مدتی است که نزاع ایران و آمریکا بالا گرفته و بعد از سر خوشی برجام، تلخکامی رفتار امروز آمریکا تمام راههای آمده را به سکوی اول باز گردانده است. انعطافی که دمکرات ها رقم زده بودند به همراه نرمش قهرمانانهای که روحانی و دولتش به دستور رهبری آفریدند، فصل جدیدی را آغاز کرد که با انتخابات آمریکا و ظهور شخصیتی به نام ترامپ رو به خزان نهاد.
اینطور به نظر می رسد که بلند پروازی های ترامپ قلب ایران را نشانه رفته است زیرا او به دست دادن با رییس جمهور یا وزیر خارجه در حاشیه ی اجلاس سازمان ملل قانع نیست و به نوعی می خواهد مستقیم با رهبر ایران وارد گفتگو شود، کاری که امکان پذیر نمینماید و همین امر احتمال جنگ را تقویت می کند. به هر حال به هر دلیلی نزاع بین ایران و آمریکا رخ دهد، شرایط اضطراری را رقم خواهد زد و در شرایط اضطراری مانند جنگ دیگر کالاهای مانند آزادی، دمکراسی و اصلاحطلبی لوکس مینماید و به دلیل عدم تقاضا ارزش خود را از دست خواهند داد. پس اولین تیر به سمت ایران، اصلاح طلبی و دمکراسی را نشانه خواهد رفت. اصلاح طلبان پیش از آن که لازم باشد که در آتش جنگ ذوب شوند باید از آنچه که مختوم به جنگ است جلوگیری کنند یعنی این یک گردآوری عمیق در زمینه جامعه شناسی ، اقتصاد ، سیاست و … را می طلبد .
به موضوع همگرایی بازگردیم که در نوشته های مختلف به آن اشاره داشتهام. اگر دو گانهی اصلاح طلبان و حامیان حکومت را بپذیریم (اصلاح طلبی به معنای عام آن یعنی رفرمیست ها و نه صرف دوم خردادی ها) لازم است قبل از بروز هر گونه جنگ و نزاع خارجی در داخل، اصطلاحاً سنگ ها واکنده شود. به نوعی باید به آن اشاره کرد که همگرایی کاهش اقتدار مولفه های فرا دست و افزایش اقتدار مولفه های فرو دست به منظور رسیدن به نقطه ی مشترک در جامعه است. اگر در پرتوی وحدتی بی سابقه چنین شود، به یقین چنین وحدتی در ایران، چشم دشمنان را خیره نگاه خواهد داشت. صاحبان قدرت باید بدانند برای مقاومت نیاز به حضور تک تک آحاد ملت است و صف آرایی آحاد ملت هر دشمن بیگانه ای را از حمله به ایران منصرف خواهد کرد و جلوگیری از جنگ کاری هنرمندانه تر از ورود به آتشی ست که خواسته ی قدرت های بزرگی چون آمریکاست.
حال روز به روز به پایان دولت روحانی نزدیک می شویم و عملکرد بی شرمانه ی آمریکا در خروج از برجام به بغرنج تر شدن فضای اقتصادی داخل ایران دامن می زند. مردم ناراضی هستند و شیخ دیپلمات نیز کم کم غزل خداحافظی را خواهد خواند، اما مقصد بعدی چه کسی است؟ اگر شخص اصولگرایی بر سر قدرت بیاید تا در کوره ی جنگ بدمد اوضاع وخیم تر خواهد شد و اگر اصلاح طلبی بر سر کار بیاید که بی اختیار شده باشد، افتضاح کنونی وضع کشور ادامه پیدا خواهد کرد.
از طرفی نگاه ما به انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست تا ببینیم ترامپ در کاخ سفید باقی می ماند یا مهمانی جدیدی از دمکرات ها بر قدرت تکیه خواهد زد و از طرفی دیگر هنوز در حل معادلات داخلی در جهت رسیدن به همگرایی وامانده ایم.
پس درمان دردها تنها در نقطه ی همگرایی ممکن ست و این یک قدرت جادویی را به بار می آورد که هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست . همگرایی، دمکراسی و آزادی بیان هر چند در ظاهر ساده به نظر بیایند و در نگاه برخی خطرناک بنمایاند اما در اصل قدرت عجیبی دارند که در نهایت پیروزی یک ملت را رقم خواهند زد .
6 پاسخ
من باورم نمیشه که هنوز شما چشم امید به اصلاح طلبان دارید.
حرف شما بسیار خنده امیز توام با افسوس است که گفتید:”اصلاح طلبان پیش از آن که لازم باشد که در آتش جنگ ذوب شوند باید از آنچه که مختوم به جنگ است جلوگیری کنند یعنی این یک گردآوری عمیق در زمینه جامعه شناسی ، اقتصاد ، سیاست و … را می طلبد “. واقعآ این حرف مضخرف است.
کدوم اصلاح طلب مردِ ساده لو………
اصلاح طلب،اصولگرا دیگه تمومه ماجرا
برو غازِ تو بچرون. این هم از مفسر سیاسیمون
فرمایش شما درست. من هم اصلاحات را بی ثمر می دانم و همچنین گمان نمیکنم در صورت حمله ناتو مقاومت جدی رخ بدهد اما تحلیل شما از چند جهت غلط است :
۱- ترامپ هیچ برنامه ای برای حمله نظامی ندارد. دلیل آن هم واضح است. برخلاف تصور اپوزیسیون کم دانش ما ترامپ به صراحت در تبلیغات انتخاباتی اش مبلغ سیاست انزواگرایی است و برخلاف جرج بوش که متعلق به جناح نئوکان است , ترامپ در جناح حامیان پوتین و روسیه است. اگرچه که اطرافیان او همچون بولتون و پمپئو حامی جنگند اما افکار عمومی آمریکا بعد از هزینه زیاد و در عین حال کم بازده جنگ عراق مایل به جنگ نیست.
۲- در صورت وقوع جنگ بازهم تضمینی نیست که وضع ما بهتر بشود. بنا به چندین علت : اولین و مهمترین علت این که آلترناتیو جمهوری اسلامی در حال حاضر موجود نیست. اپوزیسیون خارج نشین ما فوق العاده بی کفایت است و قدرتهای جهانی اعتنایی به آن ندارند.
عامل بعدی تنوع قومی ایران است که بالقوه ایران را مستعد یوگسلاوی شدن و سوریه ای شدن قرار می دهد. با توجه به مرز نامشخص قومیت ها , هرآن ممکن است که ایران به حمام خون تبدیل شود. در ثانی باید سیاستهای ماجراجویانه کشورهای منطقه به خصوص عربستان ,جمهوری آذربایجان , ترکیه , روسیه , قطر ,امارات و پاکستان را در نظر بگیریم. کافی است که به جنگ نیابتی قطر و عربستان در لیبی (کودتا ژنرال حفتر) یا سیاست تفرقه اندازانه پاکستان در افغانستان (حمایت از طالبان و گروه های مشابه توسط آی اس آی سازمان امنیتی پاکستان) و یا جنگ افروزی روسیه در شرق اوکراین نگاه کنیم تا بفهمیم که ایران هم ممکن است با فقدان دولت مرکزی قدرتمند به میدان جنگ نیابتی این کشورها تبدیل شود.
۳- مثالهای تاریخی که شما آوردید محل بحث و تأمل جدی است. در زمان حمله اسکندر , عمر , چنگیز و تیمور هویت ملی به این شکل امروزی معنی نداشته و مفهوم بیگانه-خودی در کار نبوده که شما بخواهید از وحدت یا عدم وحدت سخن بگویید. خصوصا این که در زمان تیمور اصلا در خاورمیانه-فلات ایران هیچ حکومت مرکزی وجود نداشته تا به قول شما مردم نسبت به این حکومت جائر رویگردان باشند. با منطق شما می توان تمام شکست خوردگان در جنگهای باستانی (مثلا سقوط روم در برابر قبایل ژرمن یا نابودی تمدنهای مصر باستان و بین النهرین) را به “عدم وجود وحدت” ربط داد.
۴- جمهوری اسلامی در زمره حکومت های فاشیستی به مفهوم دقیق کلمه نیست. اگر منظور توتالیتاریسم و اقتدارگرایی است , با این منطقه کمونیسم هم فاشیسم هست! . جمهوری اسلامی تفسیری از اسلام سیاسی است که البته از فاشیسم و کمونیسم ایده های زیادی را وام گرفته است.
۵- میجی امپراتور ژاپن از ۱۸۶۸ تا ۱۹۱۲ بود که بانی ژاپن مدرن و عامل اصلاحات در این کشور بود. امپراتور ژاپن در جنگ جهانی دوم هیروهیتو بود که از ۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ حکومت کرد. در طول جنگ این افسران ارتش (مثل هیدکی توجو) و … بودند که زمام حکومت را در اختیار داشتند و پس از جنگ جهانی دوم محاکمه و بعضا اعدام شدند.
خیلی خلاصه اظهار نظر می شود که بین مسلمین فقط قرآن باید محور وحدت باشد…قرآن را هم باید با وحدت بین آیاتش خواند…چینش فعلی قرآن را باید قبول کرد و از فرقه گرایی در این مورد پرهیز نمود….
اتصال اجزاء هر آیه و اتصال – ترتیب و ارتباط – آیات هر سوره و کلیت قرآن باید لحاظ شود…
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿۵۱﴾قصص
با رعایت “اتصال قول” در خواندن قرآن به نتایجی میرسیم که خلاصه آن در سیاست از برداشت منطبق با این روش از آیه اولی الامر است…و آن اینکه اولی الامر معصوم نیستند و نسل های بعدی این چنین افرادی هم ولایت مطلقه ندارند…معیار رسالات الله است…
با شورا و تعاون در هر امری باید عمل نمود…چه در امر برداشت از قرآن و قانون نویسی و چه در اجرای قانون…با انتخابات که نوعی مشورت است میتواند اولی الامر انتخاب شود و توافق شود مثلا برای چند سال …هر وقت هم تنازع شد انتخابابت زودرس…
با رعایت “اتصال قول” در خواندن قرآن درباره اقتصاد به رفع نیاز طبیعی هر فردی از جامعه که در حد توان خودش تلاش و کار میکند یا کار کرده و حالا ناتوان است میرسیم…
پرداخت زکات (که بالاجبار گرفته خواهد شد) پویا و طبق قانون و انتقال ارث و میراث با رضایت و وصیت و انتخاب خود مومنین و با هدف رسیدن به رفع نیازهای نیازمندان جامعه صورت میگیرد…
سایر افراد جامعه (غیر مسلمین) نیز باید مشمول معیار رفع نیاز همگانی باشند….اولویت با اجتماع است…شبیه به سوسیالیسم…
احزابی هم که جامعه را اصل میگیرند و تحمل قسط اسلامی میکنند میتوانند در انتخابات خود را معرفی کنند و انتخاب شوند…
در عمل معلوم خواهد شد که سوسیالیست های اسلامی (با آیین اسلامی خود) بر انجام قسط توانایی و پایداری دارند یا سوسیالیست های غیر مذهبی…
با سلام. با همت اصلاح طلبان و نرمش قهرمانه تمام پولهای بولکه شده به خزانه مملکت بازگشت. دمکراسی و مردم سالاری به اوج خود رسید. حصر به پایان رسید. نظام مقدس اسلامی کشور را بهش روی زمین کرد… باور آن سخت است.
ای گربه مرتضی
شده اینک مقتضی
در حلقه این گرگان
ننمایان بیش دندان
بی کوپال و یال و دم
شیر ندیده این مردم
آقای نویسنده، ترامپ قلب جمهوری اسلامی را نشانه گرفته و نه قلب ایران را، مغلطه نفرمایید، جمهوری اسلامی را با ایران معادل سازی نفرمایید که جمهوری اسلامی زیر مجموعه ای بسیار کوچک از ایران است که البته تجربه ای نکبت بار بود، همچنین این وحدت کذایی مورد نظر شما در طول تاریخ ایران هیچگاه وجود نداشته و بوجود نخواهد آمد علی الخصوص در تهاجم خارجیان پر زور ایرانیان همواره تماشاچی بوده اند و به هیچ وجه با حکومت (اغلب جائر) همدلی نداشته اند: حمله اسکندر مقدونی، حمله اعراب حجاز، حمله چنگیز مغول، حمله تیمور لنگ، حمله اشرف افغان، حمله انگلیسی ها به بوشهر، حمله و اشغال کشور در جنگ جهانی دوم و انشاءالله حمله آمریکا و سرنگونی حکومت نکبات بار روحانیون هم قطعا تماشاچی خواهند بود؛ کما اینکه در تیر ۷۸ و خرداد ۸۸ و دیماه ۹۶ که بزنگاههای بسیار مهمی بودند، تماشاچی بودند و بقای حکومت روحانیون را با سکوت و تماشاچی گری خود تضمین کردند.
اصولا تا به حال دیده نشده است حکومتی فاشیستی اصلاح شده باشد یا مردمش آنرا تغییر داده باشند، اصولا حکومت فاشیستی اصلاح نشدنی است و مردم را نیز کم و بیش به ضرب و زور و تهدید و تطمیع و تبلیغ با خود همراه می سازد، تنها حمله خارجی آنها را سرنگون کرده: آلمان نازی، ایتالیای فاشیست، ژاپن میجی، عراق بعثی، لیبی قذافی و . . . باز هم لازمه بگم؟
دیدگاهها بستهاند.