حقوق، مقوله‌ای مدنی است نه دینی

صدیقه وسمقی

بهانه‌ی این نوشتار، پژوهش فقهی مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری درباره‌ی ورود زنان به استادیوم ورزشی است. در این پژوهش، از برخی مراجع در این رابطه فتوای مساعد اخذ شده، تحلیل‌هایی فقهی نیز با رویکرد مثبت، با استفاده از متون فقهی صورت گرفته و نهایتا چنین نتیجه‌گیری شده است که ورود زنان به استادیوم ورزشی اشکال فقهی و شرعی ندارد.

مرکز مذکور واقعا مطالعه‌ای استراتژیک برای حل مسئله‌ی بزرگ ورود زنان به استادیوم نموده است! البته این مرکز قصد خیر داشته و در ساختاری که قوانین بر پایه‌ی فقه وضع می‌شود و قانون‌گذاری در ید قدرت فقهاست، راهی برای حل این معضل جسته است تا شاید بدین ترتیب فقها را راضی کند.

در ساختار کنونی فقط جلب رضایت فقهاست که در وضع یک قانون یا اصلاح آن اهمیت دارد و اگر همه‌ی ملت یا اقشار وسیعی از مردم از یک قانون موضوعه یا نانوشته در رنج و ناراحتی باشند، جلب رضایت آنان اهمیتی ندارد و فقط باید دعا کرد که قلب و فکر فقها و مراجع با خواست ملت هم‌سو شود تا فتوایی که موجبات رضایت ملت را فراهم سازد، از ایشان صادر گردد.

اگرچه فقها همواره در قانون‌گذاری دخالت داشته‌اند، اما چهار دهه است که رسما این شیوه‌ی غیرمدنی، معیوب و ناکارامد، که هم موجب رنج ملت است و هم موجب اتلاف سرمایه‌ها و ویرانی کشور، تجربه شده و راه به جایی نبرده است. در دنیای قدیم اگر پیوند قانون با خدا موجب اطاعت بی‌چون‌و‌چرای مردم از قانون و آسایش حاکمان می‌گشت، امروز اما این راهکار، دیگر کارامد نیست. قانونی اگر غلط باشد و یا مردم از آن ناراضی باشند، نسبت دادنش به خدا ضامن اجرای آسان و اطاعت بی‌چون‌و‌چرای مردم از آن نمی‌گردد. ایران امروز، نیازمند جامعه‌ی مدنی، زندگی مدنی و حقوق مدنی است. پشتوانه‌ی مدنیت، خرد جمعی ملت است و نه عقل و اراده‌ی گروه فقها. امروز، پشتوانه‌ی عقلی باید ضامن اجرای قوانین باشد. امروز اقناع عقلی می‌تواند موجب اطاعت از قوانین گردد؛ اقناعی که رضایت‌مندی از قوانین را به دنبال دارد. رضایت‌مندی از قوانین، مقررات و تصمیمات حاکمیت، هنگامی حاصل می‌شود که افکار عمومی، یک قانون، یک مقرره و یا یک تصمیم را عادلانه و منصفانه بداند. داوری یک اقلیت ناچیز، ولو خود را عالم و فقیه و نماینده‌ی خدا بداند، برای عادلانه دانستن قوانین کافی نیست. امروز بسیار سخت می توان پذیرفت که فتوای یک فقیه، که پشتوانه‌ی آن دانش و بینش و تحلیل‌های فردی اوست، حکم خداوند است، ولو تحلیل و بینش و برداشت فردی خود را مستند به آیات و روایات نماید.

ما برای قانون‌گذاری پارلمان داریم، اما این یک تظاهر مدنی بیش نیست، زیرا ملت در پارلمان آزادانه و با خرد جمعی و میل و رضایت خود به وضع قانون نمی‌پردازد. ملت در واقع نمایندگان شورای نگهبان را به پارلمان می‌فرستد و نه نمایندگان خود را؛ و آنان نیز مطابق رای و نظر فقهای شورای نگهبان قانون‌گذاری می‌کنند. گاهی گروه‌هایی از ملت، برای جلب رضایت فقهای درون حاکمیت، ناگزیر به اخذ فتوا از مراجع می‌گردند، همانند کاری که مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری نموده است؛ اما تا کجا و تا کی باید این راه نادرست را ادامه دهیم؟

حقوق اساسا مفهومی مدنی دارد و پشتوانه‌ی واقعی آن، خرد و رضایت و داوری ملت است و باید از مرحله‌ی غیرمدنی و عقب‌مانده‌ی کنونی به زندگی مدنی و لوازم و مقتضیات آن گذر کنیم. از مهم‌ترین لوازم زندگی مدنی، وضع قانون به طور واقعی و خدشه‌ناپذیر توسط مردم است. ورود زنان به استادیوم ورزشی نیاز به مطالعه‌ی استراتژیک ندارد، بلکه کمی اندیشه و انصاف و آگاهی نسبت به زندگی در جهان امروز ، کافی است که ورود زنان به استادیوم را فاقد مشکل بدانیم.

مرکز مطالعات استراتژیک بهتر است برای اصلاح پروسه‌ی معیوب قانون‌گذاری و تبدیل آن به یک روش مدنی چاره‌اندیشی نموده، پیامدهای ناگوار قانون‌گذاری به شیوه ی موجود را مورد مطالعه قرار دهد و به موضوع بسیار مهم و استراتژیک مدنی شدن حقوق و قوانین کمک راهبردی نماید.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

11 پاسخ

  1. سلام خانم وسمقی. من نوشته های شما را در تلگرام می خوانم . در مساله قیم بودن مرد ها بر زن ها به استناد آیت قرآن مجید فکر می کنم شاید مفسرین و فقها برداشت اشتباه داشته اند. توجه به ریشه فعل “ قوم” و یکی از معانی آن « ایجاد اعتدال» و توجه به حرف جر «علی» و یک معنا از شش معنای آن که همراهی است معنای آیت را به همراهی مرد و زن در حفظ اعتدال در روابط خانوادگی تغییر می دهد. نه قیمومیت مردان بر زنان .بسیار مایلم تا نظر شما را بدانم.

  2. متاسفانه ما در گیر عبارات هستیم. بسیار فرق هست بین خرد جمعی و خرد ملی. ما هنوز جامعه نداریم ، و آنچه که به نام ملت داریم سوتفاهمی ملی ست ، باور کنید برآیند باورهای مردم فعال سیاسی در ایران همین شفته ای است که اکنون می بینیم. خرد جمعی مستلزم اجماعی بر آمده از ساختار متمدنی ست که (به صورت آکادمیک) جامعه نامیده شود ! و این همان غایب بزرگ است، وگرنه شما جمهوری اسلامی را با صد اتقلاب دیگر زیر و رو کن ، کف روی آب که فرو نشست آش همان است و کاسه همان !

  3. در پاسخ آرش بی کمان
    به تاریخ ۳۰ شهریور،
    چطور از حرف های بنده آسمون و ریسمون بافته و نتیجه گیری دلخواه و دلپسند کرده اید ؟!
    اگر سوال و ابهامی هست، لازم نیست ابتدا بنده را به مواردی نادرست برچسب بزنید و بعد تنها به قاضی بروید و راضی برگردید!
    حق و حقوق را هر انسان سالمی می فهمد. مهم، تبیین تئوریک و مبنا دار آنست. لذا فلسفه حقوق مطرح است. وقتی که جای کنکاش علمی پیش می آید.
    امام حسین ع به قاتلانش گفت، اگر دین ندارید، لا اقل آزاد مرد باشید.

    این آزاد مردی و مروت در فطرت و عقل انسانی، که عنایت خداوند است، معلوم است و مقبول و پذیرفته، و براحتی آب خوردن، عقل بر آن حکم میکند.

    اما وقتی وارد دقت های فلسفی و تبیین مبانی حق و حقوق میشوید، دقت ها لازم است و مبناها اهمیت می یابد.
    بر مبنا های غلط مادی و اباحیگری و لا ابالی گری، نمیتوان هیچ حق و حقوقی را توجیه منطقی کرد.

  4. آقای علی تبریزی
    واقعا نمیدانم شما چگونه قادر به چنین استدلالاتی هستید ؟!
    شما عرصه های فلسفه و علوم طبیعی و علوم اجتماعی و سیاست را بی محابا در می‌نوردید و نتیجه گیری هایی می‌کنید که آدم از خواندن آنها شاخ در می‌آورد ! کمی آهسته تر، دوست عزیز !

    اگر همه «ایسم» هایی که شما ردیف کرده اید را کنار بگذاریم برای شما در این جهان فقط دوبرخورد ممکن وجود دارد :
    یا من خدانابور هستم. بنا براین به نظریه داروین اعتقاد دارم و در جامعه هوادار حقوق مدنی دست ساخته بشر هستم.
    یا خداباورم. بنا بر این مخالف نظریه داروین و هوادار قوانین الهی هستم که  به ولایت فقیه منتهی می‌شود !

    متاسفانه شما مفهوم عالی و وسیع خدا را محدود به تعریف خدا در اسلام شیعی اثنی عشری ولایی می‌کنید. یعنی اورا در حد یک کدخدای خودخواه و مغرور و کوته‌فکر پائین می‌آورید. مگر نمی‌دانید که ادیان دیگر هم به همان خدای واحد معتقدند، اما با چهره ها و صفات متفاوت ؟ اگر خدایی وجود داشته باشد که خالق تمام کائنات است از جمله کره زمین که ذره ای بیشتر نیست و نیز آدم و حوا و سایر موجودات بر روی کره زمین چه کسی برای شما تضمین می‌کند که ویژگی های او منطبق با آموزش های اسلامی است ؟  که آخرین برگزیده او محمد است ؟ و جانشین بر حق محمد علی و خانواده او هستند تا برسد به فقیهان زمان ؟
     آیا همه جهان، حتی مسلمانان اهل تسنن، در گمراهی اند بجز شیعیان پیرو ولی فقیه ؟

    آخر شما چگونه این روابط را بین خداپرستی و عقاید سیاسی کشف کرده اید ؟
    آیا آیت الله منتظری و آیت الله طالقانی ماده گرا بودند که از حقوق مدنی دفاع می‌کردند ؟
    آیا استالین و مائو و پل پوت که ماده گرا و احتمالأ هوادار نظریه داروین بودند از حقوق مدنی دم میزدند ؟
    آیا میدانید که ژان ژاک روسو و مونتسکیو که هر یک به نوبه خود در زمینه مطالعات مدنی مرجع و پایه گذار هستند هردو قبل از داروین می‌زیسته اند و هیچ خبری از تولد آینده او و بطریق اولی نظریه او نداشته اند ؟
    آخر این همه ملغمه و مغلطه و سفسطه برای چه ؟
    چه چیزی را میخواهید اثبات کنید و چه نتیجه سازنده ای می‌خواهید بگیرید ؟

    به شما دوستانه پیشنهاد می‌کنم کمی از آموزش های ایدئولوژیک محدود کننده و پر از آز و بغض و کینه حکومتی بیرون آیید و از غنای دانش و فرهنگ بشری حظ وافر ببرید.
    دنیا بسیار بزرگتر و زیبا تر از آنست که آقای مصباح یزدی می‌بیند و تشریح می‌کند.
    موفق باشید !

  5. سلام خانم وسمقی
    با تحسین فراوان برای روشن بینی و شجاعت شما با خود فکر کردم شاید دوباره هوای اوین به سرتان زده است که کفر می‌گوئید ؟

    متاسفانه صنفی که از دیرباز  در رویاهای گردگرفته اش خود را وارث بر حق حکومت الهی بر روی زمین می‌دانست در سال ۵۷ موفق شد کالای کهنه و بی طرفدار ولایت فقیه را تحت نام جمهوریت جا بزند. مردم به کسی اطمینان کردند که حد اقل از سال ۱۳۲۳ بطور صریح نظرات خود را در مورد مشروعیت یک حاکمیت در ایران بیان کرده بود و از نظر او هر رژیمی بجز حاکمیت او و هم صنفانش غاصب، جائر و جابر بود. آری ! او با «هوشیاری» تمام بقول خودش «خدعه» کرد و پیروز شد.

     و سپس، قبل از درگذشتش، تدارکچیان آینده و جانشین های بالقوه او اصل ولایت را به ولایت مطلقه تبدیل کردند که کارشان در آینده راحت تر باشد.  به طوری که امروز قدرت قانونی آقای خامنه ای از قدرت شاه سابق بسی فراتر است (و قدرت فراقانونی او نامحدود). با این تفاوت که شاه، علیرغم تمام عیوبش، پروژه فرعونی دروازه های تمدن بزرگ را در سر می‌پروراند یا تبلیغ می‌کرد ولی آقای خامنه ای ظاهراً درپی گسترش هرچه بیشتر مناره های تشیع بزرگ است تا انشاءالله وسایل ظهور فراهم شود.

    امروزه صحبت فقط بر سر خسارات این اشتباه بزرگ تاریخی در چهل سال گذشته و بویژه خطرات مهلک آن در آینده نیست.
    بلکه سوال اصلی این است که چگونه با کمترین هزینه از این ورطه مهلک درآئیم ؟
    یعنی چگونه میتوان رژیمی که عمده منابع و امکانات کشور را در این چهل سال صرف حفظ و تقویت خود و هواداران خود در ایران و منطقه کرده سر عقل آورد ؟  مثلاً چگونه و با چه زبان می‌توان، بدون خشونت و قبل از آنکه خیلی دیر شود، استدلالات شما را به آقای علم‌الهدی پذیراند ؟
    به نظر اینجانب رهایی از بن بست کنونی در گرو یافتن پاسخ این سوال است.

  6. با سلام
    در وضعیتی که ما هستیم اگاه نمودن ملت از حقوق مدنی و شهروندی خود بهترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم، اساسا حقوق فقهی که برگرفته از این اصل قدیمی که گفته است : حلال محمد تا ابد حلال است !
    حرام محمد تا ابد حرام است !
    غیر قابل انعطاف و قوانین اللهی در نظر اینان امکان تجدید نظر ندارد .
    لذا پوسته سخت جمهوری اسلامی هم بر گرفته از همین اصول نوشته شده است .

  7. سلام گفتید ۳۰۰ سل پیش . منطور شما رنسانس و سرکوب شدن استبداد کلیسا ست ؟

    به نظر من هم دین و قران کریم را عده ای در قوس و سیر تاریخ، با تعصبات و سیاست ها عملا تحریف کرده اند مثلا قصد دارند “جبر ” را برای دین دار کردن مردمان بکار گیرند جبری که خود خداوند در قران مذموم شمرده است بارها :

    سوره ۱۰: یونس – جزء ۱۱ – ترجمه فولادوند Translation تغییر سوره و ترجمه Recite تلاوت Searchجستجو
    وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿۹۹﴾و اگر پروردگار تو مى‏ خواست قطعا هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان مى ‏آوردند پس آیا تو مردم را ناگزیر مى ‏کنى که بگروند (۹۹)

    رنسانس دیگری قطعا برای فقیهان سیاسی یا نا اگاه ایران ، نزدیک است

    و اخذهم الربا و قد نهوا عنه = ربا خواری علمای اهل کتاب پیش از قران

    الان در ایران هم رایج است !
    و این یعنی پیش گوئی پیامبر ص درست درامد که منحرف شدن ِ اهل کتاب از مسیر ، برای امت پیامبر هم رخ میدهد

  8. نبی که ساخت مدینه
    همان گشته است رویه
    تنظیم فرمود یک قرار
    تا شهر یابد خوش مدار
    نظر می داد چون نبی
    وفاق بایست از بسی
    چنین بوده امر رب :
    باب خلق را کن طلب
    اکراه نبود هیچ روا
    چنین نداد حق خدا
    تنها آیت نیست ملا
    خلیفه دان مردم را
    علی که بود یک ولی
    بهمچنین یک وصی
    هرگز گفته امت را
    به من بده رأیت را؟
    على را گر شیعه ای
    بدار چنین شیوه ای
    اولو الأمرند کارداران
    سنت و فرض پاسداران

  9. حقوق چه مقوله ایست؟
    بستگی دارد که انسان را چه تعریف کنیم و بشناسیم. حق را و منشاء حق را نیز!
    اگر به ماتریالسم و داروینیسم مشهور باور داشته باشیم، یعنی نه خدائی را خالق و حاکم و مالک جهان بدانیم و نه شرافتی برای انسان به مفهومی که همه تا حدی میفهمیم، انسان یک میمون توسعه یافته است و میمون هم مثلا یک کرم توسعه یافته. و ان هم نهایتا از یک مجهولی بنام مثلا بیگ بنگ جریان یافته است. حق از کجا می آید/ کی به کی حق میدهد؟ بر چه مبنائی؟ با چه تعریفی؟
    اگر حق را با خدا آغاز کردیم و بنا کردیم، ساختار و مبنا فرق خواهد کرد. و فقه هم به یک معنا، متودولوژی شناخت حق و حقوق انسان و چهارچوب آن در یک فرهنگ “خدا” محور است. فقه را با دیکتاتوری شخص آخوند و یا فقیه یکی نگیرید.
    رقیب این اندیشه، فرهنگ “غیر خدا” محور است.باید دید آن غیر چیست؟ همان میمون توسعه یافته که امروز به آن انسان میگویند؟ اومانیسم؟ یا سائر تاملات بشری؟ نیهلیسم؟ یوتیلیتارینیسم؟
    یا بگوئیم مشهورات عرفی؟ بدون هرگونه بحث مبنائی؟ لیبرالیسم ؟ با کدام تعریف؟ تعریف با وجهه عملی؟ یا ذهنی؟ با قبول تنازع بقای داروینیستی؟ قانون جنگل؟ ……

  10. ” حقوق، مقوله‌ای مدنی است نه دینی ”
    با سلام. این حرف حدود ۳۰۰ سال پیش در اروپا زده شد. عصر روشنگری با تفکیک دین از حکومت آغاز گشت. اما ما در این شرایط ئیستیم. اکثریت ما به هر چهار سال یکبار با یک حکومت دینی بیعت میکند. اداره همه امور با روحانییون است. روشنفکران ما دنبال مردم سالاری دینی هستند. مردم ما هنوز در کشتزار خرافات دینی غوطه خورده و هر عمامه سری را سایه‌ای از خدا میبیند. تنها حقوق برای عامه مردم همان حقوقی است که آقایان روحانی تعین میکنند و ما مجبور به اطاعت محض.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »