زیتون–نیلوفر سعیدی: این روزها در ماه ربیعالاول، ماه میلاد پیامبر اسلام، در ایران دو همایش مهم برگزار میشود که هر کدام از آنها بار سیاسی و معنایی خاصی دارد که میتواند نشان دهندهی اهداف سیاسی و تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.
گردهمایی نخست، همایش بینالمللی حمایت از مردم یمن بود که به میدانی برای قدرتنمایی و تریبونی برای بیان تهدیدات فرماندهان سپاه پاسداران تبدیل شد. در این همایش دهها اندیشمند و فعال مدنی از ۳۵ کشور جهان حضور داشتند و بسیاری از آنان سخنرانی کردند اما حضور فرماندهان سپاه و سخنان تند آنان، جلوهای متفاوت داشت.سردار غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین به همراه تعدادی از نمایندگان مجلس، نمایندگان جنبش های اسلامی فلسطین در تهران و رئیس انجمن کلیمیان ایران در همایش یمن سخنرانی کردند و سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با سخنان تند خود نشان داد که سپاه و حاکمیت جمهوری اسلامی چه نگاهی به ماجرای یمن و مقابله با عربستان دارد.حالا دیگر همه میدانند که جنگ و بحران در یمن چه ارتباطی با اختلافات عمیق ایران و عربستان و تنش بین دو قطب و قدرت سیاسی شیعی و سنی دارد.
از طرفی دیگر، امروز سوم آذر ۹۷، بعد از همایش یمن، ایران میزبان کنفرانس بینالمللی وحدت است و به گفتهی محسن اراکی دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب، حضور بیش از ۳۵۰ مهمان خارجی در همایش وحدت، شکست بزرگی برای دشمنان اسلام محسوب می شود.
هفته وحدت و تداوم تبعیضها
شاید زمانی که با ابتکار آیتالله منتظری قائم مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، هفته ای به نام هفتهی وحدت نامگذاری شد، خیلیها تصور میکردند که قرار است جمهوری اسلامی، نمونه و الگویی از حکومت دینی اسلامی باشد که در آن جایی برای اختلاف بین شیعه و سنی وجود ندارد و بناست علمای شیعه و سنی و منسوبین این دو مذهب، به یک سهم و اندازه در قدرت شریک باشند. اما چنین نشد و خیلی زود ثابت شد که هم بر اساس نص آشکار قانون اساسی و هم بر مبنای آنچه که در میدان عمل دیده و زیسته شده، تشیع از نظر حاکمان جمهوری اسلامی، صرفا یک مذهب نیست، بلکه در عین حال یک ایدیولوژی سیاسی و حاکمیتی است و میتواند تعریف مرز خودی و غیرخودی را مشخص کند. بر مبنای این قاعده، شیعه بودن، علاوه بر هویت دینی و مذهبی، عاملی برای تولید حق نیز هست و در مقابل، انتساب به مذاهب اهل سنت موجب آن میشود که در بسیاری از پستها، اهل سنت از دایرهی خودی، خارج نگه داشته شوند.
جمهوری اسلامی و اهل سنت ایران
جمهوری اسلامی در شرایطی خود را به عنوان منادی وحدت مسلمانان معرفی میکند که در ساختار سیاسی و اجرایی و اداری کشور، نه تنها جایی برای علمای دینی اهل سنت وجود ندارد، بلکه با بسیاری از بزرگان اهل سنت، به تندی برخورد کرده و علاوه بر حبس و بایکوت، چند مورد مرگ و قتل و اعدام شناختهشدهترین علمای اهل سنت هم در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شده که احمد مفتیزاده، ناصر سبحانی، محمد ربیعی و فاروق فرساد، از مشهورترین آنان هستند.
علمای دینی اهل سنت در سیستان و بلوچستان، کردستان، آذربایجان غربی، گلستان، کرمانشاه و خوزستان، با محدودیتهای فراوانی روبرو هستند. همین دو ماه پیش بود که مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، اعلام کرد که نه تنها برای سفر به قطر و برخی کشورهای دیگر، بلکه برای سفر به استان کردستان وکرمانشاه، به او اجازه سفر داده نشده است. علاوه بر این، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حاضر نشد شخصا به نامه گلایه آمیز او در مورد جایگاه اهل سنت پاسخ دهد و نوشتن پاسخ را بر عهدهی رییس دفتر خود گذاشت.
البته مشکل فقط به علمای سنی محدود نمیشود. شهروندان عادی سنی مذهب نیز، همواره با دیوار بلند و ستبر گزینش روبرو میشوند. بر اساس نص آشکار قانون اساسی، اهل سنت در ایران نمیتوانند رییسجمهور شوند. اما قوانین نانوشتهای هم وجود دارد که سنیها به خاطر آن، نمیتوانند وزیر و عضو کابینه شوند. هیچ استاندار سنی مذهبی در ایران وجود ندارد و فرماندهان نظامی سنی مذهب نیز نمیتوانند حین خدمت به رتبهی سرتیپی و سرداری برسند. اما در سالیان اخیر تعداد معدودی از کادرهای اهل سنت، در برخی شهرهای کوچک به مقام فرمانداری رسیدهاند.
کنفرانس وحدت
جمهوری اسلامی ایران هر سال در تهران و در ربیعالاول، کنفرانس وحدت را با حضور علمای اسلامی چندین کشور جهان برگزار میکند. امسال نیز این کنفرانس برگزار میشود و ذکر نام برخی مهمانان، نشان میدهد که اهداف تبلیغاتی و سیاسی خاصی در دعوت از مهمانان خارجی وجود دارد.
زینب مغنیه دختر عماد مغنیه، فاطمه حرب همسر مصطفی بدرالدین، تعداد زیادی از فعالان حزبی و سیاسی شیعه از عراق و لبنان، از مهمانان مراسم هستند. اما در این میان، جریانات اسلامی مهمی همچون اخوان المسلمینیهای مصر، تونس، لیبی و فلسطین، چهرههای سیاسی احزاب اسلامی اردوغان و اربکان از ترکیه و بسیاری دیگر از جریانات اسلامی دیگر، در کنفرانس تهران جایی ندارد و همهچیز نشان دهندهی آن است که اساسا ایران به دنبال ترتیب دادن کنفرانسهایی جدی برای در کنار هم نشاندن نمایندگان جریانات اسلامی شیعه و سنی نیست و ظاهرا آن چه که مهم است، تکرار هر سالهی این کنفرانس است؛ کنفرانسی که ایران حتی در آن نیز، نمیتواند همچون یک حکومت وحدتآفرین، عمل کند.
مجمعی که بنا بود نزدیک کند
«مجمع جهانی تقریب مذاهب» نام یکی از ارگانهای تبلیغاتی مهم جمهوری اسلامی ایران است که ظاهرا به منظور نزدیک کردن افکار و آرای علما و جوامع مسلمان شیعی و سنی تاسیس شده است. این مجمع زیر نظر حکومت و دارای بودجه ملی و اعتبارات کلان است و در چندین کشور جهان نیز دارای نمایندگی است و خبرگزاری، ساختمانها و نهادهای گسترده مالی و تبلیغاتی در اختیار دارد و توسط محسن اراکی داره میشود. این نهاد حاکمیتی که نهادهای رسانهای و مالی آن در دست فرزندان و دامادهای اراکی است، مانند بسیاری دیگر از نهادهای حاکمیتی، به جای خاصی حساب پس نمیدهد و ظاهرا گز و معیاری هم برای اندازهگیری پیروزیهایش وجود ندارد و به سختی میتوان گفت که آیا مجمع، در این همه سال توانسته بین مذاهب و اجتماعات اسلامی، تقریب و نزدیکی به وجود آورد یا نه.
پیامدهای تداوم وضعیت فعلی
هم اینک در افغانستان، پاکستان، عراق، یمن، بحرین و لبنان به شکل مستقیم و در کشورهایی همچون سوریه، ایران و جمهوری آذربایجان، میتوان به شکل غیرمستقیم، تتشهای شیعه و سنی را به روشنی دید. این تنشها گاه به جنگ و دعوا و ترور میانجامد و گاهی نیز موجب به وجود آمدن بنبستهای سیاسی میشود. از سویی ایران، عربستان را به دمیدن در آتش سلفیت و وهابیت متهم میکند و از سویی دیگر، عربستان و بسیاری از کشورهای دیگر، ایران را به تلاش برای مسلط کردن هلال شیعی بر منطقه و گسترش نفوذ شیعی متهم میکند. گویا این اختلافات ورای تمام کنفرانسهای وحدت پابرجا هستند و در سیاست کشورها حرف اول را میزنند.
یک پاسخ
کدام وحدت اسلامی؟!
یک عده ای که درخودکشور محروم اند ازشرکت درهمین جلسه!مثل آقای خاتمی!
معنی اینکار؛آنچه ما میگوئیم عین حقیقت است وبقیه اندیشه ها کشک…!
دیدگاهها بستهاند.