زیتون ـ نیلوفر سعیدی: چندی است که مدیران بیبیسی فارسی تصمیم گرفتند یک ساعت در هفته برای کودکان و خردسالان فارسیزبان برنامه تولید کنند، برنامهای با نام «قد و نیم قد» برای کودکان راه انداخته اند تا در روزهای پنجشنبه آنها را پای برنامه خود بنشانند. این کار واکنشهایی را در میان مسئولان جمهوری اسلامی بالاخص صدا و سیماییها در پی داشت.
محمد سرشار مدیر شبکه کودک صدا و سیمای جمهوری اسلامی در این باره اظهار نگرانی کرده و گفته است که: « نگرانی ما از ورود سازمان بیبیسی به حوزه کودک بودجه ای است که دارد.» او تاکید کرد: «بودجه بیبیسی از وزارت خارجه انگلیس اداره میشود و ترسی از هزینه ندارد و میتواند هر برنامهای را که میخواهد به تولید برساند. نکته دوم آرشیو بزرگی از برنامههای کودک در دسترس آنهاست که با دوبله میتوانند پخششان کنند.»
سرشار در موضعگیری خود و سازمان متبوعاش در مورد پخش برنامه کودک از بیبیسی فارسی بیش از هر چیزی بر بخش مالی ماجرا پای میفشارد و تاکید میکند:« در این مسیر بدون حمایت مالی نمیتوان با قوت جلو رفت. نیاز است که اعتبارات بیشتری تخصیص یابد. ۲۵ درصد جمعیت کشور ما را خردسالان تشکیل میدهند و دست کم یک چهارم بودجهها باید به این بخش اختصاص یابد. »
از سوی دیگر محمد حسینی از اصولگرایانی که در دولت احمدی نژاد سکان وزارت ارشاد اسلامی را در دست داشت به سراغ ادبیات کلاسیک سیاستمداران جمهوری اسلامی در مقابل بیبیسی رفته و این کار را « جنگ نرم روباه پیر علیه کودکان» خواند و گفت:« تلویزیون ملکه انگلیس به زودی بخش کودک و نوجوان را شروع میکند تا با سرگرمیهای جذاب، سبک زندگی غربی مثل نحوه همزیستی با حیوانات خانگی و.. را رواج دهد. بیبیسی فارسی بعد از یک دهه اثرگذاری، حالا سراغ کودکان رفته تا بر روح و روانشان اثر بگذارد.».
همچنین روزنامه صبح نو، نزدیک به اصولگرایان هم در اینباره نوشت:« این شبکه (بیبیسی) بعد از اینکه مخاطب خود را در بزرگسالان پیدا کرده، قصد دارد کودکان را نیز به دایره مخاطبان خود وارد کند و این مسأله را هم رسما اعلام میکند. مشخص است بیبیسی فارسی در پخش این نوع برنامهها بهسمت الگوسازی سبک زندگی غربی تمایل دارد.»
در صدا و سیما چه میگذرد؟
چنانچه از شواهد پیداست برای سالیانی طولانی برنامهسازی در حوزه کودکان در شبکه سراسری صدا و سیما همواره در اختیار افراد معدودی بوده است. افرادی همچون مجید قناد (برنامه قلقلی و فتیلیهها)٬ داریوش فرضیایی(عمو پورنگ)٬ ملیکا زارعی (خاله شاهدونه)٬ سارا روستاپور (خاله سارا)٬ همواره رانتهایی را در اختیار داشتهاند و طور همزمان تهیهکنندگی گویندگی و نویسندگی این برنامهها با خودشان بود.
البته در این سالها برنامهها موفق و محبوبی مانند کلاهقرمزی هم ساخته شد که از برنامههایی محسوب میشد که تاثیر معنیداری بر افزایش مخاطبان صدا و سیما داشت، اما این برنامه هم در طی روزهای اخیر و بر اثر اختلافات سازندگان آن با مدیران صدا و سیما به کار خود پایان داد.
بر اساس آمارهای رسمی مرتبط با سرشماری ملی ایران در سال ۱۳۹۵ از کل جمعیت ایران ۷ میلیون نفر بین ۰ تا ۴ سال٬ نزدیک به ۷ میلیون نفر بین ۵ تا ۹ سال و نزدیک به ۵ و نیم میلیون نفر هم بین ۱۰ تا ۱۴ سال سن داشتهاند.حالا که ۳ سال از این سرشماری گذشته٬ اگر حدودا کل تعداد افراد زیر ۱۴ سال را ۲۰ میلیون نفر در نظر بگیریم٬ می توان چنین نتیجه گرفت که برنامهسازان تلویزیون در حوزهی کودک و نوجوان جمعیت گستردهای برای جذب مخاطب دارند.
سرشار، مدیر شبکه کودک در ایران، در حالی از اقدام بیبیسی فارسی برای پخش برنامه ویژه کودک ابراز نگرانی کرده که به نظر میرسد آمارهای ارائه شده از جانب خود وی جای نگرانی چندانی برای صدا و سیما باقی نمیگذارد، او گفته است: « ۸۴ درصد از خردسالان و ۸۲ درصد از کودکان بیننده کانالهای ما هستند. بیشترین میزان بیننده تلویزیون را شبکه کودک شکل میدهد و گروههای محدودی بیننده شبکههای ماهوارهای هستند که البته دلایل مشخصی هم دارد.»
البته این مقام مسئول توضیح نداده که چگونه به رقم ۸۴ درصد برای خردسالان و ۸۲ درصد برای کودکان رسیده است، اما به فرض صحت این آمار فقط ۱۶ درصد خانوادههای باقیمانده و احتمالا کودکانشان از ماهواره استفاده میکنند و مخاطبان بالفعل بیبیسی و برنامههای کودکش آنان خواهند بود که در برابر بزرگی آمار صدا و سیما چندان به چشم نمیآید.
ایران و ماهواره
در دو دههی اخیر٬ تماشای برنامههای تلویزیونی ماهوارهای به یکی از مهمترین بخشهای زندگی روزمرهی خانوادههای ایرانی تبدیل شده است. در دو سوی این معادله٬ دو وضعیت متفاوت وجود دارد؛ یک طرف٬ صدا و سیما روز به روز حاکمیتیتر شده و با تزریق مدیران و برنامهسازان موسوم به حزباللهی٬ با بودجه عمومی برای دایرهی محدودی از مخاطبین برنامهسازی میکند. رقیب داخلیای نداشته و یکهتاز میدانِ ایران است. این انحصار به نوعی باعث ضعفاش هم شده و چون رقیبی در کار نیست، کارهایی بیکیفیت و کارشناسی نشده به روی آنتن میفرستد که توان رقابتی آن را در برابر رقبای خارجی پایین میآورد.
در سوی دیگر اما٬ شبکههای متعدد ماهوارهای فارسی زبان قرار دارند که در غیاب کنترل و سانسوری که در داخل وجود دارد و به دلیل رقابت دایم با یکدیگر مدام توانمندتر و باتجربهتر میشوند.
در این شرایط عجیب نیست اگر مردم علاقه ای به تماشای برنامههای مختلف صدا و سیما نشان ندهند و به سراغ کسانی بروند که نگه داشتن مخاطبان پای تلویزیون برایشان مهم است.
اصرار بر رویکرد حاکمیتی و ایدئولوژیک صدا و سیما٬ در حوزه کودکان، اگر شدیدتر از برنامههای بزرگسالان نباشد، کمتر از آن نیست. اخیرا برنامههایی از شبکه پویا، شبکه مخصوص کودکان، پخش میشود که به معرفی اعضای شورای نگهبان و خبرگان رهبری برای کودکان میپردازد. این کار ، که به سوژه طنز کاربران شبکههای اجتماعی بدل شده است، نمیتواند چیزی غیر از ارائه ناشیانه خطوط فکری غالب بر این سیستم بدون نیازسنجی و مطالعه در حوزه کودک باشد.
سیر تحولات برنامه کودک در ایران
در دههی ۶۰ برنامهی کودک در گروه کودک و نوجوان تلویزیون حاکمیتی ایران٬ ساختار سادهای داشت در حد استفاده از یک گوینده٬ یک انیمیشن خارجی دوبله شده و پخش نقاشیهای که کودکان برای تلویزیون میفرستادند. بعدها آیتمهای دیگری همچون سرود٬ مسابقات تلویزیونی ساده و پخش فیلمهای سینمایی خارجی مناسب سن کودکان نیز در دستور کار قرار گرفت. از آنجایی که در آن دوره٬ رقبایی همچون شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و اینترنتی٬ انیمشینهای جذاب و مدرن کمپانیهای جهانی در شبکههای خانگی و مواردی از این دست وجود نداشت٬ خردسالان٬ کودکان و نوجوانان٬ به تماشای همان برنامهها اکتفا میکردند.
حال اما مروری بر برنامههای ویژهی کودک در شبکههای سراسری و شبکههای استانی ایران٬ نشان میدهد که یک کلیشه واحد برای همهی آنها حکمفرماست. یک زن غالبا با عنوان خاله یا یک مرد با عنوان عمو٬ غالبا گوینده و مجری هستند. خردسالان را در یک استودیو جمع کردهاند و با تقلید صدای کودکانه٬ با آنها صحبت میکنند. مجریان تلاش می کنند با اتخاذ راهبرد سنتی و قدیمی «بزرگسال نصیحتگر» در خلال حرفهایشان در طیفهای گوناگونی از موضوعات تربیتی٬ دینی٬ درسی٬ ورزشی کودکان را نصیحت کنند. در حوزهی تولید هم هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و همچنان انیمیشنهای مشهور خارجی٬ دوبله و پخش میشوند.
با این تفاسیر به نظر میرسد برخلاف چیزی که مقام مسئول صدا و سیما گفته٬ برگ برندهی بیبیسی فارسی در پخش برنامه کودک برای کودکان فارسی زبان٬ صرفا بودجه و استفاده از آرشیو نیست بلکه محتوای کارشناسی شده (فارغ از هدف) آن است که ممکن است کودک را از پای شبکه پویا بلند کرده و مقابل بیبیسی بنشاند .
4 پاسخ
واقعا حیرت از چشم بندی خدا !! دوستان خوش نیت و خیال به همزمانی آغاز برنامه کودک بی بی سی و معرفی دایناسورهای شورای نگهبان در برنامه کودک تلویزیون ” میلی ” دقت کنند ! فراری دادن از یکی و جلب توسط دیگری .بازهم شک دارید کار کار کیست ؟ا
حالا شما هی برای بی بی سی دست بزنین و خوشحالی کنین!
؟ پس دارین چیکار میکنین؟!
حوصله نکردم تمام مطلب را بخوانم همینکه خواندم از بودجه و جذب مخاطب بزرگسالان و…صحبت شده کل ماجرا به تصویر آمد!
شما مسولین رادیو تلویزیون با این همه بودجه ای که در این سالها داشتید چه گلی برسرما زده اید؟ بودجه ی بیشتر فساد بیشتر…مگرغیر از این است؟
گرانی دراین کشور بیداد میکند وشما چه میزان توانستید در همین یک مورد همراه مردم باشید که مردم بشما اعتماد کرده وبصورت شهروند خبرنگار ترکنش گران خریدکردنشان را برای من و تو نفرستند؟
شما چه تعداد میزگرد جدی با افراد دلسوز درکشور گذاشتید که مردم یک هفته درانتظار دیدن اخبارسیاسی پنجشنبه شب پوریا زراعتی ازمن و تو، صفحه ۲ BBC علیرغم تمام تلاش سرکار خانم قاضی زاده خیلی وقت است که دیگرچنگی بدل نمیزند بنشینند؟ وبطور اخص یک هفته تمام درانتظار برنامه جمعه شب آقای فلاحتی باشند…؟!
مسولین بی سواد وبی خبر از همه جا ی این سازمان عریض وطویل با ندانم کاریشان و فسادشان کاری با رادیو وتلویزیون ملی این مملکت کرده اند که بشقاب ماهواره تقریبا”در همه ی پشت بام های خانه های ایرانیان نصب گردیده و وقتی ماهواره آمد فقط مشاهده اخبار و چند میزگرد سیاسی نیست! دیدن سریالهای ترکی و…هم هست وبقیه ی قضایا…!
بطور یقین اگر گناهی هم باشد بر گردن مسولین بی کفایت سازمان صدا وسیمای ملی است که بخاطر رفتارش به صدا وسیمای «میلی» مشهور گردیده است!!!!!
واما، این آقایان درحال حاضربیهوده نگران اند، چون خود بی بی سی که اخیرا” رفتارش کم و بیش کپی برابر صداوسیمای شماست و به آیت الله بی بی سی معروف شده فعلا” چندان بیننده ای ندارد ولی در بزنگاهش ممکن است خیلی کارها بکند همانطور که در سال ۵۷ با کمتر از ۲ساعت برنامه رادیوائی خیلی کارکرد داشت!
راه حل اسلامی و انقلابی این است که بگویم خانه و تلویزین حریم خصوصی نیست. پس مامورین گشت ارشاد، بسیج، رانندگان اسنیپ، اتش به اختیار عمل کرده و وارد منازل افراد شده و کل اهالی را دستگیر کرده، و به عنوان زندانی امنیتی حبس کنیم،
دیدگاهها بستهاند.