خشک مغزی فقیهانه؛ فتواهای بولفضولانه علیه هنر، ورزش و عرفان

محسن کدیور

ساعاتی قبل فتوای حرمت ساخت فیلمی سینمایی درباره مولانا و شمس از سوی دو تن از مراجع تقلید قم (ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی) منتشر شد که «ترویج فرقه ضاله صوفیه» حرام است!

نزاع دو طایفه فقها و متکلمان با عرفا و فلاسفه  نزاعی تاریخی است که گاه به خشونت و خونریزی هم کشیده شده است. اگرچه فقها و شریعتمداران در طول تاریخ دست بالای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته اند اما هرگز نتوانسته اند دو جریان عقلی استدلالی فیلسوفان و حکیمان، و شهودی ذوقی عارفان و صوفیان را حذف کنند و این دو جریان عمیق در حاشیه فرهنگ اسلامی توانسته خود را حفظ کنند و میراث ارزشمندی به یادگار بگذارند. با اطمینان می توان گفت عرفان و تصوف بخش جدانشدنی فرهنگ اسلامی و از جمله اجزای پرافتخار فرهنگ ایرانی، و مولانا و شمس از مفاخر اسلام و ایران بوده و هستند.

بدون تعارف کسی که عرفان و تصوف را برنمی تابد – هرکه می خواهد باشد در هر لباس و مسندی – «خشک مغز» است. بحث در عصمت صوفیان و عارفان نیست، آنها هم مثل هر بنی آدم دیگری خطای نظری و عملی داشته اند. مگر فقها و شریعتمداران کم خطای نظری و عملی داشته اند؟! معلوم نیست آراء مخدوش عارفان و صوفیان بیشتر از فتاوای خطای فقیهان و شریعتمداران باشد. با این تفاوت که اشکالات عارفان و صوفیان محدود به حلقه تنگ و کم تعداد مریدان است، اما خطاهای فاحش فقیهان ظاهربین در خیل مقلدان پرشمار فاجعه آفرین بوده است.

اینکه با اتکای خبرهای واحد که بیش از ظن افاده نمی کنند فتوا به اعدام و گرفتن جان مردم داده اند ضررش بیشتر بوده یا فرضا نظریه وحدت وجود که محمل صحیح عرفانی و فلسفی هم دارد؟! راستی فتوا به فرودستی زن  و پرده نشینی نیمی از جامعه بشری دادن قبیح تر است یا فرضا سماع صوفیانه که مختص اندکی از فرق تصوف است؟ حلاج و عین القضات و سهروردی را تکفیر و اعدام کردن، ملاصدرا را تکفیر و یک دهه خودتبعیدی، درس اسفار طباطبایی را در حوزه قم تعطیل کردن و تخریب حسینیه های دراویش نعمت اللهی گنابادی پیشینه سیاه همین تفکر متحجر منجمد ارتجاعی واپسگراست.

نگاهی به فتاوی بی پایه این جریان بیندازیم. این موارد فرضی نیست، متاسفانه عین واقعیت است. دوش حمام حرام است، تلگراف، تلفن، رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت حرام است، موتورسیکلت و دوچرخه سواری زن و رفتن زنان به ورزشگاه و تماشای مسابقات ورزشی مردان حرام است، موسیقی و خوانندگی خصوصا خوانندگی زن حرام است. فقه این افراد «حرام‌نامه» است و شریعتشان ممنوعیت.

اگر در طول تاریخ کار دست این مفتیان خشک مغز بود شاهکارهایی همچون مثنوی مولوی، منطق الطیر، حدیقه الحقیقه و دیوان حافظ امکان تولید نداشت. متاسفانه تفکر سنتی حاکم بر حوزه های علمیه با هنر، ورزش، عرفان و دستاوردهای دوران مدرن سر ستیز دارد. این ستیز جاهلانه و تنگ نظرانه و از سر خشک مغزی است.  بحث بر سر این نیست که در هنر، ورزش، عرفان و دستاوردهای دوران مدرن امر نادرست و قابل نقدی وجود ندارد. اما نقد تنها در فضای آزاد و امکان آزادانه تولید محصولات هنری، ورزشی، عرفانی و مدرن میسر و موثر است. با تحریم و تکفیر و خفقان چیزی حل نمی شود و از قضا سرکنگبین صفرا می افزاید.

عرصه هنر، ورزش، عرفان و مدرنیته با فتوا و استفتا و مفتی به سامان نمی رسد. چقدر کوردلند گروههای فشار که استفتا را اسباب فشار بر فرهنگ و ورزش و نشاط و عرفان و مدرنیته کرده اند. چقدر جاهل و بی بصیرتند مفتیانی که در اموری که هیچ ربطی به فقه و فقاهت ندارد و آنها هم کمترین اطلاعی از این امور ندارند فتوا می دهند و آبروی فتوا و شریعت را می برند.

حوزه فقه محدود به مناسک (عبادات شخصی)، شبه مناسک (خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها و روابط جنسی) و اندکی امور اجتماعی به عنوان معاملات است. سیاست، اقتصاد، حقوق (خصوصا حقوق کیفری)، هنر، ورزش، عرفان، علوم تجربی و انسانی و اجتماعی، امور عقلی و فلسفه و اعتقادات از حوزه فقاهت بیرون است. فتوای فقیه محدود به سه حوزه پیش گفته است. اگر فقیهان پا را از گلیم خود فراتر گذارند عِرض خود می برند و زحمت ما می دارند.

مصیبت ما فقط از حکومت دینی و ولایت فقیه نیست. مصیبت دیگرمان از تفکر سنتی مسلط بر حوزه های علمیه (قم، نجف، مشهد، اصفهان و …) است که می پندارد با تلقی گذشتگان از شرع می توان همه امور دوران مدرن را سامان داد. هر دو تفکر (اسلام سیاسی حکومتی و اسلام سنتی) با چنین بولفضولی‌های دارند به بالا آمدن حکومت سکولار و به حاشیه راندن فقاهت پرمدعا و تمامت خواه کمک می کنند، و نمی دانند که دارند چه خدمتی می کنند! شریعت نیاز به بازخوانی دارد تا از شر این فتاوای یاوه و بی پایه نجات پیدا کند. سخنم را با اشعار ملاصدرای شیرازی در وصف این صنف به پایان می برم:

این گروهی  که  نو  رســــیدستند         عشوه  جاه  و  زر  خریدســــــتند

سر  باغ   و   دل  و زمین   دارند          کِی سرِ شرع و عقل و دین دارند

همه در علم ســـــــــــامری دارند           از برون موسی، ازدرون مــــارند

از ره  شرع   و   شرط   برگشته        تشنه   خون      یکدیگر    گشته

پس روان کرده   از   هوا   قِرقِر         کین فلان  ملحد  آن  فلان   کافر

همه زشــــــــــتانِ آیـــــــنه‌ دشمن         همه    خفاش    چشمه    روشن

نیست اینجا چو مر خرد را برگ          مرگ بِهْ  با چنین حریفان، مرگ

(رساله سه اصل، ص ۷۴-۷۵)

منبع: وب‌سایت نویسنده( محسن کدیور)

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. با سلام جناب کدیور. با عرض جسارت این نوشته خوبی نیست. فرموده اید که ” حوزه فقه محدود به مناسک (عبادات شخصی)، شبه مناسک (خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها و روابط جنسی) و اندکی امور اجتماعی به عنوان معاملات است. سیاست، اقتصاد، حقوق (خصوصا حقوق کیفری)، هنر، ورزش، عرفان، علوم تجربی و انسانی و اجتماعی، امور عقلی و فلسفه و اعتقادات از حوزه فقاهت بیرون است.”
    عبادات شخصی بین من و خدائی من است و هیچ ربطی به فقیه ندارد که به من بگوید چگونه با خدای خودم حرف بزنم. در مورد دوم، که شامل خوردنی، اشامیدنی و روابط جنسی است، باید عرض کنم که امروزه ما پزشک و روان پزشک داریم که سال درس این رشته را خونده ا‌ند. فقیه و ملا که در این موارد تخصصی ندارند. مصیبت ما از زمانی است که این شیادان را نماینده خدا و عالم و علما بدانیم

  2. سلام : علی ع فرموده : اولاد تان را مطابق زمان شان درس و تعلیم یاد بدهید نه مطابق زمان خود تان . حا لا که قرن ۱۵ و۱۶ هجری است ورزش، درس ، وسایرعلوم باوج خود رسیده است بجز مسایل عبادی … دگر مسایل و رواج های گذشته کهنه شده است

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »