زیتون ـ مهسا محمدی: «گیسوی یار» بارها و بارها از سوی شاعران زبردست ایرانی به «کمند» تشبیه شده ، اما در عالم حکمرانی و رقابتهای کثیف برای حذف رقیب، این تشبیه شکل واقعی به خود گرفته و سیاستمداران متعددی به این کمند گرفتار آمدهاند.
پروندهسازی، طراحی و اجرای سناریوهایی برای اعمال فشار مستقیم یا غیرمستقیم و در نهایت بازداشت و به زندان کشاندن افراد از تاکتیکهای نهادهای موازی در رسیدن به اهدافشان است. سناریوهایی که اغلب در قوه قضاییه هم خریدار دارد و بر مبنای آن حکم صادر میشود.
اما،چنانچه از شواهد برمیآید، اطلاعات سپاه در مواردی که نتوانند به روش نیروهای «خودسر» دهه ۶۰ و ۷۰ با حذف فیزیکی «مورد» را از سر راه بردارد، به روشهای نرمتر و هوشمندانهتری متوسل میشوند. حذف فیزیکی افراد، برای این نهاد موازی اطلاعاتی، که حالا تا حدی سر و شکل قانونی به خود گرفته، به مراتب سختتر از قبل شده و دست آنان لااقل به اندازه اسلافشان باز نیست. بجز در موارد معدودی مانند حذف نیروهای فعال بهایی در شهرستانها در قالب قتلهایی مشکوک و غیرقابل پیگیری. مانند قتل عطاالله رضوانی در بندرعباس در پاییز ۹۲.
حذف فیزیکی افراد، برای این نهاد موازی اطلاعاتی، که حالا تا حدی سر و شکل قانونی به خود گرفته، به مراتب سختتر از قبل شده و دست آنان لااقل به اندازه اسلافشان باز نیست.
حال «کار اطلاعاتی» در این نهادها تا جای ممکن با جمعآوری اطلاعات از زندگی شخصی افراد صورت میگیرد و در صورتی که مورد دندانگیری دراین حوزه یافت نشود از روشهای جایگزین استفاده میکنند و یا به اصطلاح به سراغ «جیب » و «زیپ» این افراد یا نزدیکانشان رفته و تلههایی در این مسیر مینهند.
نمونه روشن آن یکی از پروژههای دستگاه امنیتی است که این روزها به پروژه «پرستو»ها (استفاده از جذابیتهای جنسی زنان و مردان برای اهداف امنیتی) معروف شده است. این تاکتیک بیشتر در مورد افراد شاخص سیاسی از جناح رقیب ( در اینجا اصلاحطلبان و کارگزاران) یا کسانی که از یک جایگاه دولتی یا حاکمیتی در کار این نهادها اختلال ایجاد کنند به کار گرفته میشود. نتیجه این سناریوها اتهاماتی مانند فساد اخلاقی و اقتصادی است که در صورت اصرار فرد مذکور بر سرکشی و ایجاد دردسر حتما دامنش را خواهد گرفت.
در مواردی مانند پرونده فعالان محیط زیستی یا فعالان مدنی، زنان و کارگران که افراد و جایگاه شخصی آنان اهمیت خاصی برای این نهادها ندارد، سناریوها به صورت جمعی نوشته شده و سعی در زدن و خنثی کردن جمعهای شکل گرفته یا فعالیت در حال انجام دارند. از دل این نوع سناریوها اتهاماتی مانند جاسوسی، اختلال در نظم کشور و ارتباط با دولتهای بیگانه درمیآید. استفاده از کلیدواژههایی مانند «نفوذ» که رهبر جمهوری اسلامی در اختیار این نهادها میگذارد هم کار را برای آنان را به مراتب آسانتر میکند.
در مواردی مانند پرونده فعالان محیط زیستی زنان و کارگران که افراد و جایگاه شخصی آنان اهمیت خاصی برای این نهادها ندارد، سناریوها به صورت جمعی نوشته شده و سعی در زدن و خنثی کردن جمعهای شکل گرفته یا فعالیت در حال انجام دارند.
در کنار این روشها از متدهای تکمیلی، مانند خبرسازی و انتشار اخبار جعلی حول افراد یا جریانها، اعمال فشار از طریق رسانهها و شکلدهی به جریانها و هشتگهایی در فضاهای مجازی، هم استفاده میشود. جریانهایی که در پلتفرمهای به لحاظ سیاسی موثر، مانند توئیتر، از طریق کاربران فعال هماهنگ شده، شکل گرفته و موضوع موردنظر را «داغ» کرده و تبدیل به موضوعی «حیثیتی برای نظام» میکنند و به این ترتیب زمینه را برای ورود هر چه «سریعتر و قدرتمندتر» دستگاه قضا فراهم میکنند. در واقع میتوان گفت که این «کار رسانهای» در طی سالهای اخیر در تکمیل اجرای سناریوهای نوشته شده در اطلاعات سپاه نقش بسزایی داشته است.
« پروتکلهای نانوشتهی سیستمهای امنیتی»
آنچه وجود این سناریوها را از حرف و حدیث و شایعه فراتر برده و آنان را تا حدی مستند و قابل باور میکند اظهارنظرهای گاه و بیگاهِ اهداف بالقوه این سناریوهاست. چه کسانی که رهیدند و چه آنان که به دام افتادند.
آخرین اظهارنظر مقامات رسمی حکومتی که به صورت غیرمستقیم بر وجود چنین تلاشهایی صحه میگذارد تاکید بیژن زنگنه، وزیر نفت در مصاحبه اخیرش است. زنگنه در این گفتگو درباره خودش گفته «زبان گویا، جیب بسته و کمربند محکم» دارد و « با حقوق کارمندی» زندگی کرده است. این اظهارات وزیر نفت اشاره غیرمستقیم به دامهای جنسی و اقتصادی بر سر راهش دارد.
زنگنه درباره خودش گفته است « زبان گویا، جیب بسته و کمربند محکم» دارد به نظر میرسد این گفته وزیر نفت اشاره غیرمستقیم به دامهای جنسی و اقتصادی بر سر راهش دارد.
اظهارنظر مسئولان سطوح مختلف کشور درباره «پرستو»ها اما محدود به این مورد نیست. اساسا بعد از اعتراف شهردار سابق تهران، محمدعلی نجفی به قتل همسر دومش، میترا استاد و ادعای وی مبنی بر اینکه استاد با نهادهای امنیتی در ارتباط بوده و قصد «ویران کردن زندگی» او را داشت، گفتگوها حول این روش اطلاعاتی بالا گرفت.
بعد از انتشار این گفتههای نجفی، وزارت اطلاعات به عنوان نهاد رسمی اطلاعاتی کشور اعلام کرد که با استاد ارتباطی نداشته است و اطلاعات سپاه، نهاد موازی اطلاعاتی هم در این باره سکوت معناداری کرد.
اظهارات سایر سیاستمردان ایران از نمایندگان مجلس گرفته تا اعضای کابینه دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی، حکایت از مسبوق به سابقه بودن داستانی دارد که مورد قتل میترا استاد آن را مجددا به سطح آورد.
در بحبوحه اخبار قتل، محمد سرافزار رئیس پیشین سازمان صداوسیما که تنها چند هفته پیش با افشاگریهای مشاورش، شهرزاد میرقلی خان، درباره دخالت اطلاعات سپاه در صدا و سیما و حمله به حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه، در صدر اخبار بود هم در توییتی نوشت با ان ادعا که یک «پرستونما» به سراغ او آمده بود ولی «سر آنها به سنگ خورد». این توئیت البته خطاب به غلامعلی حدادعادل نوشته شده و در آن از حسین طائب هم انتقاد کرده است.
علی مطهری نماینده مجلس ایران هم در اینستاگرام خود در این باره نوشت: «از اخبار رسیده و خصوصا سخنان خود آقای نجفی معلوم شد که افرادی در کشور پرستوهایی دارند که گاهی برگرد سیاسیونی که منتقد یا مخالف به شمار میروند به پرواز درمیآورند و آنگاه فیلم و عکس تهیه میکنند برای بستن دهان او و حذف وی از صحنه سیاست، غافل از این که اگر این روشها در دنیا مرسوم و رایج است و مجاز شمرده میشود، برای یک مسلمان مجاز نیست بلکه حرام است.»
در این اظهارنظر مطهری که در آن نه بر خودِ به اصطلاح پرستوها بلکه بر افرادی که آنان را به پرواز درمیآورند، تاکید شده انتقادی ضمنی به «مسلمانانی» میشود که از این روش برای اعمال فشار بر رقیبان خود استفاده میکنند. شیوه اظهار عقیده این نماینده مجلس از شناخت ضمنی وی نسبت به پرستوپرانهایی که از مسلمان بودن آنان نیز مطمئن است خبر میدهد.
مطهری نه بر خودِ به اصطلاح پرستوها بلکه بر افرادی که آنان را به پرواز درمیآورند تاکید کرده و انتقاد ضمنیاش را متوجه «مسلمانانی» کرده که از این روش برای اعمال فشار بر رقیبان خود استفاده میکنند.
نماینده دیگر مجلس مصطفی کواکبیان اما ترجیح میدهد به گفته خود «آشیانه»ها را سرزنش کند و در توئیتی در اینباره نوشته :« همه سیاستمداران باید مراقب رفتار خویش باشند واگر گفته شود مخالفان شهردار اسبق تهران (بخاطر افشاگری علیه قالیباف) از تله اخلاقی استفاده کرده اند. هرچند چنین ادعایی را در کمیسیون امنیت ملی مجلس پیگیری میکنم اما اگر آشیانه ای وجود نداشته باشد به کار گیری هر پرستویی بی فایده خواهد بود.»
البته این نماینده هم اشاره مستقیمتری به کسانی که ممکن است این تله امنیتی را گذاشته باشند میکند و مشخصا از باقر قالیباف، شهردار تهران پیش از نجفی نام میبرد.
از مهاجرانی تا نجفی
در ایران در لیست کمابیش بلندبالایی که از افراد گرفتار در تله امنیتیِ «پرستو» منتشر میشود، بیش از هر کسی نام سیاستمداران اصلاحطلب به چشم میخورد و افشاگران هم رسانههای اصولگرا و نزدیک به اطلاعات سپاه هستند.
عبدالله ناصری، مشاور محمد خاتمی رئیس جمهوری اسبق ایران اما در گفتوگو با انصافنیوز استفاده از «پرستو»ها را «پروتکلهای نانوشتهی سیستمهای امنیتی دنیا میداند» و تاکید دارد که این دست اتفاقات در میان اصولگرایان نیز وجود داشته است «ولی چون رسانهها و فضای عمدهی رسانهای کشور در دست جریان رقیب اصلاحات است، به نظر طبیعی است که این اتفاقات زمانیکه در حوزهی اصلاح طلبی رخ میدهد، عیان و آشکار شود. من به شخصه موارد مشابه این اتفاقات را در بین اصولگرایان هم سراغ دارم، ولی هیچ وقت مطرح نشده و رسانهها و دستگاههای امنیتی هم اصراری نداشتند، برای آنکه آن فرد وابسته به جناح خودشان بود و علاقهای به علنی کردن مسالهی این فرد نداشتند.»
عبدالله ناصری، مشاور محمد خاتمی رئیس جمهوری اسبق ایران استفاده از «پرستو»ها را « پروتکلهای نانوشتهی سیستمهای امنیتی دنیا» میداند.
عطالله مهاجرانی و علی جنتی، دو وزیر ارشاد اصلاحطلب که در پست دولتی خود دردسرهای زیادی با نهادهای موازی داشتند نامهای شاخص این لیستاند. در زمان وزارت مهاجرانی هنوز نهاد موازی اطلاعاتی در ظرف رسمی خود ریخته نشده بود و با عنوان نیروهای خودسر یا گروه فشار شناخته میشدند. درباره مهاجرانی به نظر میرسد که تله در نهایت کار کرد و او مجبور به استعفا و در نهایت ترک ایران شد.
درباره علی جنتی هرچند هیچگاه اخبار روشن و تاییدشدهای منتشر نشد، اما به نظر میرسد که این وزیر اصلاحطلب هم با استفاده از چند روش ترکیبی، از تله جنسی گرفته تا ایجاد موجهای رسانه ای و تشکیک در حوزه روابط خصوصی خود به حاشیه رانده شد. در کنار این روشها البته کارهایی مانند حمله به کنسرتهای مجوزدار وزارت ارشاد از سوی نیروهای مرتبط با نهادهای موازی در شهرهای مختلف و افزایش نارضایتی از عملکرد این وزارتخانه هم وجود داشت.
در اثنای همین فشارها بود که نهادهای موازی و رسانههای مرتبط با آنان این اهرم را کارا یافته و تلاش کردند از آن برای حذف بقیه اعضای دردسرساز کابینه حسن روحانی نیز بهره ببرند.
مجموعه بازداشتهایی در سال ۹۴ انجام شد و رسانههای اصولگرا مدعی شدند که زنان بازداشتی به ارتباط با وزرای کابینه حسن روحانی اعتراف کرده اند.
مجموعه بازداشتهایی در سال ۹۴ انجام شد و رسانههای اصولگرا مدعی شدند که زنان بازداشتی به ارتباط با وزرای کابینه اعتراف کرده اند. در بحبوحه همان دستگیریها بود که حسین الله کرم، رییس شورای هماهنگی حزب الله در اینستاگرام خود با تاکید بر کلمه «نفوذ» نوشت که «یک جاسوس به ارتباط غیراخلاقی با ۵ وزیر کابینه اعتراف کرده» و از آن به عنوان «سونامی شرمساری» یاد کرد. ادعایی که هیچگاه به اثبات نرسید و از سوی نهاد امنیتی اطلاعات سپاه که این بازداشتیها را در اختیار داشت تایید یا تکذیب نشد.
رسانههای موازی
خبر، گزارش و «مستنداتی» که سایت و روزنامههای نزدیک به اطلاعات سپاه منتشر میکنند، فارغ از درست یا غلط بودن آن، نشاندهنده یکی دیگر از روالهای غیرقانونی موجود در این نهادهاست.
این مستندات گاهی در قالب عکسهایی از برگههای بازجویی متهمان با فیلم اعترافات آنان قبل و بعد از صدور حکم منتشر میشود، در شرایطی که در بسیاری از اوقات وکلای این متهمان هم اجازه دسترسی به بازجوییهای مذکور را ندارند. در گزارشهای «سفارشی» این رسانهها شرح کاملی از «اعترافات» افراد و ارتباطات خصوصی آنان منتشر میشود یا اتهاماتی متوجه کسانی که حتی مورد تعقیب قضایی نیستند، میشود. گاه به شکا تناقض آلودی این گزارشها خود تبدیل به مستنداتی برای محکومیت افراد شده و گاه از آن مستندهایی ساخته میشود که پخش آن در ساعات پربیننده تلویزیون رسمی ایران کارکرد مشروعیت بخشی به این بازداشتها و اتهامزنیها و حذفها دارد. مواردی که اکثر آنان خود تخلف یا حتی جرم بوده و قابلیت تعقیب قضایی دارند.
پخش فیلمهای مربوط به «اعترافات» اسماعیل بخشی و سپیده قلیان از فعالان کارگری یکی از آخرین موارد از این دست است.
فرزندان دولت موازیای که نطفهی آن بعد از به رهبری رسیدن آیتالله خامنهای در بیت رهبری بسته شد، حال در توئیتر و اینستاگرام مشغول پروندهسازی و شیطنت هستند.
هر چند با استناد به اصل خدشه ناپذیر آزادی بیان روش دستیابی خبرنگار به اخبار و اطلاعات و منبع خبرش میتواند مکتوم بماند، اما نگاهی به عملیات هماهنگ این نهادها و رسانههای تاییدکننده و نزدیک به آنان نشان از آن دارد که این رسانهها به صورت سیستماتیک به بخشی از پروسه اجرای سناریوهای اطلاعات سپاه بدل شده اند.
خبرگزاری فارس، خبرگزاری تسنیم، باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه جوان، روزنامه وطن امروز و در صدر آنان روزنامه کیهان و در بسیاری از موارد صدا و سیمای جمهوری اسلامی از جمله رسانههای رسمیای هستند که در کنار هزاران بازوی تشکیلاتی کوچکتر در توئیتر، اینستاگرام و تلگرام خط رسانهای و تبلیغاتیِ سیاستهای اتخاذی در دولت پنهان را پیش میبرند. دولتی که نطفهی آن بعد از به رهبری رسیدن آیتالله خامنهای در بیت رهبری بسته شد و حال فرزندانش در توئیتر مشغول پروندهسازی و شیطنت هستند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…