زیتون ـ مهسا محمدی:بسیاری از خبرهای مرتبط با ایران بالاخص درباره پروندههای «امنیتی» و سیاسی این روزها از صفر تا صد آن در توئیتر ساخته و پرداخته میشود، افراد را متهم میکنند، به دادگاه میکشانند آزاد یا محکوم میکنند و حتی گاه بلاتکلیف نگاه میدارند.
خبر بازداشت نوشین جعفری خبرنگار اجتماعی و عکاس هنری که موضوع داغ این روزهای توییترِ سیاسیِ فارسی است هم یکی از این اخبار بود.
اولین بار اکانتی با نام «دختر خورشید» که بر مبنای اصطلاحات معمول در توئیتر فارسی ویژگیهای یک «اکانت ناامن» را دارد خبر بازداشت صاحب اکانت دیگری با نام مستعار «یار دبستانی» را داد. او همزمان با فراخواندن عدهای از اکانتهای موسوم به «برانداز» از آنان خواست که محتاط باشند.
https://twitter.com/horshidgirl/status/1159134724633309184
خیلی زود کاربر دیگری به نام «آسید» که از کاربرانِ مصطلحا «ارزشی» است با بازنشر توئیت «دختر خورشید» میان بازداشت «یار دبستانی» و نوشین جعفری ارتباط برقرار کرد و گفت که جعفری نویسنده این اکانت بوده.
این در حالی بود که بعد از بازداشت نوشین جعفری باز هم اکانت یار دبستانی به روز شد.
«آسید» در توئیتهای بعدی خود که توسط همقطارانش بازنشر میشد مدعی شد که «پرونده نوشین.ج، یک موضوع جناحی نیست و ابدا دعوای استادیومی اصلاحطلب و اصولگرا، جایی در این پرونده ندارد.. گمان نمیکنم حتی اصلاحطلبان هم هتاکی به مقدسات را قابل دفاع بدانند.. ضمن اینکه گویا ابعاد پرونده هم محدود در اکانت یاردبستانی نیست!»
تا اینجا، با موج گسترده واکنشی که چه در لیدرهای توییتری براندازها و چه عناصر اصلاحطلب و چه سلبریتیهای سینمایی و چه رسانههای معارض انقلاب ایجاد شد، معلوم شد زحمتی که گمنامان لشکر امام زمان(عج) در دستگیری شاهماهی ضدانقلاب کشیدند، نقطهزن و کوبنده بوده..
و این هنوز آغاز ماجراست!— سید پویان حسینپور (@aseyedp) August 10, 2019
در حالی که مقامات رسمی هنوز هیچ اظهارنظری درباره اصل خبر بازداشت این عکاس هم نکرده بودند پرونده جعفری در توئیتر در حال سنگینتر شدن بود. هر آنچه که «یار دبستانی» در توئیتر خود نوشته بود حالا به صورت بالقوه یکی از اتهامات نوشین جعفری به حساب میآمد. داستان خیلی به سرعت و قارچوار رشد کرد و به درخواست اعدام برای این عکاس رسید.
https://twitter.com/aminkh64641/status/1159432481612980224?s=12
«آسید» بدون آنکه به منبع اطلاعاتی خود درباره متهمی که هنوز حتی با خانوادهاش هم تماس نگرفته اشاره کند از «دوستان انقلابی» خود خواست « به این فشاری که برای سفیدکردن نوشین.ج از نویسندگی وارد میکنند،اصلا توجه نکنید.. وقتی دشمن دچار گنگی و ابهام در مورد شیوه عملیات و میزان دادههای در اختیار شماست، تلاش میکند با این قبیل فشارها، شما را وادار به ارائه اطلاعات بیشتر کند.. اما صبوری، کلید موفقیت است!»
یک روز بعد از این توصیه،کاربری به نام سیدعلی موسوی صورتجلسه بازرسی از منزل جعفری را که توسط کانال آمدنیوز منتشر شده بود بازنشر کرد و نوشت:«با نگاهی به لیست صورت جلسه اقلامی که از #نوشین_جعفری در زمان بازداشت توقیف شده، متوجه دلیل واکنش های گسترده، بلاخص سلبریتی ها میشوید.اسرار زیادی در ۱۸ ترا هارد و مموری های تفکیک شده وجود دارد.» صورتجلسه ای که قانونا باید در پرونده و در دست اطلاعات سپاه به عنوان نهاد بازداشتکننده او باشد.
با فرض عدم دسترسی معنادار این افراد به «اسناد و اخبار» محرمانه در خوشبینانهترین حالت شاید میشد این توئیتها را تلاش و بازیهای رسانهای گروهی از اصولگرایان تندرو برای به انفعال کشاندن بدنه احتمالا فعال اصلاحطلبان در کارزارهای انتخاباتی پیش رو دانست. شیوهای که در پیاده کردن آن به شکل غیرقانونی و گاهی در قالب قانون ید طولائی دارند.
با وجود این، مبدل شدن این اکانتها به منبع خبر بازداشتیهای سپاه و پیش رفتن در مسیری که توسط آنان ریلگذاری شده در قوه قضاییه، آنان را از سطح چند نیروی «انقلابی» و «آتش به اختیار» فراتر میبرد.
به نوعی به نظر میرسد که این اکانتها ادامه بازوی اطلاعات سپاه در میان رسانهها و شبکههای اجتماعی هستند. همانان که بازپرس بر اساس گزارش آنان نظر و «قانون» با استناد به شهادتشان حکم میدهد.
اکانت ناامن چیست؟
با جستجوی هشتگ اکانت ناامن در توئیتر میتوان به یک سری اکانت گزارش شده از سوی کاربران عموما شناخته شده رسید. اکانتهای ناامن معمولا در این ویژگیها مشترکند که در مدت کوتاهی بعد از ساخته شدن تعداد فالوئرهای بالایی به دست میآورند و نمیتوان خط سیر درستی از مسیر جذب این فالوئرها در حساب کاربری آنان یافت.
اکثرا اکانتهایی با عکس دختران جوان و خوش برو رو هستند، سوالات عامهپسند میپرسند، داستانهایی درباره روابط احساسی و عاشقانهشان دارند و عموما خود را ناآشنا و بیعلاقه به امور سیاسی نشان میدهند.
این روند تا زمانی که کمی به چشم کاربران توئیتر فارسی آشنا شوند ادامه دارد و زمانی که اطمینان حاصل کردند که به اندازه کافی دیده خواهند شد بر سر موضوعات خاصی و به شکل هماهنگ شروع به جریانسازی میکنند.
ناامن بودن این اکانتها از آن روست که در قالب شهروندی معمولی وارد شبکههای اجتماعی میشوند به شیوهها غیرمعمول خواننده جذب میکنند و در نهایت خطی امنیتی را پیش میبرند یا در خدمت یک هدف سیاسی خاص و برای تبلیغ یک جریان فعال میشوند. جریانی که با چهره واقعی خود به احتمال زیاد اقبالی در میان عموم مردم ندارد.
مواردی که این اکانتها مشخصا منویات اطلاعات سپاه را در شبکههای اجتماعی پیش بردند در طی سالهای اخیر کم نبوده است. تمرکز بر روی یک توئیت یا یک کاربرمشخص، حمله دستهجمعی و داغ کردن یک هشتگ برای دستگیری و مجازات کسی که آنان او را هتاک یا مخالف نظام تشخیص میدهند و در نهایت ورود نهادهای اطلاعاتی و قضایی برای سر و شکل قانونی دادن به کار. این روند بدان معناست که اساسا جرمانگاری یک عمل لااقل درفضای مجازی بر عهده این گروه از نیروهای «ارزشیِ» اسم و رسمدار و سربازان بینام و نشان آنان نهاده شده است.
امیرحسن میراسماعیلی خبرنگاری که به جرم توهین به مقدسات بابت یک توییت بازداشت شد، حمله به هنرمندان فعال اجتماعی و سیاسی مانند مهناز افشار و ترانه علیدوستی ماموریتهایی از این دست بود.
در مورد اخیر اما به نظر میرسد که داستان از این هم فراتر رفته است. مهدی محمودیان، عضو کمیته اطلاعرسانی جبهه مشارکت و انجمن دفاع از حقوق زندانیان درباره پروندهسازی برای نوشین جعفری در توییتر خود نوشته « در یک طبقه اکانت ناامن میسازند و با آن فحاشی میکنند و در طبقه دیگر عواملشان در فضای رسانهای لجپراکنی میکنند و در طبقه دیگر فردی را به جرم ادمین بودن آن بازداشت میکنند.»
در غیاب فکتهای لازم به نظر میرسد که نظرات محمودیان هم به اندازه اتهامزنیهای «آسید» بر حدس و گمان و نهایتا تحلیل شخصی استوار شده است. تفاوت اما در جایی آشکار میشود که در وضعیت کمابیش مشابهی مواردی مانند پرونده مازیار ابراهیمی، فرد متهم به ترور دانشمندان هستهای را داریم که حتی در مقابل دوربین هم به انجام ترور اعتراف میکند اما در ادامه و با آزادی هر چند دیرهنگامش بیگناهی او و سناریو و ساختگی بودن همه اعترافات مشخص میشود.
چرا نوشین جعفری؟
با نگاهی به روشهای اطلاعات سپاه در سالهای اخیر و در مجموع نیروهای اطلاعاتی در ایران میتوان دریافت که لااقل درصدی از این پروندهها از روی «ضرورت»های احساس شده در این دستگاهها در یک مقطع شکل میگیرند نه متناسب با عمل یا ارتکاب «جرمی» از سوی متهم مورد نظر.
در واقع این طور به نظر میرسد که در دورههای مختلف متناسب با وضعیت کشور سناریوهایی در این دستگاهای اطلاعاتی نوشته میشود و نیاز به افرادی برای پرکردن نقشهایی در این سناریوها دارند. معمولا افرادی که به هر دلیلی از شرایط عمومی گرفته تا وضعیت شغلی و خانوادگی خود افراد کمزحمتتری برای جا افتادن و باورپذیر شدن در این نقشها باشند انتخاب میشوند. در سالهای پیش از این با کمک صدا و سیما و روزنامههای نزدیک به این جریان و این روزها هم به کمک «اکانتهای ناامن» سعی میشود که مجرم بودن این افراد در میان افکار عمومی جا بیافتد.
علاوه بر این ارتباطاتِ فرد هم میتواند یکی از عواملی باشد که او را برای این «جایگاه» مناسب میکند. به عنوان مثال درباره نوشین جعفری یکی از سناریوهای احتمالی میتواند تهدید تلویحی هنرمندان مرتبط با این عکاس باشد که بازداشت آنان هزینه بردارتر از بازداشت اوست. هنرمندانی که به لحاظ سیاسی هم به جریان متبوع جعفری یعنی اصلاحطلبان نزدیکترند. این بازداشت میتواند به نوعی موثرین در بسیج عمومی بدنه اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری پیش رو(به فرض به وجود آمدن اجماعی در این جناح) را ضعیف و ناکارآمد کند. بالاخص با اتهامی که به واسطه نسبت دادن اکانت مذکور به جعفری زده میشود، یعنی توهین به مقدسات، دفاع از وی هم احتمالا کار پرریسک و هزینهبرداری برای این هنرمندان خواهد شد.
دیدگاهها بستهاند.