زیتون ـ مهسا محمدی: خبر قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی، شهردار سابق و وزیر اسبق در ایران همچنان بر صدر اخبار باقی مانده است. حواشی سیاسی، امنیتی، اجتماعی و حال رسانهای، متن داستان و وقوع یک «قتل» را به حاشیه برده است.
در ایران به طور متوسط روزانه یک قتل خانگی اتفاق میافتد که روالی کمابیش مشابه درباره همه آنان طی میشود. در این مورد خاص اما برخلاف روال معمول، صحبت نه بر سر مقتول و قصاص و موضوعات اینچنینی که حول قاتل، انگیزهها، افراد یا جریانات موثر بر این اتفاق و مواردی از این دست است.
بیشتر بخوانید:
نجفی در دام؛ آلتِ قتاله در دستِ «خبرنگار»
مواردی که علیرغم تاکید رسانهها و منابع رسمی و صحبتهای اولیه نجفی سر و شکل یک قتل سیاسی را به خود گرفت، که البته کدهای گاه و بیگاه خود محمدعلی نحفی نیز در شکلگیری ذهنیت آن بیتاثیر نبود. از جمله تاکیدهای او درباره اینکه استاد با نهادهای امنیتی در ارتباط بوده و گویی آنچه که او از آن به عنوان تلاش میترا استاد برای «نابودی زندگی» خودش نام میبرد، کاری هماهنگ با نهادهای امنیتی بوده است. البته هنوز هم نجفی از اشاره مستقیم به این نهادها ابا دارد.
چه کسانی نجفی را «هل» دادند
در شبکههای اجتماعی جریانهای نزدیک به اصلاحطلبان که به لحاظ سیاسی با نجفی قرابت بیشتری دارند، گروهی هستند که بیش از مقتول و سلب حق حیات وی بر روی نجفی و حسن سلوک او متمرکز شدهاند.
«هل دادن» نجفی برای گرفتن پست شهرداری و پیگیری پروندههای فساد قالیباف، عدم حمایت از او زمانی که بحث استعفای او تحت فشار دادستان و برای رقص چند کودک در برج میلاد مطرح شد و مواردی از این دست، خودانتقادیهای اصلاحطلبان درباره داستان نجفی در شبکههای اجتماعی است.
از سوی دیگر اعتراض به نادیده گرفتن حقوق متهم در دقایق اولیه بعد از بازداشت، مصاحبههای متعدد با وی در صدا و سیما، سیر تند و غیرقانونی حوادث و شفافیت غیرمعمول پیش از طی شدن مراحل قانونی پرونده قتل هم از دیگر موارد مورد اعتراض این دسته از کاربران بود.
اقدامات مثبتی که پیش از این نجفی در سمت وزیر، شهردار و استاد دانشگاه انجام داده بود هم بخش دیگری از توئیتهای این کاربران را تشکیل میدهد.
برونسپاریِ قتل
در این میان اما دو توییت مورد توجه زیادی قرار گرفت. علی شکوریراد دبیر کل حزب اتحاد ملت در توییتر خود نوشت:« سرنوشت #محمدعلی_نجفی وضعیت بیرونزده مجموعه تعارضات ایدئولوژیک، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، مدیریتی و امنیتی کشور و جامعه و غرقابیست که همه در آن گرفتارند.اما عجیب فوران رذالت کسانیست که در این تراژدی اسب وقاحت را نعل کرده و بر نعش شرف خویش میتازند. به چه سرنوشتی برای خود دلخوشند!؟»
شکوری راد از معدود اصلاحطلبانی بود که داستان را فقط به اشتباه و سقوط فردی خوشسابقه فرونکاهید و به درستی به تعارضات متعدد نهفته در این تراژدی اشاره کرد. او در بخش دوم توئیتاش اما به نظر میرسد که پاسخ توئیت روز گذشته غلامحسین کرباسچی را داده است. توئیتی که به شکل سربسته به نظر میرسید اصلاحطلبان طیف حزب اتحاد ملت را در شهردار شدن نجفی و سایر عواقب آن مقصر میدانست.
https://twitter.com/AbdolrezaDavari/status/1133533584382398464
توییت مهم دیگر روز اما متعلق به مشاور مطبوعاتی محمود احمدینژاد بود. عبدالرضا داوری در حساب توییتر خود نوشته است: «دکتر #نجفی فردی با مکنت و نفوذ است و میتوانست با مبلغی محدود، حذف فیزیکی #میترا_استاد را برونسپاری کرده، ردپایی هم از خود باقی نگذارد؛ اما اینکه دکتر #نجفی شخصا سلاح به دست میگیرد و راسا به همسرش شلیک میکند، نشانه ای از فشار محیط پیرامون و بحران روحی شهردار اسبق تهران است.»
این توئیت از جهت کلید واژه به کار گرفته شده در آن، «برونسپاری» جالب توجه است. این دولتمردِ چند سال پیش ایران، جوری از برونسپاری، به معنی «اجیر کردن فردی برای قتل» سخن میگوید که گویی شیوهای معمول و طبیعی برای رفع «مشکل» بوده و هست.
شرایط لازم برای «برونسپاری» از نگاه داوری «مکنت و نفوذ» است که نجفی حائز آن بوده و فقط شدت فشار مانع از آن شده که او بتواند به خوبی مدیریت کرده و از امکانات موجود بهره بگیرد.
برونسپاریِ مد نظر داوری اما در جمهوری اسلامی بیسابقه نیست.
به نظر میرسد داستان مرگ زهرانویدپور که همین شش ماه پیش اتفاق افتاد و منابع رسمی بر «ظاهرا» خودکشی بودن آن پای میفشردند، یک «برون سپاری» موفقیتآمیز بود. نام این زن از پیش از مرگش با نام یک نماینده مجلس،«سلمان خدادادی»، پیوند خورده بود.
اکبر اعلمی، نماینده پیشین تبریز در مجلس همان زمان در کانال تلگرامی خود نوشته بود که «در طول چهار سال گذشته، زهرا نویدپور با انتشار چندین فایل صوتی و تصویری مدعی بود که توسط یکی از راهیافتگان به مجلس شورای اسلامی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است.»
نویدپور در ویدئوهای مذکور گفته بود از سوی خدادای و اطرافیانش تهدید به مرگ شده است.
حال به نظر میرسد که تلاش داوری برای توضیح شرایط دشوار نجفی پرده از سنتی نامیمون و نه چندان دور از انتظار در میان سیاستمداران در مواجهه با «مشکلات» شان برمیدارد.
«زنکشی» اصل است
رویه دیگر این قتل که متمرکز بر مقتول بوده و بیش از هر کس دیگر از سوی فعالان حقوق زنان و فمنیستها به آن پرداخته شد، نگاه به مسئله خشونت خانگی و یدر این مورد مشخص «زنکشی» بود.
فعالان حوزه زنان، تمرکز برشخصیت نجفی و اولویت دادن به رویههای سیاسی و امنیتی این قتل در اکثر تحلیلها و خبرها و حتی شکل بیان اظهارات نجفی و ادبیات وی در اعترافهایش را عادیسازی خشونت علیه زنان، خشونتهای خانگی و قتلهای ناموسی میدانند.
نازلی کاموری، فعال حقوق زنان بر جنبه جنسیتی این قتل تاکید دارد و آن را «زنکشی» معادل کلمه femicide در زبان انگلیسی میداند، که در آن مردان، زنان درجه اول خانواده خود را به قتل میرسانند او در توییتر خود نوشته است:« سالانه بالای پنجاه هزار زن توسط شوهر/دوست پسر/پدر/برادرهایشان در جهان کشته میشند و تازه آمارها خیلی جاها گزارش نمیشه و این آمار رسمی سازمان ملل است و بعد شما میگید جنسیتی نیست؟ معلومه که جنسیتی است. قتل زن توسط خویشاوند مردش موضوع جنسیتی است.»
https://twitter.com/Faranak_amidi/status/1133723084811362304
این فعالان تاکید دارند که در مقابل اصل مسئله یعنی قتل این زن به دست همسرش، سایر احتمالها و تفسیرها، از جمله اینکه خانم استاد به اصطلاح «پرستو» بوده است، (پرستوها اصطلاحا به زنانی گفته میشود که به صورت هدفدار از سوی سیستمهای امنیتی به کارگرفته میشوند تا به سوژههای سیاسی ذینفوذ نزدیک شوند و از آنان اطلاعات جمعآوری کنند) نجفی را تحت فشار گذاشته بود و میخواست ابروی او را ببرد و مواردی از این دست، اهمیت خاصی ندارند. اینها حاشیههایی هستند که هر چند ممکن است درست باشند اما نمیتوانند جای این اصل را بگیرند که مردی در حمام خانهاش همسرش را کشت.
یک قتل و چندین خطا
در همان ساعات اولیه وقوع قتل بود که روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت، مصاحبه ای را با پسر نوجوان ۱۳ ساله مقتول منتشر کرد. مصاحبهای که با عکس این نوجوان و شرح خشونتهای جاری در روابط مادرش و نجفی بود. در ساعات اولیه که هنوز نجفی به وقوع قتل اعتراف نکرده بود و همه چیز در ابهام بود، این گفتگو ظن قاتل بودن او را افزایش داد و مانند همه خبرهای مربوط به این فاجعه در کسری از ثانیه همهی خبرگزاریهای رسمی و فضای مجازی را پر کرد. در حالی که این کار در مغایرت آشکار با اصول اولیه روزنامهنگاری درباره حفظ حریم خصوصی کودک، جلوگیری از آسیب به چهره اجتماعی او و خودداری از هرکاری که به روند طبیعی رشد او لطمه میزند، است.
به این رفتار غیرحرفهای میتوان فشار روانی ناشی از این گفتگو به کودکی که تنها چند ساعت از مرگ مادرش گذشته را هم افزود. فشاری غیرضروری که نه از سوی مقامهای قضایی و برای تکمیل پرونده و یا به اصطلاح برای «خیرعمومی» که از سوی رسانهها و در ولعی کنترل نشده برای کسب «خبر» بود. روزنامه ایران بعد از یکی دو ساعت بدون ارائه هیچ توضیحی خبر را از خروجی سایت و کانال تلگرام خود برداشت، در حالی که عکس این کودک در حال دست به دست شدن در شبکههای اجتماعی بود.
تیتر روزنامههای سازندگی و وطن امروز هم مورد توجه و اعتراضهای گاه بسیار شدید کاربران شبکهها و فعالان رسانهای قرار گرفت. روزنامه سازندگی، ارگان رسمی حزب کارگزاران است، حزبی که نجفی از موسسان و تا سال گذشته از اعضای اصلی و شورای مرکزی آن بود.
با تقدیر و تشکر از تلاشهای روزنامه #وطن_امروز ، کفتار بلورین جشنواره لجن پراکنی با فاصله زیاد تعلق میگیرد به روزنامه #سازندگی pic.twitter.com/1olrVp1PSi
— mehdi mahmoudian (@MahmoudianMe) May 28, 2019
تخلفات رسانهای این پرونده اما محدود به خطای روزنامهها نبود. صدا و سیمای جمهوری اسلامی در اقدامی عجیب، در وضعیتی که هنوز نجفی نه اسم مجرم ، که عنوان متهم را یدک میکشد، در گزارشهای متعددی نام کامل و چهره او را به نمایش گذاشته و گزارش لحظه به لحظه داده است.
پیش از طی روند قضایی و بازجویی متهم، یا در بهترین وضعیت موازی با آن، که عملا در برابر دوربین انجام شد، صدا و سیما دست به نمایش «شفافیت» زد و در آخر هم آلت جرم را هم به دست خبرنگار داد تا به این ترتیب هیچ کدام از اجزای داستان سر جای خود نباشد. توجیه شناخته شده بودن متهم، چهره و نام او هم چیزی از بار تخلفی که هنوز هم در حال رخ دادن است نمیکاهد، کمااینکه در مقیاس بزرگی مانند مخاطبان تلویزیون این اساسا گزاره درستی هم نیست.
شاید بتوان گفته شکوریراد که این قتل را «وضعیت بیرونزده مجموعه تعارضات ایدئولوژیک، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، مدیریتی و امنیتی کشور و جامعه» نامید، را توصیفی دقیق از این تراژدی دانست. وضعیتی که عناصر دخیل در آن به شکل سمبلیکی آن را از صدها قتل خانگی که هر سال در ایران اتفاق میافتد متمایز میکند. شلیک این ۵ گلوله علاوه بر قتل یک انسان به شکل گریزناپذیری فساد، بیاخلاقی و ناکارآمدی یک سیستم را رو کرد و منشا بخشی از بهت و ناباوری همگانی که از پی آن آمد شد.
6 پاسخ
در سیستم های جاسوسی ومافیایی وقتی فردی وارد میشود ویا وارد کرده میشود دیگر صاحب عمر و زندگی خود نیست و هر لحظه میتواند بکشد ویا کشته شود، حال این میتواند زن باشد یامرد، نجفی هنگامیکع دریافت گذشته وحال و آینده اش در حال دود شدن است میبایست بین سه یکی را انتخاب میکرد.۱- ادامه میداد و به مهره ای پوچ وخمیری در دستگاه اطلاعات تبدیل میشد یا۲- خود کشی میکرد ولی پروندهای برای مخالفینش بهارث میگذاشت که هر روز مورد مذمت و تهمت قرار گیرد و انتخابش این سومین بود۳- که با چند گلوله وقتل استاد به این سری سیاه زندگی وتحقیر پایان بدهد و زندان و یا احتمالا اعدام را بجان بخرد وتسلیم باند مافیایی نشود و اگرچه فردی کشته شد و فردی قاتل شد ولی سیستم امنیتی مافیایی رژیم هم مات و شوکه شد ، بنظر بنده استاد و نجفی هردو قربانی دغل کاری نظام ولایی و اطلاعاتش شدند.
گزارش جالب و خواندنی بود، اما بیشتر مروری بر حرف های دیگران و یک تحلیل روی آن.
ظاهرا یک قتل ساده نیست. بیهوده این همه اهمیت نیافته، و یک علتش هم تو در توئی سیاست و نیز، پنهان کاری در فرهنگ ایرانی، ناشی از حیا، رودربایستی، ساواک و اطلاعات، رعایت آبرو، باند بازی، افشاگری طرف مقابل، خودی و غیر خودی، مردان شهوت ران، زنان بزک کرده، بحران های شخصیتی و هویتی، و … می باشد. و در عین حال یک جامعه ی زنده و واقعی، نه خیالی و ایده آلی و اتوپیایی.
تجربه و تنبه، برای اصلاح بینش و خودسازی، بجای دیگر پردازی، و پناه بردن به خدا، در این عصر فتنه ها، شاید نکته ی مهم ماجرا برای هر کدام ما باشد.
باعتقاد من وقیحانه ترین برخوردها را اصلاح طلبها کردند. محسن آرمین که نجفی را که بخاطر رسوا نشدن انحراف اخلاقیش مرتکب قتل شده را فردی با اخلاق معرفی میکند. یا سحام نیوز که برای نجات دوست صمیمی خود ابتکار به خرج داده و به دروغ مدعی شد که نجفی در نامه یی نوشته چون همسرش رابطه با مردی غریبه داشته بنابراین مهدورالدم بوده و باید بقتل میرسیده. دروغی که هیچکس حتی نجفی آنرا پی نگرفت. اما مهم دیدگاه ارتجاعی آقایون است که زن را تا این حد بی ارزش میدانند که از دیدشان میتوان آنان را به تشخیص آقایون مهدورالدم و مرگش را واجب دانست . مردم ما گیر تنها هیولاهایی مثل جنتی و علم الهدی نیافتاده اند افعی های اینطرفی هم کمی از آنها ندارند.
خداوند شر همه دشمنان ایران و ایرانی را از سر مردم ایران کم کند. خارجی یا داخلی. اصلاح طلب یا اصولگرا
البته برای جان دادن هرکسی هر انسانی ناراحت میشود ودر این شکی نیست،
لیکن، خانم میترا استاد از روز شروع همکاری با آن ارگان ویا نهاد وحتی با آن فرد امنیتی مرده بحساب می آمد زیرا اگر این اتفاق هم نمی افتاد او باز هم بدست آن ارگان،نهاد و…کشته میشد که اسرارها پنهان بماند!
آقای نجفی حتما” متوجه ملاقات همسر دوم اش با فرد یا افرادی بوده واین یعنی روابط با نا محرم!
گرچه از اصلاحطلبان خوشم نمی آید لیکن شخصیت آقای دکتر نجفی را دوست داشته ودارم واکنون دلم برایش می سوزد که خود قربانی شده…
برایش دعا میکنم،.
ممکن است بد حجابی دختران انقلاب باعث حواس پرتی ایشان و در نتجه قتل شده باشد. یک وقت اسید پاشی مد بود ولی حالا زن کشی مد است، اما در این شرایط خطیر که دشمن پشت دشمن نظام مقدس اسلام را تهدید میکند تنها راه ” ستایش قاتل” و ” نکوهش مقتول ” است.
صد ها نفر را واسه نظام مقدس کشته ،یک نفر را هم برای خودش
دیدگاهها بستهاند.