Categories: تیتر یک

رفع حصر، آغاز دوره نوین یا پایان «فتنه»

زیتون ـ محمدرضا سرداری: حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی وارد سه هزارمین روز خود شد. حصری که در تاریخ پر از حبس، حصر  جمهوری اسلامی، در حال تبدیل شدن به یکی از طولانی‌ترین هاست.

پس از حبس و حصر طولانی عباس امیر انتظام سخنگوی دولت موقت و نورالدین کیانوری دبیر کل حزب توده که به ترتیب از سال ۵۸ و ۶۱ تا اواخر دهه هفتاد در حبس و حصر خانگی بسر بردند، حصر رهبران جنبش سبز جز طولانی‌ترین حصرهای سیاستمداران در تاریخ جمهوری اسلامی است. هر چند حصر روحانیون بلند پایه‌ای چون سید محمد شیرازی و سید حسن طباطبایی قمی با به ترتیب ۲۱ و ۱۶ سال همچنان در صدر قرار دارد.

اگر چه هنوز رهبران «جنبش سبز» رکورددار مدت زمان حبس در تاریخ ایران نشده‌‌اند؛ اما بی‌شک میزان بحثی که حول این حصر شکل گرفت، وعده‌هایی که برای رفع آن داده شد و پیگیری‌ای که از سوی هواداران این جنبش برای رفع آن انجام شد و گفتمان‌هایی که حول آن شکل گرفت در تاریخ ایران بی‌سابقه است.

حال اما چندی‌ست که  این سوال مطرح می‌شود که  آیا حصر رهبران جنبش هنوز مسئله جامعه است یا رفته‌رفته به مانند دیگر حصرهای سیاسی به فراموشی تاریخی سپرده شده است؟

 حصر خانگی رهبران جنبش سبز و ماهیت آن

در تاریخ معاصر ایران، دست کم ۲۱ مورد حصر خانگی از دوره قاجاریه تا امروز به ثبت رسیده است. اما از میان ، تنها دو مورد در حافظه تاریخی باقی مانده و به اصطلاح می‌توان گفت که حصری تاریخ ساز بوده است. نخست حصر ۱۱ ساله محمد مصدق بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد رخ داد. حصری که نه تنها فراموش نشد بلکه جنبش‌های سیاسی تازه‌ای از دل آن بیرون آمد و سلسله وقایعی که از پی آن آمد به  موج سهمگین انقلاب ۵۷ ختم شد.

ماهیت حصر رهبران جنبش سبز نیز از این جنس خارج نیست. به باور بسیاری از تحلیلگران، این جنبش نیز معلول یک کودتا از جنسی دیگر بود. با این تفاوت که مردم پس از کودتا به خانه‌های خویش نرفتند و بر عکس تا نزدیک به یک سال در کف خیابان‌ها حضور داشتند. حتی پس از فروکش کردن اعتراضات در سال ۸۸ نیز، حاکمان جمهوری اسلامی با این خیال که پس از گذشت یک سال و نیم، جنبش به پایان خویش رسیده، درصدد بهره برداری سیاسی از اعتراضات بهار عربی بر آمدند اما یک فراخوان نشان داد که پتانسیل این «جنبش» مثل آتشی زیر خاکستر همچنان شعله می‌کشد و خود نمایی می‌کند. با فراخوان روز ۲۵ بهمن سال ۸۹، حاکمیت سرانجام به این نتیجه رسید که راهی جز حصر برای کنترل اوضاع ندارد. اما آیا این خطر همچنان هم حاکمیت را تهدید می‌کند؟

پتانسیل خفته اعتراضات، دلیل تداوم حصر

محمدرضا باهنر از سیاسیون پر سابقه اصولگرایان اخیراً پاسخی پرسش‌گونه به این سوال داده است. وی ضمن این که با طعنه به رقبای جناحی گفته «یک عده روزی‌شان را از حصر می‌خورند و موافق حل آن نیستند»؛ پرسید که «آیا کسی تعهد می‌دهد اگر محصوران آزاد شدند، میتینگ راه نمی‌اندازند؟»

در طول سالیان حصر، حاکمیت به دنبال گرفتن تضمینی از محصورین بوده تا آنان به قیمت رفع حصر، سکوت اختیار کرده و به زندگی عادی خویش باز گردند

به نظر می‌رسد که این پرسش کلید مسئله حصر است. از این پرسش می‌توان فهمید که حاکمیت همچنان نگران جایگاه و اعتبار محصورین نزد جامعه است. امری که نمی‌توان به‌درستی از طریق بررسی و مراقبت‌های اطلاعاتی تشخیص داد. با این وجود از سخن باهنر می‌توان درک کرد که در طول سالیان حصر، حاکمیت به دنبال گرفتن تضمینی از محصورین بوده تا آنان به قیمت رفع حصر، سکوت اختیار کرده و به زندگی عادی خویش باز گردند. اما چنین شرطی به احتمال قوی مورد پذیرش آنان قرار نگرفته و از این رو حصر نیز همچنان باقی مانده است.

انتشار خبر و اعلام مواضع رهبران جنبش از طریق برخی ملاقات‌های خانوادگی محکی است برای سنجش جایگاه و محبوبیت رهبران جنبش. اخباری که همواره بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها داشته‌است. چندی پیش تصویری از چهره سالخورده موسوی در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی بازتاب وسیعی یافت. یا انتشار نامه سرگشاده سال گذشته مهدی کروبی به رهبر جمهوری اسلامی که خبر ساز شد. همچنین درخواست میرحسین موسوی برای انتشار کامل متن مذاکراتش با آیت‌الله خامنه‌ای در روز ۲۵ خرداد که همانند بمبی خبری در فضای رسانه‌ای ترکید.

چرا پتانسیل اعتراضات از مدل جنبش سبز همچنان وجود دارد؟

فساد سیاسی و فساد اقتصادی لازم و ملزوم یکدیگرند و ساختار جمهوری اسلامی را به شدت آلوده ساخته‌اند. مشکلات بین‌المللی و سوء مدیریت نیز بر مشکلات اجتماعی افزوده و از این رو زمینه اعتراضات فراگیر اجتماعی هر لحظه متصور است. شاید تنها امری که باعث شده اعتراضات جدی سر نگیرد و یا فراگیر نشود فقدان یک عقبه و پشتیبانی سیاسی و اجتماعی است.

در عین حال این را هم نباید از نظر دور داشت که در میان اعتراضاتِ عموما اقتصادی سال‌های اخیر، صداهایی هم در رد این فرضیه شنیده می‌شود. این صداها بیشتر از سوی جبهه موسوم به «برانداز» بلند شده است. بدین معنی که گفته می‌شود سطح دعوا میان مردم و حاکمیت در حدی بالا گرفته و محرک‌ها و مطالبات چنان پایه ای شده است که مردم  از «محصورین» گذشته‌اند و رفع حصر دیگر مطالبه عمومی از آن نوعی که مثلا در انتخابات ۹۲ یا ۹۶ بود نیست. اما با فرض درستی این نگاه این سوال همچنان به قوت خود باقی می‌ماند که در این صورت چرا همچنان حاکمیت بر ادامه حصر پای می‌فشارد و هزینه‌های آن را می‌پذیرد؟

 با فرض آزادی محصورین، این نگرانی برای حاکمیت وجود دارد که اگر رهبران جنبش همچنان به رویکرد پیشین خویش پایبند باشند،بار دیگر بر گسل‌های سست اجتماعی مسلط شده و موج اعتراضات تازه‌ای را رقم بزنند.

به نظر می‌رسد با فرض آزادی محصورین، این نگرانی برای حاکمیت وجود دارد که اگر رهبران جنبش همچنان به رویکرد پیشین خویش پایبند باشند، آنان بار دیگر بر گسل‌های سست اجتماعی مسلط شده و موج اعتراضات تازه‌ای را رقم بزنند. اعتراضاتی که با شرایط موجود کشور بحران عمیق‌تری را به وجود خواهد آورد.

 اصلاح طلبان، محلل حاکمیت و رهبران جنبش

اصلاح طلبان دست کم در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی تلاش کرده‌اند تا به ازای رفع حصر، به حاکمیت تضمین دهند با آزادی رهبران جنبش، آب از آب تکان نخواهد خورد و نگرانی امنیتی حاکمیت در این زمینه بی‌مورد است.
محمد خاتمی به طور نمونه در آخرین مواضع خویش درباره حصر گفت «زندانیان سیاسی آزاد گردند، حصر برداشته شود و سخت‌گیری‌های امنیتی کنار گذاشته شوند تا به وحدت برسیم.» سخن خاتمی را این گونه می‌توان فهمید که گویی کلیه محصورین و زندانیان سیاسی گویی مشکلی با نظام ندارند و این نظام است که با آنان مشکل دارد. با وجود این دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان در این‌باره خیلی هم یکدست نیست. به طور مثال مصطفی تاج‌زاده معتقد است حاکمیت از آن جا نگران رفع حصر است که می‌دانند «رفع حصر به معنای آن است که فضای امنیتی خاتمه می‌یابد و ما وارد دوره نوینی می‌شویم و آن‌ها از همین مسئله نگران هستند.»

رفع حصر و دوره نوین

اما آیا دوره نوین مورد نظر تاج‌زاده، همان نگرانی باهنر از به کف خیابان آمدن مجدد اعتراضات با رهبری دوباره رهبران جنبش سبز است؟ همان راهبردی که در یادداشت مشترک رجایی-قدیانی آمده است که «ایدئولوژی سیاسی نظام‌های بسته، خیابان را محیط انحصاری خود تلقی می‌کند و تجربه تاریخی نشان داده است هیچ جنبشی بدون مقاومت در مقابل این تسلط به انجام نخواهد رسید. تالی منطقی این بحث نیز ضرورت وجود رهبرانی است که در خیابان‌ها و به شکل بی‌واسطه‌تر با مردم در ارتباط باشند زیرا در اتاق‌های دربسته و تشکیل جلسه‌های بی‌حاصل و بدون خطر کردن و پای در خیابان گذاشتن، هیچ جنبش اجتماعی منجر به نتیجه نخواهد شد.»

در دهه ۸۰ دست‌کم  نگرانی‌ چندانی در زمینه دشمن خارجی و حتی موضوع استقلال کشور وجود نداشت. اما امروز این دغدغه نیز به نگرانی فعالان سیاسی افزوده شده است.

واقعیت‌ها نشان می‌دهد شرایط سیاسی و اقتصادی ایران بسیار پیچیده‌تر از دهه ۸۰ است. در دهه ۸۰ دست‌کم  نگرانی‌ چندانی در زمینه دشمن خارجی و حتی موضوع استقلال کشور وجود نداشت. اما امروز این دغدغه نیز به نگرانی فعالان سیاسی افزوده شده است. گرچه هنوز هم در بین گروهی این باور به قوت وجود دارد که رفع حصر  می‌تواند روح تازه‌ای به کالبد خسته جامعه مدنی ایران بدمد و زایش تازه‌ای را ایجاد کند.

Recent Posts

به همه ی اشکال خشونت علیه زنان پایان دهید

در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

۱۴ آذر ۱۴۰۳

آرزوزدگی در تحلیل سیاست خارجی

رسانه‌های گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

سلوک انحصاری، سلوک همه‌گانی

نقدی بر کتاب «روایت سروش از سهراب »

۱۴ آذر ۱۴۰۳

مروری بر زندگی سیاسی طاهر احمدزاده

زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…

۰۹ آذر ۱۴۰۳