سرانجام بیانیه آقای خامنهای به مناسبت آغاز دهه پنجم جمهوری اسلامی که رسانههای حکومت از مدتها پیش آن را بسیار مهم و راهبردی خوانده بودند منتشر شد. در این بیانیه مفصل هیچ نکته تازهای که رهبر جمهوری اسلامی پیشتر نگفته باشد، مطلقا وجود ندارد:
•زیانبار بودن مذاکره با «آمریکای جنایتکار»،
•ضرورت مرزبندی با دشمن،
•اهمیت ادامه انقلاب تا رسیدن به هدف نهاییاش که اتصال به «ولایت عظما»ی امام زمان و تلاش برای ایجاد زمینه طلوع خورشید ولایت اوست،
•اهمیت تکیه نظام بر جوانان مومن و انقلابی،
•اهمیت معنویت و اخلاق که جمهوری اسلامی مبشر و مبلغ آن بوده،
•ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در راس آنها آمریکای جهانخوار و جنایتکار،
•پیروزیهای چشمگیر جمهوری اسلامی بر آمریکا و متحدان آن در منطقه،
•رشد شتابان و «یازده برابری» علم و دانش در جمهوری اسلامی،
•اهمیت استقلال و خودکفایی اقتصادی (اقتصاد مقاومتی)،
•اینکه جمهوری اسلامی به رغم برخی کاستیها در اساس، در این ۴۰ساله خوش درخشیده و از اهداف انقلاب به سمت کژراهههای چپ و راست درنغلتیده است.
•و سرانجام پاسداری از تدین و دوریگزینی از سبک زندگی غربی و درک خطر رسانهها و شبکههای نوین اجتماعی،
همگی تکرار حرفها و شعارهای خستهکنندهای هستند که چهل سال است در جمهوری اسلامی تکرار میشوند. رهبر جمهوری اسلامی راه «افتخارآمیز» چهل سال گذشته را قطعهای از مسیری خوانده که هدفش «رسیدن به آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است» و گویا «دنباله این مسیر به دشواری گذشته نیست و باید با همت، هوشیاری و سرعت و ابتکار عمل جوانان متدین و انقلابی طی شود».
به قول شاعر: باش تا صبح دولتت بدمد / کاین هنوز از نتایج سحر است.
در این بیانیهی به اصطلاح «راهبردی» و «بسیار مهم» نه از راهبرد تازهای صحبت شده و نه خبری از گشودن گرهی از کار فروبستهی جمهوری اسلامی در راه است. انگار نه انگار که خامنهای ناخدای کشتی سرگشتهای است که پس از چهل سال تکرار سیاستها و شعارهایی که در این بیانیه آمده در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اخلاقی به گل نشسته است. در این بیانیهی «راهبردی» نه صحبتی از بحران فقر و بیکاری، نه نگرانی از تقلیل منابع کشور و نه هیچ دغدغهای برای منافع ملی ایران و نه حرفی از خطرات زیستمحیطی مطرح شده است.
این بیانیه تنها نشانهی فرورفتن هر چه بیشتر خامنهای در توهمات و تعصباتی است که چهل سال است سرنوشت یک ملت را بازیچه سیاستهای ماجراجویانه و تبعیضآلود خود قرار داده است.
در این بیانیه، رهبر جمهوری اسلامی مدعی است:
«انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد» و امروزه فقط «عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته… که در صورت اصلاح مشکل درونی، کماثر و حتّی بی اثر خواهد شد» و «بیگمان یک مجموعهی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعهای باشد».
پرسش این است که کدام ضرورت خامنهای را به انتشار این بیانیه وا داشته است؟ به نظر میرسد در شرایطی که چهل سال پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، اکثریت مردم ایران به ویژه نسل جوان تجربه حکومت دینی را شکست خورده میدانند و شواهد دال بر آن است که اکثریت قاطع ایرانیان خواستار یک نظام سالم و شکوفا بر پایه جدایی دین از دولت (سکولاریسم) هستند که رهبران آن به تناوب و هر دوره به رای مردم انتخاب شوند آقای خامنهای احتمالا به توصیه اطرافیانش برای دفاع از کارنامه جمهوری اسلامی و رهبری سی سالهی خویش و نیز بسیج پایگاه آب رفتهی جمهوری اسلامی، و مهمتر از همه برای به صحنه آوردن تندروها دست به انتشار این بیانیه دست زده است.
شاید مهمترین پیام این بیانیه دعوت از تندروها و آتش به اختیارهایی باشد که خامنهای مجددا برای از میدان به در کردن گرایشهای میانهرو و متمایل به مذاکره با آمریکا به آنها نیاز پیدا کرده است.
خامنهای در این بیانیه با شیوهی همیشگیاش، در مسئله گسترش فساد و رانتخواری که در سایه سرکوب آزادیها و دستآموز کردن نهادهای انتخابی پدید آمده از خود سلب مسئولیت میکند و با برداشتن پرچم مبارزه با هرگونه فساد و ویژهخواری به جنگ میانهروها و طرفداران مذاکره و آشتی با آمریکا و اروپا میرود و میگوید در جمهوری اسلامی «تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد به شدت ممنوع است» و میافزاید که «در گذشته این سخنان در قالب سیاستها و قوانین بارها تکرار شدهاند و برای اجرای شایسته آن چشم امید به شما جوانهاست (بخوانید آتش به اختیارها) که اگر زمام اداره بخشهای گوناگون کشور به جوانان مومن و انقلابی و دانا و کاردان که بحمدالله کم نیستند سپرده شود این امید برآورده خواهد شد انشاءالله» (یعنی چشم امید به جوانهاست نه دولت روحانی)
او در جای دیگر میگوید عزّت جمهوری اسلامی «جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی» به دست نمیآید و میافزاید: «سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیرقابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت».
این بیانیه دعوت آشکار از جوانان آتش به اختیار برای به راه انداختن موج جدیدی از مبارزه علیه هرگونه اصلاحطلبی و سیاست خارجیِ تنشزدا است. احتمالا در روزهای آینده هزاران بسیجی و دهها دسته و گروه تندرو به دعوت رهبر جمهوری اسلامی لبیک خواهند گفت و شعارهای مرگ بر آمریکا ومرگ بر سازشکار در فضای سیاسی جمهوری اسلامی طنینانداز خواهد شد.
میتوان از این بیانیه این استنباط را هم داشت که خامنهای در شرایطی که چراغ عمر خود را رو به افول و خاموشی میبیند با تاکید مجدد بر رد هرگونه مذاکره و مصالحه با آمریکا و ادامه صدور انقلاب تا اتصال آن به «ولایت عظمای حضرت مهدی» برای گزینش رهبری پس از خود نیز رهنمود داده و جوانان تندرو را برای جلوگیری از افتادن انقلاب به دست نااهلان که هماکنون در ارکان نظام رخنه کردهاند به صحنه فراخوانده است.
8 پاسخ
برداشت نگارنده کاملن شتباه است و اتفاقن بیانیه ی او پر است از کلیدواژه های راهبردی و مهم.
سوال:مگر تاکنون غیر ازاین بوده است که همه چیز در اختیار او و تندروها بوده است؟
مگر برای فراخواندن جوانان و آتش به اختیاران تندرو برای به صحنه آمدن نیازی به این همه مقدمه چینی و بعد نوشتن بیانیه است؟!
چونان گذشته،یک سخنرانی انتقادآمیز کافی بود تا او به هدفش برسد.
من برای این که بتوانم کلیت تحلیل و برداشت ام را تبیین و تشریح کنم،نیاز به فضای نوشتاری مفصل و نظام مند و هدفمندی دارم و در قالب کامنت قابل عرضه نیست،اما برای حسن ختام نظرم به ذکر همین نکنه بسنده می کنم که این “نامه” کارکرد یک “وصیت نامه” را دارد و بنابر برداشت و اتمسفر تحلیلی من،این نامه یا بیانیه ادامه دار خواهد بود.چرا که او قصد دارد ازخودش یادگاری مکتوب به ارث بگذارد و نام و یادش را به عنوان یک انقلابی وفادار به آرمان های انقلاب ۵۷ که به جوانان اعتقاد داشت و به غایت مرام و اندیشه ای آزادیخواهانه و ضد امپریالیسم داشت،در تاریخ ثبت کند.
(در حالی که او بیش و بهتر از هرکسی می داند که وقت،وقت پوست اندازی است و تغییراتی بنیادین.
با احترام-موفق باشید.
خامنه ای حتی برش و اقتدار و دستپاکی لازم برای صدور یک فرمان آبکی مبارزه با فساد را هم ندارد. درحالیکه تنها مشکل نظام را در این امر دانست. و این تاکیدات مکرر و گوشخراش مبنی بر اتکا به جوانان دانشمند و چه و چه دروغی بیش نیست چرا که خود او و کارگزاران اصلی و صحنه گردانان جمهوری فساد فقط مشتی سالخورده اند که صندلیها را ترک نمیکنند الی با تابوت. جوانان مورد نظر ایشان دو فرقه اند: بسیجی لات کله خراب و گوش بفرمان و یا ژنهای برتر. الباقی جوانان هم برای زندان، پای منقل، شهوترانی آقایان یا مهاجرت ساخته شده اند.
و من استدلال برخی از هموطنانم را نمی فهمم که چرا یک غارتگر، متجاوز و جانی داخلی ارجحیت دارد بر نوع خارجی آن؟ افکار هذیانی و دایی جان ناپلئونی راهگشای آینده ایران در گل مانده نیست.
البته در مورد اقتصاد گفته اقتصاد مسئله اول حکومت نیست (حرفی در ردیف اقتصاد مال خر است) اما بدون ان هم کار ما نمیگذرد! اینهم یعنی دعوت به زهد و پارسائی و قناعت و نان خشک و لنگ! من چند روز پیش کشف کردم که منظور حضرت اقا از اقتصاد مقاومتی که اینهمه از ان دم میزند چیست ” اقتصاد مقاومتی نه اینکه یک راه در کنار سایر راه های اقتصادی باشد ” که مثلا بجای روشهای غربی از این روش اقتصادی اسلامی استفاده شود و نتایج یک اقتصاد پویا و راه گشا از ان متصور باشد ” نه” ایشان منظورشان سر کردن با حداقلها در حد هیچ است مثل علف خواری کره شمالی ها ! از تجربیات با ارزش دفاع مقدس یکی اسان و سریع و کم هزینه و بی درد سر اعزام گرسنگان به جبهه هاست ” ادم مرفه را که نمیشود بیدلیل به جنگ و دادن جان تسلیم کرد ” گرسنگی و نداشتن چیزی برای باختن و امید اینکه اگر از جنگ بسلامت به خانه بازگشت دمش را در بشقاب میگذارند به انسان محرومیت کشیده انگیزه بیشتری میدهد که گوشت دم توپ باشد ! از تمام تریبونهایشان از دولت خیانتکار فعلی انتقاد میکنند که چرا به اقتصاد مقاومتی کم توجهی کرده ” چرا به وزارتخانه هایش ابلاغ نکرده ” در حالیکه چیزی برای ابلاغ وجود ندارد ” انها منظورشان این است که چرا وزرائی انتخاب نکرده که مروج این طرز تفکر مدبرانه اقا باشند ! اکنون پس از انتشار این بیانیه به مناسبت دهه فجر از سوی اقا که هیچ نکته جدیدی هم در ان یافت نمیشود رئیس جمهور سیاه باز ما جوری با این بیانیه برخورد میکند که گوئی سوره جدیدی نازل شده و ایشان اعلام میدارند که هر چه زودتر این دستورات جدید را در هیئت دولت مطرح و اجرائی خواهد کرد ! علم الهدی فرمایش میفرمایند بایستی برای این بیانیه تاریخی کنفرانسها و گردهمائی های بسیاری برپا شود تا حرف به حرف و لغت به لغت و سطر به سطر ان مورد مداقه قرار بگیرد چون یه جورائی این حرفها از زمان خودش جلوتر است و خاصه انکه از حلقوم رهبر که جانم فدایش خارج شده ! پیشنهادمن این است که اگر دارید حرف درمانی میکنید لااقل چندتا حرف جدید تنگش بزن ! اینهمه سال ” اینهمه حرف تکراری ” بخدا حالمان خیلی وقته بهم خورده ” بس کنید محض رضای خدا .
آن یکی پرسید اشتر را که هی !
از کجای می آیی ای خورشید پی؟
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود گیداست از زانوی تو !
آقای خامنه ای در این چهل سال در آغاز از سران حزب فاسد جمهوری اسلامی بود، هشت سال رئیس جمهور و سی سال را هم ولی امر مطلق ! این کارنامه وی است ! حکومتی سراسر فساد و تباهی، خیانت و جنایت !
در پیروی از امامشان ! این آدم اگر ذره ای وجدان داشت تا کنون کنار رفته بود. ولی باز هم از این اعلامیه های بی شرمانه و خنده آور میدهد !
با سلام. جناب کشتگر، آیا واقعا از این اخوند مرتجع و بیسواد غیر از این انتظاری داشتید؟ البته مشکل ما فقط آخوند نیست، بلکه کسانیکه هنوز به اخوند و جمهوری اسلامی دل بسته اند و امید دارند روزی این حکومت به آنها “مردم سالاری دینی” میدهد.
نویسندہ در این نوشتہ درک خود در در مقابلت با گفتہ ھای رھبر جمھوری اسلامی نشر کردہ ھست و اما من ھیچ چیز منفی در گفتہ ھا نمی بینم بدرست و بہ راستی غرب بدون ھیچ گونہ شک و تردید درجہ مخالف با شرق ھست و انسانھایی با درجہ بسیار بالا کثیف گرگ صفت بی فرھنگ بی دین ، ھار ،و در کل عاری از ھر گونہ انسانیت ،دوستی ،و معرفت انسانی کہ این معرفت خود در ادیان مختلف حد اقل ترین در یک نقطہ وجھہ اشتراک دارند و ان ھم در کل انسانیت ھست کہ من انرا شعور در انسان برای تکامل در ھمزیستی و بھتر زیستن برای ھمہ و ھمگی دانم کہ این مادی گرایان غرب فارق از ھر گونہ ادیان و مھر و مھر ورزی این جنگل نشینان عاری از ھر گونہ تمدن و عرفان جز فاحشہ انسان نیستند و امیدوارم کہ ملت ایران بہ راہ خود ھمانطوری کہ ھمیشہ از گذشتہ پایہ و ستون تمدن و نیایش علم و دانش مھر و مھر ورزی بودہ ادامہ دھد و از مسعولین ان کشور با تمدن خواھشمندم با ھمہ مشکلات و اختلاف نظرھا بہ راہ بہ حق خود ادامہ دھد و مطمعا باشید این وحش ھای غرب بہ استخوان ھای شما ھم رضایت نخواھند داد باید رو در روی این بی صفت ھا ایستاد ھر راھی جز این ا شتباہی جز نیست.
علی کشتگر گرامی، تو را نمی دانم اما گویی یسیاری از اصلاح طلبان و ملی مذهبیون بی صبرانه منتظر این بیانیه بوده و در اندرون به خود وعده و وعیدهای فراوان در حد زانو زدن علنی ولی فقیه را داده بودند. اینکه ولی فقیه در نهایت زانو خواهد زد مثل روز روشن است. اما از آن زانو زدن چه عاید اصلاحیون و ملی مذهبیون شود، بگمانم و بقول امامشان: هیچ!
در پی این بیانیه دو مسئله پر اهمیت برای من روشن شد. اول اینکه اصلاح طلبان و ملی مدهبیون چشم به سوی مردم نداشته بلکه فقط و فقط چشم به دهان اصحاب قدرت در داخل و خارج بسته اند. در تجزیه و تحلیلهایشان مردم تنها بهنگام شوهای انتخاباتی مطرح شده و اصولا نادیده گرفته میشوند.
نکته پراهمیت تر اما برملا شدن همسویی اقتصادی ولی فقیه با سرمایه جهانی و هواداران داخلی آن یعنی اصلاحیون و ملی مذهبیون میباشد که فکر میکنم تا کنون بدین صراحت از زبان ولی فقیه جاری نشده بود. آنجا که وی خواهان مردمی کردن اقتصاد و تصدیگری نکردن دولت بعنوان راه برونرفت از بحران کنونی شده است.
این آن نکته کلیدی است که سوی راست ها چه ولایی و اصلاحیون و … مسکوت گذاشته مسشود، اما وظیفه یک کنشگر چپ اتفاقا بهمین دلیل پرداختن گسترده به این همسویی است تا ادعاهای دروغین آنها در دفاع از محرومین بیش از پیش برملا شوند.
موضوعات مرتبط
تمامی نقطه نظرهای هوشمندانه ی آقای کشتگر مورد تایید است واز اجاق
ولایت فقیه برای مردم آبی گرم نخواهد شد سهل است راه برای آتش
به اختیار ان بازخواهد شد
دیدگاهها بستهاند.