زیتون ـ محمدرضا سرداری: اصلاحطلبان در انتخابات پیشروی مجلس به کدام سو خواهند رفت؟ تلاش دوباره برای کسب قدرت سیاسی یا استفاده از ظرفیت انتخابات برای تقویت جامعه مدنی؟ این پرسشی است که بسیاری از ناظران و خود اصلاحطلبان امروز سخت بدان مشغولاند تا پیش از برگزاری انتخابات پاسخ قابل قبولی برای آن بیابند. پیشتر ابهام بسیاری بر سر موضع اصلاحطلبان در مقابل شرکت یا عدم شرکت در انتخابات وجود داشت.
دلیل این ابهام اختلاف دیدگاه میان فعالان آن و نقدهای درونی تشکیلاتی است که نسبت به راهبرد سیاسی آنان به مسائل کلان کشور وجود دارد. اما با نزدیکتر شدن به زمان انتخابات مواضع اصلاحطلبان نسبت به موضوع تا حدودی شفافتر شد. مشارکت، مشروط به امکان رقابت. این راهبرد روز گذشته در مناظره زنده میان احمد زیدآبادی و مصطفی تاجزاده که از سوی وبسایت انصافنیوز برگزار شده بود مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان از دهه ۷۰ تا کنون
پیش از نگاه به مناظره، ابتدا ببینیم اصلاحطلبان و اسلاف آنان دست از کم از دهه ۷۰ تا کنون چه راهبردی در مقابل انتخابات داشتهاند. از انتخابات مجلس چهارم که نخستین انتخاباتی است که در آن شورای نگهبان با اعمال سیاست نظارت استصوابی بخشی از اسلاف اصلاحطلبان، از جمله صادق خلخالی، بهزاد نبوی، عاتقه صدیقی ( همسر محمد علی رجایی)، هادی غفاری، ابراهیم اصغر زاده و هادی خامنهای را از دایره قدرت کنار زد؛ تا انتخابات مجلس دهم؛ اصلاحطلبان در کلیه انتخاباتهای مجلس به جز مجلس نهم مشارکت فعال یا نیمه فعال داشتند.
رویه سیاسی اصلاحطلبان دست کم در طول سه دهه، مشارکت در انتخابات حتی در صورت عدم وجود آزادی انتخابات بوده است.
علت عدم مشارکت در انتخابات مجلس نهم نیز زندانی بودن بسیاری از فعالان اصلاح طلب بود. این به معنی است که رویه سیاسی اصلاحطلبان دست کم در طول سه دهه، مشارکت در انتخابات حتی در صورت عدم وجودانتخابات آزاد بوده است.
نگاه امروز اصلاحطلبان به انتخابات چیست
محمد خاتمی که امروز به قول بهزاد نبوی رهبری جریان اصلاحات «روی کاغذ» است؛ پیشتر اعلام کرده بود که انتخابات نباید تحریم شود. وی از مردم خواسته بود تا فداکاری کرده و در انتخابات مشارکت داشته باشند. وی اخیراً اعلام کرده که اصلاحطلبان در جایی فهرست انتخاباتی میدهند که بتوانند نامزد خویش را معرفی کنند.
در مجموع سه رویکرد در میان اصلاحطلبان در مقابل انتخابات وجود دارد. رویکردی که خواستار مشارکت حداکثری در انتخابات، ائتلاف با اصولگرایان میانهرو و پیروی از راهبرد انتخاباتی مجلس دهم است. این دیدگاه معتقد است در شرایط فعلی کشور هیچ راهی جز حضور در قدرت حتی به شکل کنونی و بهصورت حداقلی وجود ندارد. چهرههایی چون بهزاد نبوی، عبدالواحد موسوی لاری و محمدرضا عارف این دیدگاه را نمایندگی میکنند. دیدگاه دوم خواستار مشارکت مشروط است. به این معنی که اصلاحطلبان نمایندگان اصلی خویش را نامزد کرده و در صورت عدم تأیید صلاحیت آنان، از انتخابات کنار روند و اعلام کنند که در آن انتخابات رأی نخواهند داد. این دیدگاه را اشخاصی چون مصطفی تاجزاده، رضا خاتمی و محسن آرمین نمایندگی میکنند. رویکرد سوم اما رویکرد تحریم منفعل یا عدم مشارکت است. به این معنی که نتیجه انتخابات پیشاپیش معلوم است و اصلاحطلبان نتیجه آن را پیشاپیش واگذار کردهاند. همچنین شرایط کشور نیز به گونهای است که اگر حتی انتخابات آزاد نیز برگزار شود؛ نه اصلاح طلب و نه اصولگرا شانسی در آن نخواهند داشت. این دیدگاه نیز متعلق به عباس عبدی و سعید حجاریان است.
خاستگاه سه دیدگاه نسبت به انتخابات
در مناظره میان زیدآبادی و تاجزاده خاستگاه این سه دیدگاه به اشکال مختلفی طرح شد. تاجزاده به طور مثال تلاش کرد تا مرزبندی روشنی میان دیدگاه خویش با دیدگاه اول و سوم ایجاد کند. دیدگاه اول از دید تاجزاده خاستگاه بده و بستانی دارد. این دیدگاه متعلق به اصلاحطلبانی است که همواره دستی در قدرت و منافع سیاسی، اقتصادی آن داشتهاند. از این رو اولویت آنان برای شرکت در انتخابات حفظ منافعی است که در طول ۴۰ سال از عمر جمهوری اسلامی تحصیل کردهاند.
محسن آرمین میگوید اصلاحطلبان فاقد گفتمان جدی و جدید برای مواجهه با مشکلات روز کشور هستند و باید ضمن نقد عملکرد خویش و جبران خطاهای گذشته، در زمینه عدالت اجتماعی و فساد نیز حرف تازهای داشته باشند.
دیدگاه دوم رویکرد انتقاد به خویش دارد. محسن آرمین به نمایندگی از این دیدگاه میگوید اصلاحطلبان فاقد گفتمان جدی و جدید برای مواجهه با مشکلات روز کشور هستند و باید ضمن نقد عملکرد خویش و جبران خطاهای گذشته، در زمینه عدالت اجتماعی و فساد نیز حرف تازهای داشته باشند. با این وجود تاجزاده معتقد است از فرصت انتخابات باید استفاده کرد زیرا انتخابات متعلق به حاکمیت نیست بلکه متعلق به مردم است. از این زاویه تاجزاده به دیدگاه اول نزدیک میشود هرچند در مناظره با زیدآبادی خاصیت حضور اصلاحطلبان در قدرت را جلوگیری از وخیمتر شدن اوضاع کشور و تندروی دولت پنهان در عرصههای داخلی و خارجی توصیف میکند.
دیدگاه سوم اما به نفی اصلاح طلبان می پردازد. عباس عبدی در این زمینه گفته است که مشارکت در انتخابات پیش رو بلاموضوع و بیفایده است زیرا حزب و گروه اثرگذاری در صحنه حضور ندارد. کنایه عبدی به هر دو دیدگاه نخست و دوم است که هر کدام در پی فرصتی برای حضور در مجلس هستند. به باور عبدی گروههای اصلاح طلب ضعیف شده و هیچ طرح و ایدهای نیز ندارند. اما حجاریان نقد متفاوتی به اصل برگزاری انتخابات در کشور دارد. به باور وی پس از حوادث دی ماه سال ۹۶، شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» تحقق یافته و اگر انتخابات آزاد ( همانی که مد نظر دیدگاه دوم است) تحقق یابد؛ نه اصلاح طلبی باقی خواهد ماند و نه اصولگرایی. سخن حجاریان اشاره به سقوط پایگاه اجتماعی دو بال اصلی نظام جمهوری اسلامی دارد که هر دو پیشتر قادر بودند دست کم ۵۰ درصد واجدین شرایط را پای صندوقهای رأی آورند.
بازنشستگی، پیشنهاد زیدآبادی به اصلاحطلبان
موضوع مناظره تاجزاده و زیدآبادی خود یکی اختلافات مناظره کنندگان بود. تاجزاده صرفاً طرح مشکلات و ضعف گروههای سیاسی در این مناظره فایدهای ندارد. بلکه باید درباره «چه باید کرد» به گفت و گو نشست.
نقد اصلی زیدآبادی در این مناظره، کوتاهی فعالان سیاسی در تقویت جامعه مدنی است. به باور وی، فعالان اصلاح طلب همه چیز را در مشارکت سیاسی خلاصه کردهاند و جز شرکت در انتخابات راهکار دیگری برای کشور ندارند.
زیدآبادی اما «چه باید کرد» را آمرانه توصیف کرد و گفت باید گفت «چه میتوان کرد». زیدآبادی در پایان مناظره پس از اصرار و پرسش مکرر تاجزاده نهایتاً به صراحت مقصود خویش را از «چه میتوان کرد» بیان کرد. وی از اصلاحطلبان خواست تا از سیاست کنار رفته و بجای شرکت انتخابات، خاطرهنویسی کرده و تاریخ تدریس کنند یا دست کم در امور خیریه و دیگر فعالیتهای مدنی و اجتماعی فعالیت داشته باشند. به باور زیدآبادی تنها کارکرد اصلاحطلبان در شرایط موجود کمک به مشروعیت بخشی به نظام است و حتی اگر نیمی از مجلس را نیز در اختیار بگیرند؛ امکانی برای اصلاح ساختار حاکمیت نخواهند داشت.
پیشنهاد بازنشستگی زود هنگام به اصلاحطلبان تنها از سوی زیدآبادی مطرح نشده است. بلکه برخی از اصولگرایان، براندازان و حتی دیدگاه سوم در اصلاحطلبان نیز این باور را دارند که جریان اصلاحات باید از عرصه سیاستورزی کناره گیری کند.
چه میتوان کرد
نقد اصلی زیدآبادی در این مناظره، کوتاهی فعالان سیاسی در تقویت جامعه مدنی است. به باور وی، فعالان اصلاح طلب همه چیز را در مشارکت سیاسی خلاصه کردهاند و جز شرکت در انتخابات راهکار دیگری برای کشور ندارند. در حالی که اگر توان تشکیلاتی آنان معطوف به جامعه شود؛ اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.
شاید از یک منظر سخن زیدآبادی در شرایط فعلی مطلوب به نظر رسد اما تجربه دوره احمدی نژاد نشان داد که استقرار دولت پادگانی فعالیتهای مدنی را بیش از فعالیتهای سیاسی محدود کرد.
زیدآبادی در جمع بندی اظهارات خویش در این مناظره در یادداشتی به عنوان «دولت و جامعه» نوشت: «جنبش اصلاحات در ایران نیروهای اجتماعی بالنده را در نزاعی بیسرانجام درگیر و خنثی کرده است. از این جهت حرف من به آقای تاجزاده این بود که این همه جوش و خروش برای ورود به نهادهای تصمیمگیری آن هم در حالی که دولت از مهمترین منبع درآمد خود محروم شده و باید از این پس دست گداییاش را به سوی جیب مردم دراز کند، بهتر است به سمت نوعی کار مدنی برای کاهش مرارت عمومی تغییر جهت دهد.»
فعالیت مدنی در لوای دولت پادگانی
شاید از یک منظر سخن زیدآبادی در شرایط فعلی مطلوب به نظر رسد اما تجربه دوره احمدی نژاد نشان داد که استقرار دولت پادگانی فعالیتهای مدنی را بیش از فعالیتهای سیاسی محدود کرد. بسیاری از انجمنهای صنفی و فعالیتهای فرهنگی در دوره نخست دولت احمدی نژاد تعطیل شدند در حالی که گروههای سیاسی همچنان فعال بودند. از این رو به نظر میرسد اگر بار دیگر دولت پادگانی اختیار مجلس و دولت را دست گیرد؛ فعالیت مدنی نیز به زیر زمین منتقل خواهد شد.
11 پاسخ
بنام خدا
فکر میکنم با پیشینه چهل دوساله دیگر بحث اولی الا مر را رها کنیم
این پاسخ نیست، بلکه تأیید پاراگراف آخرتان بعنوان ترجمه ی آیه است. اما شاهدیم که هرچه «مطلق » است به خود و حواشی خود اتلاق کرده اند که در همه چیز قدرت مطلق باشند و لذا با ایما و اشاره و کنایه، امر به معروف نمیتوان کرد!
بنظرم اظهارنظر اصولگرایان، مبنی بر خارج شدن اصلاح طلبان را نمیتوان دیدگاه قلمداد کرد، چندانکه از اینگونه تخریبها هیچ ابائی نداشته اند . اما مشابهت تلقی کردن این پیام با دیدگاه آقای عباس عبدی هم تحلیل درستی نیست، چون آقای عبدی همواره خواستار استقبال جامعه از فعالان سیاسی است، بنحوی با دست پَس میزند تا با نگران کردن مخالفان اصولگرائی و دولت پادگانی، احتمالاً با «پا» پیش بکشد.
همچنین نگاه دکتر زیدآبادی به ماجرای انتخابات و پیشنهاد عدم شرکت در آن، اقدامی شجاعانه است، کمااینکه ایشان مطمئن است با این دیدگاه، عده ای را «عمدتاً اصلاح طلبان و هواداران آنها» علیه خود می شوراند . ولی اگر برنامه ی دقیق و با محتوائی برای فعالیتهای اجتماعی تدوین شود، نتایج آن از دوجهت و حتی سه جهت خودرا نشان میدهد : ۱- آیا اصولگرایان واقعاً توانمندند؟ و اگر بله این همه کینه توزی و تلاش برای تخریب همدیگر برای چیست؟ ۲- مدیریت آنان در اوج ناتوانی ، چه هزینه هائی غیر از مشروعیت برای نظام در پی دارد؟ ۳ – و در نهایت آیا تلاشهای اجتماعی در ظرفیتهای اصلاح طلبان وجود دارد؟ اگر بله، نتایج آن چیست؟ و اگر نه، اصلاح طلبان نیز به ناتوانائیهای خود واقف شوند.
عکس این آقا رو چرادشطرنجی نکردی شیخ فتنه گر
دولت پادگانی احم ی نژاد از موحبت افزایش بهای نفت برخوردار شد و با تزریق پول فراوان توانست مردم را مشغول نگه دارد و تا حدی به نیازها پاسخ گوید ولی سوال اینجاست آیا یک دولت پادگانی دیگر با جیب خالی و عدم امکان پاسخ به مشکلات جامعه ممکن است؟
حضور اصلاحطلبان در صحنه و حتی گرفتن مجلس و دولت با وجود دولت پنهان آنها را تنها به یک سپر بلا تبدیل خواهد کرد که در شرایط بد اقتصادی فعلی و عدم امکان سیاستگذاری در عرصه های کلان از جمله سیاست خارجی قادر به پاسخگویی نیازهای فوری جامعه نخواهند بود.
هر چه از دولت روحانی می گذرد مرا با این فکر درگیر می کند که در غیبت اصلاحطلبان دولت پنهان جایگزینی برای آنان یافت تا سپر بلا شود و دولت روحانی یک پروژه دولت پنهان بود
متاسفانه اقتدار گرائی و استبداد حاکمان موجود و کوتاه بینی آنان، مشکل بزرگ کشور است و در میان مصلحان و اصلاح گران رکود و بی سامانی و بی سازمانی و مدیریت و نقشه و هدف گذاری مشخص.
اصلاح طلبان و گروه حاکم هر دو ادعای مسلمانی دارند….اما از چیزی که خبر نیست قرآن و مرجع رفع اختلافات بودن آنست…باید به محل دقیق رفع اختلاف ﴿حکمرانی﴾ در قرآن برسیم….بنظر میرسد محل دقیق آیه اولی الامر است…
گروه حاکم که خود را محق میداند قسمت اول آیه را مستقل و علی الاطلاق میفهمد:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ
فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ
إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ﴿۵۹﴾النسا،
از دیگران انتظار اطاعت مطلق دارد…در حالیکه آیه دارای اجزا متصل است…عبارتی تاویل عبارت دیگر اعلام شده است…اطاعت از الله با اطاعت از الرسول تاویل میشود…در این آیه این تاویل دقیق ترشده است :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ
وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ
إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ﴿۵۹﴾النسا،
گروه حاکم باید بداند بعنوان مسلمان هنگام بروز تنازع و اختلاف با دیگر گروههای مسلمان سمت حق مطلق نیست بلکه باید علی السویه با دیگر مسلمین پای میز مذاکره و مرور مجدد دستورات الهی بیاید و انتظار کنار رفتن خود را نیز داشته باشد…
برای کسانی که همچنان به انتخابات دل بسته اند :
این درشکه بشکسته ، لایق سواری نیست / در جبین این کشتی نور رستگاری نیست .
…دیگه تمومه ماجرا…
من قضاوت را به عهده ه
خوانندگان میگذارم، تاج زاده را رهبرش روزی “مصطفای خودمان” لقب میداده که باید جویای دلیلش شد و اما احمد آقای زید آبادی به قدرتی فراتر از سید علی دخیل بسته با هم بخوانیم که این فرد بجای آمریکا و انگلیس بخاطر کودتای ۲۸ مرداد گریبان دکترمصدق را گزفته، پیدا کنیم وطن فروش را!
مطلب زیر لینا از زید آبادی در کانال کلمه تقل شده:
? دولت و جامعه
✍️ #احمد_زیدآبادی:
?اگر از آن دسته از نیروهای سیاسی که برای دستیابی به اهداف خود هیچ ملاحظهای را در هیچ زمینهای رعایت نمیکنند، صرف نظر کنیم؛ یک نیروی سیاسی عاقل و فهیم و مسئولیت پذیر، نباید جامعۀ خود را به سمت بنبستی سوق دهد که شکستن آن نیازمند استفاده از زور باشد.
?به همین دلیل است که من یکی از شریفترین چهرههای سیاسی معاصر ایران یعنی دکتر محمد مصدق را به دلیل کمتوجهیاش به این موضوع مورد نقد قرار میدهم. دکتر مصدق ناخواسته به سمتی حرکت کرد که مقابلۀ کودتایی علیه دولت او تنها گزینۀ دشمنان داخلی و خارجیاش شد. البته مصدق آن میزان هوشیاری داشت که در برابر کودتاچیان مسلح، مردم بی دفاع را به مقاومت فرا نخوانَد تا زمینۀ قتل و غارت بیشتری برای آنها فراهم شود.
?میدانم که آنچه مینویسم صددرصد خلاف موضع تمام نیروهایی است که دستی در مبارزه داشتهاند؛ اما قصد من دقیقاً همین است! به واقع میکوشم تاریخ را به گونهای متفاوت و از زاویهای نامتعارف بازخوانی کنم! تاریخ انقلابات و حرکتهای اصلاحی ایرانیان عموماً نزاع بر سر تسخیر دستگاه دولت بوده است. دستگاه دولت البته مهم است و از همین رو، همواره هواخواهان پر و پا قرص و لجوج و بیملاحظهای داشته است تا آنجا که برای تسلط بر آن، زندگی را بر مردم این سرزمین تباه کردهاند!
?مهمتر از دولت اما جامعه است که تمام مصائب مملکت ما ناشی از ضعف و ناتوانی آن است تا بدان درجه که گویی طفیلی دولت است و از خود استقلال و اراده و توانی ندارد.
?اگر پدران ما از همان ابتدای مشروطیت همّ خود را به تقویت و توانمندسازی جامعه معطوف میکردند و کمتر بر سر تسخیر دولت با هم به نزاع برمیخاستند، شاید سرنوشت ما به گونهای دیگر رقم میخورد.
?این در واقع بحثی بود که دیروز در مناظره با آقای تاجزاده کوشیدم تا در بارهاش توضیح دهم. به باور من، جامعه به رغم تمام ضعفهای خود، هر گاه فرصتی یافته در بطن و لایههای گوناگون خود شروع به رشد و بالندگی کرده و نیرویی اجتماعی پدید آورده است. متأسفانه در سر بزنگاههای تاریخی، احزاب سیاسی این نیروی بالنده را به ابزاری برای نزاع قدرت بر سر تسخیر دولت تبدیل کردهاند و نه فقط آن را به نیستی و تباهی کشاندهاند بلکه خود نیز به اهداف مورد نظرشان از طریق سهیم شدن در قدرت دست نیافتهاند و وضع را عملاً به بن بست کشاندهاند.
?به نظرم جنبش اصلاحات در ایران دچار این آفت شده و نیروهای اجتماعی بالنده را در نزاعی بیسرانجام درگیر و خنثی کرده است. از این جهت حرف من به آقای تاجزاده این بود که این همه جوش و خروش برای ورود به نهادهای تصمیمگیری آن هم در حالی که دولت از مهمترین منبع درآمد خود محروم شده و باید از این پس دست گداییاش را به سوی جیب مردم دراز کند، بهتر است به سمت نوعی کار مدنی برای کاهش مرارت عمومی تغییر جهت دهد.
پیشنهاد در مورد کنار گیری اصلاح طلبان غیر ممکن است. سالها طول کشیده تا اصلاح طلبان چنین دکانی باز کنند. حالا میفرمأید که در این دکان که نان دانی آنها است را تخته و بروند مکه؟ به هیچ وجه. تا احمق در جهان است اصلاح طلب در نماند
دیدگاهها بستهاند.