روز شنبه ۲۱ مهرماه، پنج روز پس از مرگ «دنیا ویسی»، تعدادی از رسانههای محلی و سراسری، یکصدا اقدام به انتشار گزارشهایی کردند که بازتابدهنده یک روایت دیکتهشده از مرگ این دانشآموز مدرسه گرماش بود.
این رویکرد تکساحتی نه تنها کمکی به فرونشستن التهاب موجود در فضای مجازی و واقعی جامعه نکرد بلکه بازار گمانهزنیها را داغتر کرد. این اقدام عجولانه حداقل تا وصول نظریه پزشکی قانونی و اعلان آن توسط دستگاه قضایی، اخلاقی نبود. القای ذهنیتی خاص با هر انگیزهای نه تنها در شان رسانهی متعهد و حرفهای نیست در شان مخاطبان آن هم نیست و میتواند مصداق یک عمل مجرمانه حتی در دنیای رسانههای آزاد تلقی شود.
هفتهنامه سیروان با انتشار مطلبی به نقل از بستگان دنیا، بر این نکته تاکید داشت که؛ «مرگ دنیا تنها ناشی از تخریب دیوار مدرسه است». گزارش سیروان روز گذشته در حالی منتشر شد که پیشتر دادستان کردستان در یک گفتوگوی تلویزیونی در صداوسیمای مرکز سنندج از خبرگزاریها و شبکههای استانی درخواست کرده بود تا روشن شدن قضیه فعلا خبررسانی نکنند. اکبر جوهری در این گفتگوی زنده گفته بود «پس از این حادثه بلافاصله معاون دادستان و بازپرس ویژه قتل و اکیپی از کارآگاهان آگاهی در صحنه حاضر شدند و دستور همه جانبه قضایی در خصوص این حادثه و مسببین آن صادر شده است». جوهری به ایرنای کردستان نیز گفتهبود «بزودی نتایج تحقیقات که در روشن شدن موضوع پرونده تاثیرگذار است، اطلاعرسانی میشود.»
اصرار بر یک روایت
اما اهالی این رسانهها عکس رویه معمول عمل کردند و پا جای پای قانون گذاشتند و قبل از اظهارنظر مقام قضایی خواستند مسیر پرونده را آنگونه که میخواهند پیش برند! دیکتهنویسان بهتر از همه میدانند که مرگ این دختربچه آنگونه که خبرگزاری مهر نوشته در «زنگ ورزش» اتفاق افتاده و کودک جانباخته در اختیار مدرسه قرار داشته و نه پدر و مادرش! حتی اولین کسانی که بالاسر جسد نیمهجان دنیا حاضر شدند، پدر و مادر دنیا نبودند بلکه معلم و دیگر اهالی روستا سر رسیدند. در این روزها معلم در بازداشت بوده و دیگران متفقالقول راضی به مصاحبه نشدند و کوچک و بزرگ ده، واقعیتی را که هنوز برای مای رسانه روشن نیست، یا کتمان کردند و یا واقعا نمیدانستند. پرسش اصلی این است؛ نزدیکان دنیا در روزهای اول به شهادت تمامی خبرنگارانی که به گرماش سفر کردند، از علت اصلی مرگ دنیا (به حق) اظهار بیاطلاعی کردند، اگر آنها بیاطلاع بودند، ظرف ۴۸ ساعت گذشته رسانههای زنجیرهای این اطلاعات را از کدام منبع کسب کردهاند؟ درحالیکه هنوز نتیجهی تحقیق قضایی روشن نیست.
خواهان شفافیت
و اما مگر خواستهی دیگر خبرنگاران و روزنامهنگاران چه بود که علیهشان صفبندی کردید؟ مگر غیر از این بود که مسئولان قضایی درباره علت مرگ دنیا ویسی دانشآموز کلاس اول ابتدایی «مدرسه ظفر»، تحقیق کنند و حقیقت را به مردم بگویند؟
در این راستا «هدیه کیمیایی» خبرنگار روزنامه قانون در حساب توییترش به نقل از یکی از دکترهای پزشکی قانونی موضوع تجاوز منجر به قتل را مطرح کرد و نوشت مدارکش موجود است. اما پس از دو روز، زیر فشار، مجبور به حذف آن پست شد و روز بعد از آن در توئیت جدیدی اقدام قبلی خود را «شتابزده» خواند. خبرنگار قانون با تاکید بر پیامد سنگینی که این تجربه برایش داشته، از خانواده دنیا ویسی عذرخواهی کرد اما موضوعی را که پیشتر عنوان کرده بود، رد نکرد.
«شهرزاد همتی» خبرنگار روزنامه شرق نیز در صفحهی اینستاگرامش نوشت: «تماس من با پدر دنیا، جز سکوت نتیجهای نداشت، اما اگر پدر دنیا را میشناسید با او حرف بزنید و بگوئید برای نجات دیگر دختران این سرزمین پای حق دخترش بایستد.»
و دیگرانی که پیگیر روشنشدن زوایای پنهان این حادثه از مجاری قانونی شدند، درحالیکه در دل آرزویشان این بود و هست که موضوع تعرض درست نباشد، تهدید یا توصیه شدند پستهایشان را حذف کنند!
به گمان هک افکار عمومی
همزمان با جدیتر شدن فرضیههای احتمالی در روز چهارشنبه هفتهای که گذشت، خبرگزاری برنا خبر داد؛ پزشکی قانونیادعای تعرض به دنیا ویسی را بررسی میکند. برنا نوشت «بازرس وزارت آموزش و پرورش به سنندج اعزام شده تا به طور ویژه به پرونده فوت دنیا ویسی دختر ۷ساله سنندجی رسیدگی کند.» لحظاتی بعد خبرگزاری تسنیم در خصوص دستور دادستان استان کردستان به پزشکیقانونی مبنی بر بررسی «ادعای تعرض به دنیا ویسی» خبررسانی کرد.
پس از این پیگیریها و وعده مسئولین برای بررسی موضوع مرگ دنیا یعنی پیش از اعلام نظر مراجع قضایی و روشن شدن زوایای پرونده، اتاق فکر رسانههای زنجیرهای، از روز شنبه هفته جاری، تصمیم گرفتند روایتی یکدست از این ماجرا را به مردم القا کنند. و برای این منظور به صورت فلهای خبر و گزارش منتشر کردند. رسانههای زنجیری برای انجام این ماموریت هم تریبون متعدد در اختیار داشتند و هم از طرف برخی افراد و نهادهای قدرتمند سفارش و حمایت شدند. آنان همزمان «منبعهای خبری» را وادار به بایکوت رسانههایی کردند که خارج از زنجیرهی خودی قرار داشتند و هم با توسل به پشتوانه قدرت، اهالی آن رسانهها را وادار به سکوت کردند. آنها گمان کردند که برای رسیدن به هدف، علاوه بر تولید محتوای وارونه، به پشتوانهی نهاد قدرت، رقیب را از صحنه خارج و با همکاری حلقههای زنجیر (خودی)، ضربه نهایی را بر پیکرهی افکار عمومی خواهند زد. شاید این کید تا قبل از ظهور شبکههای اجتماعی جواب میداد اما امروز با وجود کاربران فضای مجازی، کاسبان رسانه دستشان کوتاه و اهدافشان ابتر میماند.
یکطرفه به قاضی نرویم
در این بازه مخاطب هوشمند و کسی که از سواد رسانهای متوسطی برخوردار باشد شاید با طرح چند سوال ساده و تامل درباره آنها دستکم تا اعلام نظر پزشکی قانونی، به گونهای رهنمون شود که یکسویه به قاضی نرود. کما اینکه خروجی روایت یکسویه در این رسانهها بیشتر شبیه حکم صادر کردن بود تا اطلاعرسانی آزاد.
و اما سوال؛ اگر علت مرگ این دختربچه فقط ریزش دیوار بود، معلم چرا از همان ابتدا بازداشت شد؟ آیا معلم مسئول نوسازی مدارس بود؟ به فرض صحت ادعای اولیە مبنی بر مرگ دنیا به علت ریزش دیوار قدیمی مدرسه، معلمی که ۱۵ سال سابقهکار دارد و تنها ۱۵روز از آغاز بهکار وی در مدرسه گرماش میگذرد، چرا باید بازداشت شود؟ آیا معلم باید پاسخگوی قصور یک وزارتخانه بهویژه «سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور» باشد؟
از سوی دیگر چرا برخی از رسانههای محلی که آشنایی بیشتری به فضای کردستان دارند مصرند از قانون سبقت بگیرند؟ چرا صبر نکردند این پرونده مسیر قانونی خود را طی کند و قبل از پایان اقدامات تیم تحقیق، عجولانه گزارشهای وارونه منتشر کردند؟ بهدرستی این رسانهها با وادار کردن نزدیکان دنیا به اظهارنظرهای احساسی و غیرکارشناسی و با نتیجهگیری خاص، در موضوعی که فقط در صلاحیت مقام قضایی بود، چه سودی بردند؟ به فرض صحت ادعای اولیه، چرا در تنظیم محتوای خبر و گزارش رسانههای مذکور، بهجای پرداختن به نقدهای کارشناسی و بررسیهای میدانی بهدور از جانبداریهای رایج، بیشتر بر کنار نهادن و حذف آن فرضیهی دیگر تلاش شد؟
اهالی رسانه در این هنگامه نباید بیتوجه به اصول و قوانین موضوعه کشور به چنین رویدادی ورود کنند به این معنی که بایستی بدانند؛ حتی فقدان سوءنیت و عمد مسئولین، نافی احراز سهلانگاری و تقصیر حقوقی آنها نیست.
دنیا مال همه ماست
برخلاف توضیح مندرج در گزارش هفتهنامه سیروان که به نقل از یکی از بستگان دنیا و با ابراز تاسف نوشته «شماری از افراد دایه مهربانتر از مادر برای دنیا شدهاند»، نگارنده این سطور بر این باور است که همدردی با پدر و مادری که عزادار از دست دادن فرزندشان هستند وظیفهای همگانی است و رنجش خاطر آنان در چنین شرایطی از بابت انجام مراحل تحقیق از سوی مراجع قضایی و پلیس و همچنین دنبال کردن رسانهها و گاها پرداختن به حواشی موضوع، قابل درک است. با این حال سکوت ما دنیای آنها را برنمیگرداند اما تلاش ما به منظور پیگیری همه فرضیههای احتمالی تا رسیدن به حقیقت، دنیای پدر و مادرهای دیگر را آرامش و امنیت میبخشد.
این رسالت ماست بنابراین پیگیری ما نه یکسویه باید مستمر و همهجانبه در راستای منافع عمومی باشد. بدیهی است موضوع این پرونده جنبهی عمومی دارد نه فقط خصوصی، فلذا با نشر اظهارنظرهای شبیه به اعتراف نزدیکان دنیا، بسته نمیشود. باید صبوری کرد تا نظریه پزشکی قانونی استان کردستان دراینباره مشخص شود وگرنه شاید چنین اعمال فشارهایی، بر روند رسیدگی «پروندهی دنیا» و به تبع آن نتایج تحقیق و واکنشهای بعد از آن، اثر سوء بگذارد.