راویان جدید یک قصه‌ی قدیمی

ملیحه محمدی

اگر با فاصله و از منظر کلی به محیط سیاسی نگاه کنیم و به بلندترین صداهایی که شنیده می‌شود گوش بسپاریم، نتیجه می گیریم که خوب! خبر خیلی مهمی نیست، در ایران باز انتخاباتی در راه است!
در مورد خارج از کشور حتا می توان گفت اوضاع دقیقا مانند همیشه ست. چرا که اینجا دهه هاست که انتخابات فصل ِ تکرار یک قصه قدیمی است : شرکت یا تحریم!

اپوزیسیون در این سوی مرز، در کثرت ِ نزدیک به تمام خود، به دو بخش تقسیم شده است:
یکم نیروهایی که در عین پذیرفتن انتخابات به عنوان یک اصل مهم دموکراسی، در برخورد با هر انتخاباتی به سبب نارسائی سیستم انتخاباتی کشور و مداخلات حکومتی که همواره افزون می شود بر آن نارسایی ها، خود را ناچار از درنگ بر نقش و ارزش انتخابات می بیند. ناچار از محاسبه ی تبعات انتخاب میان بد و بدتر! و سپس مقایسه ی آن تبعات با پی آمدهای عدم شرکت یا تحریم. پس از آن است که یا به پروسه شرکت پیوسته یا اعلام تحریم کرده است؛ و بوده است مواردی که با اعلام « عدم شرکت» بدون ذکر تحریم، مسئله را به وجدانهای فردی و گروهی سپرده است تا مردم در درون مرزها، مختار باشند در گزیدن آنچه در لحظه ی موجود صلاح می بینند.

بخش دوم از اپوزیسیون موجود در خارج از کشور، جریانی است که از دیرباز و بعضاً از فردای پیروزی انقلاب مشی سیاسی براندازی حکومت را پی گرفته است. حال یا با هدف بازسازی نظام گذشته، یا با الگوهای ویژه و کمتر معنا شده ای چون حکومت مجاهدین خلق، و یا آماج های شناخته شده ی طبقاتی که بسترش ایده های چپ و سوسیالیستی ست.
این نیروها قبل از هر تحلیلی از شرایط مشخص، انتخابات ها را ازهمان زمان که به تاریخ وقوعش نزدیک شده ایم تحریم کرده اند و فقط پس از تحریم بر اساس تز سرنگونی، به تحلیل هایی هم از شرایط موجود در ایران و جهان دست یازیده اند که البته و همیشه، تحریم را بیش از گذشته ضروری می کرده ست. من پس از دوم خرداد نام آنها را تحریم گران حرفه ای نهاده ام.

قصه قدیمی اما اینک راویان تازه ای یافته است! راویانی از میدان اصلی مبارزه! راویان خسته و معصومی که بخش اعظم بدنه‌ی اجتماعی اصلاح طلبان، یا بهتر بگویم «اصلاح طلبی» بوده اند و بسیاری هنوز هستند. رهروانی که حتا در محاصره ی تلاش های پیشا انتخاباتی حضرات، برای مخدوش کردن همان نیم‌چه آزادی انتخابات، به خشم بحق خود تسلیم نشده، اصل مشهور و وسوسه انگیز «هیچ یا همه» را کنار زده و اغلب به حداقل ها رأی داده اند. آنها می دانستند که در این گام ِ محدود قادر به دگرگونی نیستند اما اندکی اثر گذاری را ترجیح داده اند به برکنار ماندن، در خانه ها نشستن، هیچ اثری نداشتن و میدان را بر مستبدان گشوده تر کردن. این شیوه حضور و این تلاش برای از راه باز نماندن از نگاه من هرگز نادرست یا حتا بیهوده نبوده است.

امروز اما، آنچه از بیرون و درون بر این مردم باریدن گرفته ست، دره ای از گمان میان آنان و واقعیت ایجاد کرده است؛ و راست اینکه واقعیت آنچنان زیر ابرهای خاکستری گرفتار آمده که تشخیصش از هر فاصله ای دشوار شده است!

قابل فهم است که آنها دچار خشم اند و گرفتار ناامیدی که مادر خشم است. خشمگین هستند از دست حکومتی که در پرداختن به اساسی ترین مطالبات آنها یا بی اعتناست و یا اگر هم خواسته در هزار اما و اگر وامانده… و مضحکه آنکه با همین یال و کوپال به جد پرداخته است به خصوصی ترین جنبه های زندگی خلق، حتا اگر شده از راه گماشتن مردم بر مردم و ایجاد تقابل میان آنان. و همه این شادکامی ها زیر تازیانه ی تحریم های غیرانسانی، خشونت بار و فراقانونی خدایان دانش و فرهنگ و مدعیان بی رقیب حقوق بشر و کرامت انسان.

از شرح مظلمه کم کنم؛ کاری که خودم رسم آن را در میان اپوزیسیون اهل کلام و قلم همواره مزمت کرده بودم. من همچنانی که مزمت کرده و میکنم اهل اپوزیسیونی را که تریبونی را یا قلمی را در اختیار می گیرد، تا شرح مصیبت هایی را بازگویی کند که مردم آنها را زندگی می کنند و ایضاً همان مردم آن مصائب به اطلاع صاحب سخن رسانده اند؛ امروز تحسین می کنم زنان و مردانی را در میهنم که از پشت هر تریبون که بیابند و به اعجاز قلمها، همه توان خود را به میدان می آورند تا نوری بتابانند بر تاریکی های پیرامون ما و از جمله بر معضل انتخاباتی که در راه است. اینها تلاشهای ارزشمندی است در جهت اینکه جامعه را به سوی تصمیم و اجماع صحیحی یاری کنند.

اما حیرتی هم دارم از احکامی که برخی از دوستان به استحکام صادر کرده و تکلیف مردم را در مقابل انتخابات تعیین کرده اند! انتخاباتی که قریب هشت ماه دیگر بر بستر این شرایط متلاطم و ناپایدار انجام خواهد شد! آنهم در این مهلکه ای که دوست و دشمن کم و بیش به یک سان غیر قابل پیش بینی تصویرش می کنند، و افقی از هیچ سویش نمایان نیست. در چنین مهلکه ای که نه رفتار و معجزات ِ حکومت و ولایت قابل پیش بینی است و نه به طریق اولی کردار و کرامات ترامپ؛ یعنی که ما از درون و بیرون بیخبریم. انتخابات هشت ماه دیگر در چنین هنگامه ای که فردایش می تواند بی نشان از امروز باشد، قرار است که برگزار شود و باید بر پایه آگاهی نسبی ما از این دو صحنه پاسخ بگیرد.
دوستان ما احکام قطعی شرکت یا تحریم را چگونه و بر بستر کدام رهیافت‌ها به دست آورده اند؟
آیا به این امر نیز توجه کرده اند که انتخابات به‌ویژه در کشورهایی نظیر کشور ما که طرح مطالبات تبلیغ و ترویج برای آنها اغلب از امکانات و آزادی کافی برخوردار نیست، ناگزیری گشایش فضای سیاسی فرصت و رخصتی است؟

این تجربه ای است که همواره و در هر دوره ی انتخاباتی تکرار شده است. بر بستر این تجربه، نتیجه ی محتوم شرکت در انتخابات لزوماً رأی دادن نیست. حضور ما با ادعاهایی که داریم، حقوقی که بر خود می شناسیم، و مطالباتی که تکرار می کنیم، می تواند نقش برجسته ای از مبارزه ی آگاهانه ی سیاسی و اجتماعی باشد با شرکت و پیگیری اقشار وسیع مردم. تا روزی و لحظه ای که تبلیغ و ترویج امکان دارد می تواند ماند و اگر نمایندگانی که داوطلب پیگیری مطالبات ما هستند، نتوانستد از حدود و ثغور حکومتی عبور کنند می توان انتخابات را با قدرت تحریم کرد. روشن است برای اپوزیسیونی که در داخل زندگی و مبارزه می کند، فقط اعلام عدم شرکت همان قدرت تحریم را در خود دارد و شاید همین کفایت کند چرا که حکومتی که ما می شناسیم از اعلام جرم علیه تحریم کنندگان انتخابات و ساختن هزینه های تازه ای را بر جامعه ابایی ندارد.

باری، گمان می کنم به جای فرستادن تیرهایی که به زهر فحاشی و ناسزا یا حتا طعن و کنایه های انقلابی و تحول خواهانه، به سمت خاتمی که شرکت در انتخابات را پیشنهاد کرده است؛ صحیح تر این است که متین و منطقی بدون ارزیابی احوالات شخصی خاتمی، در نقد اندیشه ی شرکت در انتخابات وارد بحث شد. باز صحیح تر اینکه تبعات و تأثیرات مثبت تحریم را بر نیروهای جامعه مدنی و ارتقای مبارزات آن که خواست همگانی است مستدل کرد.
در غیر اینصورت و صرف مخالفت با شرکت و ستایش هرمانانه از تحریم هیچ نکرده ایم مگر ارضای همان میل شدید و نفهمیدنی اپوزیسیون ایرانی به قهر از میدان های کوچک به امید شرکت در نبردهای بزرگ. و در شرایط پر ابهام ما این یعنی رها شدن در بی برنامگی ها و سپردن مظلومانه خود به ناپیداها.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

5 پاسخ

  1. بخلاف تند رو ها آقای خاتمی یک مومیائی نیست. یک متفکر است که واقیات روز را می سنجد و البته ممکن است مورد پسند بعضی افراد مودب و یا بی ادب و توهین گر نباشد.
    در لحظه ای که ترامپ منتظر فروپاشی و تحمیل است، یعنی وقتی ممکن است خانه با جنگی آتش بگیرد، قصه فرق می کند.
    تقصیر ترامپ است که برجام را پاره کرد و الا تا حالا اقتصاد بهتر شده بود و با آن اقتصاد بهتر صدای مردم بهتر در می آمد. و یک قدم به دوکراسی بومی نزدیک می شدیم.

  2. با سلام و عرض ادب
    ساده بگویم تا همه متوجه بشوند ! با ایماء و اشاره و لفافه؛ گاها اصل مطلب نا مفهوم میشود .
    خیلی ساده است؛ با این قانون اساسی ملت ره بجایی نخواهند برد و همیشه در وادی بد و بدتر گیر خواهند کرد .
    اصلاح طلبان بپذیرند که تحریم انتخابات هم یک نوع مبارزه اصلاح طلبانه است و الان و دقیقا وقت ان رسیده که همگی لز صندوق های رای خدا حافظی کنیم و گول وعده و وعیدها را به هیچ وجه نخوریم .
    جهل سال ازگار گشت و عدم کارایی ولایت فقهی و این قانون اساسی معیوب به ظهور رسیده .
    باید تحریم و تحریم تحریم .
    والسلام

  3. همواره با شنیدن صحبتها و خواندن مطالب خانم محمدی واژه کژاندیشی در ذهنم جرقه ( شاید هم رعد و برق) می زند.
    در یک کلام، انتخابات در ایران به دلیل ساختار سیاسی کشور و سازوکار ناظر بر آن و مهمتر از آن به علت غیاب سایر ارکان مردمسالاری، همیشه و همیشه دستاویز خرید مشروعیت برای اقلیتی تمامیت خواه و شدیداً فاسد بوده، مجال دروغ و دروغگویی و بر باد دهنده مصالح یک ملت است. هیچ دلیلی نمی تواند شرکت در چنین انتخاباتی را توجیه کند.
    این یک اصل است و هیچ نیازی به وقت کشی و انتظار آخر زمانی هم نیست تا به نتایج دیگری برسیم. حتی یک افت بیست درصدی در مشارکت معمول مردم می تواند پیامی بزرگ برای تیم حکام جائر و جاعل باشد. خوشبختانه با سقوط آمال مردم در حد تامین اقلام پایه هرم مازلو، می توان امیدوار بود که در سال جاری برای اولین بار توده های ملت ناخواسته با یک فراخوان تحریم انتخابات همراهی کنند و برای یک بار هم که شده چشم بسته گامی برای احقاق حق بشری خود بر دارند.
    باید یاد آور شد که وظیفه دانایان قوم هدایت مردم به سمت راه درست است، اینکه نتیجه آن چه ی شود یا نشود هرگز دلیل همزبانی و همراهی آنها با اقدامات جاهلانه عوام نمی شود. حال ممکن است این دانایان توان و دانش اثر گذاری بر رفتار جامعه وهم زده را نداشته باشند ولی باز هم دلیل نمی شود حرفی غیر از حق و انصاف بزنند.
    آقای خاتمی هم امروز یک مومیایی سیاسی بیش نیست که اکثراً در انبار است و گاه به معرض نمایش عمومی گذاشته می شود.

  4. از استدلال (صغرا کبری کردن) در متن شما چیزی دست نیافتم مگر انکه رمزی باشد و گوش ما نباشد جای پیغام سروش. در پاراگراف اخر که از میدان کوچک و میدان بزرگ گفتید و خدا وکیلی چون گزیده گویی بود و به لطف تلگرام چندتایی هر روز میخوانم چیزی فهمیدم ( به قیاس به امید خورشید ستاره را از دست ندهید). چشم. شما بزرگتر از من هستید و قصد اساءه ادب ندارم. من در ایرانم والان هم با فیلتر شکن اینجایم. جهت اطلاع شما ما اینجا گرفتار چاه و چاله هستیم که از هم نسلان شما و مسن ترهایتان که اگر مرحوم شده اند خدا رحمتشان کند به ما رسیده. و البته تجربه ای گرانسنگ است و امتحان الهی و به سبک اش کشک خاله سعادت مند شده ایم. اگر چیزی در باره چاله و چاه دارید بگویید سپاس.

  5. آیا کسی میتواند در ۲ ستون کنار هم، سود و زیان شرکت در انتخابات را از دید ایراندوستی درج کند؟

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »