلی را تهدید نمی‌کند. در این میان حوادثی چون، تن دادن ایران به یک توافق زودهنگام با دولت آمریکا یا تحمل طولانی مدت تحریم‌ها، خروج اصلاح‌طلبان از انفعال و ایفای نقشی موثرتر در تصمیمات کلان کشور و از همه مهمتر وقوع جانشینی رهبری، همه عواملی هستند که قادر به تغییر مسیر آینده سیاست ایران در ماه‌های پیش رو هستند اما تغییر کلیت نظام سیاسی ایران امری است که شرط لازم تحققش، وجود یک اپوزیسیون برانداز است با یک بدنه اجتماعی قدرتمند.

این روزها بخش‌های مختلف اپوزیسیون ایران، در تلاش‌اند قدم‌های نخستین را برای  انسجام و شکل‌دهی چنین مجموعه‌ای بردارند اما این مسیر برای کسانی که سال‌هایی طولانی، گسسته از جامعه ایران بوده‌اند، امری به غایت دشوار و شاید هم ناممکن باشد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

10 پاسخ

  1. نویسنده محترم یک کلید واژه آشنا برای همه ما دارند و آنرا دائما تکرار می کنند ” اپوزیسیون موثر نداریم ” اما یک لحظه از خود سئوال نمی کنند چرا اپوزیسیون موثر نداریم یعنی ایشان عملا به موتور کوچکی معتقد است که اگر روشن شود مشکلات حل می شود این موتور کوچک یعنی اپوزیسیون اگر روشن شود ، موتور بزرگ یعنی مردم را که گویا همه خواهان برانداز ی هستند و فقط منتظر رهبری ، به حرکت در خواهد آورد ، این یعنی نواختن شیپور از سر گشاد . اپوزیسیون وجود ندارد چون مردم خواهان سرنگونی ویا خواهان مبارزه جدی با نظام در حدی که بتوانند فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر جدی خود قرار دهند در کشور ما وجودندارد . اینکه چرا مردم ما در مرحله فعلی خواهان مبارزه جدی با نظام نیستند را می توان بدلایل ۱-سرکوب ۲- خطر سوء استفاده نیروهای خارجی از مبارزات مردم بر علیه ج.ا. ۳ طبقه متوسط در بعضی پروژهای مالی رژیم دخیل شده است ج.ا. با انتخاب روحانی بعشی از منابع مالی رابسوی این اقشار سرازیر کرد۴- اقشار تولیدی و توزیع گر سنتی هنوز بخصوص از نظر فرهنگی طرفدار نظام هستند و نیروی ایدئولوژیک لازمه را برای نظام فراهم می کنند . این هواداران نظام هستند که به خامنه ای و روحانیت انگیزه ادامه بقا می دهند و نه بالعکس ۵- بخش معترض به نظام می دانند که در صورت درگیری جدی با نظام باید صدها و هزاران بسیجی و سپاهی را بکشند و کشته شوند ف هیچ ملتی در چنین شرایطی دست به مبارزه جدی بر علیه چنین رژیمی نمی زند . البته مردم ایران بطور عام مردمی محافظه کار هستند
    نقش مردم در بقای رژیم و در بوجود نیامدن اپوزیسیون در این نوشته در نظر گرفته نشده است .
    البته جنبه مثبت نوشته اشاره به بحران فروپاشی است که نظام را د رخود گرفته و اینکه نظام در چنین شرایطی به مستحکم سازی ساخت قدرت دست خواهد زد که این خود به دو صورت می تواند باشد با جذب کنترل شده اصلاح طلبان معتدل و بنفش شده و یا حذف کامل آنان از قدرت و بسوی نظام پارلمانی گام برداشتن .

  2. دیدگاه درستی است البته اگر فکر کنیم تنها یک اپوزسیون منسجم قابلیت اسقاط یک نظام را دارد.
    گمان نمی کنم برای براندازی یک سیستم حتما به یک اپوزسیون منسجم و متصل به بدنه ای وسیع نیاز باشد.
    بلبشوی مدیریتی و جزایر متکثر و مافیایی قدرت و ثروت در یک حکومت لاجرم یک هرج و مرج تمام عیار می زاید آنگاه که استانه تحمل به نقطه بی بازشگت برسد .
    هر چیزی آستانه تحملی دارد و هیچ شیئی تحمل بی نهایت ندارد . یک وسیله با فشار دست خورد می شود دیگری با فشار پتک و ان یکی با بیل مکانیکی اما بسیاری اوقات وسیله ای بدون فشار متمرکز و تنها به مرور زمان متلاشی می شود . اصولا در دنیای ماده همه چیز در حال فساد و متلاشی شدن است برخی زودتر متلاشی می شوند به علل متمرکز و سازماندهی شده و برخی را زمان متلاشی می کند ان هم به علل نامتمرکز.
    در مورد نظام ایران هم گمان اشتباهی است که از بین رفتنش را تنها در صورتی ممکن بدانیم که فشاری متمرکز و طراحی شده و به عبارت بهتر اپوزسیونی در کار باشد با اسم و ادرس و شماره تلفن.
    هرچند بهتر ان است که اپوزسیونی با این مشخصات باشد که هرج و مرج رخ ندهد. تجربه تونس درس می دهد که در شرایط نبود اپوزسیون قدرتمند این جرقه ها هستند که کارسازند البته همیشه هم جرقه ها به عاقبت به خیری تونس نمی رسند .

  3. واقعیت این است که حکومت با تمام ضدیتی که مردم با ان دارند ایران را خریده. سودهای کلان سپرده های یکساله در جهان بی نظیر است. کم نیستند ایرانیانی که از این سودها بخوبی زندگی میکنند. تعداد بسیاری سرمایه های میلیون دلاری ازاین پول بهم زده اند بدون انجام هیچ کاری. پرداخت سودهای ٣٠ درصدی بدون درامد نفتی مطلقا ناممکن است. اینکه امروز در حالی که تحریمها هنوز شروع نشده ریال را به تکه کاغذی تبدیل کرده تیشه به ریشه این سیستم است.
    ایران به نفت احتیاجی ندارد. برعکس نفت ریشه همه فسادها و دیکتاتوری ها است. قطع فروش نفت ایران خیری عظیم در حق مردم ایران است.

  4. با شعار و هیاهو وتوهم، و بدون داشتن ارتباط و پایگاه مردمی اپوزیسیونی پا نمی گیرد.

    سخن حق را مهاجرانی گفت خطاب به حسن شریعتمداری در بی بی سی که شما آرزو بیان میکنی ( و نه حرف حسابی)

    چند تا دانشمند، متفکر، شخصیت فرهنگی و فرهیخته در میان کل اپوزیسیون سراغ دارید؟! چند تا رهبر و مدیر دلسوز؟ چند نفر که متکی به ملت و نه اعانات وهدایای اجنبی باشند؟ مردم چه صداقتی از به اصطلاح اپوزیسون دیده اند؟

    چرا یک گفتگوی صادقانه و بی پرده و ادعا بین افکار و جناح های مختلف از اپوزیسیون داخل و خارج برگزار نمیشود؟
    بزرگترین دشمن اپوزیسیون، خود اپوزیسون است. یعنی توخالی است و چیزی در چنته ندارد. حتی از گفتگو و دیالوگ می هراسد.

    آیا حاضریم واقعیت را ببینیم و بگوئیم؟!
    با شارلاتان ها نمیتوان به جنگ شارلاتان ها رفت و مثل کبک سر در برف فرو کرد.
    انقلاب و اپوزیسیون کور و بی برنامه، جز برباد دادن ته مانده ی ایران چیزی به دنبال نخواهد داشت.

    اگر اپوزیسیون خارج نشین صداقت و وجودی داشت، بگوید در خارج چه کرده است؟ چه سازمانی را بنا گذاشته؟ چه خدمتی به مردم، در داخل و یا حتی خارج کرده؟ ایا یک ایرانی به درد یک ایرانی در خارج حتی می رسد؟ جز حرف و حرافی و …. شعار و تظاهرات و انواع تلویزیون ها و رسانه های وابسته، الا شذ و ندر، چیزی دیده اید؟
    اگر دیده اید به ما هم بگوئید!

  5. باسلام اقای علی حسین؛تیتر مقاله اپوزیسیون منتظر؛رازبقا ءولایت مضحکه قدری دور از انصاف وواقعیت به نظر میرسد ومی نماید ونوعی شیطنت وبدخواهی در کلام راقم مقاله متوجه اپوزیسیون هست وبهتر بود نوشته میشد:اپوزیسیون منتظر ورازتداوم حیات ذلت بار حاکمیت ولائی!!!سریح تر عرض میکنم مقاله چیز خاصی را در چنته نداشت وهمان نغمه قدیمی اپوزیسیون نا کار آمد را شیپور میزد.معتقد بود ،نظام محکم سر جای خود ایستاده است وبه احدی باج نمیدهد.متاسفانه نویسنده مقاله کوچکترین تاملی در علل وچرائی مشکل بودن بر اندازی چنین نظامهائی که مبتنی بر تک حزبیت وایدئولوژی پردازی ودروغ سرائی وغلو گرایی در ابراز قدرت است ؛نپرداخته است.فعالیت روزانه وجاری رژیم برای سراپا وزنده نگهداشتن خود؛به شدت وابسته وهمراه است با واگذاری امتیازات وحشتناک و روزانه وپیاپی به برخی قدرتهای فاسد خارجی و جیره بگیران داخلی وعوامل میدانی مسلح وغیر مسلح خود وبر عکس در ناتوان وعسرت انداختن ونگهداشتن مخالفین خودوملت در زنجیر از نظر مالی وامکانات معیشتی آنها؛ که” آدمی اول اسیر نان بود”ملت مظلوم فعلا داخل دولبه یک قیچی گیر کرده است:توحش ودیوانگی آدم کشی وفقر ومسکنت معیشتی!!!. رژیم به حقوق بشر از ابتدا کمترین اعتقادی نداشته وهمچنانکه از شروع کشتارهای دهه شست وکشتار فله ای اپوزیسیون در سال۶۷کار خود را آغاز نموده والان که الان است در مقابل کوچکترین حرکتی دست به اسلحه می بردولذا باید روشن شود که راز بقاء واقعی آن ابتداء در دیوانگی آن در امر خشونت وکشتار وهواداری وکمک واطلاع رسانی متنعمین داخلی آنست به اضافه عوامل میدانی ولباس شخصی وسپاهی…رژیم با یک خط کش بزرگتراز خود،خطی فاصل بین خود واعوان وانصارش با سایر ملت کشیده است وبا خرج پولهای ملت در کشتار دگر اندیشان ومخالفان خارج نشین ودادن باج وکمک مالی به سایر گروهها ی هم کیش ومسلک خود درکور و منطقه وجهان خرابکاری نموده وبه حیات خود ادامه میدهد.این رژیم پیوسته در تنش زایی وتنش افرینی است وهمواره خواب دشمن می بیندوکلام :دشمن،دشمن از زبان رهبر آن افتادن پیدا نمی کند.والبته وقدر مسلم مردم جان به لب رسیده مطمئنا وقطعا ومسلما در سر یک بزنگاه تاریخی حلقوم چنین موجود عجیب الخلقه وپلشتی راخواهند گرفت وخواهند بست واینجاست راز ونقطه اصلی وقاطع “فروپاشی رژیم”که متاسفانه از زبان وکلام نویسنده غائب بوده ونویسنده تنها راز فروپاشی را درونی واختلاف اوفتادن در داخل !!!دستگاه فرض کرده وتخیل می نماید وآدرس غلط میدهد.چنین رژیمهائی، ترکیدن حبابشان سخت وانفجاری است!!!ما باید ضمن احترام وقدردانی از تلاش عدالت خواهان وطرفداران حق وحقوق ملت مظلوم که الان نیز هجرت اجباری اختیار کرده اند ودست از بازگوئی وواگوئی رنج های ملت ونمودار ساختن آن در پیشگاه جهانیان با خرید هرگونه خطری بر نداشته اند ،سپاسگزاری کنیم .آقای محترم اپوزیسیون از اینکه توانسته خود را در خارج از مرزها سرپا نگهداشته وضمن جنگیدن با مشکلات زندگی وتا جائیکه ممکن است در مقابل پروپاگاندای رژیم نشسته بر دلارهای نفتی وگازی وسایر منابع طبیعی مملکت ،کمکی به ندای حق طلبی وحق خواهی ملت مظلوم کرده وقبول انواع مخاطرات جانی ومالی کند، کار سترگی کرده است ومی کند وخواهد کردوبهتر است مسئولانه در اینموارد سخن رانده شود.البته تنها نکته درست ودقیق مقاله همان صفت “منتظر”بودن اپوزیسیون است ؛اپوزیسیون راستین همواره منتظر است ،منتظری با چشمانی باز وعقلانیتی هوشیار برای رهنمائی ورهیابی ملتی بزرگ ونشان دادن راه ومسیر بزنگاههای بزرگ تاریخی .اپوزیسیون منتظر همواره ملت را در اقدام وانجام صحیح مسئولیت های بزرگ تاریخی اش راهبری می کند ویاری می نماید%

  6. چه مخالف ،چه همراه
    کج خیالند هم گمراه
    یکی خواند مهدی را
    یکی پاید بعدی را
    خود ر ا کاره نداند
    پس بیچاره بماند
    حتی خدا یار خواهد
    یعنی او را کار شاید
    آنچه خوانیم سرنوشت
    ز ما زیباست یا که زشت
    عصاره است عصر مان
    شایان حسب صبرمان

  7. هاشمی رفسنجانی در پاسخ مهندس سحابی که به گشایش فضای سیاسی اشاره کرده بود ، میگوید ما اشتباه شاه را تکرار نمیکنیم . کوچکترین عقب نشینی فروپاشی نظام مقدس ولایت فقیه را تسریع میکند .

  8. با بیشتر نقطه نظرهای آقای قاضی زاده موافقم. جمهوری اسلامی با نوعی بحران فروپاشی از نوع شوروی سابق روبروست، بحرانی که شامل ناکارآمدی، مشروعیت و فساد فراگیر داخلی و ماجراجویی خارجی می شود. این بحران با مرگ رهبر کنونی و مسئله جانشینی به احتمال شدت می گیرد. اما مسئله ای را که نویسنده و همفکران ایشان باید در نظر داشته باشد این است که دست کم در تاریخ ۱۰۰ ساله ایران نقش عوامل و قدرت های خارجی در جابجایی حکومت ها در ایران مهم تر از جاهای دیگر، ازجمله ونزوئلا، بوده است.

  9. اپوزوسیون که نداریم همه اپوزوسیون نما هستند!چطور انتظار دارید امثال محسن سازگارا و ابوالحسن بنی صدر که از حلقه نزدیکان خمینی و موسسین سپاه و اطلاعات بوده اند حالا در نقش ناجی ملت از زیر فشار حکومت نعلین ظاهر شوند؟!؟آقای پهلوی هم که متاسفانه علیرغم رغبت مردم به ایشون اصلا و ابدا در ساحت سیاست و اقدامات پراگماتیسم حرفی برای گفتن ندارند و تنها نقش ایشون به تبریک و تسلیت وقایع روزمره محدود شده.
    این تنها مردمند که با حضور میلیونی خودشون کف خیابان میتوانند از کارزار آنتی رژیم کاخ سفید که باعث تحلیل قوای سیدعلی و حواریونش شده حداکثر بهره برداری رو ببرند.اگر هم اینبار به نتیجه نرسیم مثل سال ۸۸ و تخطئه جنبش سبز رژیم با وقاحت تمام و سرمست از پیروزی و غلبه بر بدخواهان خود راه نفسمان را هم خواهد بست!

  10. درود
    آن روز هم تصادفی این مواضع را از تلویزیون اینتر نشنال شنیدم…
    به دیگر سخن در مقام یک مشاور امین و یک مشاور ه حانانه البته در لوایی از مخالف نمایی به نظام توصیه می کنی…
    اپوزیسیونت تماشاچی ست و برای تناشاچی ماتدن آن …اصلاح طلب اصول گرا …دیگه ناتمومه ماجرا…
    ساختار را محکم کن..منازعات باندی و منفعتی را موقتا تعطیل کن تا از گرداب کنونی عبور کنی…
    هیچ نترس کسی مقابلت نیست…
    آفرین جناب قاضی زاده در گوتبرگ…آفرین به این قریحه و قلم…
    چهل سال آدم کشی بیسابقه که تاریخ ما کمتر نمونه آنرا به یاد دارد و به قول همایون پس از حمله اعراب و ایلغار مغول ویرانگرترین رویداد تاریخ ایران..
    چطور اپوزیسیونی که صدها تن از اعضا آن دور بر خودت توسط شکارچیان اعزامی نظام به شهادت رسیده اند
    را این چنین بی پروا تماشاچی میدانی….
    سد اول شما و تفکر شماست که باید شکسته شود…پس آنگاه این ددمنشان..

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »