ارزیابی انتقادی انعکاس بیانیه‌ها در رسانه‌ها

جواد رحیم پور

این روزها بیانیه‌های متعددی در کشور و با امضاهای مختلف صادر می‌شود. اما انعکاس بیانیه‌ها کاملا متفاوت است و رسانه‌ها هم بنا به موضوع و هم بنا به چهره‌های امضاکننده، دست به گزینش می‌زنند.

در مورد رسانه‌های داخلی در برخی حوزه‌ها این رویه قابل درک است، مانند بیانیه‌هایی که در مورد مسائل مرتبط با زندانیان سیاسی منتشر می‌شود. اما در مورد بیانیه‌های عمومی طبعا وجه مشترکی بین رفتار رسانه‌های داخل و خارج کشور وجود دارد.

به طور کلی رسانه‌ها علاوه بر موضوع، اهمیت بیانیه را بر اساس اهمیت امضا کنندگان آن طبقه‌بندی و منتشر می‌کنند. در این رویکرد حقیقتی نهفته است اما در تمام موارد مصداق ندارد و با یک روش اطلاع‌رسانی‌کردن خطای زیادی ایجاد می‌شود.

معمولا نوعی عرف وجود دارد. رسانه‌ها در بیانیه‌های جمعی، تعدادی از فعالان مشهور را از بقیه اسامی جدا می‌کنند و نوعی لید اختصاصی درست می‌کنند و سپس بیانیه و اسامی سایر امضاکنندگان را قرار می‌دهند.
این روش اطلاع‌رسانی خطاهای زیادی دارد. به‌طور مثال در عنوان بیانیه‌ها ذکر می شود فلان تعداد از فعالان سیاسی و مدنی یا جمعی از نیروهای …. و… بیانیه را امضا کرده‌اند.
همین امر نشان دهند ترکیب سیاسی و اجتماعی بیانیه است. بنابراین وقتی تفکیکی صورت می‌گیرد چند اتفاق می‌افتد که فهرست وار به آن اشاره می کنم:

۱- تبدیل یک بیانیه به دوبیانیه: یک بیانیه به دو بیانیه در عمل با اسامی مشهورین وغیر مشهورین تقسیم می‌شود. تبعات این امر عبارت است از:
1-۱- وزن‌دهی به افراد امضا کننده: وزن‌دهی به افراد امضا کننده و قضاوت کردن بدون دلیل در مورد فعالیت سیاسی یا مدنی سایر امضا کنندگان
1-۲- برجسته کردن تعدادی بدون نظر خواهی: برجسته کردن تعدادی بدون نظر خواهی از سایر امضا کنندگان به عنوان چهره‌های اصلی امضاکننده
1-۳- بی‌تفاوتی نسبت به سایر امضا کنندگان: بی‌تفاوتی نسبت به سایر امضا کنندگان و کم اهمیت جلوه‌دادن اسامی آن‌ها در بیانیه. به عبارت صریح‌نر بود و نبود آن اهمیتی ندارد.

۲- ایجاد تبعیض بین امضا کنندگان: بر این اساس عمده بیانیه‌های صادر شده که جنبه اعتراضی به کاستی‌های جامعه دارد خود به تبعیض بین فعالان منجر می‌شود و در عمل رسانه‌ها یک تبعیض را به دو تبعیض تبدیل می‌کنند.

۳- کم اهمیت جلوه دادن واکنش جامعه مدنی: بسیاری از غیر مشهورین بیانیه ها حتی بیانیه‌های حزبی در واقع مربوط به حوزه مدنی یا پایگاه اجتماعی آن جریان مربوط می‌شود. بنابراین در این نوع بر جسته‌سازی‌ها اغلب فعالان مدنی از فهرست‌های گزینش‌شده باز می مانند و فعالان مشهور و نیمه مشهور سیاسی مورد اشاره قرار می‌گیرند.

بدیهی است در این گزینش جایی برای فعالان مدنی و یا فعالان اجتماعی باقی نمی‌ماند. به نظر می‌رسد رسانه‌های به رغم آنچه خود برای گسترش امر سیاسی و اجتماعی‌سازی کنش‌گری تلاش می‌کنند، در عمل هنوز نتوانسته‌اند میانه و رابطه درستی با جامعه برقرار کنند و در بزنگاه خود عناصر اجتماعی را مخفی و چهره‌های سیاسی را بر جسته می کنند.

۴- پیدا کردن سخنگو: برای رسانه‌ها بخشی از این تفکیک‌ها به دلیل ساده‌سازی و پیدا کردن سخنگو برای بیانیه صورت می‌گیرد. بیانیه‌های جمعی اغلب نه تشکیلاتی است و نه شبه تشکیلاتی و از ساز وکار حزبی پیروی نمی‌کند. اگر موضوع مهمی در میان باشد رسانه‌ها تمایل دارند بر اساس آنچه خود ساخته و گزینش کرده‌اند در مورد بیانیه از کسی توضیحی بخواهند.

برای این امر لازم نیست ابتدا تبعیض روا دارند و سپس وارد فرایند اطلاع‌رسانی شوند. کافی است به عنوان مطلع با یکی از امضاکنندگان کار رسانه‌ای‌شان را انجام دهند. درست است که چهره‌ها در دسترس‌ترند اما رسانه‌ها برای پیدا کردن بقیه آن هم در عصر رسانه وبا سرچ‌های ساده اغلب می توانند دیگران را هم پیدا کنند و نظر خواهی نمایند. البته این کار زحمت دارد و قصد ندارم در این امر تاکید زیادی داشته باشم.

۵- اطلاع‌رسانی غلط: یکی از تبعات تفکیک اسامی ، اطلاع‌رسانی نادرست است. درحالی که بیانیه‌ها جمعی است، خلاصه کردن آن به نام افراد مشهور، نوعی اطلاع‌رسانی نادرست است. به‌ویژه در بسیاری از موارد تهیه کنندگان و نویسندگان این بیانیه‌ها اتفاقا افراد مشهور نیستند و ناشی از حساسیت جامعه مدنی است. همراهی چهره‌ها و نمه افراد امضاکننده ارزشمند است و خلاصه کردن این نوع اقدامات مصداق اتفاقا اطلاع رسانی نادرست است.

۶- نخبه گرایی: دامن زدن به این نوع تفکیک ها ناشی از غریزه سیاسی جا افتاده نخبه‌گرایی در جامعه ایرانی است. این سنت و رویه نادرست در روزنامه‌نگاری ایرانی دست‌کم از دوران اصلاحات رواج جدی یافته است. به همین منظور آنقدر جامعه مدنی نادیده گرفته شده است که حتی بر رفتار صادرکنندگان بیانیه نیز تاثیر گذاشته است. به طوری‌که برای دیده شدن بیانیه اخذ امضای چند چهره مشهور از الزامات است.
رسانه‌ها دربرجسته کردن این رویکرد غلط پیش‌گام بوده اند و نشانه‌ای از تغییر رفتار به رغم حضور پر رنگ جامعه مدنی ود در رویه اطلاع‌رسانی آنها نسبت به بیانیه‌ها ویا سایر اقدامات جمعی دیده نمی‌شود.
در همین راستا بسیاری از بیانیه‌ها عملا انعکاسی در رسانه‌ها ندارند. درست است که رسانه‌ها موضوعات را بنا به سلیقه خوانندگان و اهمیت موضوع منتشر می‌کنند اما در وزن‌دهی به موضوعات طی یک روند طولانی خود نیز نقش داشته‌اند.

جمع بندی
رسانه‌های غیر حزبی، مخاطب عام دارند و می‌توانند از روش‌های ژورنالیستی زمینه‌ای برای برجسته یا پنهان‌سازی موضوعات یا بخش‌هایی از جامعه و واکنش‌ها استفاده کنند.

بنا براین باید روش‌های تازه و بدون تبعیض برای انعکاس موضوعات انتخاب کنند و در مورد بیانیه‌ها به طور مشخص اگر دست به انتشار زدند، لیست درجه اول تهیه نکنند. توضیح کلی ترکیب متنوع فعالان سیاسی ومدنی و…. کفایت می کند.

راه حل دیگر اینکه بیانیه‌نویسان ذکر کنند که بیانیه هیچ‌نوع سخنگویی زبانی یا شفاهی- رسانه ای ویا القایی ندارد.
اما نکته مهم این که تا زمانی که راه حل اجماعی ایجاد نشده است، رسانه‌ها از عرف رایج و همراه با تبعیض پرهیز کنند.

بیانیه، یک حرکت جمعی وبدون تبعیض است. یا افراد مایلند در لیست باشند و یاخیر، وقتی کسی ابراز تمایل به امضا کرد دیگر کسی حق ندارد گروهی را به گروهی دیگر ارجحیت بخشد. ممکن است وزن افراد متفاوت باشد. بیانیه نافی وزن افراد نیست. اما بیانیه جای به رخ کشیدن وزن افراد نیست . وزن افراد در سایر فعالیت هایشان قابل انعکاس است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »