زیتون- آرش بهمنی: شبکههای اجتماعی و فضای مجازی فارسی زبان روز شنبه تحت تاثیر یک خبر بود: به قتل رسیدن (و احتمالا تجاوز به) یک دختر شش ساله افغان به نام «ستایش قریشی» در منطقه خیرآباد ورامین. قاتل پسر ۱۷ سالهای بود که در همسایگی این خانواده زندگی میکرد. خبری که گرچه در فضای مجازی بازتاب گستردهای داشت، کمتر در رسانههای رسمی انعکاس پیدا کرد.
به نظر میرسد این خبر نخستین بار از سوی سایت احیانیوز منتشر شد. این وبسایت نوشت که گرچه هنوز گزارش پزشکی قانونی منتشر نشده، اما «اطلاعاتی مبنی بر تجاوز به عنف در این جنایت هولناک بسیار محتمل و قابل پیشبینی» است. شیرآقا قریشی، پدر کودک مقتول، در همین زمینه به بیبیسی فارسی گفت که در انتظار «گزارش پزشکی قانونی است که تاکنون به دستش نرسیده است». ستایش قریشی روز یکشنبه هفته گذشته مفقود و فرد متهم به قتل او – که به گفته شیرآقا قریشی، به قتل اعتراف کرده – یک روز بعد بازداشت شد. گفته میشود متهم به قتل برای از بین برد جسد، با دوست خود تماس میگیرد و همین مساله در نهایت موجب بازداشت او میشود.
با این حال روایت رسانهها از ماجرای بازداشت متفاوت است. احیانیوز به نقل از شیرآقا قریشی نوشت که متهم به قتل مساله را با دوست خود در میان میگذارد، اما «دوست وی پیشنهاد میکند تا مسئله را با پدر خود در میان بگذارد». به گفته قریشی «هدف پدر قاتل این بوده تا جسد را به بیرون از خانه منتقل کند و در جایی رها کند اما موفق به این کار نمیشوند». وبسایت فرارو در یادداشتی که به تحلیل این ماجرا میپرداخت، روایتی دیگر ارائه کرد: پس از آنکه متهم به قتل مساله را با پدر خود در میان میگذارد «پدر هم با یکی از معتمدین محل و نهایتا بدون کمترین تردیدی به پلیس خبر میدهند. پلیس هم هنگام مراجعه به خانه، هم باقیمانده جسد را پیدا میکند و هم قاتل را دستگیر». وبسایت تسنیم – نزدیک به سپاه پاسداران – در گزارش خود اشاره کرده است که «دوست ایرانی قاتل وقتی متوجه ماجرا میشود به پدرش خبر میدهد و پدر سریعا امام جمعه شهر را خبر میکند» و پس از چند ساعت و با «ابتکار عمل قابل تحسین نیروی انتظامی» متهم به قتل بازداشت شد.
موضوع قتل ستایش قریشی در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای داشت. در فیسبوک چند صفحه با عنوان «من ستایش هستم» ایجاد شده که به پوشش اخبار مختلف پیرامون این موضوع میپردازند.
تحریک عواطف یا تسخیر عواطف
خبر قتل ستایش قریشی در رسانههای رسمی ایران با فاصله نسبت به شبکههای اجتماعی و با تفصیل کمتر منتشر شد؛ با وجود آنکه برخی مقامهای محلی و مقامهای دولتی افغانستان در ایران، به دیدار خانواده قریشی رفتند. خبرگزاری فارس نوشت که «امام جمعه خیرآباد، فرماندار ورامین، رئیس کلانتری و رئیس اطلاعات ورامین» در مراسم ترحیم حضور داشتند. این خبرگزاری در گزارش دیگری با عنوان «مقامات ایران و افغانستانی با خانواده ستایش قریشی ابراز همدردی کردند» نوشت که «بسیاری از مقامات افغانستانی» و از جمله «احمد نصیر نور، سفیر افغانستان در ایران و رایزن فرهنگی این سفارت» با حضور در منزل خانواده قریشی، با آنها همدردی کردند.
فارس همچنین یادداشتی از محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده افغان، با عنوان «مهاجرین افغانستانی عواطف را تحریک نکنند، تسخیر کنند» منتشر کرد. مطلبی در انتقاد از «تحریک عواطف جامعه میزبان و مهاجر» که نویسنده آن اعتقاد دارد «تسخیر عواطف با شرکت جدی، باشکوه، آرام و مثبت در مراسم و مطرح کردن ابعاد مظلومیت ماجرا رخ میدهد، بدون این که قضیه افغانستانی و ایرانی را پررنگ کنی».
تسنیم نیز در گزارش خود از این قتل، چنین نوشت: «ایرانی های محل جمع میشوند و پلاکارد تسلیت میزنند و افغانستانیها داغدار را دلداری میدهند که سرنوشت این ملت آنچنان به هم گره خورده است که انگار دختر خودشان را از دست دادهاند. فضای ایرانیها و افغانستانی مملو از ابراز انزجار از این جنایت میشود و این بار نوبت ایرانیهاست که افغانستانیها را دلگرمی بدهند».
عدم انعکاس پررنگ این حادثه در رسانههای رسمی، واکنشهایی را باعث شد. از جمله احمد بهزاد، نماینده هرات در پارلمان افغانستان، در صفحه فیس بوک خود با اشاره به همین مساله نوشت: «آنچه در این میان آزاردهنده است رویه متفاوت و آپارتایدگونه رسانهها و سیاستهای حاکم بر جامعه میزبان است. اگر قضیه به گونه معکوس رخ میداد؛ یعنی جانی هویت قربانی را میداشت، آیا پیامدهای چنین جنایتی همین سکوت و بیپروایی بود؟» به نظر میرسد اشاره بهزاد به نحوه پوشش اخبار قتل ایرانیها توسط افغانها در رسانههای ایرانی است. مسالهای که گاهی با انتقاد فعالان حقوقبشر ایرانی مواجه شده و آن را موجب افزایش نگاههای نژادپرستانه توصیف کرده بودند.
ستایش در شبکههای اجتماعی
موضوع قتل ستایش قریشی در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای داشت. در فیسبوک چند صفحه با عنوان «من ستایش هستم» ایجاد شده که به پوشش اخبار مختلف پیرامون این موضوع میپردازند. کاربران فیسبوک نیز با هشتگ #من_ستایش_هستم به اظهارنظر در اینباره میپردازند. در توییتر نیز همین هشتگ و همچنین هشتگ #ستایش مربوط به اظهارنظرهای کاربران در همین زمینه است.
بحثها در شبکههای اجتماعی پیرامون این موضوع با حرارت ادامه دارد. برخی خواستار اعدام قاتل هستند و چاره کار را در اعدام او و چنین افرادی میبینند. شاید درخواست پدر ستایش قریشی برای «قصاص» متهم نیز در این مساله موثر باشد. برخی دیگر با اشاره به سرنوشت محمد بیجه چنین مجازاتی را صرفا پاک کردن صورت مساله و نه راه درمان توصیف کردند. برخی از کاربران از اشارههای مکرر به «افغان بودن مقتول» و «ایرانی بودن قاتل» انتقاد کردند. به اعتقاد آنها این تقسیمبندی میتواند موجب بروز تنش میان مردم دو کشور شود.
از بحثهای دیگر در شبکههای اجتماعی، موضوع «کودک» بودن یا نبودن متهم به قتل است. برخی کاربران با اشاره به سن متهم به قتل، به این نکته اشاره کردند او از نظر قانونی «کودک» محسوب میشود و به همین دلیل نباید با قوانین عادی محاکمه و برایش حکم صادر شود. عدهای دیگر اما چنین استدلالی را اشتباه دانسته و معقتدند که فرد ۱۷ ساله «کودک» محسوب نمیشود.
با این حال، تمام داستان این نیست. اظهارنظرهای تند نیز در میان هر دو طرف ماجرا وجود دارد. عدهای به این اتفاق و همچنین سابقه برخوردهای اینچنینی با مهاجران یا پناهجویان افغان ساکن ایران و محرومیتهای آنان – نظیر محرومیت برخی فرزندان آنها از تحصیل – اشاره میکنند و سوی دیگر ماجرا نیز به اتفاقهایی میپردازد که افغانها متهم اصلی آن در پروندهها بودهاند.
بودند کاربرانی در شبکههای اجتماعی که از زاویههای دیگری به این موضوع پرداختند. از جمله نیما نریمان، دستیار پژوهشی علوماعصاب (نوروساینس) در انستیتو روانپزشکی – دانشگاه کینگز کالج لندن، در صفحه توییتر خود نوشت: «یک بچه معمولی دست به همچین جنایتی نمیزنه و مختصات (روانی) وقوع چنین جنایاتی همه جای دنیا اساسا مشابه است».
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…