هنوز برای تحلیل جرمشناختی و روانشناختی مهمترین حادثۀ جنایی-سیاسی ایران بسیار زود است .
محمدعلی نجفی یکی از بهترین سوابق را به عنوان یک شخصیت سیاسی و مدیر ارشد ۳۰ سال گذشۀ کشور را در کارنامۀ خود دارد . او سالها به عنوان وزیر و معاون رئیس حمهور در حکومت حضور داشت . آخرین سمت او چند ماه تصدی شهرداری تهران بود . هیچگاه در مظان اتهام یا شک و گمانهای مالی و سوأاستفاده از قدرت قرار نگرفت . سابقۀ او در وزارت اموزش و پرورش و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بسیار خوب ارزیابی شده است . تقریباً در مرافعه های روزمره و سطحی سیاسی حاضر نمی شد اما نقشی متین و اثرگذار در حلقه های سیاسی داشت تا جایی که بعد از سال ۸۴ معمولا از کسانی بود که روی نامزدی او برای ریاست جمهوری حساب می شد .
اما کمی بعد از انتخاب او به عنوان شهردار تهران در سال ۹۶ مجموعه وقایعی عجیب ، که در مورد کسی با سابقۀ او حیرت آور می نمود ،همه چیز را عوض کرد.
نجفی در شهرداری از تعییرات در مدیریت شهری و مبارزه با فساد سخن گفت و خلاصه ای از یک گزارش تحقیقی از سابقۀ ۱۲ سال گذشتۀ شهرداری تهران را هم در صحن شورا قرائت کرد .
این اخرین سمت رسمی نجفی بود.
کمی بعدتر خبر از عزم نجفی برای استعفا آمد . شورای شهر تهران بنای مخالفت گذاشت . او اصرار کرد . تقریباً همزمان شایعاتی پراکنده منتشر شد که خبر از رابطۀ نامشروع نجفی می داد . نهایتاً نجفی با اصرار بر استعفای خود ، به دلیل بیماری شورای شهر را راضی به قبول استعفا کرد.
سیر سریع وقایع با خبر ازدواج دوم نجفی از همیشه داغتر شد . خبری ناگهانی که اگرچه در مورد مردمان معمولی شاید عادی باشد اما در مورد یک شخصیت برجسته و خوشنام سیاسی مانند نجفی غیرعادی بود . انتشار عکس های نجفی با همسر جدیدش پیچیدگی و شگفت آور بودن خبر را تشدید کرد . چندین عکس از او در کنار همسر جوانترش در فضای مجازی درحالی منتشر شد که تصویر میترا استاد ، همسر تازۀ نجفی هیچ شباهتی به ژست ها مرسوم همسران مقامات رسمی و شخصیتهای اجتماعی – سیاسی نداشت و نمی توانست سنحیتی با شخصیت و سوابق نجفی داشته باشد . تا زمان انتشار این عکس ها ، هیچگاه نجفی حضور قابل اعتنایی در فضای مجازی نداشت . کمتر تصویری از خانواده او و زندگی شخصی اش دیده شده بود . چهره ای که از نجفی همه می شناختند ، چیزی در حدود متعارف نظام و جامعه بود نه بیشتر . دیدن نجفی در کنار خانمی با چهره ای بسیار متفاوت از هنجارهای موجود در نظام رسمی پرسش برانگیز بود . چرا این عکس ها منتشر می شوند ؟ آیا نجفی رضایت به انتشار این عکس ها داشت ؟ سابقه نجفی می تواند پاسخ منفی به این سوال بدهد . اما چیزی نگفت که نشانۀ مخالفت باشد . چرا او در برابر انتشار این عکس ها که برای آدمی مانند نجفی بسیار غیر متعارف و برایش زیانباربود سکوت کرد ؟ آیا می خواست خودویرانگری کند؟ دلیلی نداریم که این گزینه را انتخاب کنیم . در اینصورت باز همان سوالها تکرار می شوند . چرا این عکس ها در فضای مجازی منتشر شدند و چرا او در برابر این کار سکوت اختیار کرد؟
تقریباً در مدت حدوداً یک سال یا کمی کمتر که از این ماجرا گذشت . نجفی دورانی بی خبر را از سر گذراند تا اینکه بمب خبری در بعدازظهر سه شنبه ۷ خرداد منتشر شد : محمدعلی نجفی با شلیک ۵ گلوله همسر دوم خود را به قتل رساند و ساعاتی بعد خود را به پلیس آگاهی معرفی کرد. ۵ گلوله ! چرا محمدعلی نجفی با آن سابقه سالم و برجسته سیاسی و اخلاقی و دولتی که شهرت داشت ، با زندگی آرام و بی سر وصدا ، روحیات متواضع و کم ادعا ، با آن اصرار و تظاهر به بیماری از شهرداری استعفا داد ؟ چرا با آن وضعیت غیرمتعارف همسر دوم اختیار کرد ؟ آیا عشق پیری بود یا چیز دیگر ؟ چرا به انتشار آن عکس ها در کنار همسر تازه که ظاهری متفاوت از شئون و خلقیات و سوابق و موقعیت نجفی داشت رضایت داد و یا درمقابل آن سکوت کرد ؟ چرا در طول حدود یک سال زندگی را در سکوت و تقریبا دور از سیاست گذرانده بود ؟ آیا می خواست از سیاست کناره بجوید و خود را بازنشسته کند و یک زندگی بی سر و صدا را دنبال کند ؟ پاسخ این سؤالها را نمی دانیم . اما یک عدد می تواند نشانه ای باشد بر بعضی چیزها . عدد ۵ . ۵ گلوله .
در خبرها آمده است میترا استاد (نجفی) با اصابت گلوله به به قتل رسیده است . در یک فیلم خبری که از اتاق آگاهی تهران گرفته شده است ، خبرنگار با نشان دادن اسلحه کلت که در اختیار نجفی بوده و شمردن تعداد گلوله های داخل خشاب می گوید ۵ گلوله شلیک شده که دو گلوله به مقتول و سه گلوله به دیوار اصابت کرده است.
شلیک ۵ گلوله نشان از وضعیت کاملاً بحرانی ضارب در لحظه قتل است . گلوله ، کشنده ترین ابزار قتل است . شلیک یک یا حداکثر دو گلوله برای قتل کفایت می کند . کافی است ضاربی که از فاصلۀ نزدیک شلیک می کند ، فقط کمی دقت داشته باشد . شلیک تعداد زیاد گلوله از فاصلۀ بسیار نزدیک برای ارتکاب قتل ، از نظر روانشاسی کیفری نشان دهندۀ آن است که ضارب در زمان ارتکاب از نظر روانی در وضعیتی بسیار نا آرام بوده است . این ناآرامی می تواند ناشی از شدت عصبانیت و خشم یا یک بحران روحی عمیق باشد که منجر به تصمیمی سخت و کشنده گردیده است . کسانی که با نقشۀ قبلی و اصطلاحاً سبق تصمیم سراغ قتل می روند ، با آرامش روحی بیشتری عمل می کنند به شکلی که دقت و هوشیاری بیشتری برای انجام قتل داشته و با انرژی کمتری عمل مجرمانۀ خود را به انجام می رسانند . شلیک ۵ گلوله از فاصله ای که احتمالا خیلی کمتر از ۲- ۳ متر بوده است بیانگر عدم تسلط روحی و جسمی قاتل بر کار خودش است . منظور من از این سخن این نیست که او در لحظه عمل الزاماً دچار جنون بوده است. بلکه شدت عصبانیت و خشم و بحران شدید روحی موجب کاهش دقت و کنترل کامل او گردید ه است . محمدعلی نجفی در زمان ارتکاب قتل در وضعیتی بحرانی قرار داشته . این را شلیک ۵ گلوله از فاصلۀ احتمالاً کمتر از ۲- ۳ متر به ما می گوید .
چرا باید او در فاصه ای چند ماهه به چنین وضعیی رسیده باشد ؟ بعضی اخبار غیر رسمی هم حکایت از این دارد که نجفی بعد از استعفا و ازدواج مجدد ، ماهها شرایط روحی مناسبی نداشته و در انزوا و تلاطمی ناگوار روزگار می گذراند . گفته شده است ۱۰ ماه پیش نیز خودکشی کرده بود . عجیب است . سیاستمدار و مدیر ارشد و متواضع و آرام را که یکی از برجسته ترین مدیران خوشنام کشور بود ، چه اتفاقاتی در مدتی کمتر از سالی به چنین درجه ای از خشم و بحران روحی کشاند که مهار خود را چنان از دست دهد که مرتکب قتل شود و به سرعت خود را تسلیم پلیس کند ؟
اگر رابطۀ او با زنی بسیار جوانتر از خودش رابطه ای ارادی و عاشقانه بود ، ظاهراً می بایست در این مدت سرشار از شادابی و طراوت و شور زندگی می بود . در این نوع روابط ، فرد آمادگی آن را می یابد که از خیلی چیزها بخاطر زندگی تازه و عشق تازه بگذرد . اما از همان ابتدا یا خیلی زود نجفی گرفتار بحران شد و نهایتاً نیز کارش به اینجا ختم گردید . گفته اند نجفی در نامه ای که در محل قتل از خود به کجا گذاشته ، از تهدیدهای میترا استاد به افشای رازهایش سخن گفته است . چه رازهایی ؟ خبرنگاری بعد از قتل مدعی شده است مقتول قرار مصاحبه ای برای امروز ، روز قتل با گذاشته بود . اگر بحران میان نجفی و همسر دوم از جنس بحرانهای متداول زناشویی بود ، می شد به راحتی آن را با طلاق و امتیازاتی به زوجه حل و فصل کرد . اما بحران میان آنها شاید چیزی بوده که فقط زن و شوهر درگیر آن نبودند . دیگر یا دیگرانی بودند که رفع شر آنها خارج از قدرت نجفی بوده و او را به استیصال و انتخابی ناگهانی و شوم کشانده است .
چیزی مجهول در زمانی کمتر از یک سال یکی از خوشنامترین مردان سیاست و مدیران ارشد کشور را به جایی کشاند که در اوج خشم یا بحران قتلی عجیب و تاریخی را مرتکب شد . این مجهول را در دسیسه های احتمالی زنانه مختصر کردن ، چندان با سیر وقایع سازگار نیست . چیزی فعلاً مجهول .
منبع: کانال تلگرام نویسنده
10 پاسخ
چه جوری شستشوی مغزی رو تو حلق مردم میکنید.قاتل بالغ و مسیول البته احتمال بیماری روانی زیاد بیچاره زن که عاشق پیرمرد روانی شد
وقتی آرمانهایی که نیم قرن عمر خود را بر سر آن نهاده ای، پوچ و بی اعتبارو مشتی اوهام مردمفریبانه از آب در بیاید، هر عملی جهت معنادار کردن کل زندگی (ازدواج دوم)، یا اعتراض علیه پوچی آن (قتل نفس) ممکن است!
واقعا شرم اور است که برخی بجای محکوم کردن جنایتکاری که با قساوت تمام پنج بار به زنش شلیک میکند آسمان و ریسمان را بهم میبافند و از سابقه درخشان علمی قاتل تمجید میکنند. بنظر میرسد که انسانیت در جامعه ما به آخر خط رسیده!
زیباترین و پخته ترین تحلیلی بود که تا کنون دیدم. حتی دیروز پریروز با خود می اندیشیدم اگر من به فرض محال قاضی بودم!! به آقای نجفی حکم می دادم که تقاص جرم تو، نوشتن واقع گونه و بدون شک پر از عبرت شرگذشت یک نابغه چهانی است که از سلسبیل شروع شده و به اینجا ختم شده است. از نظر من ارزش این کار بمراتب بیش از کل خدمات در خور ایشان می باشد که تا کنون انجام یافته./
حالا شما جا نماز آب بکش ، تا میتوانی !! خلاصه اینکه جناب نجفی ، یکی از فرستاده گان خدا در روی زمین هستند، مثل خمینی که در ماه بود!! نمیدانم این همه دروغ و تظاهر شما برای چیست؟؟، نجفی یک زن را، یک انسان را کشته است ، و شما با بی شرمی سابقه این قاتل را برای تبرئه این قاتل مطرح میکنید!، شرم بر شما با د.
شما لاشه خوران ، مجیز گویان، تمامش کنید این چاپلوسی را: اصلاح طلب، اسولگر! تمام، تمام شد مجرای ننگین شما
وای ک ازخدابترسیدکه کسی روداریدموردهدف قرارمیدیدکه دستش ازدنیاکوتاهه ونمیتونه ازخودش دفاع کنه.فقط چون میخایدفردهم حزبیتونوازگناهی ک کرده نجات بدید
واقعه قتل پرستو استاد از دو منظر قابل بررسی است:
۱- بینا فردی= دکتر نجفی با سابقه درخشان علمی و مدیریتی همواره درگیر فراز و نشیبها و تلاطمات زندگی اداری اجرایی بوده است. گویی در زندگی وی عنصر پرداختن به خود و لذت از زندگی در هزارتوی سیاست و مدیریت رنگ باخته بود. از این رو در یک برهه از زندگی که این نیاز پر رنگ شده و تمایل به یک زندگی بدون استرس در درون وی قوت یافته پرستویی استادانه بر دامن وی می نشیند.
طرف دیگر خانم جوانی است که برخلاف دکتر نجفی نه سابقه علمی برجسته ای و نه کارنامه سیاسی قابل ذکری و نه صبغه خانوادگی قابل اشاره ای ندارد. سلاح وی زیبایی ظاهر، و افراط در اغواگری است. وی توانسته بود با شناسایی دقیق و بو بردن از تمام خلا های روحی و عاطفی دکتر نجفی، چنان بنمایاند که معمار کاخ آرزوها و پایان دهنده به یک عمر خستگی مفرط و استرس کشنده ناشی از چند دهه خدمت در جمهوری اسلامی است. از طرف دیگر استاد از اینکه توانسته بود اینچنین اوج گیرد و ره صد ساله را یک شبه بپیماید راضی بود. تمام ماجرا از پس از گرفتار کردن دکتر نجفی در قلاب آغاز می شود. در اینجا ذکر این نکته لازم است که ما عموما تصور می کنیم که همه انسانها جهان را آنگونه که ما می بینیم میبینند در حالی که این تصور کاملا اشتباه است. در این جامعه افراد مختلف با پیشینه روانی، خانوادگی، شخصیتی، فرهنگی و … مختلف زندگی می کنند که نگاه منحصر به فردی به انسانها، روابط انسانی، موفقیت و یا عشق دارند. برای نمونه آنگونه که یک فرد نرمال به روابط انسانی می نگرد با نحوه ای که یک نارسیسیست ( شخصیت خود شیفته) و یا سایکو پت ( روان پلید) به روابط انسانی می نگرد کاملا متفاوت است. از مهمترین ویژگی های این دو تیپ شخصیتی این است که اینها افرادی را که در زندگی به موفقیتهای بزرگ رسیده اند و یا دارای ویژگی های شخصیتی برجسته ای هستند و یا در موقعیت ها و مناصب عالی مشغول به کار هستند را شناسایی کرده و به طور کاملا نامحسوسی خود را به قربانی نزدیک می نمایند. سپس استادانه تمام ویژگی های مثبت و مطلوب قربانی را تقلید می کنند به نحوی که قربانی می پندارد نیمه گمشده خود را پس از سالها یافته است چرا که دقیقا همان حرف ها و رفتار هایی را دریافت می کند که مطلوب اوست حال آنکه این خصایص کاملا سطحی بوده و در افراد نارسیسیست و سایکوپت به عنوان سلاحی به کار برده می شود تا قربانی گارد خود را پایین بیاورد. سپس قربانی را در قلاب خود گرفتار می کنند. از آنجا که در این افراد حس همدلی وجود ندارد و به معنای واقعی کلمه عاری از وجدان و حس گناه و پشیمانی می باشند از این رو در این افراد احتمال بروز رفتارهایی که توسط نرم جامعه صورت نمی گیرد بیشتر است. مهمترین رفتارها “صحنه چینی” و ” بازی های روانی” است. صحنه چینی بدین معناست که ذهنیت افراد درگیر را به نحوی دستکاری می کنند تا نتیجه مورد انتظار خود را به دست آورند. معمولا اگر یک همکار نارسیسیست و یا سایکو پت داشته باشید می توانید درک کنید که چگونه این افراد در همراه کردن و دستکاری در ذهنیت اطرافیان برای رسیدن به اهداف خود استادند. بازی های روانی نیز دومین ویژگی این دسته افراد است. روابط جنسی متعدد به صورت همزمان، رو به رو کردن قربانی با افرادی که فرد سایکوپت با آنها در ارتباط است به نحوی که قربانی دائما از خود می پرسد که آیا ابراز علاقه و عشق طرف مقابلم واقعی است؟ آیا وی در حال خیانت به من است؟ آیا پای کس دیگری در میان است؟ این سوالات و ایجاد یک نوع حس شکاکیت مداوم از جمله بازی هایی است که افراد نارسیسیست و سایکوپت برای پر کردن حس هیجان طلبی خود به کار می برند غافل از اینکه این بازی های روانی فرد را تا مرز جنون پیش می برد. هدف یک چیز است شکنجه روحی و روانی قربانی و نابود کردن ویژگی هایی که زمانی از طریق تعریف و تمجید از این ویژگی ها توانسته بود خود را به قربانی نزدیک کند.
۲- فرا فردی= یکی از شیوه های حذف رقیبان از صحنه رقابت در جوامعی که حداقل های اخلاقی نیز مراعات نمی شود بلکه هدف وسیله را توجیه می کند متوسل شدن به مجموعه روشهایی است که نهایتا به ترور شخصیت و یا خود ویرانگری قربانی می انجامد. چه کسانی از توسل به این روشها نفع می برند بسته به هر کیس خاص می تواند متفاوت باشد. اینکه دکتر نجفی گرفتار یک دام از طریق یک فرد سایکوپت که با نقشه از پیش طراحی شده به دنبال بهره بردن از منافع وعده داده شده بوده و همزمان به دنبال ضربه زدن به همه اعتبار و زندگی وی و نابود کردن حیثیت وی بوده یا خیر ( کما اینکه تهدیدهای استاد این موضوع را نشان می دهد) موضوعی است که صحت و سقم آن و کیفیات آن در آینده مشخص خواهد شد.
واقعه قتل پرستو استاد از دو منظر قابل بررسی است:
۱- بینا فردی= دکتر نجفی با سابقه درخشان علمی و مدیریتی همواره درگیر فراز و نشیبها و تلاطمات زندگی اداری اجرایی بوده است. گویی در زندگی وی عنصر پرداختن به خود و لذت از زندگی در هزارتوی سیاست و مدیریت رنگ باخته بود. از این رو در یک برهه از زندگی که این نیاز پر رنگ شده و تمایل به یک زندگی بدون استرس در درون وی قوت یافته پرستویی استادانه بر دامن وی می نشیند.
طرف دیگر خانم جوانی است که برخلاف دکتر نجفی نه سابقه علمی برجسته ای و نه کارنامه سیاسی قابل ذکری و نه صبغه خانوادگی قابل اشاره ای ندارد. سلاح وی زیبایی ظاهر، و افراط در اغواگری است. وی توانسته بود با شناسایی دقیق و بو بردن از تمام خلا های روحی و عاطفی دکتر نجفی، چنان بنمایاند که معمار کاخ آرزوها و پایان دهنده به یک عمر خستگی مفرط و استرس کشنده ناشی از چند دهه خدمت در جمهوری اسلامی است. از طرف دیگر استاد از اینکه توانسته بود اینچنین اوج گیرد و ره صد ساله را یک شبه بپیماید راضی بود. تمام ماجرا از پس از گرفتار کردن دکتر نجفی در قلاب آغاز می شود. در اینجا ذکر این نکته لازم است که ما عموما تصور می کنیم که همه انسانها جهان را آنگونه که ما می بینیم میبینند در حالی که این تصور کاملا اشتباه است. در این جامعه افراد مختلف با پیشینه روانی، خانوادگی، شخصیتی، فرهنگی و … مختلف زندگی می کنند که نگاه منحصر به فردی به انسانها، روابط انسانی، موفقیت و یا عشق دارند. برای نمونه آنگونه که یک فرد نرمال به روابط انسانی می نگرد با نحوه ای که یک نارسیسیست ( شخصیت خود شیفته) و یا سایکو پت ( روان پلید) به روابط انسانی می نگرد کاملا متفاوت است. از مهمترین ویژگی های این دو تیپ شخصیتی این است که اینها افرادی را که در زندگی به موفقیتهای بزرگ رسیده اند و یا دارای ویژگی های شخصیتی برجسته ای هستند و یا در موقعیت ها و مناصب عالی مشغول به کار هستند را شناسایی کرده و به طور کاملا نامحسوسی خود را به قربانی نزدیک می نمایند. سپس استادانه تمام ویژگی های مثبت و مطلوب قربانی را تقلید می کنند به نحوی که قربانی می پندارد نیمه گمشده خود را پس از سالها یافته است چرا که دقیقا همان حرف ها و رفتار هایی را دریافت می کند که مطلوب اوست حال آنکه این خصایص کاملا سطحی بوده و در افراد نارسیسیست و سایکوپت به عنوان سلاحی به کار برده می شود تا قربانی گارد خود را پایین بیاورد. سپس قربانی را در قلاب خود گرفتار می کنند. از آنجا که در این افراد حس همدلی وجود ندارد و به معنای واقعی کلمه عاری از وجدان و حس گناه و پشیمانی می باشند از این رو در این افراد احتمال بروز رفتارهایی که توسط نرم جامعه صورت نمی گیرد بیشتر است. مهمترین رفتارها “صحنه چینی” و ” بازی های روانی” است. صحنه چینی بدین معناست که ذهنیت افراد درگیر را به نحوی دستکاری می کنند تا نتیجه مورد انتظار خود را به دست آورند. معمولا اگر یک همکار نارسیسیست و یا سایکو پت داشته باشید می توانید درک کنید که چگونه این افراد در همراه کردن و دستکاری در ذهنیت اطرافیان برای رسیدن به اهداف خود استادند. بازی های روانی نیز دومین ویژگی این دسته افراد است. روابط جنسی متعدد به صورت همزمان، رو به رو کردن قربانی با افرادی که فرد سایکوپت با آنها در ارتباط است به نحوی که قربانی دائما از خود می پرسد که آیا ابراز علاقه و عشق طرف مقابلم واقعی است؟ آیا وی در حال خیانت به من است؟ آیا پای کس دیگری در میان است؟ این سوالات و ایجاد یک نوع حس شکاکیت مداوم از جمله بازی هایی است که افراد نارسیسیست و سایکوپت برای پر کردن حس هیجان طلبی خود به کار می برند غافل از اینکه این بازی های روانی فرد را تا مرز جنون پیش می برد. هدف یک چیز است شکنجه روحی و روانی قربانی و نابود کردن ویژگی هایی که زمانی از طریق تعریف و تمجید از این ویژگی ها توانسته بود خود را به قربانی نزدیک کند.
۲- فرا فردی= یکی از شیوه های حذف رقیبان از صحنه رقابت در جوامعی که حداقل های اخلاقی نیز مراعات نمی شود بلکه هدف وسیله را توجیه می کند متوسل شدن به مجموعه روشهایی است که نهایتا به ترور شخصیت و یا خود ویرانگری قربانی می انجامد. چه کسانی از توسل به این روشها نفع می برند بسته به هر کیس خاص می تواند متفاوت باشد. اینکه دکتر نجفی گرفتار یک دام از طریق یک فرد سایکوپت که با نقشه از پیش طراحی شده به دنبال بهره بردن از منافع وعده داده شده بوده و همزمان به دنبال ضربه زدن به همه اعتبار و زندگی وی و نابود کردن حیثیت وی بوده یا خیر ( کما اینکه تهدیدهای استاد این موضوع را نشان می دهد) موضوعی است که صحت و سقم آن و کیفیات آن در آینده مشخص خواهد شد.
به احتمال زیاد این کار دشمن است. شاید کار ترامپت و اسرأییل باشد که توسط عربستان اجرا شده است، دا این شرایط خطیر باید کمی سکوت کرد و بهتر است که با همین نظام سوخت و ساخت تا دشمن دلش بسوزد
یادداشت بجائی است، اما نشانی هم از سانسور و یا بیعرضگی رساه ای و خبری در ایران فعلی است.
هر چه هست سرنوشت اسفناکیست برای یک استاد و ریاضیدان و کاردان، و کارگزاری سرشناس و خوش سابقه، آنهم در شرایطی که مردان قوی و مدیر و متواضع و سیاسی و … کم داریم، یا در میدان کم داریم.
دیدگاهها بستهاند.