صبح سهشنبه، شیخ سلمان بحرینی در گیرودار اغواگری و نمایش ساختمانی مدرن و تازهساز به مهمانان کنفدراسیون فوتبال آسیا در مالزی بود که ناگهان دوست قدیمیاش علی کفاشیان، او را به گوشهای کشید. کفاشیان اما تنها نبود، یار و معاون سابق وی یعنی مهدی تاج که چندسالیست جایگاه ولایت و تولّایشان در فدراسیون فوتبال ایران با یکدیگر عوض شده است، از کفاشیان خواسته بود تا پادرمیانی کند و ترتیب این ملاقات سرپایی و حساس هشتم آذرماه را با رییس کنفدراسیون فوتبال آسیا بدهد. پای اینفانتینو، اطرافیان مقام رهبری و روحانی در میان است.
کارگران مشغول کارند
هشت و نه روز است که کارگران مشغول کارند و ده روز دیگر هم بیوقفه کار خواهند کرد تا دویست و پنجاه ایرادی که بر ورزشگاه بزرگ آزادی وارد شده، رفع و دیدار برگشت فینال جام باشگاههای آسیا در آن برگزار شود، «گیت های ورودی تماشاگران، سیستم صوتی، تفکیک جایگاه تماشاگران و نردهکشی، بهسازی بی.آر.تی، پوشیده کردن محل تماشاچیان و تفکیک محل عکاسان و خبرنگاران» از جمله آن هستند. قریب به بیست سال از آخرین فینال آسیایی که در آزادی برگزار شد، میگذرد و یک ماه پیش بود که اعلام شد در صورت راهیابی پرسپولیس به فینال اخیر، «پانزده میلیارد تومان بودجه لازم است» تا این دوصد و پنجاه عیبِ بیستساله رفع شود. هفتهی قبل در سهشنبه شبی که صعود پرسپولیس به فینال قطعی شد، وزارت ورزش پالس مثبت را فرستاد و فدراسیون فوتبال و شرکت «توسعه و نگهداری اماکن ورزشی» به میدان آمدند تا در جهادی غیر مقاومتی، پانزده میلیاردی و بیست روزه، چهرهای تغییریافته را از آزادی به نمایش بگذارند، یک تغییریافتهی مطلوب برای کنفدراسیون فوتبال آسیا و فدراسیون جهانی فوتبال
چهره به چهره
فوتبال برای مردم شور و هیجان ملی و چهرههای رنگشدهی آبی و قرمز و سفید را محصول دارد و برای سیاستمدارانِ هرکجا چهرهای خوشرنگ، از همه رنگ را ارمغان. این است که «چهرهی فوتبال» در منزلگه سیاست از خود فوتبال ارزشمندتر میشود و این روزها پای سلطانیفر، وزیر ورزش را به سرکشی از روند کار کارگران در آزادی میکشاند تا از نزدیک روند پیشرفت را کنترل کند و بهویژه ببیند اوضاع «سکوهای جایگاه هشت» چگونه است. به او گزارشی خوش میدهند که رونمایی از چهرهی تازهی آزادی برای نوزدهم آذرماه نود و هفت، تغییرات لازم و مطلوب را همراه خواهد داشت، بهویژه در همان جایگاه هشت.
نظر به نظر
احمدینژاد خواست و نشد. میگفتند خاتمی نه خواسته بود نه نخواسته بود که بشود یا نشود. روایتی دیگر اما میگفت که خاتمی خواسته بود و نشده بود، به همین دلیل هم بود که وقتی احمدینژاد خواست که بشود، گفتند این که همان خواستهی خاتمیست و لکن نمیشود. احمدینژاد وقتی نزد مصباح یزدی رفت تا اجازهی حضور زنان در ورزشگاه را ابتدا از او بگیرد، به راست یا دروغی که هرگز معلوم نشد، به مصباح گفت که موافقت رهبری را قبلا گرفته است. طرفداران مصباح بیدرنگ نامهای را از قول رهبری انتشار دادند که در آن به احمدینژاد تذکر داده بود که قبلا به خواستهی مشترک او و خاتمی جواب منفی داده است و وضع همان است که بود. طرفداران احمدینژاد آن نامه را جعلی خواندند و گفتند که احمدینژاد گفته است: «من با رهبری صحبت کردم، رهبری گفتند در دولتهای دیگر بهخاطر اینکه سوءاستفاده و بهرهبرداری سیاسی ممکن بود بشود، اجازه ندادم ولی ایشان به بنده (احمدینژاد) اجازه دادند. بعد چون فضا خراب شد، ایشان فرمودند موضوع را جمع کنید». هر نظر که در میان افتاد، جمعش کردند و سرانجام نظر غالب همان شد که دوشیزگان و بانوان ایرانی اجازهی تماشای فوتبال را در ورزشگاه آزادی نیافتند که نیافتند
رو به رو
اردیبشهت هفتاد و هشت خورشیدی، نه نخستین، اما از بزرگترین چالشهای جدی بود که میان روحانیون و زمامداران، با فوتبال و تماشاگران در پهنهای بینالمللی روی داد. دیدارهای نیمهنهایی، ردهبندی و فینال جام باشگاههای آسیا در آزادی برگزار میشد و همزمانی آن با عزاداریهای تاسوعا و عاشورا، باعث فشار معممان و مبلغان مذهبی شد تا هم فدراسیون و هم تلویزیون در منگنه قرار گیرند و پیشپیش به عدم دینداری متهم شوند. بینالمللی بودن بازیها اما قدرت را تا حدی مغلوبه کرد و «به شرطن و شروطُها»، بازیها برگزار و برخیشان در تلویزیون بهصورت مستقیم پخش شد. در دیدار فینال که میان استقلال ایران و جوبیلو ایواتای ژاپن برگزار شد، از چند ساعت پیش از شروع در ورزشگاه روضه و نوحه پخش میشد و در شروع و بین دو نیمهی دیدار نیز یک روضهخوان حی و حاضر، صد و بیستهزار هوادار را چنان به پاسخ و همراهی و سینهزنی وامیداشت که ناراحتی از باخت استقلال در پایان مسابقه، در میان آنهمه اندوه محرمی گم شده بود. در آبانماه نود و هفت خورشیدی اما رویارویی معممان بلندمقام و فوتبالیها از جنس محرم نیست. این بار پای آن جنس دیگر که «میبیند و گناه میکند» در میان است.
غمِ زن بودن
ایرادگیری مبلغان دینی و مقامات مذهبی قضایی ایران به ورود زنان به ورزشگاه، برای خودشان عادی شده است، اما این ممانعت هنوز برای زنان ایرانی عادی نیست. همین است که از هر فرصتی که در ورزشهای چه سالنی و چه روباز فراهم میشود، استفاده میکنند تا بتوانند به ورزشگاه راهی بیابند و در جوار، و نه در آمیختگی با مردان، شادمانی کنند. «احتمال آمیختگی و اختلاطِ منتهی به فساد و نگاه به بدن ناپوشیدهی مردِ غریبه» سبب اصلی مخالفت قاطبهی آیات عظام روحانیت در ایران با حضور زنان است که این با دخالت نامحسوس رهبری و محسوس قوهی قضاییهی منصوب از رهبری توام بوده است. طی همهی این سالها، جز چالشی جدی که یک بار به خاطر برکناری دستوری رییس فدراسیون توسط دولت انجام گرفت، چالشی جدی میان فیفا و ایران پدید نیامد، اما با انتخاب رییس جدید فیفا، سیاستهای تازه، سفر او به ایرانِ تازه رسته از تحریم و اعلام هشدار خصوصی و مستقیم اینفانتینو به حسن روحانی، صورتی تازه گرفت. اینفانتینو میدانست که مشکل حضور زنان در ورزشگاه، نه در فدراسیون ایران بلکه در نقاطی دیگر باید حل شود و از روحانی قول گرفت که موانع برطرف شود. اینفانتینو رفت و مانند زنان ایرانی که برخیشان صرفا چند فرصتی را به تماشای زندهی والیبال نشستند، منتظر گشایش ماند که ماند.
اینفانتینو ایوب نشد
اوایل امسال، اینفانتینو گلایهای را زمزمه کرد. او در پاسخ به پرسشی، با ذکر کردن «قولی که از روحانی گرفته بود»، به وی یادآوری کرد که صبر فدراسیون جهانی و تحملش در برآورده شدن خواستهی زنان ایران، حدی دارد. در پی این یادآوری دوستانه، وزارت و فدراسیون همفکری کردند و راه جستند. نخستین آزمایشها را دولت هنگام برگزاری جامجهانی فوتبال در خردادماه انجام داد و زنان برای تماشای فوتبال روی پرده، به آزادی راه یافتند. افکار عمومی موافقت داشتند و افکار خصوصیِ خواص همیشه مخالف، همچنان مخالفت میکردند. آزمایش مهمتر اما آن دیگر بود که با هشدار دوبارهی اینفانتینو، در دیدار ایران و بولیوی در مهرماه نود و هفت محقق شد. دویست زن با هماهنگی مسئولان و برچینشده به آزادی رفتند و آنچه را دیدند که پیشتر زنان سوری، ژاپنی، کرهای و … هم با چشمان خود دیده بودند، مردانی که با آستین کوتاه و شورتی تا حوالی زانو، دنبال توپ میدوند و دیگرمردانی که گاه تشویقی میکنند و گاه دشنامی میدهند و همیشه همانی هستند که در خیابان و اتوبوس و مترو و مهمانیاند. این، واکنش شدید مقامات بلندپایهی دستگاه قضا را به دنبال داشت و مسببان توسط دادستان کل تهدید شدند که «اگر تکرار شود، دستور میدهم به دادستان تهران تا ورود کند». تهدید، وزارتنشینان و مدیران فدراسیون را که پس از انعکاس خبر حضور –هرچند نمادین- زنان در فدراسیون جهانی به وجد آمده بودند، به سکوت و عقبنشینی واداشت.
هشت راضی
اندک روزی پس از تهدید قضات، پرسپولیس به فینال راه یافت و کدام سیاستمدار میلش نباشد که جام قهرمانی در پایان یک دیدار بینالمللی در حضور وی به مردان هموطن اهدا شود! روحانی و تمامی اعضای کابینه به آزادیِ نوزدهم آبان دعوت شدند و تجدید قرار شد تا تمامی معایب فنی و غیر فنی در کوتاهمدت رفع شود. عیب اصلی اما همچنان پابرجا بود؛ همان عدم حضور زنان. طبق رخصتی که از سمت همان مهمانان عالیرتبه صادر و پالسهایی که از سمت شورای تامین امنیت ارسال شد، قرار شد این نیز رفع شود و حضور زنان در ورزشگاه اینبار نه فقط با دویست تن، بلکه با پنج و ده و بیش برابر آن محقق شود. بر سر آن که کجا و چگونه جای گیرند بحث درگرفت و نهایتا قرار شد تا «جایگاه شماره هشت» که سالیان سال است در اختیار استقلالیهای دوآتشه قرار دارد، به زنان اختصاص یابد. بازیِ در پیش روی استقلال و سایپا بهتاریخ دهم آبان مانعی بود برای سر و شکل دادن به این جایگاه و تنظیمش برای زنان. امر شد که برای دیدار برشمرده، هیچ بلیطی برای جایگاههای نخستین تا هشتم، به تماشاگران فروخته نشود تا کارگران همچنان مشغول تعمیر و تغییر چهره باشند.
مو به موی اینفانتینو و سایرین
وزارت ورزش روحانی تلاش کرد که کار دعوت غیرعمومی و جادادن زنان در ورزشگاه را اینبار در مقیاسی بزرگتر، در شکلی متفاوت، نهچندان خصوصی و البته در سکوت خبری پیش ببرد، اما بحث به مکانهایی که نباید میکشید، کشید و هشدارهای خصوصی شدت گرفت. شنیده شد که از اطرافیان مقام رهبری تذکر رسیده که دولت همچنان به نظر علمای عظام عمل کند، علمایی چونان نوری همدانی، مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی که بعضا چنین دعوت و حضوری را حتی «مایه ناخشنودی امام زمان» میدانند. روحانی در نبشی ایستاد که یک سویش هشدارهای ضمنی اینفانتینو و خطر محرومیت احتمالی ایران از میزبانی رویدادهای بینالمللی در آتیه بود، دیگرسو اما سرپیچی و نادیدهگرفتن هشدارهای مقامات قضاییای که خواستههای بلندپایهگان نظام اسلامی ایران را در پروندهها و احکام متعاقب، بیتعارف متجلی میکنند.
غشگاه
مهدی تاج و علی کفاشیان در مالزی به صحبتی درگوشی با شیخ سلمان بحرینی پرداختند تا او گپی با اینفانتینوی سوییسی بزند و بهقولی رایج «مزهی دهانش» را دریابد. آنها میخواهند تا پیش از نوزدهم آبان بدانند که اگر در روز و ساعتهای واپسین مانعی جدی برای حضور بهکثرت زنان در ورزشگاه پیش آمد، آیا میتوانند صرفا با راه دادن تعدادی اندک، همان چهرهی تازه و مطلوب از آزادی را بهنمایش گذارند یا این که فیفا این دفعه در مقوله «نمادین نبودن» قضیه جدی است. با محقق شدن این پیشدانی، روحانی و وزارت ورزش بهتر میتوانند تصمیم بگیرند که در این نبش در نهایت –بهقول علی دایی- به کدام سمت غش کنند.
یک پاسخ
جالب بود معلوم است که نویسنده اهل فن است. بالاخره یکی پیدا شد. دست مریزاد هم فنی و هم قلمی.
اما تکلیف جوانان و نوجوانانی که از بابت تبعیض اقتصادی، صرفنظر از جنسیتشان، قادر به خرید بلیط که هیچ مشاهده بازی پای تلویزیون نیستند چه میشود؟ من فکر میکنم اکثریت با آنهاست/ اما الویت شما گویا پاهرنماییهای بورژوازیست!
دیدگاهها بستهاند.