زیتون- مساله حجاب در نظام جمهوری اسلامی و موضوع اجباری یا اختیاری بودن آن یکی از مباحث جنجال برانگیزی است که در چند سال اخیر از زوایای مختلف در بین متفکران و روشنفکران دینی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی پارادایمی میان فقهای سنتی و وابسته به حاکمیت شکل گرفت. در این پارادایم، آنها حفظ حجاب را به عنوان یکی از ارکان اصلی حکومت اسلامی تعریف کردند. و با گذشت نزدیک به ۳۷ سال همچنان بر این طبل میکوبند. جولان دادن گشتهای ارشاد در خیابانها به عنوان ابزاری برای تحمیل سبک زندگی مورد پسند حکومت گرچه نتیجه دلخواه سیاستگزاران فرهنگی را فراهم نکرده اما باعث نشده که آنها دست از رویه خود بردارند و امسال برای نخستین بار نیروی انتظامی از اعزام ۷ هزار نیروی پلیس نامحسوس به سطح شهرها برای نظارت بر پوشش شهروندان خبر داده است.
عبدالعلی بازرگان، قرآن پژوه در این زمینه به زیتون میگوید:«نظام ولایت فقیه که بعد از انقلاب در ایران حاکم شده، استثنائی است در تاریخ ایران که فقیهان زمام امور را مستقلا به دست گرفته و میخواهند به هر قیمتی شده ظواهر شرعی را به کرسی بنشانند، هرچند حفظ ظاهری کردهاند، اما در باطن نتیجه معکوس گرفتهاند.»
این نویسنده آثار سیاسی و مذهبی معتقد است: «دخالت دولت، که متکی بر قدرت و قوه قهریه است در امر دین که امری اختیاری و قلبی است، با اصل زیربنایی «لااکراه فیالدین»، که نفی کننده هرگونه اکراه و اجباردر دین است، در تضاد و تعارض جدی قرار میگیرد.»
مشروح کامل این گفتگو در ادامه آمده است:
آقای بازرگان، به نظر شما چرا با وجودی که در قران هیچ کیفر دنیوی برای بیحجابی ذکر نشده است این موضوع از نظر فقها این قدر برجسته شده و با آن سختگیرانه برخورد کردهاند؟
قرآن به تربیت انسان و تغییرو تحول نفوس توجه دارد و فقه، آنچنان که خود فقیهان میگویند، «ناظر به ظواهر فرعیه شرعیه است». اولی در صدد اصلاح باطن است، دومی اصلاح ظاهر. برای فقیهان به ولایت رسیده، همین که حجاب بانوان حفظ شود و مشروب فروشی و اماکن فساد بسته شوند، تکلیف به انجام رسیده و کار تمام است و این مهم انجام نمیشود مگر با سختگیری و تنبیه و تعزیر. در اوضاع و احوالی که از آزادی و جمهوری، میدانهایش! ازاستقلال تیمش، از امنیت رویایش و از ارزشهای اسلامی، سقوط ارز و اسم اسلامش مانده است، اگر حجاب هم که خیلی بهچشم میخورد، آزاد گذاشته شود، آنها باید به این سوال مقدر مقلدان هوادار خود پاسخ دهند که پس با زمان شاه چه فرقی کردهایم؟ وگرنه در قرآن، هیچ کیفری دنیایی برای قمار و شراب و بیحجابی وجود ندارد و قبل از آخرین سال رسالت پیامبر، هیچ حکمی در تحریم آنها نازل نشده بود. در آیه ۹۰ سوره مائده هم که حکم دوری ازقمار و شراب صادرشده است، خیال خلافکاران را از هرجهت راحت کرده که اگر هم به این حکم پشت کردید، بدانید تنها وظیفه رسول ما ارشاد آشکار بود، یعنی نترسید، کیفری دنیایی درکار نیست.
نظام ولایت فقیه که بعد از انقلاب در ایران حاکم شده، استثنائی است در تاریخ ایران که فقیهان زمام امور را مستقلا به دست گرفته و میخواهند به هر قیمتی شده ظواهر شرعی را به کرسی بنشانند، هرچند حفظ ظاهری کردهاند، اما در باطن نتیجه معکوس گرفتهاند
در گذر زمان، احکام مربوط به بیحجابی دچار چه تحولاتی شده است؟
همانطور که میدانید، بیحجابی یا بدحجابی، پدیدهای مرتبط با تاثیرات دوران مدرنیته و پس از آشنایی با غرب و تحولات ناشی از آن است. در جوامع سنتی پیشین، مردم، کم و بیش پایبندی های مشترکی داشتند و بدون آنکه زوری در کار باشد، فرهنگ دینی مقبول اکثریت بود و مناسبات را سامان میداد. حتماً میدانید که چادر از پوششهای رسمی ایرانیان در دوران پیش از اسلام است، در تحقیق جامعی که آقای امیرحسین ترکاشوند، مقیم ایران در باره حجاب در عهد رسول انجام داده است، به این نتیجه رسیده که این مساله در زمان خود پیامبر اسلام به مراتب آسانتر و سادهتر از زمان ما بوده است، گویا به همان دلیلی که امروز در جمهوری اسلامی بر مسئله حجاب پافشاری میشود، خلفای اموی و عباسی نیز برای حفظ ظاهر و پوشاندن بیکفایتیهای خود مقرراتی را در باره شراب و قمار و غیره وضع کرده و گزمهها و گشتهای امر به معروف (محتسب) را به جان مردم میانداختند.
در مورد احکام مربوط به حجاب آیا تفاوت بنیادی میان فقهای اهل تسنن و اهل تشیع وجود دارد؟
من تحقیقی درباره این موضوع نکردهام، اما بهنظر نمیرسد تفاوتی بنیادی دراین زمینه وجود داشته باشد، شکل حجاب، صرفنظر از چادر، در میان اهل تسنن، به خصوص آنهایی که مقیم کشورهای غربی هستند، کاملتر و جدیتر از روسریهای تزئینی و تظاهری در ایران است، آنها اگر اهل حجاب باشند، روسریشان قاب عکس، جلوه دهنده آن نیست و از آن به عنوان پرچمی هویتی در برابر فرهنگ غرب و مقابله با دخالت بعضی کشورهای اروپایی در امور شخصی استفاده میکنند. میدانید که اعراب هم مثل یهودیان، دین پایه اصلی هویتشان را تشکیل میدهد و همچون ایرانیان گرفتار دوگانگی مذهب و ملیت نیستند.
آیا حجاب امری است که همواره حاکمیت به مردم تحمیل کرده یا موضوعی است تاریخی یا دینی و واجب؟
البته مسئله حجاب، ربطی به حکومت ندارد، اما دین و دولت، پیش از اسلام و پس از آن ارتباط تنگاتنگی با هم داشتهاند و هر زمان کفه متولیان دین سنگین میشده، بر این گونه تحمیلها هم افزوده میشده است. اما نظام ولایت فقیه که بعد از انقلاب در ایران حاکم شده، استثنائی است در تاریخ ایران که فقیهان زمام امور را مستقلا به دست گرفته و میخواهند به هر قیمتی شده ظواهر شرعی را به کرسی بنشانند، هرچند حفظ ظاهری کردهاند، اما در باطن نتیجه معکوس گرفتهاند و گمان نمیکنم اگر روزی این نظام برچیده شود، درصد پایبندان به حجاب، به پیش از انقلاب هم برسد. مردم ما در نظام استبداد سلطنتی دست خالی بیهیچ پشتوانه مالی و خارجی توانستند انقلابی عظیم را تحت لوای شعارهای اسلامی به پا کنند و نظامی ۲۵۰۰ ساله را با همه حمایتهای خارجیاش سرنگون کنند، اما در این شرایط که درآمد نفت و قدرت اجرائی و قضائی و مقننه در اختیار فقیهان دولتی است، جز با تبلیغ و تدارک دستگاههای دولتی، یکدهم آن جمعیت هم حاضر نیستند به پای خود به میدان بیایند.
شما در میان کشورهای اسلامی مدل کدام یک از کشورها و جوامع اسلامی را در قبال موضوع حجاب میپسندید؟
مدل و میزان حجاب چندان مهم نیست، آنچه مهم است حفظ حریم خانواده از هوسرانی و دزدان ناموس است که امری متغیر و مرتبط با زمان و مکان و فرهنگ جوامع است، هدف این است که اگر دو نفر باهم ازدواج کردند، از آن به بعد، جلب توجه یا توجه به غیر را تمام شده تلقی کنند و به کانون خانواده و رشد و تربیت فرزندان خود بپردازند. غرایز جنسی را خدا، نه برای تنوع طلبی، بلکه انگیزه و جایزه تشکیل خانواده قرار داده است، به همین دلیل قرآن برای حفظ این حریم، در مورد نحوه نگاه، سوره نور آیه ۳۰، تن صدا، سوره احزاب آیه ۳۲، شیوه راه رفتن و تن نما بودن لباس، سوره نورآیه ۳۱هم توصیههایی کرده است. اما از نظر فقیهان، پوشاندن موی سر که بیشتر به چشم میخورد اولویت پیدا کرده است، حال آنکه واژه «حجاب» در قرآن به معنای پرده میان دو اطاق، سوره احزاب آیه ۵۳، یا حائل میان دو مرحله یا دو چیز مختلف آمده است، سوره اعراف آیه ۴۶، سوره فصلت آیه ۵ و… و اصلاً معنای مصطلح امروزی را ندارد. البته قرآن از جِلباب و خُمُر هم، که نوعی پوشش بوده، سخن گفته است، اما میدانیم در آن روزگار و هم امروز درعربستان، زن و مرد به دلیل آفتاب استوایی و گرد و خاک هوا، همواره پوشش و عبایی که همچون کلاه سرها را نیز میپوشاند استفاده میکردند و میکنند.
شما در یک سخنرانی گفته بودید که فلسفه حجاب به گذشته برمیگردد به خطراتی که به واسطه بیحجابی ممکن بوده برای زن به وجود بیاید. اگر مبنا را بر این قرار دهیم آیا وظیفه دولت مدرن این نیست که از شهروندان فارغ از اینکه چه میپوشند و چگونه فکر میکنند به یک اندازه دفاع کند و حافظ جان آنان باشد؟
با نظر شما کاملاٌ موافقم و آن را با اساس اسلام، بلکه با اساس تشیع سیاسیعلوی که درمنشور حکومتی معروف به «عهدنامه مالک اشتر» تبلور یافته است منطبق میبینم، درهیچ یک از چهار وظیفهای که امام علی (ع) برای حکومت اسلامی در آن عهدنامه تعیین کردهاند، تبلیغ و توسعه اسلام وجود ندارد. اصلاً دخالت دولت، که متکی بر قدرت و قوه قهریه است در امر دین که امری اختیاری و قلبی است، با اصل زیربنایی «لااکراه فیالدین»، که نفی کننده هرگونه اکراه و اجباردر دین است، در تضاد و تعارض جدی قرار میگیرد و تظاهر و تصنعی پدید میآورد که همه شاهد آن هستیم. جالب اینکه امام علی (ع) در پاسخ به متعصبان تنگ نظر خوارج که به گمانشان قاطعیت به خرج دادن مقام ولایت، بیتوجه به رای و نظرمردم، نشانه پیروی از حکم خدا به شمار میرفت در خطبه ۴ نهج البلاغه فرمود: «مردم ناچارند فرمانروایی داشته باشند، خواه نیکوکار، خواه بدکار تا درسایه حکومت یا قانون او، مومن به کار خود بپردازد و کافر نیز از زندگی خود تمتع برگیرد….. دراینجا نیز وظیفه حکومت را در ۴ بند مشخص کرده است، جمع آوری مالیات، مقابله با دشمنان خارجی، ایجاد امنیت داخلی و بالاخره استقرار عدالت دادگستری خلاصه کرده است.
2 پاسخ
سلام
ابتدای سوره نور میفرماید:
سُورَهٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
بنابراین احکامی که در این سوره می آیند بر مومنین فرض و واجب هستند.
برای درک صحیح رعایت ترتیب و ارتباط آیات باید رعایت شود.
البته برای عمل زنا حکم شلاق صریحا ذکر شده است اما برای عفت نگاه مومنین و مومنات و پوشاندن سر و گریبان برای بانوان و دور کردن کودکان از خلوت زناشویی صریحا مجازات بیان نشده است اما عمل نکردن به آنها را موجب عدم نورانیت خانواده و فروپاشی جامعه بیان میکند.
رعایت نکردن این قبیل وظایف با نفوذ تدریجی شیاطین و کافرین موجب فروپاشی جامعه و عدم استقرار مومنین در زمین است:
لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِیر
(۵۷)
پس از این آیه اجازه دادن ورود به خلوت زناشویی داده میشود.
برای این قبیل اعمال چون کوتاهی و سستی نکردن در اجرای آنها مراقبت درونی و شخصی و ایمان قلبی و داوطلبانه لازم است و یا چون شاهد و بینه ای برای قاضی مهیا نمی شود مجازاتی مانند شلاق تعیین نمی توان کرد…اما اجرای آنها برای استحکام جامعه لازم است.
آیا مثلا اجازه دادن به دیدن صحنه های درونی زناشویی به کودکان موجبات انحراف فکری و عدم سلامت شخصی و اجتماعی نمی شود؟
والسلام
آقای بازرگان طوری راجع به انقلاب و دست خالی بودن مردم در انقلاب صحبت می کند که واقعا تعجب می کنم یعنی استحاله ای که در انقلاب پس از انقلاب صورت گرفت و شاید دولت موقت هم در ان بی تاثیر نبوده را لاپوشانی می کنند
دیدگاهها بستهاند.