ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال ۲۰۱۶ با ۷۷ رای الکترال بیشتر از خانم کلینتون، در سیستم الکترول کالج امریکا بهعنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب شد در حالیکه رقیب او بیش از دو میلیون رای بیشتر از او دراین انتخابات کسب کرده بود. ترامپ با شیوههای پوپولیستی هراسی نداشت که رقبای خود را با انواع نامهای موهن و نامانوس در یک جامعه دموکراتیک بخواند و به شیوههای مختلف روی آورد تا انتخاب شود. ترامپ همین شیوه را با خود به منصب ریاست جمهوری اورده و بخش تبعیضگرا، ضد اقلیت و ضد مسلمان جامعه امریکا را برای حمایت از خود تشویق کرده است. او پیش از انتخابات رسما یک محافظه کار نبود و خود را بیشتر با هویت سیاسی یک دموکرات معرفی کرده بود. او در گذشته گفته بود که اگر روزی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا شرکت کند، بهعنوان یک جمهوریخواه شرکت خواهد نمود بهخاطر اینکه پایگاه این حزب بیشتر بر روی افراد جاهل استوار شده است. او از پایگاه حزب جمهوریخواه استفاده کرد و بهیک پوپولیست محافظه کار افراطی تبدیل شد و کوشش کرد که بیشتر بر بخش تبعیضگرای امریکا، که در این حزب جای گرفته بود، برای دستیابی بهاهداف خود تکیه کند. بعد از بهدست گرفتن قدرت، او حزب جمهوریخواه امریکا را با تشویق و تهدید مجبور کرد که نتواند از طریق کنگره امریکا او را کنترل و محدود نماید. با حزب جمهوریخواهی که کاملا تحت کنترل خود اورده بود و در حالیکه تعدادی از رهبران ان منتقد او شده و صحنه سیاست را رها کرده بودند، ترامپ به یک رهبر مستبد تبعیضگرای راست افراطی تبدیل شد.
دموکراتها در انتخابات میان دورهای توانستند اکثر کرسیهای مجلس امریکا را بهدست اورده و تعداد صندلیهای خودرا از ۱۹۵ به ۲۳۰ افزایش دهند. با بهدست گرفتن مجلس، دموکراتها قادر خواهند شد تا نیمی از قوه مقننه کشور را به دست گرفته و قوه مجریه کشور را مجبور کنند درچهارچوب قوانین کشور پاسخگو باشد. پیش از انتخابات میاندورهای، این پاسخگویی تحت تهدیدات و سیاستهای پوپولیستی ترامپ کاملا از دست رفته بود. در حال حاضر قوه قضائیه امریکا ترامپ را بهخاطر دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری این کشور و همکاری احتمالی ترامپ با یک کشور خارجی مورد تحقیق و بررسی قرار داده است. ترامپ این تحقیق و بررسی را نابهجا دانسته و ادعا میکند که بین او و پوتین هیچگونه همکاری در این انتخابات صورت نگرفته است. قوه قضائیه امریکا رابرت مولر را، که شخصیتی بسیار قابل احترام و اعتماد در این کشور است، مسئول این تحقیق و بررسی کرده است. تا بهحال پنج نفر از اطرافیان ترامپ به جرمهای مختلف در همین رابطه محکوم شدهاند و حداقل تا بهحال انچه در این کشور محرز شده است تلاش ترامپ برای جلوگیری ازاجرای عدالت (Obstruction of Justice) در این پروسه بوده است. انچه مولر در حال حاضر بهدنبال ان میگردد مدارک مستند برای همکاری (collusion) ترامپ و پوتین در انتخابات ریاست جمهوری امریکاست. جمهوریخواهان در مجلس امریکا و خصوصا آنهایی که مسئولیت کمیتههای مختلف و مهم این نهاد را برای تحقیقات مستقل داشته اند کوشش کردهاند که در حمایت از ترامپ و به اشکال مختلف در مقابل این تحقیقات ایجاد مشکل کنند. بهدست اوردن اکثریت در مجلس امریکا توسط دموکراتها نهتنها پاسخگویی را بر نهاد مجریه کشور تحمیل خواهد نمود بلکه اجازه نمیدهد که جمهوریخواهان در این نهاد و در حمایت از ترامپ و با همکاری با او وقفه ای در تحقیقات و بررسی مولر ایجاد نمایند. تصاحب کرسیهای اکثریتی مجلس نهتنها این شانس را به دموکراتها میدهد که اجازه ندهند که تحقیقات مولردر زیر نفوذ ترامپ و جمهوریخواهان ناکام بماند که پیروزی بزرگی برای دموکراسی در امریکا و پاسخگویی قانونی در مقابل شکستن حریمهای قانون خواهد بود. امروز ترامپ از دادستان خود جف سشن خواست که استعفا کند. ترامپ بسیار از انتخاب او بهخاطر اینکه سشن خود را از پروسه قانونی تحقیق و بررسی برروی ترامپ کنار گذاشته بود نادم بود. بسیاری بر این باور بودند که ترامپ بعد از این انتخابات دادستان خود را مستعفی خواهد کرد تا راه را برای جلوگیری از تحقیقات مولر هموار کند. سشن استعفا داد اما با بودن مجلس در دست دموکراتها، این امکان از ترامپ گرفته شد.
اما تصاحب اکثریت کرسیهای مجلس امریکا توسط حزب دموکرات، به دموکراتها این امکان را نیز میدهد که نهتنها رئیس کمیته اطلاعات (Intelligence Committee) مجلس را تغییر دهند که این کمیته تحت رهبری جدید الن شیف بتواند بررسی و تحقیقات مفصلی را که جمهوریخواهان اجازه ندادند روی احتمال همکاری ترامپ و پوتین در انتخابات ریاست جمهوری امریکا انجام گیرد را شروع نموده و در حمایت از مولر و بطور جداگانه مدارک و اسناد جمع اوری و با افراد ذیربط گفتگو کند. این قد بزرگی توسط دموکراتها در مقابل خودسری جمهوریخواهان و قانونشکنیهای ترامپ خواهد بود. بهجز این، قوه مجریه به حمایت مجلس امریکا برای تایید بخش اعظمی از سیاستهای خود سخت نیازمند است. دموکراتها با این اکثریت میتوانند فشارهای زیادی برروی ترامپ، جمهوریخواهان و دولت اعمال کنند.
اما انتخابات میاندوره ای امریکا موفقیتهای بیشتری را افزون بر تصاحب مجلس، نصیب دموکراتها و جامعه امریکا کرد،. بسیاری از کاندیدهای زن حزب دموکرات در این انتخابات موفق شدند که مردان جمهوریخواه را در جمهوریخواهترین استانهای کشور شکست دهند و صندلیهای آنها را تصاحب کنند. دموکراتها همچنین توانستند ۷ استاندار دموکرات را در ایالاتی که استاندارهای انها جمهوریخواه بودند، انتخاب کنند. دمکراتها قادر شدند که اکثریت کنگره ۶ ایالت امریکارا بهدست اورند. جمهوریخواهان پیش از این انتخابات، اکثریت را در کنگره این ایالات داشتهاند. در انتخابات امریکا قوانین دیگری به رفراندم گذاشته شد که همکی در اینده پشتوانه رای بیشتربرای دموکراتها خواهد بود. در ایالت فلوریدا، قانون متمم ۴ (Amendment 4) به رفراندم گذاشته شد و مورد تایید قرار گرفت. این متمم به قانون اساسی ایالتی فلوریدا اجازه میدهد که حق رای دادن به بزهکاران که قانون در حق انها اجرا شده است، برگردد. در این ایالت و در انتخابات اینده بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر قادر به شرکت در انتخابات خواهند شد. ۲۵% جمعیت فلوریدارا سیاهان تشکیل میدهند. این قانون راه را برای شرکت بسیاری از سیاهان که اکثرا دموکرات هستند باز میکند. استاندارهای دموکرات اجازه نمیدهند که نقشه انتخاباتی ایالات مختلف امریکا انگونه طراحی شود (Gerrymandering) که جمهوریخواهان بتوانند بهراحتی نمایندگان خود را برای مجلس انتخاب کنند. در این انتخابات قوانینی به رفراندم گذاشته شد که این اجازه از هر دو حزب گرفته شده و مسئولیت ان بهیک گروه بیطرف داده شده که هر چند سال با تحقیق در مورد رشد جمعیت در یک ایالت این کار را انجام دهد.
در بین دموکراتها دو زن مسلمان که یکی رشید طالب اهل فلسطین و از ایالت میشیگان و دیگری ایلهان عمر اهل سومالی و از ایالت امها است به مجلس راه یافتند. ایلهان بهتنوان یک مهاجر وارد این کشور شده بود و از ابتدا یک فعال سیاسی در ایالت خود بوده است. او در نطق خود گفت «امریکا نهتنها به من به عنوان یک مهاجر اجازه داده است که در این کشور اقامت گزینم که من را راهی کنگره کرده است». انا اسکمانی هم یک ایرانیست که موفق به کسب کرسی مجلس شد. تعداد مسلمانان مجلس امریکا در حال حاضر به چهار نفر میرسد. برای اولین بار یک زن سرخپوست از حزب دموکرات به مجلس امریکا روانه شد. تعداد زنان کنگره در این انتخابات به ۱۱۰ نفر رسیده است.
از طرفی دیگر، جمهوریخواهان توانستند که تعداد خود را در سنای امریکا بیشتر کنند و این نتیجه شاید خارج از تصوربسیاری بود. اما دموکراتها در این انتخابات پردههای دیگری از طبیعت مردم این و سیاست در امریکا بر کشیدند. دموکراتها توانستند جمعیت عظیمی از زنان، جوانان و اقلیتها را به صحنه انتخابات برای رای اوردن بیاورند. ۳/۲ (دوسوم) جعیت امریکارا زنان، جوانان و اقلیتها تشکیل میدهند. این بخش از جمعیت امریکا رای دهندگان طبیعی حزب دموکرات هستند. در این انتخابات، دموکراتها موفق شدند ۱۰ میلیون نفر بیشتر از جمهوریخواهان به صحنه انتخابات بیاورند. در ایالاتی که بیشترین مردم ان جمهوریخواه (Red States) بوده اند، و در گذشته نمایندگان جمهوریخواه بهراحتی انتخاب میشده اند، دمکراتها قادر شدند قدرت حمایتمردمی را از خود نشان دهند. ایالات تکزاس، جورجیا و فلوریدا سه ایالتی بودند که دموکراتها موفق به تغییر میزان رای خود شدند. اگرچه دموکراتها در این سه ایالت شکست خوردند اما فرق بین تعداد رای انها با نمایندگان موفق جمهوریخواه فقط چند هزار بیشتر نبود. در ایالت ویسکانسین، استاندار جدیدی به عمر یک استاندار پرنفوذ جمهوریخواه پایان داد. قانون مراقبتهای پزشکی اوباما (Affordable Care Act-ACA) که در گذشته خشم جمهوری خواهان را برانگیخته بود و کمپانیهای بیمه را مجبور میکرد که مردم را با بیماریهای دارای پیشینه ثبت نام کنند، بهیکی از مشهور ترین پلاتفرمهای انتخاباتی تبدیل شد. این برند از ان دموکراتها شد. جمهوریخواهان نتوانستند این قانون را پس از تلاشهای مکرر ملغی کنند.
حزب دموکرات تحت تاثیر سندرز به چپ گرایش پیدا کرده است. چپ امریکا بیشتر با گرایشات عدالتخواهانه اجتماعی (Social Justice) هویت گرفته است. در سیاست خارجی، چپ امریکا ضد مداخله نظامی در بقیه کشورها و در طول دو دهه گذشته حامی حقوق فلسطین شده است. چپ امریکا یکی از دشمنان سرسخت اپارتاید در افریقای جنوبی بوده است. دموکراتها پتانسیل بسیار خوبی برای تبدیل شدن بهیک حزب قدرتمند در اینده امریکا دارند. جمهوریخواهان نشان داده اند که بهاحاظ سیاسی به پایگاه راست افراطی و تبعیض در مورد زنان، اقلیتهای نژادی و دینی تبدیل شدهاند. ترامپیسم زنگ خطری را در جامعه امریکا به صدا در اورده است و بسیاری انرا خطر بزرگی برای ارزشهای دموکراتیک در این کشور میدانند. در گذشته این جامعه با چالش جنبشهای تبعیضنژادی و سیاسی نظیر مکارتیسم (McCarthyism) روبرو بوده است. هربار توانسته است که با این چالشها با موفقیت نسبی ربرو شود اما این بار ترامپ پرده از عمق تبعیضگرایی در امریکا برداشته است و بسیاری را در این کشور ترسانده است. جنبشهای راستگرا سیاست کشور های اروپایی را هم به چالش کشیده اند. پیروزی نسبی دموکراتها در این انتخابات شاید یک پیروزی برای جنبش ضد تبعیض در سراسر دنیا باشد. اگر ترامپیسم در این انتخابات پیروز میشد، بسیار از جنبشهای راستگرای افراطی سراسر دنیا جان گرفته و رهبران این جنبشها تمایل به اتخاذ استراتژی و تاکتیکهای ترامپ برای تسلط سیاسی و توسعه افراطگرایی تبعیضگرایانه میشدند.
اما انتخابات امریکا بر کشور ما ایران هم میتواند تاثیر و برای ان درسهایی داشته باشد. بدون شک دولتی مثل ترامپ برای کشور ما بسیار خطرناک است. این دولت اگر در درون پاسخگو نباشد دستهایش برای طراحی سیاستهای توسعهطلبانه در صحنه بینالمللی بازتر خواهد ماند. اما انچه ما در مورد امریکا از دست داده ایم، که با ایدئولوژی غرب و امریکاستیزی بیشتر تشویق شده است، عدم فهم این جامعه است. ایران نتوانسته است از چپ سیاسی امریکا برای خود حمایتی ایجاد کند. روزی در امریکا چامسکی ها در حمایت ازانقلاب ایران قلم میزدهاند اما امروز امضای خود را پای اعلامی هایی می گذارند که ایران را به خاطر زیر پا گذاشتن حقوق بشر محکوم میکند. سیاستهای توسعهطلبانه ایران در خاورمیانه که در بسیاری از موارد با خشونت هم عجین شده است، این شانس را از کشور ما گرفته است که در درون حزب دموکرات امریکا و بخش چپ ان حمایتی کسب کنیم. مردان قدرت ما هنوز از سر لجاجت به پرچم امریکا بیاحترامی میکنند. در سالگرد تسخیر سفارت امریکا پرچم این کشور در کوچه و خیابان انداخته شد تا مردم آن را لگد کنند. این پرچم حتما متعلق به ترامپ نیست. این پرچم متعلق به مردم کشوریست که ما میبایست با احترام به آنها کوشش کنیم حمایت سیاسی انهارا کسب کنیم. همه گروههای سیاسی در درون کشور به پیروزی دموکراتها دراین انتخابات دل بسته بودند. انها میخواستند گروهی در امریکا پیروز شود که بتواند اندکی بر سیاستهای دولت ترامپ تاثیر گذارد. آنها به دنبال ایجاد فرصتی برای کشورشان بودند. اما با تاسف فراوان باید گفت که سیاستهای مردان قدرت کشور ما اجازه نداده است که کشور ما بتواند از فرصتهای سیاسی جهانی برای منافع و امنیت کشور استفاده کند. برای مردان قدرت ما مهم نیست که در امریکا اوباما سر کار بیاید و یا ترامپ. ایدئولوژی غربستیز مردان سیاسی کشور ما اجازه نداده است که از فرصتها در زمان مشخص و محدود انها استفاده کنیم. با کلینتون و اوباما به خاطر رئیس جمهور امریکا بودنشان حاضر نشدیم مشکلات کشورمان را حل کنیم و با چالش ترامپ روبرو شدیم. تحریمها بر اقتصاد کشور ضربه میزنند و بسیاری از نهادهای اقتصادی را تضعیف میکنند اما ما بهدنبال فرصت برای ترمیم و تغییر سیاستهای کشور نیستیم. لذا تغییرات سیاسی در کشور دوست و دشمن برای ما فرقی ایجاد نمیکند. این تغییرات میایند و میروند و ما هنوز به شعار «مرگ بر امریکا» دل بستهایم.
11 پاسخ
علی سون عزیز، فقر و بیدادی که ایران و مردم گرفتارش شده اند نتیجه امریکاستیزی و غرب ستیزی نیست. اول اینکه جمهوری اسلامی نه امریکاستیز است و نه غرب ستیز. این دکانی بوده که آقایان برای دوام بیشتر و کسب درآمدهای نامشروع و بادآورده براه انداختند. شما مقایسه کنید حضور نظامی کنونی امریکا را در منطقه را با پیش از انقلاب مقایسه کنید. خمینی و دنباله هایش با سیاست های دروغین خود بزرگترین خدمت را به منافع امریکا کردند. حتی به اسرائیل. مقایسه کنید موقعیت کنونی اسرائیل یا مردم فلسزین را با اوایل ده ۸۰ میلادی!
دوم اینکه فقر و فلاکتی که گرفتارش هستیم نتیجه اجرای دستورات دیکته شده بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است که رفسنجانی بانی آن بود و خاتمی واحمدی نژاد و روحانی با شدت و حدت متفاوت پیگیر آنها. ایران یکی از شاگردان نمونه اقتصاد نئولیبرالیست. چرا که در سایه سرکوب های وحشیانه فعالان سیاسی و مدنی و صنفی بدون مقاومتی جدی تعدیل اقتصادی را اجرا کردند و به خود مدال سردار سازندگی و … هم آویختند.
جناب شاهین. با سلام و تشکر از توضیح شما. موفق باشید.
اصولا ما ایرانی ها با جمهوری خواهان بیشتر دمخوریم – هم قبل ازانقلاب (نیکوسن) و هم اکنون (ریگان و ترامپ) ما گروگانهای امریکىی را نگه داشتیم تا شخصیت مثل کارتر شکست بخورد و ریگان برنده – زیرا عمدتا ما فرهنگی استبداد زده و استبداد پرور و استبدادگر هستیم. جالب است که چپ ایرانی مقیم امریکا هم مثل سلطنت طلبان به ترامپ رای دادند| زیرا که هر دو گروه ضد دمکراسی و ازادی هستند
اوماها پایتخت إیالت نبرسکا است
دوست عزیز گفته اقای ظریف با واقعیت همخوانی ندارد. نظام تصمیم میگیرد و بپای مردم میگذارد. باین نفاق میگویند.
با شما کاملا موافقم دوست عزیز
بله بزرگوارم سیستم المریکا یک سیستم اکثریتی نیست. الکترول کالج روی اکثریت ایالات مختلف تکیه میکند و نه اکثریت در کل امریکا
Collusion بیشتر به معنی تبانی است تا همکاری
جناب علی سون، به نظر اینطور می رسد که منظور ظریف از این گفته که”این راهی است که خودمان انتخاب کرده ایم” این باشد که اکثریت مردم آمدند هم ندانسته و نشناخته به جمهوری اسلامی آری گفتند، و هم در این انتخابات آخری ریاست جمهوری شعارهای دروغین روحانی را باور کردند و به او رای دادند. و او هم طبق معمول رای مردم به برنامه های اعلامی خودرا خرج تمامیت نظام و سیاست های توسعه طلبانه و خطرناک آن در منطقه و جهان کرد.نتیجه اینکه، (از نظر ظریف)مردم رای دهنده “دند” شان نرم و “چشم” شان کور، بنشینند و این بدبختی ها و تحریم ها و کمبودها را تحمل کنند.
بنابراین ، مردم (رای دهنده) اگر واقعاً از این رژیم در تمامیت آن برگشته اند، باید انتخابات های بعدی را تحریم کنند تا به دنیا نشان دهند که تنها یک اقلیت ناچیز ۱۵-۲۰ درصدی از این رژیم حمایت می کنند. ما باید یاد بگیریم که پیش از آنکه کاری “بکنیم”، خیلی از کارها را که هزینه ای هم ندارد، “نکنیم”.
با سلام. با سپاس از نوشته خوب شما. سوال این است که ما از ۴۰ سال امریکا ستیزی و اسرأیل ستزی چه سودی برده آیم. چرا کشوری ثروتمندی مثل ایران باید اینقدر فقیر باشد. چرا در دنیا یک کشور دوست نداریم. جناب ظریف میفرمایند که این راهی است که خودمان انتخاب کردیم. آیا ما مردم اینقدر هالو هستیم؟ یا این روشهای نظام مقدس اسلامی فقط برای چاپیدن ماست؟
اقای دکتر، سپاس از مطلبتان. فقط جمله نخست را متوجه نشدم:
«ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال ۲۰۱۶ با ۷۷ هزار رای بیشتر از خانم کلینتون، در سیستم الکترول کالج امریکا بهعنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب شد در حالیکه رقیب او بیش از دو میلیون رای بیشتر از او دراین انتخابات کسب کرده بود.» میان ۷۷ هزار رای بیشتر ترامپ و بیش از دومیلیون رای رقیبش.
دیدگاهها بستهاند.