زیتون ـ سولماز ایکدر: از روحانیان سنتی در حوزهها و نواندیشان دینی و دانشگاهیان مسلمان تا سیاه پوشان اسلحه به دست داعش و سفیدپوشان شمشیر به دست طالبان ، هر کدام بر این باورند قرائت خودشان از اسلام «تنها قرائت درست» یا حداقل «درستترین قرائت» از اسلام است.
از طرفی گفته میشود متن تمامی مکاتب فکری از جمله ادیان٬ صامت است و در عالم واقع، ماهیت ادیان تابعی از خوانش و عرف و پیش فرضهای معتقدانش است.
به بیان دیگر٬ در خصوص اسلام حداقل٬ راههای «مسلمانی» به اندازه «راههای رسیدن به خدا» پرشمار است. اما تفاوتهای کوچک و بزرگ بین قرائتهای مختلف از دین اسلام که برای مسلمانان پررنگ و بزرگ است٬ برای غیر مسلمانان چندان به چشم نمیآیند. غالبا از نگاه غیرمسلمانان نه تفاوتی بین قرائتهای مختلف مسلمانان از دینشان قابل توجه است نه تقسیم بندیشان به مذاهب گوناگون. آنها حتی ملیتها و فرهنگهای مختلف را هم مدنظر قرار نمیدهند.
لذا از منظر جوامع دیگر٬ مسلمانان جماعتی همشکل و همنوا هستند؛ جماعتی که هراس از ایشان و اعتقاداتشان در بین غیر مسلمانان در سالیان اخیر و بهخصوص پس از عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۳ رواج بیشتری یافته است.
انتقاد از اسلام٬ مانند انتقاد از هر مکتب فکری دیگری٬ میتواند در چهارچوب «آزادی بیان» تعریف شود. حتی هراس از اسلام نیز چیز غریبی نیست٬ همچون هراس از کمونیست در سالهای جنگ سرد در آمریکای شمالی و هراس از یهودیت در سالهای جنگ جهانی دوم در آلمان.
اما تسری یافتن ترس از اسلام به ترس از مسلمانان و ستیز با آنان اگرچه موضوعی است متفاوت اما این دو در عمل مرزهای مشخصی با هم ندارند. یعنی در جوامع غیرمسلمان هراس از قرائتهای خشن اسلام به هراس از کل اسلام منجر و بلکه باورمندان به اسلام منجر میشود.
طی سالهای اخیر و در پی قدرت نماییهای «تروریستی» داعش در غرب٬ رسانههای جریان اصلی با کنار هم گذاشتن دو کلمه «اسلام» و «تروریسم» به هراس از اسلام و مسلمانان دامن زدند.
موج «اسلام هراسی» و «مسلمان هراسی» تا حدی بلند شد که «راست افراطی» در انتخابات کشورهای مختلف مورد اقبال قرار گرفت و سیاستمداران کشورهای غربی برای کسب مقبولیت عمومی بر طبل هراس از اسلام و مسلمانان کوبیدند.
در نتیجه همین هراس هم بود که اقبال عمومی به «مسلمان ستیزانی» مانند ترامپ در آمریکا افزایش یافت.
موج اسلام هراسی حتی به حمله به مساجد مسلمانان در سوئد، کانادا و نیوزلند منجر شد.
«اسلام هراسی» و «مسلمان هراسی» اما برای مسلمانانی که ساکن کشورهای اسلامی هستند٬ از جمله ایرانیان مسلمان٬ میتواند معنایی نداشته باشد؛ این هراس مربوط به کسانی نمیشود که در اکثریت جامعهای مسلمان زندگی میکنند.
هراس، حق و وظیفه
سخنان روز ۳۱ فروردین آرش جودکی در برنامه پرگار بیبیسی فارسی اما، مفهوم «اسلام هراسی» و هراس از مسلمانان را برای ایرانیان پررنگتر از گذشته کرد.
او در این برنامه گفت « اسلامهراسی اگر یک وظیفه نباشد یک حق» است». این تعبیر واکنشهای فراوانی را در شبکههای اجتماعی برانگیخت.
جودکی پیش از این نیز این نظر خود را با «اگر و اما» تویت کرده بود:
بخشی از منتقدان جودکی، «اسلام هراسی را با «یهودی هراسی» مقایسه کردند و بر عواقب هراس از دین اشاره داشتند.
نگار مرتضوی٬ روزنامه نگار٬ در این رابطه در توییتر خود نوشت: «نقد دین با نفرتپراکنی تفاوت دارد. اسلامهراسی یک «حق» نیست. همانطور که همجنسگراهراسی حق نیست، نژادپرستی حق نیست، یهودیستیزی و بهاییستیزی حق نیست، سکسیسم و زنستیزی حق نیست، اصولا نفرتپراکنی حق نیست، خصوصا از تریبون رسانهای مثل بیبیسی.»
حمیدرضا صداقت، مترجم، اما سخنان آرش جودکی را از منظر دیگری نقد کرد: «آرش جودکی در برنامه پرگار میگوید: «اسلامهراسی اگر یک وظیفه نباشد یک حقّ است» — کانت معتقد است امر اخلاقی از نوع «بایدهای قطعی» هیچگاه «حق» محسوب نمیشود — اگر آرش جودکی در همین برنامه یهودیستیزی را یک حق بشمار میآورد هماکنون میبایست به دنبال وکیل خبرهای میگشت.»
یاسر میردامادی هم در این رابطه چنین نوشت:
اسلامهراسی و یهودی ستیزی
نظر آرش جودکی اما تنها منتقد نداشت٬ بسیاری از کاربران شبکههای مجازی با ذکر خاطراتی یا نقل روایاتی از زندگی تحت حکومت جمهوری اسلامی٬ داعش٬ طالبان و … حق را به او دادند و «اسلام هراسی» را یک «حق» قلمداد کردند.
تینوش نظمجو، مترجم و نویسنده اما استدلالی که اسلامهراسی را معادل یهودی ستیزی میداند را رد میکند:
حسین قاضیزاده هم با تاکید بر تفاوت میان «یهود هراسی» و «یهودیتهراسی» به تویت حمیدرضا صداقت واکنش نشان داد:
برخی دیگر از کاربرن نیز با استناد به متن بعضی از آیات قرآن٬ احادیث و روایات یا فتاوی مراجع تقلید و ذکر نمونههایی که به معیارهای امروزی از حقوق بشر٬ حقوق زنان و کودکان همخوانی ندارد، بر طبل اسلامستیزی کوبیدند.
هر دو گروه موافقین و مخالفین این نظر اما فراموش کردند که سخن گفتن از وجوب یا عدم وجوب هراس از یک دین یا مکتب فکری همیشگی نبوده و همه ادیان و مکتبهای فکری اعم از اسلام و یهودیت تا مارکسیسم و لیبرالیسم، بسته به عرف حاکم، زمانی راهگشای جوامع بشری بودند و زمانهایی نیز رفتارهای ضدبشری در کارنامه داشتهاند.
اما چرا این روزها بیش از نقد هر اندیشه دیگری٬ به «هراس» از اسلام دامن زده میشود؟
یک نکته مهم دیگر نیز در انتقادات کاربران مغفول و کمرنگ ماند. مرز میان اسلام و عمل و باور شخص مسلمان نیز کم و زیاد میشود. بخشی از مسلمانان «عمل» میکنند و بخشی دیگر «سعی در موجهسازی» دارند. داعشیان دست به عملیات تروریستی میزنند و نواندیشان با محکوم کردن و استناد به باورهای خود، میکوشند دامن خود و اسلام را از «انتقاد» یا «هراس» منزه کنند.
شاید هم در عصر رسانه و شبکههای اجتماعی توجیه قدیمی «اسلام به ذات خود ندارد هیچ عیبی٬ هر عیب که هست در مسلمانی ماست» دیگر کارکردی ندارد و قرائتهای مسالمتجویانه از اسلام باید دنبال راههای دیگری باشند و صدایشان را بلندتر و الگوی عملی خود را رسانهای کنند.
در قرن بیست و یکم میلادی، کسانی که چندی قبل در مقابل حمله به مسجد مسلمانان در نیوزلند٬ آنچنان به همدردی با مسلمانان برخواسته بودند٬ میخواهند بدانند که چرا امروز با خبر انفجار چند کلیسا در سریلانکا از خواب بیدار شدند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…