یکم: تاریخ ۱۵۰ ساله مبارزه جنبش ملی دمکراسی خواه ایران به ما نشان داده است که گزاره زیر را باید با خط طلا در کتاب های درس تاریخ ایران بنویسیم: ایران فقط در صورت تکیه دمکراسیخواهان به نیروی سازمانیافته مردم و امکانات داخلی و نفی قاطع و صریح مداخله خارجی، بخت عبور از دیکتاتوری به یک نظام ملی و دمکراتیک را پیدا می کند.
تاریخ ایران و ملل دیگر، به هر کس که گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن و وجدانی برای داوری دارد بارها نشان داده است که قدرتهای خارجی از جمله امریکا دلسوز حقوق بشر و منافع ملی جوامع دیگر نیستند بلکه صرفا در جهت مقاصد، منافع و مطامع اقتصادی و سیاسی خود عمل میکنند. البته در همه این موارد نیز روسیاهی به زغال مانده و در همه جا داور تاریخ، با ننگ و نفرت از مداخلهطلبانی یاد میکند که برای کسب قدرت و منزلت نامشروع به قدرتهای خارجی پناه بردهاند. توسل به قدرتهای خارجی، یکی از مهمترین نشانههای خودباختگی و نومیدی هرجریان سیاسی از جلب اعتماد دمکراسیخواهان و لایههای آگاه جامعه است که زیر فشار طاقتفرسای نظام فاسد جمهوری اسلامی کمر خم کردهاند.
دوم: حکومت دونالد ترامپ نماینده دستراستیترین و فاسدترین محافل قدرت در امریکاست. این حکومت چه در برخورد با مردم اسپانیایی و افریقاییتبار امریکا و چه در قبال مردم سایر کشورهای جهان نگرشی تبعیضآمیز و بیگانه با موازین ابتدایی حقوق بشر دارد که هرگز آن را پنهان نکرده است. همدستی دولت ترامپ در لوث کردن قتل هولناک روزنامهنگار ناراضی عربستان توسط حکومت این کشور، همراهی آن با جنایات جنگی عربستان در یمن و حمایتش از دولت دستراستی اسراییل در بهخاکسپردن هر گونه امید فلسطینی ها به صلح با اسراییل، نه تنها اعتراض همه محافل و وجدانهای آگاه بینالمللی را برانگیخته، بلکه هم حزبیهای ترامپ و حکومت او در سنای امریکا را نیزدر برابر رسواییهای این دولت به اعتراض واداشته است.
سوم: هواداران بازگشت سلطنت به ایران که از خروج دولت ترامپ از برجام و ادبیات تهدیدآمیز رییسجمهور امریکا و اعضای کابینه او علیه جمهوری اسلامی به وجد آمدهاند، خواهان آن هستند که دولت ترامپ قاطعانهتر علیه ایران عمل کند. آنها از امریکایی که در این چهل ساله دهها میلیارد دلار از دارایی مردم ایران را به بهانههای مختلف به خزانه خود سرازیر کرده، خواستهاند که بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران را برای مبارزه با جمهوری اسلامی در اختیار آنان بگذارد و علیه جمهوری اسلامی فعالانهتر عمل کند.
نویسندگان نامه می گویند ما باید ایران را از دست اشغالگران آن آزاد کنیم. توصیف کسانی که در مقابل اکثریت مردم ایستاده اند به «اشغالگر»، هم غلط است و هم عواقب خطرناکی دارد. غلط است چون آنها از کشور دیگری نیامدهاند که بخشی از خاک ما را اشغال کنند، بلکه خود بخشی از مردم ایران هستند. خطرناک است چون در فردای ایران، این نگاه و توصیف به انتقامجویی و خشونت ختم میشود.
جان کلام در نامه سرگشاده سلطنتطلبان به دونالد ترامپ، تکرار همان سخنانی است که چند روز قبل از آن آقای رضا پهلوی در گفتو گوبا آقای مهدی خلجی، در شناختهشدهترین موسسه وابسته به راست افراطی امریکا و اسراییل بیان کرده است. هیچکس بهتر از این نامه سرگشاده، و پیش از آن مصاحبه رضا پهلوی، نمیتوانست ماهیت واقعی جریانی را که بندنافش به محافل افراطی راست و جنگطلب امریکا و اسراییل متصل است، نشان دهد. آقای رضا پهلوی و هوادارانش که امیدوارند با دخالت و حمایت دولت ترامپ و متحدان منطقهای او (اسراییل، عربستان و امارات متحده عربی) نظام سلطنتی را به ایران بازگردانند، هنوز به هیچجا نرسیده خواستار تصفیه دگراندیشان و غیرخودیهای غیرقابل خرید از رسانههای خارجی شده و از اینکه تمامیت رسانههای فارسی زبان خارج از ایران در خدمت آنها نیست، زبان به شکایت گشودهاند.
چهارم: در نادرستی و سستی نگرش حاکم بر مصاحبه رضا پهلوی و نامه سرگشاده طرفدارانش همین بس که ترامپ و وزیرخارجه او بارها اعلام کردهاند که مشکل اصلی آنها با جمهوری اسلامی برنامه هستهای و موشکی آن است و آنها آمادهاند اگر جمهوری اسلامی از برنامه های «تحریکآمیز» خود دست بردارد با آن از در آشتی درآیند. چنانکه همین چند هفته پیش ترامپ کردهای سوریه را که به او دلبسته بودند به ازای کوتاه آمدن دولت اردوغان برسر قتل فجیع جمال خاشقجی به ترکیه فروخت. بنابر این تنزل سلطنتطلبان به یک جریان دلبسته و وابسته به دولت ترامپ و متحدان منطقهای او اگر هم سودی داشته باشد، برای معامله ترامپ با جمهوری اسلامی است نه مساله دمکراسی و حقوق بشر در ایران. تنها تاثیر اینگونه تلاشها توهمپراکنی میان اقشار بیاطلاع و ناآگاه جامعه، در حد خود ایجاد نفاق میان مردمی است که بیش از هر زمان برای متحد شدن علیه دیکتاتوری ولایت فقیه و شکل دادن به یک جنبش ملی دمکرایتک نیرومند به خودباوری و تکیه به نیروی خود نیاز دارند.
به همین دلیل نیز نباید در برابر اینگونه تلاش های مداخلهخواهانه و ضد ملی سکوت کرد. صدای دمکراسیخواهان همانقدر که باید علیه دیکتاتوری ولایتفقیه بلند و قاطع باشد در مقابل اینگونه تلاشها که به طور مستقیم به دیکتاتورهای حاکم بر ایران خدمت میکنند، و تیشه به ریشه جنبش ملی دمکراسیخواه ایران می زنند، باید رسا و قاطع باشد. هرچند رفتار حاکمانی که کار استیصال جامعه ایران را به جایی رساندهاند که از آن، چنین صداهای مستاصل و ننگین شنیده میشود، از عوامل اصلی این وضعیت است اما پیروزی جنبش دمکراسیخواه ایران در گروی مرزبندی قاطع و صریح با اینگونه اعمال شرمآوری است که سرسپردگی به قدرتهای خارجی پیشه کردهاند.
11 پاسخ
امکان همپوشانی بین منافع ملی امریکاییها و منافع ملی ایرانیان بهترین ابزار و نقشه ی راه برای ماست و ترامپ یا اوباما ندارد
که هردو خادم سیستم اند و نه برعکس …
بهرحال رضا پهلوی معتبرترین و شاخصترین و دستپاکترین فرد سیاسی ست و شناخته شده نزد ملت ایران که بهیچوجه برای خود نقش سلطانی قائل نیست و ربطی به سلطنت طلب شاه الهی هم ندارد …
امروز پرداختن به امثال رضا پهلوی یا کروبی یا موسوی خلط مبحث و تفرقه پراکنی بین تغییرخواهان است و مدعی مشکوک به تغافل …
رضا پهلوی نگفت که پولهای حضرات را بگیرید بما بدهید بلکه گفت بدهید به ایرانیان در غربت تبعید شده و دمکراسی خواه
از تیتر، شکل و محتوى این چند خط نوشته آقاى کشتگر تکبر میبارد.
۱- در تمام این سالها که سعى در اشاعه نظراتش دارد، حتى یکى از نوشته های ضد و نقیض این عالیجناب، ۴۰۰ تا “لایک”، به شکل ناشناس هم بعنوان تایید نداشته.
با این وصف، چطور آدم میتواند به خود اجازه سرزنش (ملامت) ۴۰۰ نفر با موقعیت اجتماعى مشخص را بدهد بدون اینکه حداقل وقیح شمرده شود ؟
۲- این “دمکراسیخواهان و لایههای آگاه جامعه که زیر فشار طاقتفرسای نظام فاسد جمهوری اسلامی کمر خم کردهاند”، چه کسى میتواند اجازه سخن گفتن از طرفشان را بطور مختص بخودش بدهد ؟ آقاى کشتگر !؟
۳- چنین ادعایى براى حکم رانى، از طرف کسى که بعد از گذر از خانه دایى یوسف، و رسیدن به فرانسه هنوز معلوم نیست خرج زندگیش را در این همه سال، در غربت، از کجا آورده و میآورد، خنده دار نیست ؟ اینها که ایشان ازشان کمک گرفتند، خارجى نبودند ؟ لابد ادعا خواهند کرد که این خارجى ها از نوع ترامپ نژاد پرست نیستند ؟ یا شاید هم که باید گرفت ولى مخفیانه و نگفت !
(“بهانه هاى مختلف” شیطان بزرگ براى توقیف اموال مردم به زعم آقاى کشتگر هم، شایدکارهاى خلاف قانون و غیر انسانى از قبیل ترور و گروگان گیرى حاکمان فعلى باشد، ولى ایشان ترجیح میدهند در این موارد ملامت را بگذارند براى سلطنت طلبان)
۴- “گزاره” نامیدن جمله اى که نه تفسیر است و نه برهان ونه حتى تعبیرى از دستور زبان، باز نشانه این تکبر بیش از حد است. (دستور با خط طلا ثبت کردن این جمله عمومى و عوام پسند ایشان را بگذاریم به حساب طلا دوستى ایشان، سنگین تر خواهیم بود).
آقاى کشتگر، از گذشته اش هم که صرف نظر کنیم، امکان وجود و جدى گرفته شدن از طریق عقاید استوار و فکر منسجم و بارور را ندارد. وگر نه در طى این همه سال توانسته بود حداقل بخش بسیار کوچکى از آنچه که از دیگران میخواهد را خودش عملى کند.
میماند سعى در ابراز وجود و خودنمایى، از طریق به تمسخر گرفتن اعمال و افکار دیگران و درس اخلاق دادن، آن هم از دید بالا.
خودش هم میداند که اینجور تحکم هایش هیچ اثر حتى میکروسکپى، در جامعه داخل و خارج از ایران نخواهد داشت.
از حالا دورخیز کرده که اگر یکوقت، مخالفانش توانستند به جایى برسند که او نخواهد رسید، بتواند ادعا کند که خود فروخته به خارجى بوده اند و به این شکل ناتوانایى خودش را توجیه کند.
بهترین راه خنثى کردن این طریق بودن، بى توجهى به آن و نادیده گرفتنش است.
چون جمال قاشق چی بواقع اپوزیسیون نبود حتی روزنامه نگار به آن معنی نبوده تا همان سال قبل مشاور همین شیوخ بوده و پدر بزرگش هم حاکم مکه بوده و پدر در پدر از دلارهای نفتی بهره مند بوده.
مثل این است که بگوییم احمد خمینی اپوزیسیون بود دواخورش کردند.
با سلام و احترام
چقدر بجا به نظر میرسد که جناب کشتگر چهار نکته در ملامت سازمان چریک های فدائی خلق و مصیبت هائى که از تفکرات و رفتار ایشان بر سر این مردم أمده است مطرح میکردند.
جناب آقای کشتگر با احترم:
جنابعالی پزوهشگری خبره هستید و در نوشته تان شما واژه “ملامت” را برای این گنگ بکار میبرید!؟
گرامی به کدامین ملامت میکنید!؟
انگار با “مادر ترزا” سیاستمداران صحبت میکنید!؟
گرامی شما تاریخ ایران را خوب خوانده اید اینها راهروان ادامه راه کودتای ۱۲۹۹ به همدستی انگلیسها و ادامه راه کودتای ۲۸ مرداد با همکاری بیگانگان هستند که تاریخ دقیقا نشان میدهد که همکاری انها را در رسیدن به قدرت و منافع با بیگانگان قطع شدنی نیست…………………
گرامی کار اینها از ملامت گذشه و اگر قدرت بیابند بر سر اندیشمندانی امثال شما چنان میکنند که بر دکتر فاطمی و کریمپور کردند ………………….
سلامت باشید اقا
چون عربستان رابطه دوستانه با غرب داره ولی ایران نداشته و ترسی هم از بهم خوردن روابط نبوده ولی عربستان اینجوری تیست
چنانچه از عنوان هم مشهود است نظر یک ایرانی در مقابل نظر چهارصد ایرانی قرار گرفته. اگر این نسبت را به جامعه ایران تعمیم بدهیم چه نتیجه دموکراتیکی حاصل میشود؟
چند نکته از یکم چهارنکته
بعنوان کسی که مشگلات مردم ایران را ازدورنگاه میکند، بنظرم مورد یکم «چهارنکته …» شما بسیارکلیشه ایست:
– درخاورمیانه بعید بنظرمیرسد دمکراسی ورژن غربی منطقی باشد. این تلاش وخطاها که از سه قرن درخاورمیانه اتفاق افتاد، بخصوص درایران که آخربه انقلاب اسلامی کشید چیزهای عجیبی را برای ناظران و خود مردم آشکار ساخت. آنجا دین ﴿ تشیع، و درمورد اسلام همچنین﴾ همانقدرظاهریست که بزک دمکراسی وگنده گویی های مردم سالاری ظاهریست. نه دین جواب میدهد، نه دمکراسی خواهی، چه غربی وچه مردم سالاری ﴿ حالا دینی اش و یا غیردینی﴾. دراین سه قرن گذشته مردم منطقه، مشخصا مردم ایران دروضعیت بسیاربدی قراردارند ودرابتدای قرن ۲۱ بنیادهای بس شخم زده را به ارث گرفتند و برای جستجوی آینده هستند؟ باکمک؟؟؟؟
دریکی ازشعارهای امروزی مردم معترض ایران ﴿ درتجمعات پراکنده، بماند که این شعارازکجا می آید، شاید کارانگلیس!!!﴾ میخواهد مسولین اش را از قبر«س» بیاورد که بسیارمعنی داراست.
– حالا این »دمکراسیخواهان«، اگرروشنفکران دینی، چپ، اصلاح طلب، تحول خواه و… هستند که انقلاب اسلامی را تقدیم کردند، همانقدرظاهری اند که پهلوی فیلی ها و یا سایرمخالفان حکومت ایران. اینجا مشخص نیست این خواهان چه میخواهند و چطورمیخواهند، برای ملتی میخواهند که ازحرکت بازمانده است ونگاهش به عقب است ﴿ = انقلاب اسلامی و قبل از آن سلطنتی که رل ع مسیح را بازی میکرد تا کورش آرام بخوابد!!!﴾ و خود نیز سهم بسیاری دراین عقب گرایی ملت داشته اند.
– ما وارد AI شده ایم وملت ایران و روشنفکران اش خواهان دمکراسی اند؟ وه چه جهنمی!
– عقب گرای درقرن ۲۱ مهلک آوراست برای نمونه درغرب ملت بس دوست داشتنی بریتانیا، تصیمیم به Exit ازEU گرفت. هرچند نباید مسافر را ازسفربازداشت و برای او سلامتی سفر آرزو کرد. اما یکی ازسوالهای که ناظران مختلف ﴿دانشگاهی ویاغیره﴾ را بخود جلب نمود: بازگشت به خویشتن؟ هست. درقرنی که پیشگویی فردا همانقدربی معنی است که داده های سیاسی، اقتصادی، چگونه ملتی قادرخواهد بود درجنگ اقتصادی بین امریکا – چین منافع خود را حفظ نماید؟؟
درشرایطی که مردم ایران با مشگلی همچون تامین آب ﴿ یکی ازچندین مشگل هرچند درظاهرابتدایی ﴾ دست به گریبان و رییس جمهور بحران آب را بس خطرناک توصیف میکند، چه کسی ازجیب ملت هزینه های بس بالای سیاسی اجتماعی اقتصادی دراین سه قرن انجام داده تا ناکجا آباد ایران را بسازد؟؟؟
باید واقعی فکر و راه حلی برای آن واقعیت موجود پیاده کرد، فراموش نکنید درگوش غرب عراق و شرق افغانستان، دو ناکجا آباد دایمی دیگرقرارگرفته اند.
موفق باشید
یکم: حد اقل همین ۱۵۰ سال جنبیدن نشان داده که هیچ تحولی بدون همراهی قدرتهای جهانی در ایران رخ نمی دهد. اصولا دموکراسی خواهی هم اندیشه القایی از خارج است وگرنه کی و کجا ایرانی ها سر از مردمسالاری در می آورده اند؟ موضوع آن نیست که آمریکا دلش برای ایران می سوزد یا نه، موضوع استفاده از پتانسل اوست. همراستا کردن منافع ملی ایران با آمریکا! و نفرمایید حاضریم ایران را آتش بزنیم ولی آمریکا سودی نبرد.
دوم: دولت ترامپ یکی از ده ها دولت یک مردم سالاری به نام ایالات متحده امریکا و نماینده مردم آن کشور است. اگر اینک این دولت تصمیم گرفته به هر دلیل( قطعا منافع ملی آمریکا) ایران یاغی و وحشی را به رفتاری متمدنانه و مطابق اصول مورد توافق بین المللی باز گرداند، قطعا فرصتی است که باید دریافت.
سوم: حمایت از رهبری رضا پهلوی در جریان یک گذار به مردمسالاری سکولار هیچ ارتباطی با سلطنت طلبی یا نطلبی کسی ندارد و این مغالطه آشنا در دل ساواما طبخ و بر سر میز ملت گذاشته شده. مطالبه اینکه دارایی های ایران در خارج صرف چنین تحول مثبت ملی شود بسیار مشروع و معقول است. حد اقل بهتر از صرف شدن آن دارایی ها برای پرداخت جیره و مواجب مشتی انسان بی وطن و بی پرنسیب است که ابزار توجیه و پاکنمایی جمهوری فساد هستند.
چهارم: رضا پهلوی یک کنش سیاسی درست و بجا انجام داده ولی اوو بارها گفته که امید به حمایت و هدایت هیچ ابر قدتی ندارد.کوچه باغی کردن صحنه سیاست بین المللی به این شکل که آمریکا سوریه را به ترکیه فروخت شاید برای خواننده های روزنامه کیهان بچه ها جالب باشد ولی بالغین ایرانی درک می کنند که در عالم سیاست منافع ملی می تواند از هزار راه کم هزینه تر از لشکر کشی هم تامین شود. اینک ترکیه به عنوان یک عضو ذیعلاقه ناتو با مدد اسراییل و اعراب می تواند پس از خروج نیروی اندک آمریکا ثبات سوریه را تضمین کند، پس دلیل برای حضور یک نیروی پرهزینه در آن کشور وجود ندارد. این امر هیچ ارتباط منطقی با سیاست آمریکا در قبال ایران ندارد. کما اینکه ادامه حضور هزاران سرباز آمریکایی در ژاپن و قطر ربطی به این موضوع ندارد.
جناب کشتگر – چگونه ااست که قتل خبر نگار قاشقچی چنین ابعاد وسیع خبری و سیاسی پیدا کرد ولی قتل نخست وزیر بختیار چنین نشد.
با احترام
خوشبختانه پنبه و پشم این اپوزیسیون نما های تو خالی زده شده است.
واقعا حالم به هم خورد وقتی یک بیچاره و وامانده ای مثل مهدی خلجی را کز کرده در مقابل رضا پهلوی که به خود درمانی از نوع گفتار درمانی و وراجی به زبان انگلیسی مشغول بود، می دیدم.
اینها مدعیان منور الفکری در دوران مدرن، اما در دامان مارتین ایندیک و بولتون ونتانیاهو هستند.
ذرهم فی خوزهم یلعبون
دیدگاهها بستهاند.