زیتون- سولماز ایکدر: در کنار بحرانهای گوناگونی که امروز جمهوری اسلامی با آنها دست به گریبان است٬ شاید بتوان «بحران جانشینی» را بزرگترین آنها دانست.
مرگ٬ همچون همه مخلوقات٬ سرنوشت محتوم آیتالله علی خامنهای٬ رهبر فعلی جمهوری اسلامی٬ نیز هست؛ اما تا کنون هیچ چهره شاخصی برای تکیه زدن بر اریکه «ولایت مطلقه فقیه» پس از او٬ شناخته نشده است.
اگرچه در سال ۶۸ ٬ با «تدبیر» هاشمی رفسنجانی٬ جمهوری اسلامی توانست از پیچ تند پس از مرگ آیتالله خمینی بگذرد٬ اما امروز دیگر همچون هاشمی نیست که در مجلس خبرگان با ذکر یک «خاطره» سرنوشت یک ملت و کشور را تغییر دهد.
مرگ آیتالله محمود هاشمی شاهرودی٬ یکی از نامزدهای بالقوه جانشینی آیتالله خامنهای٬ باعث تشدید بحران جانشینی شده است.
هاشمی شاهرودی٬ شیخ آرزو به دل
محمود شاهرودی٬ از جمله نامزدهای ناگفته تصدی این مقام بود که پا به رقابت بر سر قبای ولایت فقیه نگذاشته٬ جان به جان آفرین تسلیم کرد.
او عضو فقیه شورای نگهبان٬ نایب رییس اول مجلس خبرگان رهبری، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. عضویت شاهرودی در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و مجمع جهانی اهل بیت و ریاست وی بر موسسه «دائرهالمعارف فقه اسلامی بر طبق مذهب اهل بیت» هم با حکم آیتالله علی خامنهای میسر شده بود.
همچنین در مرداد ماه سال ۱۳۹۰ طی حکم دیگری از سوی رهبر جمهوری اسلامی، هاشمی شاهرودی بعنوان رییس هیئت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سهگانه منصوب شد و این سمت را تا پایان عمر عهدهدار بود. هاشمی شاهرودی سابقه ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸ و ریاست مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را نیز داشت.
بیشتر بخوانید:
هاشمی شاهرودی و «ویرانهای که روی آبادانی ندید»
با چنین کارنامهای میشود احتمال داد که در بین نامزدهای احتمالی ولایت فقیه سوم٬ هاشمی شاهرودی کمترین فاصله را از این مقام داشت.
علاوه بر آن شاهرودی حکم معلم خصوصی فقهی خامنهای را نیز پیدا کرد و خود نیز اعلام میکرد که همبحث آیتالله خامنهای است. شاهرودی در پروژه مرجعسازی از خامنهای نقش فعالی داشت.
با اینکه کارنامه دوران ریاست شاهرودی بر قوهقضاییه کارنامهای پاک نبود٬ اما گذشت ده سال از آن و بخصوص آنچه جانشین او در این منصب کرد٬ باعث کمرنگ شدن نقش قاضیالقضاتی او در اذهان شده بود.
هاشمی شاهرودی قوه قضاییه را با داشتن کارنامه از تعطیلی فلهای روزنامهها٬ برخورد با ملیمذهبیها، روزنامهنگاران، فعالان مدنی از زنان گرفته تا فعالان کارگری و دانشجویان، روحانیان منتقد سیستم، دادگاه فرمایشی قتلهای زنجیرهای، برخورد امنیتی با وبلاگنویسها، سرکوب خونین جنبش سبز در ماههای اولیه و تضعیف جایگاه کانون وکلا ترک کرده بود.
تمامی این موارد در کنار نقش سیاسی او در عراق٬ میتوانست در صورت ادامه حیات او و مرگ آیتالله خامنهای او را به گزینهای مناسب برای رهبری بدل کند، فقط اگر میتوانست مشکل تولد خود را در نجف مانند مشکل «آیتالله» نبودن علی خامنهای در زمان انتخابش به نوعی رفع و رجوع کند.
صادق لاریجانی، شیخ حسابهای بانکی مجهول
در بین نامزدهای زنده برای جانشینی رهبر فعلی٬ صادق آملی لاریجانی با استانداردهای جمهوری اسلامی از نظر فقهی مناسبترین گزینه است.
او پس از به پایانبردن دروس سطح، به درس خارجِ پدر خود، هاشم آملی و نیز حسین وحید خراسانی رفت. همچنین در بخش علوم عقلی نیز در درس اسفار عبدالله جوادی آملی و حسن حسنزاده آملی حاضر شد.
صادق لاریجانی در سال ۱۳۵۶ به حوزه علمیه قم وارد شد. او از سال ۱۳۶۸، پس از تدریس سطح، به تدریس خارج اصول و خارج فقه پرداخت و سپس به عضویت هیئت علمی دانشگاه قم درآمد و هماکنون بهطور منظم در دانشگاه تربیت مدرس قم در سطح کارشناسی ارشد و دکترا، کلام جدید و فلسفهٔ تطبیقی تدریس میکند.
صادق لاریجانی مرداد ماه سال ۸۸ به عنوان رییس قوه قضاییه منصوب شد. او پیش از ریاست بر قوه قضاییه بهعنوان فقیه، عضو شورای نگهبان بوده است. همچنین از اعضای مجلس خبرگان رهبری در دورهٔ سوم، چهارم و پنجم از استان مازندران است.
با وجود «واجد الشرایط» بودن لاریجانی اما به نظر میرسد که رویای ولایت فقیه برای او با انتشار یک خبر به پایان رسید؛ خبر حسابهای رییس قوه قضاییه.
آبان ۱۳۹۵ اخباری مبنی بر وجود ۶۳ حساب بانکی شخصی به نام رییس قوه قضائیه منتشر شد که سود بانکی آنها ماهانه ۲۰ میلیارد تومان است.
با وجود «واجد الشرایط» بودن صادق لاریجانی اما به نظر میرسد که رویای ولایت فقیه برای او با انتشار یک خبر به پایان رسید؛ خبر حسابهای رییس قوه قضاییه.
محمود صادقی نماینده شهر تهران در ۴ آذر ۱۳۹۵ در صحن علنی مجلس در تذکری خواستار شفافسازی دربارهٔ این حسابها شد.
اگرچه این خبر با تکذیب صادق لاریجانی و همچنین علی طیبنیا، وزیر اقتصاد دولت یازدهم مواجه شد٬ اما زخم خود را برجای گذاشت.
این موضوع در کنار پروندههای زندانیان سیاسی بعد از سال ۸۸ ٬ مرگ چندین زندانی در زندانهای کشور٬ صدور قرار «منع تعقیب» برای سعید طوسی٬ چنان نام صادق لاریجانی را آلوده کرده است که دیگر گمان نمیرود او بتواند بر تخت آیتالله خامنهای تکیه بزند.
ابراهیم رئیسی٬ شیخ ناکام انتخابات
ابراهیم رئیسی٬ عضو سابق هیئت مرگ در تابستان ۶۸ و رییس فعلی دادگاه ویژه روحانیت نیز برای دستیابی به جایگاه « ولایت» بلندپروازی دارد.
او فعالیت قضایی خود را در ۲۰ سالگی به عنوان دادستان کرج آغاز کرد و بعدتر دادستانی همدان را نیز بهطور همزمان بر عهده گرفت.
در سال ۱۳۶۴ به تهران منتقل شد و جانشین دادستان این شهر شد. ابراهیم رئیسی از اعضای «هیئت چهار نفره اعدامها» در جریان اعدام هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی در تابستان ۱۳۶۷نیز بود.
با آغاز رهبری سید علی خامنهای در سال ۱۳۶۸، رئیسی با حکم محمد یزدی٬ رییس وقت قوه قضاییه٬ به عنوان دادستان تهران منصوب شد.
در سال ۱۳۷۳، به عنوان رییس سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد و تا سال ۱۳۸۳ در این سمت باقی ماند.
رییسی از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳، معاون اول قوه قضاییه و در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ دادستان کل کشور بود.
در اسفند ۱۳۹۴، دادستان سابق با حکم رهبر ایران به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد. او همچنین دادستان ویژه روحانیت، از سال ۱۳۸۵ نماینده خراسان جنوبی و عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان و از سال ۱۳۷۶ عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است. رئیسی پیش از آستان قدس، تولیت امامزاده صالح را بر عهده داشت.
با این همه رئیسی نتوانست در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در رقابت با حسن روحانی رای اعتماد مردم را کسب کند.
نامزد شکست خورده اصولگرایان٬ به رغم حمایت قاطع جناح اصولگرا٬ برخورداری از رانت مالی و اعتقادی تولیت آستان قدس و حتی بهرهبرداری از چهرههای جوانپسندی مانند «امیر تتلو» از خوانندگان زیرزمینی ایران٬ تنها ۳۸ درصد آرای انتخابات ریاست جمهوری را کسب کرد.
ابراهیم رئیسی پس از شکست در انتخابات دوباره به مشهد بازگشت و دیگر کمتر خبر از «تبلیغات و بازدیدهای سرزنده او از مناطق محروم» منتشر میشود.
چندی پیش اما نام او دوباره به عنوان رییس احتمالی قوه قضاییه مطرح شد. جایگاهی که ممکن است بتواند سکوی پرش او برای عرصه ولایت فقیه باشد؛ هرچند ابراهیم رئیسی در ناکامی یدی طولائی دارد.
مجتبی خامنهای٬ شیخ در پرده
نام دومین پسر رهبر فعلی جمهوری اسلامی نیز در پچپچههای غیر رسمی به عنوان یکی از نامزدهای جانشینی به گوش میرسد؛ مجتبی خامنهای.
در میان اعضای خانواده آیتالله خامنهای٬ مجتبی از دیگران شناخته شدهتر است. با این حال نام او با دو انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم گره خورده است.
اولین بار پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ۱۳۸۴ مهدی کروبی بود که در نامه به سیدعلی خامنهای، مجتبی خامنهای و سپاه پاسداران را به تلاش برای تغییر رای مردم و دخالت در انتخابات متهم کرد.
به گفته مهدی کروبی «آقازاده» در آخرین شب انتخابات به ستاد محمود احمدینژاد رفته بود و همین موضوع را «هواداران آیتالله خامنهای» به عنوان دلیلی برای گرایش رهبر جمهوری اسلامی به احمدینژاد٬ یافتند و در نتایج انتخابات به نفع او دست بردند.
پس از آن برای چهار سال نام چندانی از مجتبی خامنهای به میان نیامد تا انتخابات سال ۸۸. زمانی که در میان شعارهای تظاهرکنندگان که میگفتند «مجتبی بمیری رهبری رو نبینی» از پشت پرده به عرصه عمومی سیاست بازگردانده شد.
مجتبی خامنهای در میان دیگر نامزدهای احتمالی رهبری آینده٬ یکی از جوانترینهاست. او کمتر از پنجاه سال سن دارد و در مناصب حوزوی عملا جوان به شمار میآید.
استادان دروس حوزوی او محمود هاشمی شاهرودی و پدرش بودند، در سال ۱۳۷۸ برای تحصیلات حوزوی وارد حوزه علمیه قم شد و در کلاسهای درس مصباح یزدی، محسن خرازی و لطفالله صافی گلپایگانی حضور یافت.
با این حال طی سالهای پس از ۸۸ به سرعت «پلههای ترقی حوزوی» را طی کرده و حال مدرس خارج است.
همچنین مجتبی خامنهای٬ بازوی راست بیت رهبر فعلی جمهوری اسلامی است و گفته میشود که ارتباط نزدیکی با سران سپاه و بسیج دارد.
حسن روحانی٬ شیخ سیاس
تغییر رویکر ناگهانی رییسجمهوی فعلی ایران٬ نام او را نیز در بین نامزدهای احتمالی رهبری پس از مرگ آیتالله خامنهای قرار داد.
او که دو دوره با حمایت اصلاح طلبان به ریاست جمهوری رسید٬ از نظر گروهی از تحلیلگران پس از آغاز دومین دوره ریاست جمهوریاش٬ ناگهان با چرخشی معنادار٬ به حامیانش پشت کرد. روحانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم با وعدههای جدی برای اصلاح پا به میدان گذاشته بود٬ اما بعد از ریاست جمهوری در پیگیری مطالبات داخلی و خارجی بدنه اجتماعی و جناح هوادار خود سکوت پیشه کرد.
همین رفتار باعث رواج شایعاتی مبنی بر خیز روحانی برای به تن کردن قبای ولایت مطلقه فقیه شد. با وجود این گمانهزنیها او حالا با مرگ هاشمی رفسنجانی که در اواخر عمر متحد و نزدیک به وی تعریف میشد، دیگر نمیتواند به نقشآفرینی وی در آن جلسه خطیر مجلس خبرگان رهبری امیدوار باشد.
حسن خمینی، شیخ اشرافی
حسن خمینی٬ نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز از جمله افرادی بود که میتوانست رویای ولی فقیه سوم شدن را در سر بپرواند، اما در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری٬ اجتهاد او که نامزد این انتخابات بود رد شد. به این وسیله بیشترین فاصله را با جانشینی آیتالله خامنهای پیدا کرد.
هرچند که حواشی رندگی فرزند وی و سایر افراد خانوادهاش که به تعبیر اصولگرایان مشی «اشرافی» دارند هم به تنزل نام وی در لیست منتظران رهبری کمک کرد.
با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد که مهمترین صندلی قدرت در جمهوری اسلامی در صورت ترک شدن از سوی آیتالله خامنهای٬ به سختی مجددا صاحبی خواهد یافت. مضاف بر اینکه دو رهبر قبلی انقلاب هر دو در صورت مراجعه به آرای عمومی٬ احتمال کسب رایشان میرفت. اما گزینههای احتمالی فعلی برای تصدی این جایگاه٬ نمیتوانند امید چندانی به اقبال عمومی داشته باشند. البته همواه نمیتوان امکان معرفی گزینه ای جدید، بال و پر دادن به وی در مدتی کوتاه و به عرصه نشاندن وی را نادیده گرفت.
4 پاسخ
هیچکدام از اینها نخواهد بود.اگر روزی عمر رژیم به سومین ولی فقیه برسد کسی خواهد بود که از مسکو تعیین شده است
ظاهرا نوبت به پناهیان رسیده است ، ولایتمدار تر از او کسی نیست ، رهبر فعلی هم زمانیکه به رهبری رسید پناهیان دیگری بود !
چقدر درباره جانشینی رهبری نوشته میشه . بسه . هر نویسنده یا سخنگویی گمانه میزنه که اله بله جیم بله . در مسند جنایت نشتن و خون مردم خوردن نوبت هر سفاکی برسه فرق نداره مردم خودشون باید رهبر خود را تعیین کنند . مثل بیماری خامنه ای که بیش از بیست ساله که بی بی سی و عمال داخلی اش از مرگ او میگن تا دل مردم و رقبا را آرام کنند که کاری نکنید ، یارو خودش رفتنیه . همه منفعل نگاه داشه شدند . جانشینی مثل مرگشه . همه منتظرن شاید یک گاگولی بیاد و اوضاع بهتر بشه . اما دریغا که چنین شود . ایرانی عادت به نشستن و انتظار کشیدن برای بهبودی اوضاع داره و نویسندگانش عادت دارند رونویسی کنند و خود خلاق نباشند .
تا انجا که اطلاع دارم، (دانشجوی ارشد دانشگاهی بودم که صادق لاریجانی در آنجا استاد بود و ماههای اخر حضورم در دانشگاه، مصادف بود با انتصابش) به دلیل وضعیت حفاظتی شدید، دیگر در دانشگاه حاضر نمی شود.
دیدگاهها بستهاند.