Categories: تیتر یک

«خانه‌خرابی» مشاهیر ایران

زیتون ـ سولماز ایکدر: همزمان با انتشار خبر خرید خانه نیما یوشیج توسط شهرداری تهران در هفته گذشته، خبر تخریب خانه کودکی‌های هوشنگ ابتهاج در رشت منتشر شد تا بخشی دیگری از فرهنگ این مرز و بوم زیر بیل لودرها جان دهد و به میراث معنوی ایران لطمه‌ای غیر قابل جبران وارد شود.

به گفته شهردار منطقه یک تهران خانه نیما یوشیج پش از ۱۹ سال «مذاکره» خریداری شده است٬ همان خانه‌ای که در سال ۱۳۴۰ جلال آل‌‌احمد در مورد آن نوشته بود: «دیگر او را ندیدم تا به خانه شمیران رفتند… همان نزدیکی‌هاى خانه آنها خیال داشتیم لانه اى بسازیم. راستش اگر او در آن همسایگى نبود آن لانه ساخته نمی‌شد.»

در خصوص خانه کودکی‌های ابتهاج اما مذاکراتی صورت نگرفته بود یا به نتیجه رسیده بود و در نهایت این خانه تخریب شد.

خانه مادری هوشنگ ابتهاج (هـ. ا. سایه) در رشت پس از حدود دو سال کش و قوس تخریب شد.

به گزارش ایسنا، حرف و صدای هوشنگ ابتهاج هم نتوانست مانع تخریب خانه مادری این شاعر در رشت شود و مالک خانه که می‌گفت قصد فروش ندارد سرانجام تیشه به ریشه خانه‌ای زد که بحث بر سر انتسابش به ابتهاج مانع از ثبت ملی آن شده بود و ظاهرا پیچ و خم‌های اداری مانع نجات آن شد.

هوشنگ ابتهاج در دی‌ماه سال ۹۷ سرانجام سکوتش را درباره خانه مادری‌اش در رشت شکست و  با این‌که می‌گفت آدم‌هایی که در این خانه زندگی می‌کردند برایش اهمیت داشتند و حالا هر بلایی می‌خواهند سر این خانه بیاورند، در عین حال تاکید داشت این خانه حیف است و یادگاری است و اگر مرکز فرهنگی شود بهتر از این است که به یک اداره‌ تبدیل شود.

این شاعر پیشکسوت در گفت‌وگو با ایسنا، درباره این‌که ثبت این خانه در فهرست آثار ملی را به ارائه یک سند ـ چه عکس یا دست‌نوشته‌ای از او ـ به میراث فرهنگی منوط کرده‌ بودند، گفته بود: «چرا من باید این دو خط را بنویسم؟ همه می‌دانند این خانه برای ماست. اهالی آن‌جا این را می‌دانند. آدم‌هایی که در شهرداری هستند این را می‌دانند. واقعا به چنین چیزی احتیاج است؟ برای من خیلی خنده‌دار است وقتی سند ثبتی اسناد شهری با جزئیات وجود دارد و این‌که خانه مطابق صورت مجلس فلان به تاریخ فلان به فلانی و از فلانی ارث رسیده است، از من دست‌خط بخواهند. حضرات در شهرداری رشت و در هر جای دیگر هم این سند را دارند، این‌که نوشته دوخطی از من بخواهند، شوخی است.»

در نهایت اما خواست ابتهاج و تلاش‌های فرهنگ دوستان اهل رشت جواب نداد که این خانه که پیشتر به مهد کودک تبدیل شده بود٬ تخریب شد.

از کشورهای اروپایی که هر کدام حتی اتاقی در هتل یا میزی در کافه را به مناسبت شبی اقامت یا ساعتی نشستن و نوشیدن قوه توسط یک نویسنده یا پژوهشگر به مکانی «فرهنگی» تبدیل و از آن نگهداری می‌کنند، بگذریم.

حتی در کشور همسایه،ترکیه نیز موزه معصومیت اورهان پاموک، نویسنده، یا خانه اورهان کمال، شاعر با حمایت‌های دستگاه‌های اجرایی تبدیل به مراکز توریستی شده‌اند.

حتی در کشور همسایه، ترکیه، نیز موزه معصومیت اورهان پاموک، نویسنده، یا خانه اورهان کمال، شاعر با حمایت‌های دستگاه‌های اجرایی تبدیل به مراکز توریستی شده‌اند.

مراکزی که بارها بیشتر از هزینه خرید و تجهیز آن درآمدزا هستند؛ درآمدی پایداری که در عین حال موجب افزایش بار فرهنگی این شهرها می‌شوند. همچون تلاشی که سال گذشته در نهایت برای خانه «جلال و سیمین» به بار نشست.

خانه «جلال و سیمین»

هشتم اردیبهشت ماه سال گذشته همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور، خانه موزه «سیمین و جلال» افتتاح شد.

اهمیت این خانه نه فقط در تعلقش به این دو نویسنده که در آن است که خانه از آغاز (نقشه ساخت تا اتمام ساخت خانه) زیر نظر جلال آل‌احمد بوده است. جلال با دست خود سنگ‌های این خانه را تراشیده است.

اگرچه خانه «جلال و سیمین» جان به در برد٬ اما خانه مصدق همچان در انتظار فریادرسی است.

خانه محمد مصدق در تهران هم در وضعیت مناسبی نیست. در حالی که سازمان میراث فرهنگی ساختمان متعلق به خاندان متین دفتری را که از منسوبان محمد مصدق هستند، خریداری کرده است؛ خانه محمد مصدق در خیابان فلسطین نه تنها هنوز در فهرست آثار قابل حفاظت میراث فرهنگی ثبت نشده، بلکه به گزارش خبرگزاری این سازمان در سال ۱۳۶۶ بخش عمده باغ و عمارت اصلی که محل تشکیل جلسه‌های هیئت دولت مصدق بود، فروخته و به آپارتمان تبدیل شده است.

خانه ۲۵۰۰ متری محمد مصدق پیش از انقلاب به هنرستان موسیقی تبدیل شده بود و پس از سال ۵۷ هم گروه موسیقی ارشاد در آنجا مستقر شد.

آنچه که در حال حاضر از این ملک به جا مانده حیاط و عمارتی ۵۰۰ متری است که اکنون خوابگاه دانشجویان دانشگاه هنراست.

به گزارش سازمان میراث این بخش از بنا در اختیار احمد مصدق فرزند دکتر مصدق بوده است که او دو دانگ آن را به دانشگاه هنر بخشیده و درباره مالکیت چهار دانگ دیگر بین بنیاد مستعضفان و جانبازان و دانشگاه هنر اختلاف است.

خانه محمد مصدق در تهران که هنوز آثار گلوله‌های شلیک شده در ۲۸ مرداد ۳۲ بر در و دیوارش باقی مانده، در دوران وزارت او محل تشکیل جلسات هیئت دولت بوده و در و دیوار آن شاهد رخدادهای تاریخی مهمی بوده است.

فروغ در آستانه بی‌خانمانی

خانه پدری فروغ فرخزاد نیز وضعی بهتر از خانه محمد مصدق ندارد. به رغم تمامی تلاش‌هایی که تا کنون صورت گرفته است٬ این خانه هنوز به ثبت میراث فرهنگی نرسیده است.

سال گذشته اخباری مبنی بر احتمال تخریب این خانه منتشر شده بود. بر اساس این اخبار مالک خانه پدر فروغ در محله امیریه تهران در صدد اخذ جواز تخریب و نوسازی این بنای ۸۴ ساله است.

پس از انتشار این اخبار کمیسیون فرهنگی شورای شهر تلاش‌هایی را برای ثبت این خانه صورت داد٬ که همچنان به نتیجه نرسیده است.

این خانه که محل تولد و گذراندن سال‌های کودکی فروغ٬ فریدون و پوران فرخ‌زاد است٬ تاکنون تخریب نشده اما شرایط خوبی نیز ندارد.

اگر گوشی شنوا و قصدی برای نجات هویت فرهنگی و میراث معنوی این کشور بود٬‌ آنچه باید حفظ می‌شد٬ به خانه‌های شاعران محدود نمی‌ماند.

محل انتشار روزنامه باخترامروز٬ خانه احمد شاملو٬ خانه تیمورتاش و … هنوز تخریب نشده‌اند و برای حفظ و نگهداری آن‌ها فرصت باقی است.

Recent Posts

به همه ی اشکال خشونت علیه زنان پایان دهید

در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

۱۴ آذر ۱۴۰۳

آرزوزدگی در تحلیل سیاست خارجی

رسانه‌های گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

سلوک انحصاری، سلوک همه‌گانی

نقدی بر کتاب «روایت سروش از سهراب »

۱۴ آذر ۱۴۰۳

مروری بر زندگی سیاسی طاهر احمدزاده

زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…

۰۹ آذر ۱۴۰۳