چهل سال است که ابتدای هر بیانیه و سخنرانی در جمهوری اسلامی با جمله “در شرایط خطیرو حساس کنونی ” آغاز شده است . این دشمن پرستی و دشمن خویی با برآمدن سید علی خامنه ای وارد فاز جدیدی شده و عرصه سیاست خارجی و داخلی ایران را غرق در توهم و تعلیق حاصل از حس همیشگی خود مرکز عالم پنداری و دشمن انگاری غرب و امریکا نمود . سیاست نگاه به شرق و دوری از غرب در دوره رهبر دوم ، جایگزین شعار نه شرقی – نه غربی دوران بنیانگذار گردید اما باز هم در بزنگاه های تاریخی ، شرق دست نظام را از حمایت های اقماری خالی گذاشت .
اصولا یکی از معضلات حکومت دینی عدم توانایی در درک و هضم مناسبات دنیای مدرن است . زمانی که بخواهید مفاهیمی چون بازی برد – برد در عرصه بین الملل ، پیوندهای استراتژیک منطقه ای و فرامنطقه ای ، اقتصاد آزاد و باز ، همگرایی ، حق حاکمیت ، منابع قدرت ، منافع ملی ، رئالیسم سیاسی و بسیاری معانی و مفاهیم دیگر را با قواعد فقهی و مفاهیمی چون حفظ دارالاسلام ، قاعده نفی سبیل ، تزویر و ریا ، عهد شکنی کفار ، نظام کفر جهانی ، رسالت جهانی در گسترش عدل و قسط ، دعوت و ترویج و صدور ارزشها ، رفع فتنه از عالم و بسیاری تعابیر مذهبی دیگر از این دست ترکیب نمایید ، حاصل از تراژدی به کمدی تبدیل می شود اما کمدی سیاهی که بر حاصل آن باید گریست .
چهل سال است که جمهوری اسلامی سرگرم کوک زدن بر لحاف چهل تکه روایت دینی از روابط بین الملل است و دستاورد آن دشمنی با اکثر حکومت های مسلمان ولی سکولار منطقه ای ، حکومت های اهل سنت و کشورهای توسعه یافته و صنعتی جهان است . دستاورد سیاست بین الملل فقها ، گشودن جبهه های جنگ در سوریه و عراق و افغانستان و یمن و لبنان است تا شاخ افریقا . آنچه سرانجام از نظم نوین جهانی توسط حاکمیت ادراک شده است این است برای اینکه نوبت به ما نرسد باید هژمونی امریکایی – غربی را پای در گِلِ شرایط غیرپایدار و جنگی کشورهای اطراف نگه داشت و تمام سرزمین ها و حکومت های اطراف ایران را چنان درگیر جنگ های داخلی با حضور غرب و امریکا نمود که فرصت نکنند به سراغ ما بیایند . هزینه تمام این جنگ افروزی ها در منطقه از جیب کارگران و معلمان و دانش آموزان و دانشجویان و تمام اصناف و اقوام ایرانی پرداخت می شود و در ازای آن به آنها امنیت پاداش می دهد !
در تمام این سالها یکبار ندایی از حاکمیت برنخاست که به جای تمام این گشاده دستی ها و خاصه خرجی ها برای جنگ افروزان و جنگ سالاران شاید راه های بهتری هم برای زیست مسالمت آمیز در دنیای مدرن باشد . تا زمانی که گره تحریم ها به قدری تنگ شد که نوبت به “شیخ مذاکره” رسید و حسن روحانی برای باز کردن گره ای که با دندان کور شده بود فراخوانده شد و با اقبال مردمان به تنگ آمده از شیرین کاری های معجزه هزاره سوم ، دولت تدبیر و امید برآمد . وعده های روحانی سیاهه ای است که تکرار آن لطفی ندارد اما شاه بیت آن روابط بهتر و مدرن تر با نظم نوین جهانی از طریق مذاکره و مصالحه بود . در گام های نخستین بر روی پرونده فعالیت های هسته ای با مذاکراتی پیچیده و نفس گیر رگه هایی از نور بر مردمان خسته تابید و برجامی حاصل شد اما آنجا که “شیخ مذاکره” سخن از برجام دوم و سوم و سایر پرونده های گشوده به میان آورد ، قائد اعظم و مقام عظما چنان بر روی او گرز گران کوفت که انحراف از چپ به راست ، مطابق خواست ولایت حاصل آمد .
با برآمدن ترامپ در امریکا و شدت گرفتن جنگ نیابتی با عربستان و اسراییل در منطقه و سوء استفاده نظام از فواید و میوه درخت برجام ، شد آنچه که نباید و با خروج امریکا از برجام ، کشتیبان کشتی شکسته و “شیخ و مذاکره” را سیاستی دگر آمد .
از سال ١٣٨۴ اشتباه پشت اشتباه جمهوری اسلامی را از “شرایط خطیر کنونی” خیالی و تبلیغاتی به آستانه سقوطی واقعی کشانده است اما هنوز صدایی از عقلانیت به گوش نمی رسد . صدای ضعیف تکنوکراتهایی که قرار بود قرائت نوینی از روابط بین الملل داشته باشند به ادبیات مقاومت تبدیل شده واز مردمان زرد و نحیف و به جان آمده می خواهند تا چند صباحی دگر مسیر صبر واستقامت را در پیش گیرند .
در این بین ولی شاهکار از آن رییس دولت تدبیر و امید است که نه در مقام رییس جمهور یک کشور ، که در مقام یک عنصر نظامی – امنیتی – مافیایی فوق خشن در حال تهدید دنیا است ! اولین بار در ژوئن ۲۰۱۸ برابر با تیرماه سال جاری بود که پیش از اجرایی شدن تحریم های جدید امریکا ، حسن روحانی که به سوئیس سفر کرده بود در جریان یک نشست با ایرانیان مقیم این کشور در برن گفت : “آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند ، آنها معنی این حرف را نمیفهمند ، چرا که اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود ، اگر شما توانستید این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید.” این تهدید بلافاصله با تشویق و همدلی علی خامنه ای و قاسم سلیمانی و سایر سرداران سپاه روبرو شد و از اضافه شدن روحانی به جمع سبک سران نظامی – امنیتی که چشم می بندد و دهان به تهدید می گشاید استقبال شایانی نمودند . کمتر از یک ماه بعد ، شیخ تدبیر و مذاکره سابق و تهدید کننده جدید جهان به نمایندگی از جمهوری اسلامی ، این بار در در جمع رؤسای نمایندگیهای ایران در خارج از کشور گفت : “کار آمریکا توطئه برعلیه ایران و ملت بزرگ ایران است . ” روحانی با اشاره به موافقتنامه اتمی ایران با قدرت های جهان ، به عنوان ” تصمیم یکپارچه تمام ارکان نظام ” اظهار داشت : ” توطئه آخر آمریکا تلاش برای خسته کردن ملت ایران است . بدانید ملت ایران آقاست و هرگز نوکر کسی نخواهد شد . آمریکاییها باید خوب بفهمند که صلح با ایران مادر صلحها و جنگ با ایران مادر جنگهاست . ”
وی با اشاره به قصد آمریکا برای رساندن صادرات نفت ایران “به صفر” بر تهدید خود بر “بستن تنگه هرمز” تأکیدی مجدد کرد و گفت: “کسی که اندکی سیاست بفهمد ، نمیگوید جلوی صادرات نفت ایران را میگیریم . تنگههای زیادی داریم ؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست”
در سومین نوبت ۱۳ آذر ماه در سفر استانی به سمنان بار دیگر تهدید به بستن تنگه هرمز را تکرار نمود . او در شاهرود گفت : “آمریکا بداند نفت خود را میفروشیم و خواهیم فروخت و قادر نیست جلوی صادرات نفت ایران را بگیرد و باید بداند اگر روزی بخواهد جلوی نفت ایران را بگیرد نفتی از خلیج فارس صادر نخواهد شد.”
اما اوج هنرو تدبیرشیخی که قرار بود در مقام یک رییس دولت تکنوکرات ، با جهان از در آشتی درآید و قید و بند معضلات اقتصادی و تحریم ها را از دست و پای مردمان ایران بگشاید مربوط به سخنرانی او دردومین کنفرانس روسای مجالس ایران ، افغانستان ، پاکستان ، ترکیه ، چین و روسیه در تهران به تاریخ ١٧ آذر ماه ٩٧ بود .
حسن روحانی گفته ” از غربیها انتظار نداریم که سهمشان را در ازای امنیت و ثباتی که برای آنها تامین کردهایم بپردازند اما بدانند که با تحریم ایران ، به توانایی ما برای مبارزه با مواد مخدر و تروریسم آسیب میزنند”. او در اظهارات کم سابقه ای هشدار داده که ” اگر تواناییهای ما در مبارزه با مواد مخدر و تروریسم در خاستگاه آنها ضربهای ببیند ، شما نخواهید توانست از زیر آوار مواد مخدر، پناهجویان و بمب ها و ترورها به سلامت خارج شوید”.
جمهوری اسلامی از ابتدای حیات خود با توجه به فهم ناقص ایدئولوژیک اش از مناسبات و روابط بین الملل و با سوء استفاده از موقعیت استراتژیک خود ، بارها غرب و امریکا را از مسیرها و روش های غیردیپلماتیک تهدید و برخلاف عرف بین الملل رفتار نموده است . از حمله به سفارت امریکا و تسخیر آن تا تحرکات عجیب بر علیه حزب بعث که ختم به جنگ هشت ساله شد ، از عدم پذیرش طرح های صلح پس از فتح خرمشهر علی رغم میانجیگری های بین المللی بسیار تا درگیری های نظامی با امریکا در خلیج فارس و جنگ نفت کش ها ، از قتل های مخالفین سیاسی در نقاط مختلف جهان که منجر به قطع روابط دیپلماتیک با اروپا شد تا تهدید مداوم اسراییل به حذف از نقشه جغرافیا و به قول احمد زیدآبادی فلسطینی تر بودن از ابوعمار و سرانجام برنامه مبهم هسته ای تلاش به برای غنی سازی های فراتر از حد مورد نیاز استفاده از مدل های مشکوک سانتریفوژها و صرف هزینه بسیار برای تاسیسات آب سنگین توام با پنهان کاری های مداوم که ایران را منزوی و در گوشه رینگ به دام قدرتهای جهانی انداخت . به این فهرست اضافه کنید نام هایی همچون آمیا در آرژانتین ، خُبَر در عربستان و پایگاه تفنگداران امریکا در بیروت .
اما به راستی تهدید اخیر حسن روحانی با استفاده از مواد مخدر ، پناهجویان ، بمب و تروریسم برترین شاهکار تمام ادوار جمهوری اسلامی بوده است . حسن روحانی رای تدبیر و امید را با وعده های گوناگون به جیب خود ریخت و با چرخشی عجیب به راست ، از فالانژترین سرداران سپاه و متصلب ترین قسمت های امنیتی نظام نیز پیشی گرفته است . او در مقام رییس جمهوری اسلامی ایران گویا دارد علاوه بر تهدید ، به جهان علامت می دهد که نه تنها تمام ادعاهای شما در مورد حمایت از تروریسم و بمب گذاری ها و قتل انسانهای بیگناه در سرتاسر اروپا و جهان درست بوده بلکه احتمالا روابطی نیز با باندهای مافیایی مواد مخدر در سرتاسر جهان و برادران عزیز قاچاقچی ما وجود دارد که شما از آن بی خبرید . شاید دیر زمانی نپاید که مشخص شود تئوری هلال شیعی نه رویکردی ایدئولوژیک برای جنگ آخرالزمان بوده بلکه جنگی برسر کنترل مسیر ترانزیت مواد مخدر تا کرانه مدیترانه و اروپا بوده است . کسی که این گونه بی پروا جهان را تهدید میکند و روابط بین الملل و مقتضیات جهان مدرن را هیچ می انگارد نه بویی از تدبیر برده و نه امیدی به عبور کشتی بی سکان از تنگه های صعب پیش روی ، توسط او وجود دارد .
یک پاسخ
خیلی خوب و واقعگویانه بود مطلب ، مرسی جناب عطاری
دیدگاهها بستهاند.