حدود یک دهه پیش فرزند شهید «حاج داوود کریمی» در فیسبوک خود نوشت که چندبار از سردار رحیم صفوی خواستار برخی از اسناد دفاع مقدس که مربوط به پدر شهید او بوده شده، و هربار سردار صفوی پاسخ داده که در دسترس نیست یا دارد تنظم و کلاسهبندی میشود.
وی سپس با دسترسی به یکی از اسناد دقیق و مستند دفاع مقدس متوجه تحریف آشکار آن و جابجایی شهید کریمی (پدرش) با سردار رحیم صفوی در یک اتفاق حساس جنگ شده و متذکر شده بود : حالا متوجه میشوم که چرا رحیم صفوی همیشه از دادن اسناد طفره میرفت. (نقل به مضمون)
این اتفاق زمانی افتاد که سرلشگر «ظهیرنژاد» تازه از دنیا رفته بود و دسترسی به او وجود نداشت. و فرزند شهید کریمی هم کسی نبود که اطلاعات خود را با بنیصدر که فرماندهی کل قوا را در آنزمان بر عهده داشت و تنها شاهد ماجرا بود چک کند.
میثم کریمی نوشته بود که در روایتی که رحیم صفوی از اتاق جنگ در زمان طراحی عملیات فنح خرمشهر ارائه شده آمدهاست که او ـ یعنی رحیم صفوی ـ نماینده سپاه در اتاق جنگ بوده است.
اما در روایت مستندی که بعدها فرزند شهید حاج داوود کریمی به آن دسترسی پیدا میکند آمده بوده (نقل یه مضمون) و از قول شهید کریمی: حاج داوود: بنیصدر گفت ارتش گزارش بدهد. سرلشگر ظهیرنژاد که نماینده ارتش بود بلند صد زد: رکن ۲ و بلافاصله یک سرهنگ ۲ وارد شد و احترام گذاشت. ظهرنژاد از او خواست از برنامههای ارتش گزارش بدهد. سرهنگ ۲ با استرس پای نقشه رفت و شروع کرد با یک چوب روی نقشه توضیح دادن. استرس سرهنگ ۲ از حضور بنیصدر آنقدر بود که بارها ظهرنژاد به او تذکر داد که: سرهنگ کمی برو جلوتر و به نقشه نزدیک شو.
سرهنگ ارتش گزارشی از ارنج وضعیت نیروهای ایران میدهد.
بعد نوبت سپاه میرسد که گرازش بدهد. نماینده سپاه در این اتاق حاج داوود کریمی گزارش میدهد: (نقل به مضمون) به شوخی گفتم: رکن ۲!! یک جوان تر و فرز جلو در ظاهر شد و گفت: بله قربان! گفتم برو گزارش بده. جوان بدون کمترین ترس و با شهامت کامل پای نقشه رفت و بسیار دقیق از ارنج نیروهای عراقی که طی روزهای گذشته اطلاعات آنها گرفته شده بود گزارش داد. به طوری که خود بنیصدر و سرلشگر ظهیرنژاد ار این هوشمندی در شگفت شدند.
این جوان تیز و فرز کسی نبود جز حسن باقری افشردی، جوانترین فرمانده دفاع مقدس که به جعبه اطلاعات نظامی جنگ معروف بود و ۹ بهمن ۶۱ در فکه بهشهادت رسید.
حاج داوود کریمی بعد از جنگ از گرفتن درجه نظامی خودداری کرد و به کارگاه قالبسازی خود در نظامآباد برگشت. بعدها در دهه هفتاد به زندان افتاد و حتی به انفرادی هم برده شد و سرانجام در نهایت مظلومیت بر اثر شدت جراحات شیمیایی به شهادت رسید.
اکنون نزدیک به یک دهه از آن داستان که فقط در فیسبوک فرزند این سردار مظلوم دفاع مقدس منعکس و بعدها خود صفحه فیسبوک هم حذف شد، حالا میراثداران رحیم صفوی ادعا میکنند کسی غیر از ما حق ندارد تاریخ جنگ را بنویسد.
این خیلی صریح و روشن یعنی اجازه ندارید تحریفها و روایات باژگونه ما از دفاع مقدس را اصلاح کنید حتی اگر شاهد دقیق و اصلی آن واقعه باشید.
3 پاسخ
حالا شما فکر کنید با همین مشت نمونه خروار، تا الان چه بر سر تاریخ واقعی ۱۴۰۰ ساله اسلام آمده. یقین دارم ۹۹.۹۹۹۹ درصد آن جعلی و توهمی و غیر قابل اعتنا است.
کاش میشد مردمان بجای تمام قصص و متل های مذاهب فرتوت خود فقط پندار، کردار و گفتار نیک را پیشه میکردند و بس. نیکی در عرصه فرهنگ یک جامعه مشخص است و با تفاسیر و تعابیر غریب هم گم نمی شود. نمیتوان به هیچ بهانه ای قتلی کرد، دروغی گفت و مال کسی را خورد و آن را نیکی دانست. این هنرها مختص حوزه های علمیه اسلامیست. پس بگذارید قوانین عرفی زندگی اجتماعی ما را هدایت کنند.
شهید حاج . . . !
سرهنگ ۲ ارتش برای گزارش دچار استرس شد ! ولی یک پاسدار جوان منبع اطلاعات بود با دلاوری آمد گزارش داد ! پسرش کسی نبود که به بنی صدر … !
یک نوشته ی حزب الهی ! کسانی که کارنامه چهل ساله اشان مملو از خیانت و جنایت است. سپاه را در آغاز برای رویارویی با ارتش درست کردند، سپس بسیج را هم علم کردند و این هر دو بلای جان مردم شدند. بودند در میان اینها استثناهایی ولی عمومشان سرکوبگر مردم بودند برای پاسداری از این حکومت سراسر فساد و خیانت و جنایت.
ناگفته نماند که کمونیست های مسلح هم پس از انقلاب حماقت کردند و به این سو آهن سو رفتند و «خلق» کشف کردند و تحریک کردند و زمینه دادند !
در دهه ۶۰ سالهای پس از انقلاب هرچه دلسوزان و آگاهان اندرز دادند که این روشها بزیان کشور است ، گوش شنوایی نبود .
در زمان رهبری خامنه ای عده ای از پاسداران از اینکه درجه ای که انتظارش را داشتند را به آنها ندادند قهر کردند.
اینها در فکر دفاع از مردم و کشور نبودند. خوبشان ساده لوحانی بودند که بگفته خودشان برای مکتبشان می جنگیدند. مکتبشان هم سرکوب و کشتار و زندانی و شکنجه کردن تجاوز به ناموس مردم (و رقیبان قدرت) بود و غارت ، چنانکه می بینیم ! آن مقدار که دیده نمیشود را خود دانند !
ن
حسن باقری یا داوود باقری؟
دیدگاهها بستهاند.