هر سال با فرارسیدن فصل گرما، نزدیکی به ماههای محرم و رمضان، و یا گاهی برای تضعیف دولت، بحث «مقابله با بدحجابی» داغ میشود و از ائمه جمعه گرفته تا مسئولین نیروی انتظامی، قوه قضائیه و صدا و سیما از ضرورت آن سخن میگویند.
در مقابل و در مقام نقد این سخنان، دیگرانی بر وجود مسائل و مشکلاتی دیگر تأکید دارند و معتقدند اگر قرار است مسئلهای طرح و برای حل آن راهکار ارائه شود، حجاب در اولویت نیست و مسائلی از قبیل گرانی و اختلاسهای متعددی که در تمامی ارکان حکومت ریشه دوانده، باید مورد اعتراض قرار گیرند و برای آنها راهکار ارائه گردد.
برخورد انتقادی با روحانیون که از پرداختن به اموری چون حجاب – حداقل به صورت موقت – دست بردارند و به مسائل اجتماعی دیگر بپردازند، باید با دقت و تامل خاصی مطرح شود وگرنه میتواند پیامدهای ناخواستهای داشته باشد که برخلاف نظر منتقدان باشد. به بیانی دیگر، در عمل، هنگام انتقاد از صنف روحانیت که پایگاه و جایگاه ویژهای در میان قشر خاصی از جامعه دارد، آدابی را باید رعایت کرد. از جمله:
– روحانیون برای تحلیل مسائل و اولویتبندی آنها، مبانی نظری و پیشفرضهای خاص خود را دارند. اینکه آنان بر اولویت حجاب و مسائلی از این دست، تأکید داشته و منتقدان بر طرح مشکلات اقتصادی و سیاسی پای میفشارند، این مواضع متفاوت را باید ناشی از تفاوت در مبانی نظری و پیشفرضهایی دانست که هر کدام به آن پایبند هستند. علاوه بر این، اگر روحانیون، تحت تأثیر فشارهای اجتماعی، اولویت را به مسائلی دهند که مورد تأکید منتقدان است، بدان معنا نیست که لزوماً تحلیلهایشان نیز همانی خواهد بود که منتقدان ارائه کردهاند؛ چرا که روحانیون عمدتاً با پیشفرضهایی که دارند به تحلیل امور اقدام میکنند، در این حالت ممکن است مشکل منتقدان بیش از پیش گردد. در واقع، روحانیون نه تنها در اولویتبندی مسائل با منتقدان اختلاف نظر دارند بلکه در پاسخهایی که به آن مسائل میدهند غالبا با منتقدان اختلاف نظر بنیادی دارند و ممکن است به نتایجی برسند که هرگز مورد نظر کسانی نباشد که آنها را وادار به اظهار نظر در مورد مسائل اجتماعی میکنند.
– اصولاً مشکل جامعه این نیست که روحانیون به اموری چون حجاب، موسیقی و … توجه دارند. این نه تنها بد نیست بلکه در مواردی برای جامعهی مذهبی ایران میتواند مفید فایده باشد. مشکل این است که روحانیون با مبانی فقهی که در حوزه فراگرفتهاند به تحلیل مسائل اجتماعی همت میگمارند و پاسخهایشان نیز متناسب با آن مبانی نظری است لذا در بسیاری از موارد تحلیلهایی که ارائه میکنند از تحلیل علمی فاصله بسیار دارد. دیگر اینکه وظیفه ذاتی فقه و روحانیون همانی است که بر آن تأکید میورزند و بهتر است در همان محدوده به اظهار نظر بپردازند. چرا باید انتظار داشت روحانیون از مسائل اقتصادی، جامعهشناختی و سیاسی سخن بگویند در حالیکه عموماً در این زمینهها مطالعهای نداشته و تخصصی کسب نکردهاند.
– به جای آنکه روحانیون از وظایف ذاتی نقش خویش دور شوند و تلاش شود اولویتهای آنها تغییر یابد، بهتر است حق انحصاری اعمال اجبار از دست آنها خارج شود. به عبارت دیگر مشکل این نیست که آنان از رعایت حجاب سخن به میان میآورند بلکه مشکل از آنجا آغاز میشود که نهادهای حکومتی و انتظامی آن سخنان را مبنای برخورد با مردم قرار میدهند.
به عبارتی دیگر، روحانیون مانند تمامی اقشار دیگر جامعه حق دارند مطالبات خود را در عرصه عمومی مطرح و از آنها دفاع کنند به همین دلیل نباید از آنها خواست تا در اموری که برایشان در اولویت نیست سخن بگویند. اگر قرار باشد اعتراضی انجام گیرد، منتقدان باید متوجه این نکته باشد که چرا سخنانشان به وسیله نهادهای امنیتی و انتظامی لازمالاجرا تلقی میشود و چرا برای ترویج ادعاهایشان که عمدتاً صبغه فرهنگی نیز دارند، به قوه قهریه متوسل میشوند. اگر این بخش اصلاح شود، همان بهتر که روحانیون به این امور مشغول گردند و کارهای اقتصادی، سیاسی و … را به اهلش واگذار کنند، در غیر اینصورت هرگونه تلاش و تقاضا برای تغییر اولویت منجر به بسط بیشتر ید روحانیون در جامعه میشود و در نهایت ادعاها و باورهایشان را به جای بهرەگیری از اقناع، به زور به مردم و جامعه تحمیل میکنند.
*نام نویسنده این یادداشت نزد زیتون محفوظ است.
3 پاسخ
برای آداب انتقاد از روحانیت باید به مردم تاسی کرد که در شعار “آخوند برو گمشو” تجلی کرد. شعاری که در تظاهرات سال ۹۶ به کرات شنیده شد. این شعار که در نظر اول شاید از دید روحانیت و طرفدران آنها “بی ادبانه” به نظر میرسد به طور موجز، رسا و بدون ابهام نظر مردم را نه تنها در مورد دخالت روحانیت در امور بلکه فراتر از آن، نظر مردم را در مورد حکومت دینی به نمایش میگذارد. این شعار بر خلاف ظاهرش شعاری صلح جویانه و بدور از خشونت است چه از روحانیت میخواهد که خود (داوطلبانه) بروند. ایکاش که روحانیت این پیام مردم را به گوش جان بشنود، دست از حکومت دینی بردارد و عرصه سیاست را به اهل کار واگذار کند، چه اگر چنین نکند شعار بعدی ” آخوند خوب آخوند مرده است” خواهد بود. شعاری که نه به سود روحانیت است، نه به سود مردم و نه به سود ایران.
تصور من آنست که نویسنده ناشناس پس از آراستن جامعه به آداب مبال، اینک نسخه ای برای آداب تکدی حقوق ابتدایی بشر از آخوند و کنار آمدن با هیولایی بنام روحانیت ( چه اصطلاح من درآوردی و نکبتی برای قشری که کمترین اثر مثبتی در سعادت آدمیان ندارد!) تنظیم و تجویز فرموده.
کاش زیتون اصل مطلب را هم نزد خود محفوظ می داشت و منتشر نمی کرد. این متن اهانت آمیز است.
با سلام. فرمودید که ” روحانیون مانند تمامی اقشار دیگر جامعه حق دارند مطالبات خود را در عرصه عمومی مطرح و از آنها دفاع کنند به همین دلیل نباید از آنها خواست تا در اموری که برایشان در اولویت نیست سخن بگویند. اگر قرار باشد اعتراضی انجام گیرد، منتقدان باید متوجه این نکته باشد که چرا سخنانشان به وسیله نهادهای امنیتی و انتظامی لازمالاجرا تلقی میشود ”
قربانت گردم مثل اینکه فراموش کردید که اینجا جمهوری اسلامی است و حکومت روحانییون اسلام. هر چه بگویند قانون است و امت باید گوساله وار تمکین کنند تا در آن دنیا حجرهای دو نبش در بهشت داشته باشند.
دیدگاهها بستهاند.