هنوز شش ماه به انتخابات مانده که چراغ اول را باز هم سیدمحمد خاتمی روشن کرده است. رهبر کاریزماتیک جریان اصلاحات، چندی پیش معترف شده بود که «من اگر تکرار هم کنم دیگر مردم رای نمیدهند»؛ دوباره گویی تغییر موضع داده و گفته است: «انتخابات را نباید تحریم کرد» و «قهر کردن با صندوق رای، انحلال مردم است».
آقای خاتمی، به مانند اکثر اصلاحطلبانی که چنتهشان از یک منطق قابل طرح، یک کارنامه قابل دفاع و یک استراتژی قابل بحث خالی است، بار دیگر به نام و آبروی «ایران» متوسل شده و فرمودهاند: «مردمِ ناراضی باید فداکاری و از خودگذشتگی کنند و به خاطر ایران پای صندوقها بیایند تا جلوی خطر اصلی گرفته شود»؛ ما اما تفسیر متفاوتی از «خطر اصلی» داریم.
به باور ما، «ایران»، یک مفهوم مجرد و انتزاعی نیست که فقط حاکمان مصداقاش را تعیین کنند. ما «ایران» را در رضایت و امنیت و رفاه و شادی تکتک شهرونداناش متجلی میدانیم و در یک کلام باور داریم هیچ «ایران» واحد و منسجمی وجود ندارد، مگر آنکه ۸۰ میلیون ایرانی، احساس آزادی کامل و مشارکت مستقیم و بدون محدودیت در تعیین سرنوشت آن کنند. یک دشمن خارجی هرگز نمیتواند چنین تصویری از ایران را تهدید کند، اما شیوه علیل سیاستورزیهای داخلی چرا!
ایران مورد نظر ما، جدا از تمامی تحرکات جناح اقتدارگرا و سرکوبگر، با بسیاری از تصمیمات غیرقابل بخشش اصلاحطلبان مورد تعرض قرار گرفته و زخمی شده است. در همان ماجرای کوی دانشگاه سال ۷۸، اگر نبود سکوت و اهمال رییس وقت دولت، دلیلی نداشت که بعد از ۲۰ سال هنوز کسانی که دانشجویان را به خاک و خون کشیدند اینگونه مدعی و طلبکار باقی بمانند و اتفاقا مهر تایید و تشکر جناب خاتمی در پای نامه به سردار نظری را سند ادعاهایشان قرار دهند.
در ماجرای رد صلاحیت فلهای مجلس هفتم، حتی تمامی جناحهای اصلاحطلب و نمایندگان مجلس وقت و تمامی استانداران کشور از رییس جمهور خواستند تا تن به برگزاری انتخابات فرمایشی ندهد، اما آن زمان آقای خاتمی نگفت نابودی انتخابات یعنی انحلال مردم! بلکه با ترسخوردگی سند بیاعتباری مجلس و انتخابات را چنان امضا کرد که دیگر پس از آن هرگز وجاهت به خانه ملت باز نگشت.
در ماجرای فرودگاه امام، دولت در برابر اقدام اشغال نظامی فرودگاه و حرکت شبهکودتایی نهاد نظامی سکوت کامل کرد تا چراغ سبزی نشان بدهد به بلعیدن و مصادره تمامی اقتصاد این کشور به دست چکمهپوشان. مجری انتخابات ۸۴ مگر همین دولت اصلاحات نبود؟ اگر حداقل به شکل ظاهری و تشریفاتی دولت اصلاحات وعده رسیدگی به شکایت کروبی و هاشمی را داده بود، آیا شاهد وقوع حوادثی چون انتخابات ۸۸ بودیم؟
ما خدمت جناب خاتمی یادآوری میکنیم که اگر امروز بخش عمدهای از مردم به تمامی جناحهای سیاسی بدبین شدهاند، تمام گناه را نمیتوان به گردن جناح مقابل انداخت. کلیدواژههایی چون «ژن خوب»، «سهم از سفره انقلاب» و «حقوقهای نجومی» را نمایندگانی در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت کردند که مشروعیتشان را از شخص شما کسب کرده بودند.
در نهایت اینکه خطر اصلی از نظر ما، خطر وقوع یک جنگ نیست، بلکه بقای حاکمانی است که به صورت مداوم «ایران ما» را در معرض جنگ و تحریم و تهدید قرار میدهند. سیاستهای این حاکمان با ترورهای فرامرزی، ماجراجوییهای هستهای، موشکبازیهای یواشکی، جنگهای نیابتی و رؤیاهای استراتژیک خطر جنگ را افزایش میدهد و اتفاقا با حمایت و توجیهگری همان کسانی همراه میشود که در موعد انتخابات نامشان در فهرستهای مورد تکرار آقای خاتمی قرار میگیرد. چگونه ما به کسانی رأی بدهیم که با تشویق یا سکوت در مقابل این سیاستها امنیت ما را به خطر میاندازند؟
با کمال احترامی که همچنان برای جناب خاتمی قائل هستیم، باید بگوییم: هنوز طنین فریاد «من هم سپاهی هستم» وابستگان به جناح متبوع شما در گوش ما انعکاس دارد. در چنین شرایطی، بزرگترین خطری که از نظر ما ایران و ایرانیان را تهدید میکند، تداوم همین اندیشه تقلیلگرا و دوگانهسازیهای کاذب و دروغینی است که با فرارسیدن هر انتخاباتی ایجاد میکنید. پس ما نیز از شما دعوت میکنیم، برای نجات ایران و ایرانیان، یک بار هم شما «فداکاری» به خرج بدهید و با صدای رسا اعتراف کنید که این سرکوبگران چکمهپوش ملت ما را به گروگان گرفتهاند. شما نیز به مانند توده مردم فریاد بزنید «دشمن ما همینجاست»، و آنگاه خواهید دید که یک ملت متحد چطور به پا خواهد خواست و بار دیگر به دعوت شما لبیک خواهد گفت.
پینوشت:
عنوان این یادداشت را از کتابی با همین نام نوشته استاد «حسن قاضیمرادی» برداشتهام.
منبع: کانال «مجمع دیوانگان»
5 پاسخ
بسیار زیباست
آقای محمد خاتمی یک آخوند است . دغدغه آخوندی دارد . نگران حیثیت آخوند جماعت است . حتی درد دین ندارد ( آنچنان که مطمح نظر حافظ بود ) . نگران ایران و مردم ایران نیست ، اما نگران آخر و عاقبت آخوند جماعت هست . آنقدرها هوش و حواس دارد که ببیند ایران چهار نعل بسوی ویرانی میتازد ( به رهبری دوستان و اقوام و هملباسان ایشان ) ، اما چشمایش را می بندد و هوش و حواسش را تعطیل میکند و میگوید : مردم باید فداکاری کنند…. . روزگار ایشان و همگنانش را ار خواب بیدار خواهد کرد . متآسفم برای ایشان . تاریخ راقم اعمال ما خواهد بود و نه آنچه ما می پنداریم .
ای کاش اصلاحات رهبری به غیر از محمد خاتمی داشت،
علت تمام شکست ها و نا امیدی ها از این لیدر بی عمل و منفعل نشات گرفته،حقیقتا به هیچ اخوندی نباید اعتماد کرد ،
تو خدا نگاه کنید این ترسو چه به روزگار اصلاحات اورده ،اصلاحاتی که قرار بود تمام معضلات و ناکامیهای کشور را اصلاح کند الان فقط به نق زدن های بچه گانه روی اورده ،مهمترین دست اوردشان غلبه بر کوچک زاده ها و رسایی هاست ،میر حسین موسوی حیف شد حیف ….
با عرض سلام. شما تمام موارد انحرافات و بیشرمی و دو رویی ایشان را نام برده اید ولی در آخر سر می فرمأیید که ” با کمال احترامی که همچنان برای جناب خاتمی قائل هستیم، ”
خوب ما چرا باید برای هم چه کسی احترام قأئل باشیم
برای افرادی مثل من که اخوند جماعت را خوب شناخته عمل خاتمی دور از انتظار نبود. در روزهای اول انقلاب اخوندی در تلویزیون در مورد دخالت اخوند جماعت در اداره مملکت صحبت میکرد. او در اشاره به آستین گشاد عالیش کرد و گفت اخوند اگر مشتش پر از سکه باشد یکی از سکه ها را هم به زمین نمیریزد چون همه سکه ها از طریق این آستین گشاد به جیب گشاد ترش خواهند ریخت. خاتمی هم اخوندی است مثل بقیه
دیدگاهها بستهاند.