زیتون-کریم آقاخان یا آقا خان چهارم، چهلونهمین امام شیعیان اسماعیلی (شعبه نزاریه) است که پیروان آن بالغ بر ۱۵ میلیون نفر برآورد میشود و در حدود ۱۰٪ درصد از مجموع شیعیان جهان را تشکیل میدهند.
متن پیشرو مصاحبهی سردبیر مجلهی فرانسوی لاکوهورت، هانری ویل، با امامِ فعلی شیعیان اسماعیلی است که به مناسبت اهدای نشان گراندکروآی لژیون افتخار، در سپتامبر سال ۲۰۱۸ انجام شده است. «زیتون» برای آشنایی بیشتر خوانندگان با دیدگاههای این امامِ شیعی، این مصاحبه را ترجمه کرده که در ادامه میآید.
***
هانری ویل: حضرت والا، شما رئیس یک دولتاید ولی رئیس دولتی بدون کشور.
واقعیّت این است که من امامِ یک جماعتِ بینالمللی هستم. همانطور که میدانید، هیچ کشوری وجود ندارد که تماماً اسماعیلی باشد. اجزای این جماعت در جنوب آسیا، آسیای میانه، خاور میانه، آفریقا و حالا در اروپا و شمال آمریکا و استرالیا حضور دارد. بخشی از این جماعت در اتحاد شوروی بود؛ جماعتی بزرگ در تاجیکستان. پس از وفات پدربزرگم در سال ۱۹۵۷ این جماعت بینالمللی شده است.
هانری ویل: ولی از حیث بینالمللی شما را چگونه باید دید؟ به عنوان رئیس دولت؟ به عنوان شاهزاده؟ به عنوان امام؟
به عنوان امام.
هانری ویل: جماعتی که شما چهل و نهمین امامش هستید چگونه جماعتی است؟
این جماعت یک جماعت مسلمان شیعه است که طی قرنها با هدایت امامانی پیدرپی وجود داشته و شاید اکنون بیش از هر زمان دیگری بینالمللی شده باشد. فکر میکنم مهمترین تفاوت اکنون با گذشته همین است؛ ما در کشورهایی که پیشتر هیچ حضوری نداشتیم، بهویژه در غرب، نهادهایی ایجاد کردهایم. دانشگاهها، مدارس و نهادهایی مالی در بسیاری از کشورها تأسیس کردهایم که هم در خدمت جمعیت محلی هستند و هم به جماعت ما کمک میکنند.
عکس: لورنس فون در واید
هانری ویل: هدف شما چیست؟ کاهش دادن فقر؟
بهبود کیفیّت زندگی، و این طبعاً مستلزم کاستن از شدت و گسترهی فقر است. در عین حال فراهم کردن ابزارها و وسایل بهبود کیفیّت زندگی برای مردم. هدف این است. مثلاً ما هر جا که بتوانیم بیماری را ریشهکن کنیم، آن را ریشهکن میکنیم. قصد داریم نهادهایی ملّی یا بینالمللی بسازیم، مثل دانشگاهها و مدارس و بیمارستانها با این هدف که به جماعت و جوامع کمک کنند. به همین دلیل لازم است که جماعت قدر و ارزشش روشن شود و به رسمیّت شناخته شود و نهادهای زیرمجموعهی آن به کشورهایی که در آنها پایگاه دارند خدمت کنند.
هانری ویل: ولی آیا این امر متعارفی است که یک رهبر معنوی درگیر مسایل توسعه شود؟
در اسلام چنین است. یکی از مهمّّترین تفاوتهای میان اسلام و بسیاری از ادیان دیگر همین است. در اسلام، امام مسئول کیفیّت زندگی زنان و مردانی است که به او چشم دارند. امام درگیر مسایل روزمرّهی زندگی آنهاست.
هانری ویل: ولی اسلامهای زیادی وجود دارند. آیا شما نمایندهی بخش اجتماعی آن هستید؟
در اسلام شیعی، امامان همیشه دغدغهی کیفیّت زندگی جماعتشان را داشتهاند. در اسلام سنّی، این وضعیّت بسیار متفرّقتر است، چون امامان بسیار زیادی وجود دارند.
هانری ویل: شما که نمیخواهید چهره و تصویر دیگری از دین ارایه کنید؟
فکر میکنم موضوع بیشتر این است که بگویید تفسیر و فهم شما از دین چیست. امام چهل و هشتم دیدگاههای خودش را داشت و حرفهی سیاسی عظیمی برای خود قائل بود. شخصاً هیچ علاقهای به شغل و حرفهای سیاسی ندارم، ولی این مشغله را از طریق جماعت دارم. جماعت نمایندهی جمعیّت عظیمی در کشورهایی است که در آنها زندگی سیاسی در جریان است. و به همین دلیل است که در بیست کشور انجمنهایی ملّی ایجاد کردهایم که متشکّلاند از افراد داوطلبی که متعهّد به بهبود کیفیّت زندگی هستند.
هانری ویل: آیا میخواهید یک تصویر بسیار اخلاقی هم ارائه کنید؟
بله. فکر میکنم داشتن جماعتی که متعهّد و ملتزم به اخلاق باشد بسیار مهمّ است. این موضوع بهویژه در کشورهای دموکراتیک اهمیّت بیشتری دارد.
هانری ویل: هماکنون از سلفتان (پدر بزرگتان) یاد کردید. شما امام چهلونهم هستید و حالا ۶۰ سال است که در این مقام قرار دارید. از این شش دهه چه چیزهایی آموختهاید؟
یقیناً چیزهایی هست که به چشم میآیند. در سال ۱۹۵۷، جنگ سرد یک مسئلهی عمده برای دولتهای غربی و برای جهان بهطور کلّی بود. جنگ سرد اثر مهمّی بر جهان سوّم داشت. جنگ سرد دیگر وجود ندارد و جای آن را حالا چشماندازهای دیگری از حکومت گرفته است. بنابراین مسئلهی اساسی در دورهی فعلی زمامداری و کشورداری خوب است.
هانری ویل: وقتی به دنیا نگاه میکنیم، میبینیم که به سوی این نوع از زمامداری نمیرویم و، درست بر عکس، گویی داریم به عقب بر میگردیم.
معتقدم این یک وضع پُرنوسان و بیثبات است و همین است که باعث میشود برنامهریزی دشوار شود. کشورهای اتحاد شوروی از مدار بلوک شوروی خارج شدند. کشورهای دیگری که تحت استعمار بودند، استعمارزدایی کردند و مستقل شدند. بعد سلسلهای از توافقهای منطقهای به وجود آمد که نقش خودشان را ایفا کردند. نهادهای مالی بسیار مهم شدهاند و بر اقتصادهای جهان سوم بهطور خاص اثرگذارند. ما در دنیایی یکسره متفاوت زندگی میکنیم. مهمّترین نکته این است که بتوانیم تغییر را پیشبینی کنیم تا نهادهای یک جماعت بتوانند پیشبینی و شروع به آمادهسازی خودشان کنند. این کارِ بسیار پیچیدهای است ولی جذّاب است و اگر درست مدیریّت شود، نتایجی عالی به بار میآورد.
هانری ویل: آیا پیش آمده که احساس سرخوردگی کنید؟
بدون شک. لحظاتی هم هستند که احساس نگرانی میکنم، چون خیلی اوقات سرخوردگی پس از آن نگرانی از راه میرسد. پیش از هرچیز، ما نگران میشویم و بعد آرامآرام نیروهایی را احساس میکنیم که ضرورتاً آن چیزهایی نیستند که میخواهیم، پس و شروع میکنیم به پیشبینی. بحث بزرگی که از دههی ۱۹۶۰ وجود داشته و تا امروز هم ادامه دارد این است که نقش حکومت در زندگی مردمش چیست.
هانری ویل: آیا شما از طریق بنیادتان جایگزین نقشهای نامطلوب بعضی از حکومتها میشوید؟
درواقع ما سعی میکنیم در جاهایی که میتوانیم نقشی مثبت ایفا کنیم حاضر شویم، آن هم نه فقط برای اسماعیلیان. خیلی اوقات شرکایی داریم که با ما کار میکنند، حتا شرکایی بینالمللی مثل بانک جهانی و نهادهای مشابه دیگر.
هانری ویل: به همین دلیل است که شریک مجمع صلح [پاریس] شدهاید؟
بله. این یکی از کارهایی است که انجام دادهام. صلح آشکارا یکی از چیزهایی است که ما در پی ثبات بخشیدن به آن و، مهمتر از آن، کمک به تقویت آن هستیم. کار بسیار پیچیدهای است، امّا بسیار مهمّ است که گفتوگو را به بخشی از زندگی سیاسی هرروزه تبدیل کنیم. داریم به این سمت پیش میرویم، ولی این امر به کُندی اتفاق میافتد.
هانری ویل: شما از طریق بنیادتان، شبکهی توسعهی آقاخان، کار میکنید که یکی از بزرگترین سازمانهای توسعهی خصوصی در جهان است…
وقتی به جهان سوّم نگاه میکنید، که اسماعیلیان بهطور خاص در آن حضور دارند، ما باید از خودمان سؤالاتی را دربارهی دولتها بپرسیم. دیدگاه من همیشه این بوده که جامعهی مدنی باید نقشی بنیادین در آیندهی همهی جمعیّتها ایفا کند. درنتیجه، باید آن را مستحکم و تقویت کنیم. و این یعنی توجه به مهمترین نهادهای جامعهی مدنی و حمایت کردن از آنها و تشویقشان در هر جایی که امکان کمک به آنها را داریم تا امور را متفاوت با آن چیزی انجام دهند که تا به حال میشناختهایم. بهویژه وقتی پای بحث در مورد استعمارزدایی به میان میآید.
هانری ویل: آیا میخواهید نمایندهی صدای خِرَد و عقلانیّت باشید؟
آه… مطمئن نیستم وضع این باشد، ولی امیدوارم که این صدای منطق باشد. نقش امام پیشبینی تغییر نیز هست تا کمک کند به وقوع تغییر مثبت. درنهایت، این قوّت و کیفیّت جامعهی مدنی است که کیفیّت زندگی مردم را معیّن میکند.
هانری ویل: به نظر میرسد که پیام صلح شما، که برآمده از منطق و عقلانیّت است، صدایی است که امروزه با تناوبِ کمتری شنیده میشود.
بله، درست است، ولی فکر میکنم دلیلش مشکلاتی است که در مورد مسئلهی زمامداری و عدم تعادل اقتصادی وجود دارد. نفوذهای خارجی نیز نقش بسیار بزرگی ایفا میکنند. ما با جهانی مواجه هستیم که دستخوش تغییر است و میکوشیم کار توسعه انجام دهیم. من خوشبین هستم و در عین حال محتاط.
هانری ویل: آیا شما فقط در کشورهایی کار میکنید که از شما میخواهند در آنها درگیرِ کار شوید یا خود شما هستید که در این جاها پیشقدم میشوید؟
ما در کشورهایی کار میکنیم که جماعتی در آنها وجود داشته باشد یا در کشورهایی که از ما میخواهند درگیر کار در آنها شویم، حتا اگر جماعتی در آنها وجود نداشته باشد. پدیدههای منطقهای بسیار مهمّ هستند. حتّا اگر در یک کشور خاص حضور نداشته باشیم، اگر یک کشور همسایه جماعتی بزرگ داشته باشد، سعی میکنید که با آن حکومت رابطه برقرار کنید.
هانری ویل: آیا شما خود را خیّر و نیکوکار بشریّت میدانید؟
خیّر و نیکوکار نه. نیکوکاری در اینجا یعنی ما درگیر کار بشردوستانه شویم. من در چارچوب نهادهای امامت کار میکنم. بدون شک ما کار بشردوستانه هم انجام میدهیم، ولی نهادهایی اقتصادی نیز برپا میکنیم که زندگی تجاری و کسبوکار خودشان را دارند و غرض و مقصودشان دوام و رشد درازمدت است.
هانری ویل: در طی ۶۰ سال، شما خیلی چیزها ساختهاید.
بله، من چیزهایی را ساختهام چون موقعیّت اقتضا میکرده که این کارها را بکنم و اینها چیزهایی بوده که جماعت نیاز داشته است. ولی این فرایندِ رشد در عین حال فرایندی بیمنتها هم هست. درنتیجه مهمّ است که بکوشیم و تحوّلات آینده را در جامعه پیشبینی کنیم و بعد نهادهایی را ایجاد کنیم که سهمی در رشد مثبت ایفا کنند. مثلاً مهمّ است که فقر را تا جایی که امکان دارد کاهش دهیم.
آقاخان به همراه نخستوزیر مالی و امامِ مسجد جینگاریبر تیمباکتو (مالی) در سال ۲۰۰۳. کار حفاظت این بنای میراث جهانی یونسکو متعلّق به قرن چهاردهم با سرمایهگذاری مالی صندوق فرهنگی آقاخان انجام شده است.
هانری ویل: این کار نبرد سختی است.
شاید نبردی باشد که از حیث زمان حدّ نداشته باشد. ما یک جهت را میآزماییم. لزوماً نمیدانیم چه اتفاقی میافتد، ولی میدانیم که در مسیر درست قرار داریم. مثلاً در زمینهی بهداشت یا وامهای خُرد، میتوانیم پیشرفت در بهبود کیفیّت زندگی را بسنجیم و اندازهگیری کنیم.
هانری ویل: آیا بسیار پیش میآید که رؤسای دولتهای خارجی از شما مشورت بگیرند؟
بله. بهویژه در کشورهایی که جمعیّت اسماعیلی بزرگی وجود دارد یا نهادهایی قوی وجود دارند. البته این سخن از آن سو هم صادق است. من هم با آنها گفتوگو میکنم چون نیاز دارم بدانم آنها دربارهی آینده چه فکرهایی دارند و بهترین نهادهای علمی یا اقتصادی کداماند.
هانری ویل: شما با سرمایهگذاری دنبال جذب و تبلیغ پیروان برای خودتان نیستید؟
خیر. ما جذب و تبلیغ نداریم. میتوانیم این کار را بکنیم، ولی چنین نیازی را احساس نمیکنیم. در بعضی ادیان و مذاهب، جذب و تبلیغ توصیه میشود، امّا رویکرد ما این است که هر کسی باید هر کاری را بکند که خودش میخواهد. اگر میخواهند شیعه بشوند، میتوانند شیعه بشوند. اگر میخواهند شیعهی اسماعیلی بشوند، میتوانند شیعهی اسماعیلی بشوند.
هانری ویل: بزرگترین طرح بعدی که به دل شما نزدیک است چیست؟
معتقدم امروزه نهادهای بزرگ اگر بنیاد خوبی داشته باشند، باثبات باشند و به فکر گسترش نفوذ در جامعهی مدنی باشند، اثر زیادی بر جامعهی مدنی میگذارند. این همان چیزی است که میکوشم جهان سوّم را در زمینهی آن پشتیبانی کنم. مثلاً در زمینهی آموزش، ما دانشگاههایی در آسیای میانه، پاکستان و آفریقای شرقی داریم. اینها تأثیر و نفوذ فوقالعادهای دارند. ما سعی میکنیم نهادهایی قوی برای پشتیبانی از جامعه ایجاد کنیم. نه تنها با دانشگاهها بلکه با بیمارستانها، بانکها، شرکتهای مالی و نظایر اینها.
هانری ویل: شما بازرگان و پیشهور نیستید؟
نه، ولی مجبور شدهام اینها را بیاموزم. ما نهادهای خودمان را داریم که مطلقاً محدود به جماعت اسماعیلی نیستند. ما از سرمایهگذاری خُرد شروع میکنیم و تا حد سرمایهگذاری در بزرگترین شرکتها پیش میرویم. سعی میکنیم از توسعهی اقتصادی حمایت کنیم. کشورهایی هستند که از دل فقر و تهیدستی بیرون آمدهاند و ما هر جایی که باشیم باید سهمی در این توسعه داشته باشیم و مطمئن شویم که این توسعه مثبت و باثبات باشد. البته این دو چیز ضرورتاً با هم همراه نمیشوند.
هانری ویل: برنامههای توسعهای که شاملِ مثلاً بهبود مسکن شود.
به شما میگویم چرا. وقتی که توسعهی اقتصادی جامعههای فقیر را مطالعه کردیم، متوجّه شدیم هنگامی که خانوادههای فقیر میتوانند برای اوّلین بار پولی پسانداز کنند، آن را صرف مسکنشان میکنند. خیلی اوقات این سرمایهگذاری روی یک سقف نازک، آب جاری یا یک سیستم فاضلاب است. به عبارت دیگر، انسانها ابتدا به هر چیزی که اطرافشان و خانوادهشان اتفاق میافتد نگاه میکنند. ما با کار کردن روی خانهها و مسکن مردم، بر نیازهای ابتداییشان متمرکز میشویم و این به نوبهی خود بر چندین نسل بعدی خانواده تأثیر میگذارد. خیلی اوقات این سرمایهای است که اگر مِلک خوب مدیریّت شود ارزشش میتواند افزایش پیدا کند. درنتیجه، مسکن بر بسیاری از جنبههای زندگی خانواده اثرگذار است و به همین دلیل است که میخواستم به توسعه توجه داشته باشم و سعی کنم از نهادهایی پشتیبانی کنم که به شتاب و قدرتِ تغییر کمک میکنند.
هانری ویل: فرهنگ نیز یک اولویّت است. شما از معمارها به اندازهی موسیقی پشتیبانی میکنید، تا حدّی که برایشان جایزه تأسیس کردهاید.
من به موسیقی علاقه دارم چون میکوشیم که دسترسی بینالمللی به فرهنگهای جهان سوّم را گسترش دهیم. اگر بتوانیم آنها را در غرب بشناسانیم و در جامعهی غربی اینها به رسمیّت شناخته شوند و قدرشان دانسته شود، میتوانیم ثبات و نیز دانش و آگاهی دربارهی فرهنگهای این کشورها را به ارمغان بیاوریم. اتفاقاً خیلی اوقات ارتباطهایی وجود دارد که فوقالعادهاند، بهویژه مثلاً در زمینهی موسیقی «مناجاتی»، مثل موسیقی آسیای میانه.
هانری ویل: آیا شما یک رئیس دولت بیهمتا میشوید؟
(با خنده…) نه، نه. بگذارید بگویم که من در بسیاری از کشورها کار میکنم، درنتیجه چیزهایی میآموزم. علاوه بر آن، از آنجا که مدّتهاست در این مقام بودهام…
هانری ویل: ولی این میل و اشتیاق هنوز در شما هست.
من در کشوری آموزش دیدهام که در آن توسعه پدیدهای از زندگی جهانی دیده میشود و، درنتیجه، تا جایی که امکان داشته باشد، مشاهدهگر اوضاع هستم و میکوشم اطمینان حاصل کنم که نهادهای ما به آینده چشم داشته باشند و در آن جهت حرکت کنند. چون، درنهایت، پیشبینی در زندگی ضروری است، چه در تهیدستی و خاکساری محض باشید یا در عیش و تنعّم. باید بتوانید هوشمندانه پیشبینی کنید.
هانری ویل: پیشبینی کنید و به فکر دیگران هم باشید؟
و سازندگی کنید.
هانری ویل: و انسانها در کانون و متن همهچیز هستند؟
بدیهی است. و بعد هم من اعتقادی دارم مبنی بر اینکه فقر وجود دارد ولی ناگزیر نیست. ما باید شهامت تحلیل و فهم آن را داشته باشیم. چند سال پیش، ما جمعیّتهای اسماعیلی را تحلیل کردیم و دریافتیم که محیط، بزرگترین سهم را در تهیدستی جماعتهای فقیر دارد. بعضی از جماعتها در جاهایی در دنیای ما متولّد میشوند و زندگی میکنند که اقتصاد محلّی توان پشتیبانی از زندگی انسانی را ندارد. وقتی به این نتیجه رسیدیم، به این جماعتها توصیه کردیم که جابهجا شوند و در جای دیگری ساکن شوند. جاهایی در سیّارهی ما وجود دارد که زندگی انسانی در آنها پایدار نیست و، اگر به دلایل تاریخی جماعتهایی هستند که در آنجا زندگی میکنند، میدانید که برای آنها آیندهای وجود ندارد. این امری ذهنی و سوبژکتیو نیست، یک واقعیّت اقتصادی است. ما وظیفه داریم این را به مردم بگوییم و بعد بکوشیم منابعی تهیه کنیم برای کمک به این که جابهجا شوند. کشورهایی هستند که پنجاه سال پیش جماعت ما در وضعیّتهای بسیار دشواری در آنها زندگی میکردند؛ به آنها گفتیم: «گوش کنید، با درنگ و صبر وقت بگذارید، ممکن است این امر برای نسل امروزی میسّر نباشد ولی شاید برای نسل فردا امکانپذیر باشد. ولی خوب تحصیل کنید، خودتان را آمادهی رفتن کنید و جای دیگری اسکان پیدا کنید.»
هانری ویل: این فرایندی دردناک است؟
بله. جابهجا کردن جماعتها همیشه کار دشواری است. این تصمیمی است که به میل و رغبت نمیگیرید. شرایط این را ایجاب میکند. اگر شواهد سنجشپذیری به شما نشان بدهند که کیفیّت زندگی غیرممکن است، شما مکلّفاید چنین نتایجی بگیرید. درنتیجه، شما نسل جوانتر را با آموزش و تحصیل آماده میکنید. به عبارت دیگر، با زبانها و دانش فنّی آنها را آماده میکنید. در این مورد، ما ذهنی و سوبژکتیو نگاه نمیکنیم. باید سختگیر باشیم و حتا گاهی اوقات بهشدّت سختگیر. چون جماعتها بهتنهایی جابهجا نمیشوند. ما باید مکانی را که به آن نقلمکان میکنند نیز آماده کنیم. نهادهایی بسازیم، مدارسی بسازیم و نهادهایی مالی بسازیم و امثال اینها. این همان کاری است که مثلاً در تاجیکستان کردهایم.
هانری ویل: حضرت والا، آیا شما انسان خوب و صالحی دیده میشوید؟
این نقشی است که امام دارد، ولی تنها نقش من نیست.
هانری ویل: این چشمانداز شماست.
فکر میکنم این چشمانداز درست و بجا برای هر امامی است.
هانری ویل: چرا پرتغال را به عنوان مقرّ و مسند امامتتان انتخاب کردید؟
امامت نهادی است که اصالتاً از شرق آمده است. من میخواستم دفتر و دیوان اصلیاش در کشوری غربی باشد که امامت را بهمثابهی یک نهاد دینی به رسمیّت بشناسد. پرتغال کشوری است که پیمانی رسمی با [نهاد دینی] رُم امضا کرده. برای همین، پیشینه و سابقهای وجود داشت که به من اجازه میداد پیمانی رسمی با یک دولت غربی امضا کنم که تا حدودی مشابه همان باشد.
هانری ویل: در عین حال شما عمیقاً فرانسوی هستید یا دستکم فرانسهدوست هستید؟
بله. بخش زیادی از تحصیلات من به زبان فرانسوی بوده و در فرانسه زندگی میکنم. ما روابط بسیار گرمی با دولت داریم، ولی هیچ پیمان رسمی، از آن جنس که با پرتغال داریم، با فرانسه نداریم.
هانری ویل: شما سفارتخانههایی در بسیاری از کشورها دارید ولی نه در پاریس.
نه، ولی ما با دولت فرانسه توافقی داریم و نهادهای ما در فرانسه تحت آن توافقنامه فعالیّت میکنند و امامت به همین توافق ملتزم است.
هانری ویل: شما در شانتی و نسبت به آن هم تعهدات و دلبستگیهایی دارید. چرا؟
این سنّت ماست. در گذشته، بسیاری از چهرههای برجستهی تاریخ امامت در کیفیّت زندگی محل اقامت و سکونتشان سهم داشتهاند. این سنّتی است که من هم آن را در اینجا پیاده کردهام.
هانری ویل: شما در اطراف جهان به خاطر اسبها هم شهرت دارید. شما ۷۰۰ اسب نژاده دارید؟
من تعداد دقیق را الآن نمیدانم چون پیداست که این تعداد بسته به موقع سال فرق دارد، ولی واقعیّت این است که این کسبوکاری است که به من به ارث رسیده. اینها به پدربزرگ من تعلّق داشتند که این کار را ابتدا در انگلستان آغاز کرد و بعد در فرانسه. پدرم این کار را پس از او به عهده گرفت و پس از وفاتش خانواده نمیدانست که باید این کسبوکار را حفظ کنیم یا نه. نهایتاً تصمیم گرفتیم که بله، میخواهیم سعی کنیم و این سنّت را ادامه دهیم. این کار در جهان مسلمان بسیار شایع است. ضمن اینکه ورزشی شگفتآور است.
هانری ویل: سوارکاران شما لباس ابریشم سبز و سرشانهی قرمز میپوشند. چرا؟
اینها رنگهای خانوادگی ماست. پدربزرگم از رنگهای قهوهای و سبز در انگلستان و قرمز و سبز در فرانسه استفاده میکرد و من هر دو را حفظ کردهام.
هانری ویل: پدر و پدربزرگ شما خیلی بیشتر از شما تیتر یک روزنامهها بودند. شما روش محتاطانهتری در پیش گرفتهاید.
فکر میکنم به عنوان یک نهاد مسلمان در غرب، بدون اینکه در کانون توجّه و عنوان خبرها باشم، میتوانم کارآمدتر باشم. دلیلی ندارم که نام من همیشه در اخبار باشد. وقتی مشکلاتی وجود داشته باشد، سعی میکنم بدون سروصدا آنها را حلّ کنم. البته همیشه هم موفق نمیشوم ولی بهطور کلّی احتیاط و کارکردن بدون جنجال به سود من واقع شده است.
هانری ویل: شما نشان گراندکروآی لژیون افتخار را دریافت کردهاید. این امتیاز برای شما چه معنایی دارد؟
این قدردانی برای من بسیار عزیز است. آغوش فرانسه برای پدربزرگم، پدرم، برادرم، خودم و عمویم گشوده بوده است. فرانسه کشوری است برای ما بسیار عزیز.
11 پاسخ
گویا خون برخی شیعیان دوازده امامی و مارکسیستهای مسلمان از این مصاحبه به جوش آمده.به اطلاع می رسانم که این آقا رسما و قطعا ارتباط خونی مستقیم و شناسنامه داری با پیامبر دین خودش دارد و امامت خود بر جمعیت موفق و مرفه اسماعیلیه را بدرستی تعریف کرده: تامین رفاه سالم دنیوی آنها که ضامن سلامت معنویشان است. از نزدیک با اسماعیلیان آشنا هستم. اتفاق و انسجامی دموکراتیک و حول محور معنویت دارند.
تعریف جمعیت از سیاست نه مداخله در امور مردم دنیا، بلکه تدبیر امور و شئون اجتماعی اعضای جامعه خودشان است که بنظر می رسد منطقی ترین هدف یک آیین باشد.
پرنس آقا خان دلنگران امور اهالی جنوب مریخ، غرب زهل، شرق آفریقا و جنوب استرالیا نیست چون او پیشوا و رهبر قوم خودش میباشد. در یک عمر کوتاه بشری تنها مسئولیت او کمک به سلامت مادی و معنوی اعضای جامعه خودش است. فکر کنم درک این موضوع بدیهی، امروزه برای ذهن سخت آشفته بسیاری از ایرانیان دشوار باشد. باید از سعادت دیگران درس آموخت. حسادت عاقبت خوشی ندارد.
به لحاظ اعتقادات اسماعیلی امامی که ازان پیروی میکنید باید امام زنده باشد لذا پس ازفوت اسماعیل به فرزندش محمدبن اسماعیل رجوع کردند (حضرت علی را اساس میدانند) بنابراین اولین امامشان امام حسن مجتبی است واقاخان چهارم نفر ۴۹ پس از امام حسن میباشند توجه کنید که پس از فوت المستنصرباله ابتدا اسماعیلیان به دوشاخه تقسیم شدند شاخه ایرانی که مورد حمایت حسن صباح بود وبه امامت نزار معتقد بود درالموت استقرار یافتند وشاخه مستعلی پیرو فرزند المستصر درهند مستقر شدند که درانجا باز به شاخه های داودیه مستعلیه و……..تقسیم شدند تمام ایرانیان اسماعیلی پیرو نزار میباند که اکنون به اقاخان چهارم رسیده است اقاخان سوم یعنی امام۴۸ امامت را به نوه خود یعنی همین پرنس کریم اقاخان تفویض نمود لقب اقاخان را اول بار فتحعلیشاه به اقاخان اول داد
وا اسفا به این جامعه به ظاهر انتلکتور که مصاحبه یک غاصب مسند امامت را پوشش میدهد و سعی میکند این امام مدرنیزه و غربزده را الگوی مسلمین موحد معرفی نماید
دمت گرم امام کاردرست اینه !
عالی بود. واقعا مطلب مفید و دیدگاه فوق العاده ای بود که مطرح شده است.
سلام
من گیج شدم یعنی ان اقای کراواتی که
داره میخندد امام گروه اسماعیلیه هست و در چارچوب نهاد امامت هست! جوک نگویید!
فوق العاده بود. از یک رهبر مذهبی با چنین دید بازی. سپاس از زیتون
فوق العاده بود. یک رهبر مذهبی با این دیگاههای باز . فوق العاده است.
شما خیر غیر انتفاعی هستید…از آن غیر انتفاعی هایی که ما در ایران می شناسیم…هم نفع خود و هم نفع طرف مقابل را پی میگیرد…بیشتر به نفع خود…
جناب امام با تجاوز کشورهای قدرتمندان و جنگ افروز چکار میکنید؟ آیا به سیاست های آنها اعتراض میکنید؟
با کشورها و حاکمان مستبد کاری ندارید…محتاط و معامله گر هستید…حمایت و یا کمک اساسی به مظلومین نمی کنید…دنبال دردسر نمی گردید…مظلومین خودشان همت کنند به شما چه مربوطه؟!
امیدوارم در قضاوت خود اشتباه نکرده باشم…
سلام؛ مصاحبه چندان مفیدی نبود و پنداری یک هنرپیشه هالیوود روبروی میزبان نشسته؛ لطفا سایت محترم زیتون، نوشته های ارزنده ای پیرامون فرق اسلامی و خاصه شیعی تهیه کند تا ما بیشتر با اصول و تاریخچه اسماعیلیه و سایر فرق آشنا شویم. تشکر
سایت وزین زیتون بسیار ممنون و سپاسگزارم از مطلبی که گذاشتید،
وامروز با خواندن این مصاحبه مطالبی را آموختم وبه همین دلیل از سایت وزین زیتون که با نویسندگانی دین شناس همکاری دارد این خواهش را دارم که صفحه یا ستونی در همین زمینه برای خوانندگانی مثل این حقیر که کم هم نیستند بگشاید و حداقل درمورد شاخه های مذهب شیعه ((۴ امامی، اسماعیلی و…)) برای اینکه خود ۱۲ امامی هستم ومتاسفانه خیلی کم در مورد امامان خود میدانم وآنجه را هم که میدانم بیشتر در مورد امام علی، امام حسین است که بیشتر آنها را در مراسم ها آموخته ام که البته بیشترش عامیانه است!
دیدگاهها بستهاند.