از جنبش سبز تا جلیقه زردها؛ ساده‌سازی و توجیه دستگاه سرکوب

عده ای با مقایسه “جنبش سبز” و جنبش جلیقه زردها می خواهند ساده سازی کنند: “در همه جنبش ها حق حاکمیت است شورش خیابانی را سرکوب کند.”معتقدان به این گزاره یا بی دانشند یا توجیه گر سرکوب. اصولا سطح مدارا در دو کشور از طرف قدرت آنقدر تفاوت دارد که مقایسه هایی از این دست را بی معنا می کند.

همین احضار ها و بازجویی ها و گاز اشک آور هم برای دموکراسی فرانسوی سنگین است آن هم در کشوری که فرهنگ اعتراض نهادینه شده . در اینجا نه از کهریزک خبری است نه از حبس های بلند مدت. نه از شکنجه نه اخراج از کار و آزار خانواده ها. نه از شوهای تلویزیونی اعتراف به نام اجرای عدالت خبری است نه از ممنوعیت نمایندگان این جنبش در رسانه ها.

نمایندگان جنبش علاوه بر حضور موثر در شبکه های اجتماعی به راحتی با رسانه های بزرگ مصاحبه می کنند. دولت را تهدید می کنند فراخوان می دهند و روایتشان را از رویداد آزادانه عرضه می کنند. در ایران رهبران جنبش سبز و حامیانشان نه سال است به جای اینکه معترض خطاب شوند فتنه گر نامگذاری شده اند. آنها در آماج تهمتهای رسانه حکومتی بوده اند بدون اینکه یک دقیقه حق دفاع داشته باشند.
“جلیقه زردها ” اینجا نه خس و خاشاک خطاب شده اند نه بزغاله نه میکروب. نه حاکمان به مطالباتشان دهن کجی کرده اند نه زندانها را سالیان طولانی از وجودشان پر می کنند. دولت فرانسه از بخش بزرگی از اصلاحات اقتصادی عقب نشینی کرد شش ماه آنرا به تعلیق در آورد و نخست وزیر بر اهمیت انسجام ملی تاکید کرد. مذاکره با مخالفان را به رسمیت شناخت.

اما در ایران نه سال است وجود شهروندان معترض به رسمیت شناخته نشده. هنوز با افتخار معترضان را با دستگاه تبلیغاتی شان فتنه گر خطاب می کنند و راهپیمایی دولتی “نه دی” را به رخ سیل خروشان مردمی در بیست و پنج خرداد هشتاد و هشت می کشانند. اینجا هر کس احضار شود و بازداشت حق دسترسی به وکیل دارد اما معترضان را هشت سال بدون حکم قضایی و برگزاری دادگاه محصور نمی کنند. اگر “ندایی” هم کشته شود انواع و اقسام مستندها از پول بیت المال برای ربطش به سرویس های کشورهای خارجی ساخته نمی شود.برفرض محال کهریزکی هم رخ دهد عاملش رییس سازمان تامین اجتماعی نمی شود.

بگذرید از این مقایسه های بی مایه در کشوری که حق حضور در خیابان، داشتن سندیکا دسترسی به رسانه و آزادی بیان به رسمیت شناخته شده با کشوری که کارگر را به خاطر یک اعتراض صنفی ساده به بند می کشند، معلم را زندانی و دانشجو را محروم ار تحصیل، و اصل بیست و هفت قانون اساسی را تعطیل میکنند.

طبیعتا دموکراسی فرانسه هم ضعفهای خود را دارد. به عنوان “ایرانی” شرمنده ام از این مقایسه و آرزو دارم در آینده هیچگاه چنین فاصله ای بین ما نباشد.

منبع: کانال تلگرام مجتبی نجفی
پژوهشگر ارتباطات در دانشگاه سوربن پاریس

Recent Posts

بی‌پرده با کوچک‌زاده‌ها

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

سکولاریسم فرمایشی

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مسعود پزشکیان و کلینیک ترک بی‌حجابی

کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

چرا «برنامه‌های» حاکمیت ولایی ناکارآمدند؟

ناترازی‌های گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳