تنها گزینه‌ی سازنده میان ایران و آمریکا

مهرداد خوانساری

تاکنون اگرچه سیاست‌های اعلام شده از سوی رییس‌جمهوری آمریکا همواره پر از تضاد و ناهماهنگی بسیار بوده،‌ اما تردیدی وجود ندارد که او هیچ تمایلی به آغاز جنگ تازه‌ای در خاورمیانه ،‌ به ویژه در آستانه انتخابات پیش روی ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ ندارد.

با نگاهی گذرا به وقایع هفته‌های اخیر، و در پی حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی در ۱۴ سپتامبر گذشته، می‌توان به این نتیجه رسید که برخلاف پیشنهادها و مشاوره‌هایی که از سوی امثال «جان بولتون»های باقیمانده در دستگاه‌های دولتی آمریکا، و شعارهای تهدیدآمیزی که از سوی «مایک پمپئو» علیه ایران گفته می‌شود، تاکنون تمایل شخص ترامپ بیشتر براین بوده است که تحت هر شرایطی، کشورش را از ورود به یک درگیری نظامی خطرناک و پرهزینه، دور نگاه دارد و به جای آن صرفا به تشدید تحریم‌هایی که اثرات موثر و کوبنده آن روز به روز اقتصاد ایران را به‌سوی نابودی می‌کشاند، بسنده کند.

در این میان، حاکمیت در ایران نیز به شیوه خود، نشان می‌‌دهد که نه تنها یک قدرت منطقه‌ای مصمم است، بلکه از توانایی لازم برای دفاع و حفاظت ازمنافعش،‌ به‌ویژه در برابر توطئه‌های رقبایش در منطقه، که خواستار مداخله مستقیم آمریکا علیه ایران به نفع خودشان هستند،‌ برخوردار است. به همین سبب،‌ با سکوت و تحمل بی سر و صدا در برابر حملات مداوم هوایی اسرائیل به مواضعش در سوریه، با هیاهو و اقتدار کامل در حمایت از مواضع حوثی‌ها در یمن و منافع مشروعش در آب‌های خلیج فارس،‌ دفاع کرده است.

در عمل، حملات ۱۴ سپتامبر به تاسیسات نفتی عربستان سعودی‌، تذکر و یادآوری جدی به کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی به شمار می‌رود که بدانند: «کسی که در خانه‌‌ی شیشه ای به سر می‌برد، نباید به سوی دیگران سنگ‌پرانی کند».

افزون بر آن،‌ مقاومت حاکمیت در ایران در برابر فشارهای به اصطلاح «حداکثری آمریکا»، تاکنون تنها باعث بی‌اعتباری کسانی شده است که به وعده واهی «جمهوری اسلامی در آستانه سقوط سیاسی و اقتصادی قرار دارد و با یک فشار کوچک، کار تمام خواهد بود» رییس‌جمهوری آمریکا را به جنگ با ایران تشویق می‌کردند.

در پی حوادث ۱۴ سپتامبر، مقامات ذیربط در آمریکا گزینه‌های متنوعی را به دونالد ترامپ ارائه کرده‌اند  برای عکس العمل در برابر اقدامات ایران علیه عربستان سعودی، تا بتواند خسارات جدی به ایران وارد سازد؛ اما همان‌گونه که اشاره شد، رییس‌جمهوری آمریکا به هیچ روی تمایلی به آغاز یک جنگ پر هزینه و طولانی تازه، با عواقب ناروشن آن در خاورمیانه ندارد. بی‌گمان چنین جنگی، با توجه به آسیب‌پذیری‌های آشکار عربستان (و همسایگانش در شورای همکاری کشورهای خلیج فارس)،‌ در عمل ضربه مهلکی به برنامه و وعده‌ها و شعارهای جنجالی محمد بن سلمان،‌ ولیعهد عربستان، و چشم‌انداز سیاسی و اقتصادی تبلیغ‌شده‌اش خواهد زد؛ برنامه‌هایی مانند «چشم اندار ۲۰۳۰» و فروش سهام شرکت نفتی آرامکو در بازارهای جهانی که سرانجام به تزلزل جدی موقعیت او در درون کشورش خواهد انجامید.

با توجه به اینکه ایران،‌ علیرغم پشتیبانی همه‌جانبه آشکارش از حوثی‌ها و مجهز نمودن آنان با سلاح‌های موشکی و غیره، هرگونه دخالت مستقیم در حملات اخیر را تکذیب کرده است، و تا کنون نیز هیچ سند قابل استنادی در تایید اتهامات مقامات آمریکایی، از سوی هیچ منبع معتبری ارائه نشده است، احتمال این که آمریکا بخواهد عکس‌العمل نظامی مستقیمی به اهدافی در ایران از خود نشان دهد، بعید به‌نظر می‌رسد.

روشن است که بن‌بست کنونی میان ایران و آمریکا نمی‌تواند همیشگی باشد. در گذشته، ‌ بن‌بست‌ها هنگامی به پایان می‌رسیدند که طرفین، اختلافاتشان را یا به سمت «جنگ داغ» و یا نوعی توافق، از راه گفت‌وگو، برطرف می‌کردند؛ اما در در شرایط کنونی که ادامه پشتیبانی اروپا از مواضع ایران در ارتباط با پرونده هسته‌ای، و مقاومت ایران در برابر آمریکا، به یک مویی بسته است،‌ چنین می‌نماید که ایران و آمریکا خواستار از دست خارج‌شدن بحران‌های میانشان نیستند. اما هردو، درک روشنی نیز از اوضاع دارند، و برخلاف امیال رقبای منطقه‌ای ایران در خاورمیانه و دنباله‌های ایرانی آن‌ها در خارج از کشور، می‌دانند که هیچ گزینه واقع‌بینانه‌تری از مذاکرات مستقیم و دوجانبه به منظور رسیدن به یک توافق جامع و عبور از مسایلی که در ۴۰ سال گذشته باعث جدایی آن‌ها شده ،‌ وجود ندارد.

آغاز پروسه مذاکرات میان دوطرف، از راه‌های گوناگون امکان‌پذیر است. گرچه در پی اظهارات رئیس‌جمهور‌ی فرانسه در کنفرانس مطبوعاتی‌اش با دونالد ترامپ در پایان نشست کشورهای «جی ۷» در فرانسه، این احتمال وجود داشت که ملاقاتی میان روسای جمهوری ایران و آمریکا در هنگام آغاز هفتاد و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک انجام شود، اما با وجود جوّ بی‌اعتمادی میان طرفین و نگرانی مقامات ایرانی از اینکه ملاقات دو رئیس‌جمهوری تبدیل به یک کودتای تبلیغاتی به سود ترامپ تبدیل شود، ازاین دیدار در نیویورک خودداری کردند.

اینک با توجه به شرایط موجود و علیرغم موضع‌گیری‌های سخت اخیر رهبر ایران از یک‌سو و برخی از مقامات آمریکائی از سوی دیگر، احتمال برگزاری جلسات پشت پرده برای رسیدن به سطحی از توافق، پیش از علنی ساختن آن، بسیار محتمل به نظر می‌رسد.

تلاش پشت پرده برخی از میانجی‌گران،‌ از رئیس‌جمهوری فرانسه گرفته تا وساطت و پیام‌رسانی‌های نخست‌وزیران پاکستان و عراق،‌ همه و همه برای ایجاد شرایط اولیه‌ای است که شاید بتواند با برداشتن موانع موجود برای فروش نفت ایران برای مدتی محدود، زمینه برای آغاز مذاکرات را هموار سازد.

در پایان، فارغ از انتقادات تکراری و خسته‌کننده رهبر ایران که در اظهارات دو پهلویش هرگز کوچکترین راه حلی برای پایان دادن به بحران اقتصادی دیده نمی‌شود، و به‌جز ایجاد موانع برسر راه دولت، و تشویق مردم به ریاضت بیشتر و محکم‌تر کردن کمربندها، نکته‌ای در آن وجود ندارد، دولت آمریکا هم باید به سهم خود، با پذیرفتن این اصل که رسیدن به صلح بدون جنگ به مراتب بهتر از هر گزینه دیگری است،‌ زمینه را برای آغاز مذاکرات با نشان دادن انعطاف لازم و کافی هموار سازد.

مهم‌تر این‌که، بی‌شک اتخاذ چنین روشی از سوی آمریکا تنها به نفع نیروهای معقول و مثبتی در درون ایران تمام خواهد که آینده‌ای متفاوت و بهتر را برای ایرانِ پس از خامنه‌ای جستجو می‌کنند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. سلام و احترام به دوستان
    اصل مشکل ساختار این حکومت است. فسادها ، بحرانها ، فقر، عقب ماندگی و بیداد، دشمن تراشی ، غارت ، بیکاری و هر مصیبت و مشکل و مسئله دیگر ، از اثرهای این ساختار است.
    قدرت و سرمایه های ملی در اختیار یک نفر است، همه چیز و همه کار با نظر و تایید او یا گماشتگان اوست. چنین آدم و چنین حکومتی نیاز به دو دسته اقدام دارد که پیگیر آن هستند : در بیرون دشمن تراشی و بحران سازی و ماجراجویی (با هزینه ملت)، در درون سرکوب و تحقیر و گرسنه نگه داشتن مردم (با هزینه مردم).
    هر دو دسته اقدام را محدودیتی نیست مگر برای حکومت احساس خطر شود.
    آقای خامنه ای و سپاه و دیگرا شریکان نمیخواهند مشکل حل شود.
    نیاز به دشمن و و بحران دارند.

  2. آرزوی صلح و دوستی ابنا بشر را بگذارید برای پاپ که کلا وظیفه و هنرش در همین آرزوهای محال و پوچ است.
    روند چهل ساله روابط دو کشور نشان میدهد که هیچ چیز مثل یک جنگ تمام عیار نمی تواند در زمانی کوتاه نمیتواند مشکل بین طرفین را حل و فصل کند و هر مذاکره ای فقط استخوانی دیگر است که لای این زخم گذاشته میشود.
    البته چنانچه نویسنده هم تحلیل فرمودند امکان چنین موهبتی زیاد نیست.
    راه دیگری که میماند بسته به بخت و اقبال ایرانیان دارد. اگر شانس بیاوریم و فرشته مرگ بالاخره کودکان و جوانان را رها کرده و سالخوردگان حاکم بر جمهوری اسلامی و اپوزسیون منجمد و فشل آن را به منزل ابدیت ارسال کند، احتمال زیادی وجود دارد که نسل جدید جانشینان آنها راهی دیگر در پیش گیرند و معارضه با آمریکا از دستور کار خارج شود چرا که عصر آرمانگرایی ایرانیان مدتهاست به سر آمده.

  3. با سلام. تمام شگرد جمهری اسلامی بر اساس امریکا سیتزی و محو اسرأییل است. اگر به مذاکره برود که میشود یک نظام عادی، و رهبر این را نفی فرمودند. به هم چنین نظام باید یک دشمن دیگر بتراشد. شما بهتر میدانید که کلیه نظام‌های دیکتاتوری نیاز به یک دشمن دارند. همانند داستان ۱۹۸۴ جرج ارول. چندی پیش در همین سایت زیتون، من سوال کردم که آیا تمام کشور‌های که با امریکا رابطه دارند، نوکر امریکا هم هستند. یکی از کاربران محترم گفت بله. اینگونه که من فهمیدم نظر خیلی از انقلابیون و مذهبییون همواره بر این بوده است که یا باید نوکر امریکا بود، یا دشمن امریکا. با این طرز تفکر، گمان نمیکم، مذاکره جدی در آینده نزدیک صورت گیرد.

  4. سخنان درستی است. اما کو گوش شنوا؟
    مگر رهبران ایران و آمریکا به حرف من و شما گوش میدهند؟
    اگر عقل و درایت و حکمت و انصاف و انسانیت حاکم بود که دیگر مشکلی نبود!
    مردم اندر حسرت فهم درست!
    تند روی و افراطی گری و نادانی و خودخواهی و غرور و …باید علاج شود تا گشایشی امید رود.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که

ادامه »

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد.

ادامه »