زیتون– شرطیهای خلاف واقع هر پاسخی که داشته باشند، نتیجه درست مینماید چون امکان راستیآزمایی ندارند و ابطالناپذیرند. اما گاهی بهانهی طرح آنها، کشف پاسخ نیست، بلکه پرداختن و تحلیل موضوعاتی است که در عالم واقع وجود دارند. ما نیز در زیتون، چهلمین سالگرد درگذشت آیتالله محمود طالقانی، از رهبران انقلاب ۵۷ و موسسان نهضت آزادی ایران، را بهانه قرار دادیم تا بپرسیم «اگر» طالقانی زنده میماند آیا سرنوشت انقلاب ۵۷ تغییر میکرد؟ و یا اگر طالقانی خیلی زود از میان انقلابیان نمیرفت، به چه سرنوشتی دچار میشد؟
از سوی دیگر چهلمین سالگرد درگذشت این «پدر» روحانی، فرصتی برای معرفی و بازخوانی آثار او مخصوصا تفسیر «پرتویی از قرآن» بود. برخی از نوشتههای این ویژهنامه به این موضوع اختصاص یافته است.
گزارشهای زیتون و آثار و گفتگوهایی را از محمدجواد اکبرین، عبدالعلی بازرگان، محمد توسلی، محمدمهدی جعفری، علیرضا رجایی، اعظم طالقانی و حسن یوسفی اشکوری در این پروندهی ویژه میخوانید.
محمدمهدی جعفری در گفتوگو با «زیتون»
اگر طالقانی زنده میماند به سرنوشت منتظری گرفتار میشد
زیتون ـ آیتالله طالقانی، احتمالاً تنها روحانی تاریخ معاصر ایران بوده که محبوب همه اقشار ملت بود و محبوبیتش را از دست نداد. اینکه افکار و شخصیت طالقانی چه آبشخورهایی داشت، سلوکش در برخورد با مخالفان چگونه بود، چه نگاهی به «کفار» داشت، در دعوای مطهری با شریعتی کجا ایستاده بود، تفاوتهایش با مهندس بازرگان چه بود، تفسیرش از قرآن تا چه حد وزین بود، رویکرد انقلابیاش به رژیم شاه تا چه حد منصفانه بود، انقلابیگریاش چقدر مقبول و موجه بود، چرا در بهمن ۱۳۵۷ تشخیص نداد که از تنور انقلاب نان آزادی بیرون نمیآید، اگر بیشتر زنده میماند آیا کارش به تقابل با آیتالله خمینی کشیده میشد و در این صورت سرنوشت سیاسیاش چه میشد، و نهایتاً آیا به مرگ طبیعی مرد یا نه، سوالاتی است که «زیتون» در گفتوگو با محمدمهدی جعفری مطرح کرده است. محمدمهدی جعفری از یاران و دوستداران آیتالله طالقانی است و در شناختن و شناساندن او سعی وافری به خرج داده است. وی همچنین سرویراستار و رئیس کمیته علمی نشر مجموعه آثار آیتالله طالقانی است. متن کامل این گفتگو از پی میآید . ادامه …
دبیرکل نهضت آزادی در گفتوگو با «زیتون»:
طالقانی اگر زنده میماند، در برابر آیتالله خمینی میایستاد
اعظم طالقانی در گفتوگو با «زیتون»:
طالقانی از راه دین ارتزاق نمیکرد
زیتون ـ اعظم طالقانی، مشهورترین و سیاسیترین فرزند آیتالله طالقانی است و بخش بزرگی از عمرش را صرف مبارزات سیاسی و فرهنگی کرده است. با این حال این مصاحبه با خانم طالقانی، درباره ابعاد غیر سیاسیتر زندگی آیتالله طالقانی است. موضوعاتی چون منبع ارتزاق آیتالله و نگاهش به صنف روحانیت و ارتزاق از راه دین و مواردی از این دست. با این حال مصاحبه یکسره خالی از موضوعات سیاسی نیست. اعظم طالقانی معتقد است حتی اگر رهبری انقلاب اسلامی در اختیار آیتالله طالقانی قرار میگرفت، نظام سیاسی ایران دموکراتیک نمیشد. متن این گفتوگو پیش روی شماست. ادامه…
محسن غرویان در گفتوگو با زیتون:
آیتالله طالقانی روشنفکر دینی بود
محسن غرویان، استاد حوزه علمیه قم، معتقد است آیتالله طالقانی اگر در حوزه علمیه باقی میماند، یک مرجع تقلید نواندیش و بهروز میشد. غرویان اسلام سیاسی طالقانی را چندان هم از اسلام آیتالله خمینی دور نمیداند و بر این باور است که اگر طالقانی زنده میماند، در کنار آیتالله خمینی به پیشبرد انقلاب اسلامی کمک میکرد. آقای غرویان که سالها شاگرد آیتالله مصباح یزدی بوده، طالقانی را یک روشنفکر دینی میداند که از حیث برخورداری از نگاه روشنفکرانه به دین، پیشگام سایر روحانیون قائل به اسلام سیاسی بود و از این حیث بر چهرههایی چون دکتر بهشتی و هاشمی رفسنجانی و آیتالله خامنهای، اقدم است. ادامه…
اگر طالقانی رهبر انقلاب بود
از مستندات تا «خیالبافی تاریخی»
زیتون ـ محمدرضا سرداری: سال گذشته دو تن از فرزندان آیتالله محمود طالقانی در گفت و گویی مفصل با رسانههای داخل کشور نکاتی را درباره جایگاه پدرشان در انقلاب بازگو کردند که بازتاب وسیعی داشت. اصل ادعا این بود که اگر آیتالله طالقانی در قید حیات بود حادثه گروگانگیری رخ نمیداد و جنگی نیز میان ایران و عراق به وقوع نمیپیوست. اما اگر طالقانی رهبر انقلاب بود، انقلاب اسلامی ایران در مجموع به کدام سو میرفت؟ کوشیدم این پرسش را با تعدادی از صاحبنظران و اندیشمندان حوزه سیاست در میان بگذارم اما برخی به بهانه وقت از پاسخ عذر خواستند و برخی نیز فرصت تأمل. اما آیا چنین پرسشی مجالی برای طرح یا تأمل دارد؟ یا پاسخی برای آن میتوان یافت؟ یا همچنان که یکی از پرسششوندگان گفت پاسخ به چنین سؤالی کار کاهنان و منجمان است. ادامه…
طالقانی از اقتصاد چه میخواست
نه مارکسیسم، نه سرمایهداری
زیتون ـ جلیل فقیهی: در دهه ۲۰ و ۳۰ خورشیدی، و به ویژه بعد از سرنگونی دولت ملیگرای محمد مصدق، گفتمان چپ و عدالتخواهی گفتمان غالب جریان روشنفکری در ایران بود. هویتِ «بخشی» از گروههای سیاسی مسلمان نیز، احتمالا تحت تاثیر چنین فضایی، و البته برگرفته از تحولات جهانی، رنگ و بوی سوسیالیستی به خود گرفته بود. به عنوان نمونه میتوان به تاسیس «نهضت خداپرستان سوسیالیست» در سال ۱۳۲۲ توسط گروهی از جوانان مذهبی به رهبری محمد نخشب، و کمی بعدتر از آن به سخنرانیهای پرشور علی شریعتی در حسینیه ارشاد اشاره کرد که رگههای مشخصی از سوسیالیسم و عدالتخواهی داشتند. ادامه…
عبدالعلی بازرگان
سه مفسر موثرِ معاصر
حسن یوسفی اشکوری
طالقانی و «بازگشت به قرآن»
امسال (۱۳۹۸) چهلمین سالگشت درگذشت زنده یاد آیتالله سید محمود علایی طالقانی است. او در نوزدهم شهریور ۱۳۵۸ از این جهان فانی به جهان باقی رخت کشید. مرگ وی در سپیده دم پس از پیروزی انقلاب ایران و در آغاز شکل گیری نظام نوپای جمهوری اسلامی و تأسیس نهادهای آن، ضایعه بزرگ و جبران ناپذیری برای انقلاب و مردم ایران بود. زیرا، با توجه به مجموعه ویژگی های فردی و منش و روش کم و بیش آزموده طالقانی، اگر او چند سالی هم زنده می ماند، احتمالا می توانست به سهم خود مسیر انقلاب و نظام برآمده از آن را در مسیری متفاوت راهنمایی کند و حداقل در سیر تحولات به گونه ای نقش ایفا کند که حوادث تلخ و زیانبار بعدی یا رخ ندهد و یا از شدت و حجم و میزان تخریب آنها کاسته شود. ادامه…
علیرضا رجایی
طالقانی و نظریهی دینی قدرتستیز
درحالی که طی سالهای اخیر دربارهی آیتالله سیدمحمود طالقانی کتابها و مقالههای چندی نوشته شدهاست، نسبت به توضیح این موضوع که چگونه از دل نظام روحانیت و ساختار دانشِ اجتهادیِ مسلط، کسانی نظیر طالقانی با آن ویژگیهای سیاسی و فکری بروز پیدا کردهاند، تلاش کمتری صورت گرفتهاست. مجتهدان تراز اوّلی نظیر برادران زنجانی یعنی سیدابوالفضل و سیدرضا زنجانی یا سیّدمحمود طالقانی مبیّن جریان غالب حوزههای دینی نبودهاند و این سوال را ناگزیر در مقابل ما قرار میدهند که آنها چگونه مسیر متفاوتی را طی کردهاند. البتّه در سالهای اخیر توجّه به اهمیّت تفکیک خطوط فکریِ حوزههای اسلامی-شیعی به دلیل تجربهی جمهوری اسلامی تا حدودی جلب شده است و با اتّکاءِ به همین نوشتهها و آثار است که شاید گفته شود تفاوت مشیِ فکری-سیاسیِ طالقانی یا سیدابوالفضل یا سیدرضا زنجانی به دلیل تعلّقِ آنها به آن رگهی مهم اندیشهی اجتهادی است که از آخوند خراسانی منشاء میگیرد. ادامه…
محمدجواد اکبرین
نگرانیهای یک مفسّر
در سال ۱۳۵۸ تلویزیون ایران مجموعه گفتارهایی را از آیتالله طالقانی پخش کرد که محور آن تفسیر قرآن بود. او در این مجموعه ضمن اینکه الگوی فهم خود از قرآن را شرح میدهد سورهای را که برای تفسیر انتخاب میکند سوره «نازعات» است. مراد از این یادداشت کوتاه، تأمل در دو نکته است؛ نخست اینکه چرا سوره نازعات را برای تفسیر برگزید و دیگر اینکه در الگوی فهم از قرآن بر کدام نکته تاکید کرد؟ ادامه…
https://youtu.be/vubkMJJ45kk
6 پاسخ
آقاى طالقانى زود فوت کرد ولى از کجا مى دونین اگر زنده مى موند راه همین آقایون قدرت طلب و تمامى خواه رو نمى رفت؟
اسفند ۵۷ بر سر مرقد شریف مصدق بودیم و بر سر دوراهی وزن کشی مصدقی ها با خمینیست ها …قرار یود هدایت الله متین دفتری سخن ران باشد و صحنه گردان ،که اقای طالقانی که از سوی شورای انقلاب مامور شد بیاید و صحنه را مصادره کند…وارد شد و برای یک ساعت یک ریز حرف زد …از اختلاف کاشانی و مصدق گفت و نهایت تعجب و انتظار ،کاشانی را تقریبا همسنگ با مصدق معرفی کرد..طالقانی اگر زنده بود حد اکثر به اندازه مهندس بازرگان موثربود ، بر سر هردوراهی کفه مذهبیش بر ملی گراذی می چربید!!سانسور نکنید!
سلام بر زیتون
همه نظرات و مصاحبه ها را در مورد آقای طالقانی، این بزرگمرد تاریخ معاصر ایران خواندم (ننوشتم آیتالله چون این کلمه برایم باری منفی دارد که در شأن ایشان نمیدانم ).
از همه بیشتر این بخش از مصاحبه با خانم اعظم طالقانی نظرم را جلب کرد :
«مصاحبه گر : ولی جامعه ایران سال ۵۷ برای آزادی انقلاب کرده بود.
خانم طالقانی : باور کنید این طور نبود.
مصاحبه گر : دست کم بخشهای مدرنتر جامعه آزادیخواه بودند.
خانم طالقانی : ایران یکپارچه نیست. در ایران جریانها و تفکرات گوناگونی بود. همه طرفدار آزادی انسان نبودند…
مصاحبه گر : یعنی جمهوری اسلامی تحت رهبری آیتالله طالقانی هم کم و بیش غیر دموکراتیک میشد؟
خانم طالقانی : نه. به نظر من حکومت آقای طالقانی دوام نمیآورد و نیروهای سیاسی فعال جامعه، این حکومت را سرنگون میکردند.»
چه خوب پدر توانسته است روشنبینی و شناخت عمیق خود را از انسان، جامعه و تاریخ به دختر خویش منتقل کند ! صد آفرین !
البته حضور کمی طولانی تر آقای طالقانی میتوانست چیز هایی را عوض کند ولی به نظر اینجانب ایشان فردای آن خطبه تاریخی که در آن صدایشان از فرط خشم میلرزید از یاس و سرخوردگی دق کردند. تاثیر شرایط روحی بر سکته چیزی شناخته شده است.
نظر آقای محمد توسلی دبیر کل نهضت آزادی در مورد مسموم شدن ایشان توسط سفیر شوروی هم باعث لبخند تلخی شد چون نشان میداد که متاسفانه این نسل هنوز از بعضی افکار و خیالبافی های کهنه خود رها نشده است.
به امید روزی که رها شود !
این اگرها دردی از دل ما مردگان حکومت اسلامی دوا نمیکند. ایشان ریس شورا انقلاب بودند و شاید محبوبترین آیت الهی که ما تا کنون داشتیم. ولی به هر حال با اشرار همکاری میکردند. شانس آوردند که خوشنام مردند. چون به هر حال ایشان محکوم به مرگ بودند چون بعید بود که بتواند با اشرار مدت بیشتری همکاری کند.
این دیگه اگر اما و شاید ندارد کاملا مشخصه از همان زمانی که خمینی از
قم بلند شد و امد تهران و به بازرگان گفت برو کنار تا سال ۸۸ که کودتا کردند و سه نفر را در حصر گذاشتند
روند و مسیر حذف دیگران بطور زنجیره
ای ادامه دارد. همه چیز مشخصه.
الان یک رفراندوم بگذارند ۹۸% نه میگویند ان دو در صد هم همان هایی
هستند که دزدی قتل و هیزی میکنند.
و مصونیت دارند.
از قاتل امثال دکتر سامی و فروهر تا طوسی هیز و صاحبان بخش های خصوصی کشور که غیر قانونی واگذار شده است. فقط همینا بهشون رای اری
میدهند
اگر طالقانی و شریعتی بیشتر بسمت علامه طباطبایی میرفتند هم برای خودشان خوب بود و هم برای آینده جامعه…
بهمان دلایلی که علامه از تحرکات سیاسی اجتماعی پرهیز داشت طالقانی هم باید همان مسیر را میرفت و در توضیح و تقویت و گسترش عمیق تر تفسیر علامه عمل میکرد بهتر بود…صداقت و استعداد و عشق به قرآن طالقانی مناسب بود تا مسیر علامه را ادامه دهد…با همان فراقت از تحولات اجتماعی …
باید قبول کرد که تحولات ۵۷ تحولات پر شتاب و پراشتباه و بدون برنامه مناسب بوده و برنامه هایی مستند به قرآن نداشت و چندان خیری ندیدیم…
نگرانی بیجایی برای فعالیت های کمونیست ها و چپ گراها وجود داشت…اگر شاه نگرانی داشت مذهبیون عدالت خواه نباید نگران میشدند…بلکه باید همچون علامه به مطالعه بیشتر و دقیق تر قرآن همت میکردند…مطالعات قرآنی جدید و همسنگ تحولات علمی اجتماعی جدید جهانی با کمیت و کیفیت بیشترلازم بود…
بر فرض پیروزی کمونیست ها با حفظ موضع موافق و یا بی طرف حوزه های علمیه و دانشگاه قرآن را بیشتر شناخته و می شناساندند…تا بنیان نظری مستحکمی ایجاد کنند…
بنظر میرسد علمای دینی به تحریک قدرتمندان و سرمایه داران (اعم از خود شاه) مذهبی و غیر مذهبی که نگران از کمونیست ها بودند به شکل شتابزده به صحنه کشانده شدند…
دیدگاهها بستهاند.