زیتون–نیلوفر سعیدی: پیش از سفر برهم صالح، به ایران٬ برخی از مقامات سیاسی و اقتصادی ایران اعلام کردند که موضوع «گاز در برابر غذا»٬ یک شایعه است و قرار نیست ایران٬ مایحتاج غذایی خود را از عراق تامین کند. در همین حال٬ برت مک گورک نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در ائتلاف ضد داعش٬ آب پاکی را بر دستان ایران ریخت و اعلام کرد که واشنگتن با تمام قدرت از صدور مجدد نفت کرکوک از طریق ترکیه حمایت می کند. این در حالی بود که بیژن زنگنه وزیر نفت ایران٬ پیش از این اعلام کرده بود که قرار است به زودی پروژه احداث خط لوله انتقال نفت کرکوک به ایران٬ آغاز به کار کند.
رسانههای جمهوری اسلامی ایران در ۲۴ ساعت گذشته با زوم کردن بر سفر رئیس جمهور عراق به ایران٬ تلاش کردند تصویری از روابط قدرتمند جمهوری اسلامی ایران و کشور فدرال عراق را ترسیم کنند. اما شواهد نشان می دهد که اتفاق جدیدی در روابط تهران- بغداد روی نداده است بلکه ایران و عراق در فضایی قرار گرفتهاند که برخی از عوامل داخلی و خارجی٬ مسیر و ماهیت روابط آتی آنها را در هاله ای از ابهام فرو برده است. چرا که از یک سو تحریمهای آمریکا بر این روابط سایه انداخته و از دیگر سو٬ عراق نیز بیش از هر زمان دیگری در داخل٬ دچار انشقاق و چنددستگی شده و با آن که مدت مدیدی از برگزاری انتخابات گذشته٬ عادل عبدالمهدی هنوز هم نتوانسته لیست اعضای کابینه را کامل کند.
تکرار الگوی جمهوری اسلامی در عراق؟
از حسن روحانی رئیسجمهور ایران گرفته تا علی لاریجانی رئیس مجلس و علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی٬ همه تلاش کردند تا این سفر را همچون نمادی از روابط باشکوه تهران و بغداد توصیف کنند. آنها برای این کار دلایل فراوانی دارند که یکی از مهمترین آنها این است که تهران طی سالیان اخیر٬ همواره تلاش کرده عراق را همچون یک کارت برنده و نمادی از قدرتنمایی جمهوری اسلامی ایران در برابر آمریکا و دیگران٬ نشان دهد.
پس از خروج سربازان آمریکا در دوران اوباما از عراق٬ فرصتی فراهم آمد تا جمهوری اسلامی عمق استراتژیک و نفوذ سیاسی و امنیتی خود را در عراق به رخ دیگران بکشد و در دوران مبارزه با داعش نیز توانست به شکل جدی از این فضا استفاده کند. اما در حال حاضر اوضاع خیلی فرق کرده است، چرا که عراق یک کشور مصیبتزده است که پس از حملات تروریستهای داعشی با دهها میلیارد دلار ضرر و خسارت مواجه شده و به خاطر آن که در سالیان اخیر نتوانسته در حوزههای اقتصادی دست به برنامهریزی خاصی بزند٬ همچنان به درآمدهای نفتی متکی است. هم اکنون عراق با کوهی از مشکلات اقتصادی روبرو شده و هزاران پروژه عمرانی نیمهتمام در کشور عراق٬ در واقع تصاویری از ناکارآمدیهای اجرایی و شکستهای اقتصادی داخل خود ایران را به ذهن هر تماشاگری متبادر میکند.
جمهوری اسلامی الگوی خود را در عراق نیز پیاده کرده است که شاید بتوان روشن ترین مصداق نظامی و امنیتی آن را تاسیس نیروی شبه نظامی حشد شعبی دانست که در واقع تقلیدی از همان الگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. نیرویی که در پاسخ به فتوای آیت الله سیستانی به بهانه مبارزه با داعش تاسیس شد اما پس از مدتی کوتاه٬ به بدنه وزارت دفاع عراق وصل شد و بار سنگین دهها هزار حقوقبگیر جدید را بر شانه های نحیف دولت عراق تحمیل کرد.
حشد شعبی به این بسنده نکرد و در انتخابات اخیر نیز با تشکیل ائتلافی به نام فتح به رهبری هادی العامری٬ به دومین حزب قدرتمند شیعی عراق تبدیل شد. علی خامنه ای هم در دیدار با برهم صالح، رئیس جمهور عراق٬ بر ضرورت حفظ حشد شعبی تاکید کرد و این نشان میدهد که جمهوری اسلامی٬ تا چه اندازه بر قدرتمندترشدن جریان شیعه در عراق٬ تاکید دارد.
همهی این شواهد نشان می دهند که قاسم سلیمانی و مشاورین او در سپاه قدس٬ می خواهند کاری کنند که عراق نیز درست مانند ایران اداره شود. اما آیا آنان موفق میشوند و به چنین هدفی می رسند؟ در پاسخ باید گفت: تکرار الگوی جمهوری اسلامی ایران در عراق٬ در عمل ناممکن است اما قطعا در برخی حوزهها٬ سپاه قدس تمام توان و امکانات خود را برای رسیدن به چنین هدفی به کار می گیرد.
تفاوتها و تشابههای اثرگذار بین ایران و عراق
از منظر قانون اساسی٬ ساختار سیاسی و اجرایی عراق٬ نه تنها «جمهوری اسلامی» نیست بلکه همچون سوریه عنوان جمهوری عربی را یدک نمیکشد. یعنی اسلامی و عربی نیست و فدرال هم هست. این ویژگی موجب آن میشود که برخلاف ایران که در آن٬ اهل سنت و قومیتها جایگاه خاصی ندارند٬ سنیها و کردها٬ در ساختار قدرت شریک شوند. به عنوان مثال٬ در شرایط فعلی رئیس جمهور عراق کُرد٬ نخستوزیر شیعه و رئیس مجلس سنی است. علاوه بر این٬ سکولارها٬ کمونیست ها و دیگران هم به راحتی از امکان فعالیت آزادانه برخوردارند. افزون بر همه ی اینها٬ عراق برخلاف جمهوری اسلامی ایران٬ در سیاست خارجی خود هیچ منع و محدودیتی ندارد و غیر از اسراییل٬ با همه کشورهای جهان در ارتباط است.
اما اگر قرار باشد از تشابهها سخن بگوییم٬ باید به این موارد اشاره کنیم: ۱.جریان شیعه و نگرش اسلام سیاسی شیعی در عراق نیز اهمیت خاصی دارد. اگر چه مرجعیت شیعه در مکتب نجف عراق٬ با مکتب قم و خراسان تفاوات بسیار مهمی دارد اما در هر حال٬ اعتقاد به مکتب شیعی سیاسی٬ در اولویت قدرت سیاسی عراق است. ۲.در عراق نیز٬ همچون ایران٬ اقتصاد متکی به نفت است و بخش مهمی از درآمدهای نفتی کشور٬ صرف پرداخت حقوق کارمندان و واردات کالا میشود. ۳.عراق نیز همچون جمهوری اسلامی ایران – و در مواردی بسیار بدتر از ایران- در فساد اقتصادی غرق شده و رانت٬ رشوه٬ درو زدن قانون و ثروت اندوزی خاندانهای نزدیک به حکومت٬ امری طبیعی و مشهود است و در شرایط فعلی٬ عراق در ردیف فاسدترین کشورهای جهان است.
پاشنه آشیلهای ایران در عراق
ایران در سالیان اخیر توانسته است در عراق به خاطر حمایت از پرجمعیتترین عنصر اجتماعی و سیاسی این کشور یعنی جریانات شیعی٬ قدرت و نفوذ فراوانی به دست بیاورد اما در عین حال با جریان اهل سنت عراق نه تنها رابطه خاصی ندارد بلکه کینه و خشم جمهوری اسلامی و احزاب سنی عراق نسبت به همدیگر بی شباهت با آتش زیر خاکستر نیست. از دیگر سو ایران با کردها نیز رابطه مبهمی دارد٬ از طرفی با خاندان طالبانی و حزب آنها یعنی اتحادیه میهنی روابط خوبی دارد اما از طرفی دیگر با مسعود بارزانی و حزب دموکرات دچار تنش و اختلافات جدی شده و در جریان رفراندوم استقلال نیز جمهوری اسلامی ایران به تندترین و شدیدترین شکل ممکن با کردها برخورد کرد. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی ایران با بخشی از احزاب شیعی عراق رابطهی خوب و رو به رشد دارد اما با اهل سنت کانال ارتباطی خاصی ندارد و با بخشی از کردهای عراق نیز دچار مشکلات جدی شده است.
پاشنه آشیل دوم ایران در عراق٬ مشکلات اقتصادی است. ایران از نفوذ فراوانی در عراق برخوردار است اما در اغلب حوزههای اقتصادی از رقیب فعال و سمجی به نام ترکیه شکست خورده است و میزان محبوبیت کالاها و اجناس ترکیهای در عراق بالا است و این در حالی است که بارها اجناس تاریخ مصرف گذشته و بی کیفیت ایرانی یا بازگشت داده شده و یا در داخل عراق امحا شده است.
یکی دیگر از مشکلات ایران در عراق این است که آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی در عراق از قدرت و نفوذ فراوانی برخوردار است و اینگونه نیست که دولت عراق بتواند به شکل کامل و کورکورانه از تمام دستورات و خواستههای ایران پیروی کند.
مشکل بعدی ایران در عراق این است که برخی از جریانات شیعی همچون ائتلاف سائرون به رهبری مقتدی صدر اندک اندک با بازگشت به هویت ناسیونالیسم عربی و هویت زبانی این کشور٬ تا حد زیادی از ایران فاصله گرفتهاند و این فاصله موجب آن شده است که بخشی از جامعه شیعی عراق نیز نسبت به ایران بدبین شود.
در پایان باید گفت یکی دیگر از مسائل مهم مرتبط با روابط آتی ایران و عراق٬ اربعین و شهرهای زیارتی شیعیان در عراق است اگرچه ایران با به راه انداختن یک موج تبلیغات حکومتی بزرگ هر سال میلیونها نفر را به عراق میفرستد اما ممکن است در سالیان آتی این مسئله رفتهرفته موجب مشکلات امنیتی و سیاسی جدیدی برای ایران شود.
در یک جمع بندی کلی میتوان گفت نفوذ ایران در عراق٬ به شکل تدریجی در حال کاهش است چرا که سیاستهای آمریکا تا حد زیادی بر عراق سایه انداخته و توجه گروههای قدرتمند شیعی به اهمیت ارتباط با جهان عرب موجب آن می شود که رفته رفته عراق از جمهوری اسلامی ایران تا حدی فاصله بگیرد. فضای حاکم بر روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق به سمتوسویی می رود که دیگر نمیتوان با تکیه بر اصل اشتراک مذهبی و دفاع ایران از هلال شیعی٬ همه چیز را به شکل مثبت و امیدوارکننده پیش بینی کرد.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…