زیتون– سعید منتظری٬ فرزند آیتالله منتظری٬ در یک نامه سرگشاده خطاب به آیتالله خامنهای از هجمۀ تبلیغاتی یکطرفه علیه پدرش از جمله در برنامههای صدا و سیما و پلمپ بودن حسینیه، منزل و کتابخانه آیتالله منتظری انتقاد کرد.
سعید منتظری، در این نامه سرگشاده خطاب به رهبر جمهوری اسلامی تاکید کرد که «هجمۀ تبلیغاتی یکطرفه علیه آیت الله منتظری هنوز پس از حدود ده سال که از رحلت مظلومانۀ ایشان می گذرد به شدت و حدّت ادامه دارد.»
او درباره این همجه تبلیغاتی به «برنامه های مختلف تلویزیونی» علیه آیت الله منتظری اشاره کرده و از «ساختن مستندهای فرمایشی، مغشوش، مغرضانه و یکجانبه و نوشتن کتابها و مقالاتی توسط افراد و نشریات معلومالحال علیه ایشان، آن هم درحالی که خاطرات ایشان با گذشت بیست سال هنوز اجازۀ چاپ و انتشار نداشته و ندارد» به عنوان نمونه نام برده است.
در این نامه که روز ششم خرداد ۱۳۹۸ منتشر شد، سعید منتظری با اشاره به عدم صدور اجازه چاپ کتاب خاطرات آیتالله منتظری نوشته است: «ردیّههای آن [خاطرات] مکرراً توسط اشخاص و ارگانهای رسمی در حال چاپ و انتشار است. همچنین برنامههای مختلف تلویزیونی علیه ایشان و بیان مطالبی سخیف و غیرعقلایی و یا نقل قول از دیگران که آخرین مورد در این رابطه توسط شخصی صورت گرفت که اظهارات او حتی غیرمستقیم متعرّض شخص جنابعالی نیز می شود.»
در ادامه سعید منتظری فرد مذکور را «عهدهدار مسئولیتی مهم در یک مرکز تاریحنگاری و اسنادی معرفی کرده و آورده است: «با جرئت و اطلاع کامل ادعا میکنم و همۀ توابع آن را به جان میخرم که اگر دوستان او در دادگاه ویژه روحانیت پروندۀ اخلاقی شنیع وی را فرمالیته و مختومه نکرده بودند، به حکم شرع و قانون ادامۀ حیات وی میسور نبود.»
در بخش دیگری دیگری از نامۀ فرزند آیتالله منتظری خطاب به آیتالله خامنهای، او با اشاره به پلمب ۲۲ ساله حسینیه شهدا که سالها محل تدریس منتظری و برگزاری مجالس دینی بوده است، به ادامه این وضع اعتراض کرده و نوشته است این حسینیه «لانۀ کبوتران و پرندگان گشته و عدم رسیدگی به وضعیت فیزیکی آن موجب تخریب آن گردیده و در معرض ویرانی کامل است» و «شعارهای “مرگ بر منتظری” و “وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد” که در ماجرای یورش آبان سال ۷۶ بر دیوارههای آن نقش بست و هنوز هم برجای مانده است، یادآور قضایای اسفبار و غیر قابلِ توجیهِ حوادثِ تلخِ آن زمان است.»
سعید منتظری در بند سوم نامه سرگشاده خود خطاب به آیتالله علی خامنهای نوشته است منزل مسکونی و کتابخانۀ شخصی و دفتر منتظری «یادگاری از ایشان برای فرزندان طبیعی و معنوی وی و حق شرعی و قانونی آنان است که نزدیک به ده سال است بدون هیچ دلیلی و بدون ارائۀ هیچ حکمی پلمب گشته و درب ورودی آن را جوش دادهاند.»
او در بند دیگری از این نامه با اشاره به ممنوعالخروج بودن خود و دیگر افراد خانوادۀ منتظری چنین آورده است: «بعد از تحمل حدود یک سال سلول انفرادی ممتد و طاقتفرسا در سالهای ۷۹ و ۸۰ که عمده دلیل آن در اختیار داشتن فیلم خشونتها و برخوردهای تکاندهندۀ بعضی از بازجویان وزارت اطلاعات و همچنین قضایای مربوط به حصر و کتاب خاطرات پدر بود و تا این ساعت هیچ دادگاه و محکمهای برای آن ایام طولانی بازداشت غیرقانونی تشکیل نشده و قاعدتاً، برحسب قانون، پرونده مختومه شده است؛ اما از عوارض آن ممنوعالخروجی اینجانب است و حتی نامهنگاری و مراجعات مکرّر و وساطت بعض از بزرگان هم با لجاجت متصدیان مربوطه در دادگاه ویژه روبهرو شده است. بد نیست گفته شود که بسیاری دیگر از افراد خانواده هم با آنکه تا به حال هیچ پروندۀ اتهامی نداشتهاند سالهاست ممنوعالخروج هستند.»
یک پاسخ
نمیشود کتاب خاطرات کسی را اجازه چاپ نداد، اما رادیو روزنامه و کتاب و کتابچه، علیه او بنویسند!
این نحریف و دروغگوئی و ظلم و جانب داری و نوعی racism و bias و double standard و .. است.
و این کم در دنیای امروز رخ نمیدهد.
مسلمانان تروریستند و افراطی چون ده تا را کشته اند با مثلا تفنگ و چاقو، اما غربی ها مدرن و متمدن، چون از بالا با هواپیما بمب می اندازند هزار تا هزارتا!
و این قصه سر دراز دارد!
دیدگاهها بستهاند.