در میان واکنشهای بسیار نسبت به نامۀ سرزنشآمیز شیخ محمد یزدی خطاب به آیت الله سید موسی شبیری زنجانی، سردبیر سایت زیتون طی یادداشتی با عنوان «متأسفانه این بار حق با محمد یزدی است!» به صورت متفاوتی با این موضوع برخورد کرده است.
جان کلام طاها پارسا این است که وقتی به خلاف سنت رایج در تاریخ شیعه، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم به خود اجازه میدهد مراجعی را به صورت گزینشی به مردم معرفی کند؛ طبیعی است که محمد یزدی به عنوان مسئول همان نهاد میتواند آن مراجع را مورد بازخواست قرار دهد. پارسا این برخورد تحکم آمیز را تالی منطقی معرفی سیاسی مراجع میداند.
به نظر میرسد که مقدمۀ بحث طاها پارسا خالی از منظق نیست؛ بدین معنا که معرفی مراجع از سوی نهادی پیوند خورده با سیاست و حکومت، بدعتی در راه و روش تاریخی شناسایی مرجعیت شیعی است و این بدعت میتواند راه را بر تحکم آن نهاد به مراجع معرفی شده باز کند.
با این همه، سخن پارسا در صورتی صحیح است که معرفی مراجع از سوی آن نهادها همراه با قید و شرط و گرفتن تعهدی در این باره باشد! و افزون بر این، دستیابی به مقام مرجعیت، جز از راه معرفی از سوی همان نهادها مقدور نباشد.
روشن است که آیت الله شبیری زنجانی نه تعهدی در برابر معرفی خود به عنوان مرجع به شیخ محمد یزدی و دوستانش سپرده است که بخواهد در قید اطاعت آنها باشد و نه مرجعیتاش مرهون معرفی آنهاست! در واقع، شاگردان برجستۀ شبیری زنجانی در مورد مقام علمی و اخلاقی او اتفاق نظر دارند و مرجعیت او را محرز و بی نیاز از تأیید نهادهای حوزوی میدانند.
با این وصف، شیخ محمد یزدی از چه حقی برای استفاده از لحن آمرانه و تهدیدآمیز در مقابل آیتالله شبیری زنجانی برخوردار است؟ به زعم آقای پارسا به این دلیل که نهاد تحت رهبری او آقای شبیری را به عنوان مرجع معرفی کرده است! خب نمیکرد! مگر آقای شبیری خواستار معرفی خود از سوی آن نهاد شده است؟ مگر برای معرفی خود، تعهدی سپرده است؟ مگر راه کسانی چون آیتالله منتظری، آیتالله سیستانی و آیتالله صانعی برای رسیدن به موقعیت مرجعیت بر آیتالله شبیری بسته بوده است؟
نه، خوشبختانه این بار هم حق با محمد یزدی نیست!
منبع: کانال تلگرام نویسنده
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…