اردیبهشت سال ۱۳۹۵ مقالهای با عنوان «دولت روحانی آخرین فرصت اصلاحطلبی» در سایت زیتون منتشر شد. آنجا به قدر وسع خویش و بنابر دغدغههای وطندوستی و ملتخواهی، تلاش کردم که هشدار دهم، دولت روحانی اگر نتواند به وعدههایش عمل کند، پایان غمانگیزی برای اصلاحطلبی رقم خواهد خورد و جامعه وارد فاز انقلاب میشود. این مقاله پیش از وقایع دیماه ۹۶ منتشر شده است.
تیرماه سال ۱۳۹۷ مقالهای دیگر با عنوان «پایان اصلاحطلبی و ضرورت انقلاب از بالا» در همان سایت منتشر شد. در این مقاله تلاش کردم با اتکا به نظریات انقلاب، هشدار دهم که اصلاحطلبی پایان یافت و تنها راه پیشگیری از انقلاب تودهها، انقلاب پیشگیرانه از بالاست. این مقاله، بعد از وقایع دیماه ۹۶ منتشر شده است.
اکنون آذرماه سال ۱۳۹۸ هستیم و اینجانب، متواضعانه و در مقام شاگردی که به معلمین و اساتید خود درس پس میدهد، هشدار میدهم که جامعهٔ ایرانی وارد فاز انقلاب شده و اعتراضات آبان ۹۸ اعلام پایان جمهوری اسلامی است.
اعتراضات اخیر، تجلی و ترجمان یک انقلاب اصیل تودهای است. انقلابی که در بطن خود، شورش و خشونت را نیز، نهفته دارد و هر بار و در فرصتهای بعدی، عمق و گسترهٔ آن بیشتر و بیشتر خواهد شد. وضعیت انقلابی زمانی به وجود میآید که جامعه به دوطبقهٔ بزرگ مردم محروم و مظلوم، و طبقهٔ کوچک حکام انحصارگر جبار و ظالم تبدیل شود. وقتی نارضایتی طبقهٔ فرودست به اوج میرسد، اعتراضاتی شکل میگیرند که در ضمیر خود و نهایت امر، خواستار برچیدن بساط ستمگستری طبقهٔ حاکم هستند. اخبار منتشره در مورد این اعتراضات، نشان میدهند که تمام اقشار و اصناف اجتماعی را بهطور مستقیم و غیرمستقیم در برگرفته است. از جوانان بیکار تا بازنشستگانی که زیر آوار تورم و سختی برآمده از بیلیاقتی و ناکارآمدی حاکمیت کمر خم کردهاند. در میان کشتهشدگان و بازداشتیها زن و مرد و پیر و جوان و نوجوان، دانشجو و معلم، بیکار و کارگر و … وجود دارند. برخلاف اعتراضات ۹۶ این بار این اعتراضات بخش وسیعی از روشنفکران و فعالان سیاسی و هنرمندان و متفکرین و … را بهطورجدی درگیر کرد.
این اعتراضات، بلافاصله گروههای بسیجگری را درون خود خلق میکند که تداوم اعتراضات را امکان میبخشند. قطع کامل اینترنت در ایران به مدت یک هفته، بهوضوح بیانگر همین واقعیت است. یعنی اعتراضات اخیر، قدرت خلق و زایش گروههای بسیج گر و بازتولید تداوم خود را داشته است. سخنگوی قوهٔ قضاییه صراحتاً گفته بود که اگر اینترنت را زودتر قطع میکردیم، اعتراضات کمتر میشد. درواقع قطعی اینترنت و سخنان پیرامون آن، ترجمان قدرت بسیج گری و گستردگی اعتراضات است. این بار، یک حس همدلی و همراهی عمیق و گسترده، بین تمام گروهها و طبقات اجتماعی، علیه طبقهٔ حاکمهٔ سرکوبگر به وجود آمده که نشان از آغاز یک انقلاب عظیم سیاسی و اجتماعی است. اکثر قریب به تمام جامعه که به دلایل متعدد و مختلف، خود را زیر ستم اقلیت حاکم میدانند، صراحتاً این اقلیت را محکوم و علیه آن موضع گرفتند.
در این اعتراضات، معترضین چند شعار محوری داشتند که همه بیانگر یک خواست واحد هستند. توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه، مرگ بر روحانی، مرگ بر خامنهای، رهبر بیکفایت نمیخوایم نمیخوایم و … شعارهایی هستند که در آنها خواست محوری نه به جمهوری اسلامی، آشکار است. درواقع این شعارها، که از همان ابتدای اعتراضات و پیش از به خاک و خون کشیدن مردم و اعمال خشونت، سر داده میشدند، ترجمان عبور مردم از حاکمیت جمهوری اسلامی است. اکنون طبقهٔ وسیع و گستردهٔ محکوم در ایران، به این نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی اصلاحناپذیر است و باید برود. بدیهی است که با توجه به تجربهٔ جمهوری اسلامی، طبقهٔ حاکمه این بار هم تجربه نمیآموزد و به راه ویرانگر خویش ادامه میدهد و اعتراضات دیگری را موجب میشود. اعتراضاتی که در آنها صفهای معترضین فشردهتر، حضور مردمی گستردهتر و شعار جمهوری اسلامی نمیخواهیم، بلندتر و جسورانهتر سر داده خواهد شد.
ساختار جدید حکمرانی موردنظر معترضین را میتوان در شعاری که سالهاست در اعتراضات مختلف و متعدد بیان میشود، جستجو کرد. در شعارهای بالا، محتوا یکی است، اما فرم بیان و آهنگ کلام متفاوت است. بیانشان نیز از گستردگی جغرافیایی برخوردار نیست. یعنی هر شعاری را بخشی از مردم ایران سر دادهاند. اما شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» شعاری است که طی بیش از یک دهه و تقریباً در تمام جغرافیای ایران که اعتراضی شکلگرفته، سر داده شده است. در محتوای این شعار هم نه به جمهوری اسلامی دیده میشود و هم آری به یک جمهوری دموکراتیک سکولار. درواقع این شعار بیانگر خواست مردم در ایجاد ساختار جدید سیاسی است.
در انقلاب، تلاش برای تحول در ساختار سیاسی، ایدئولوژیک، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … دیده میشود. مردم که اکثریت محکوم و مظلوم جامعهٔ ایرانی را تشکیل میدهند، در تمام وجوه و مؤلفههای مذکور با اقلیت حاکم در تضادند و سالهاست با اعتراضات خویش کوشیدهاند که این تضاد را به رخ حاکمیت بکشانند. اما در اعتراضات اخیر این تضاد به تلاش برای تغییر تبدیل شد. و این آغاز یک انقلاب را انذار میدهد. بدیهی است که انقلاب فوری و فوتی به نتیجه نمیرسد و خودنمایی نمیکند. یکی از ویژگیهایی که برای انقلاب برشمردهاند و آن را از کودتا مجزا کردهاند، پروسهٔ طولانیمدت آن است. انقلاب وقتی آغاز میشود، ابتدا خود را در اشکال متعدد شورشهای اجتماعی نشان میدهد. حتی گاهی انقلاب با شورشهای محافظهکارانه برای بازگشت به وضع پیشین آغاز میشود. حضور خیابانی شورشیانی که وضع پیشین را مطالبه میکنند. مثل کسانی که شعار رضاشاه روحت شاد سر میدهند. اما در فرآیند بازتولید اعتراضات، این بخش نیز فضای نوستالژیک ذهنی خویش را در مواجهه با واقعیات سیاسی و اجتماعی دورانی، تغییر میدهند و به جلو گام برداشته، خواستار و مطالبه گر وضع نوینی میشوند.
ایران اگرچه وارد فاز انقلاب شده است و جمهوری اسلامی پایانیافته، اما تا زمانی که قدرت سرکوب دارد، دوام و بقاء خواهد داشت. حاکمیت ایران نشان داده است که هیچ ارادهای برای بهبود وضع مردم ندارد. تنها و تنها امکان سرکوب بیشتر را فراهم میکند. قطع یکهفتهای اینترنت در ایران نشان داد که این حاکمیت بهشدت و سرعت در حال تجهیز خود برای سرکوب بیشتر است و تمام امکانهای لازم جهت سرکوب مردم را برای خود فراهم میکند. رفتار حاکمیت در مواجهه با اعتراضات اخیر نشان داد که برای سرکوب معترضین، اگر لازم باشد، آب و برق را هم قطع خواهد کرد. پس هیچ امیدی به اصلاح رفتار و سیاستهای حاکمیت نیست. پس فضا و وضعیتی که آن را انقلابی و پایان جمهوری اسلامی میدانم، تداوم خواهد یافت تا جایی که از قدرت سرکوب حاکمیت کاسته شود و دچار فروپاشی نهایی گردد.
آیا جمهوری اسلامی، برخلاف شاه، صدای انقلاب مردم را قبل از عبور از نقطهٔ عدم بازگشت شنیده است؟ هرچند احتمالش خیلی بعید است، ولی تنها راه برای یک تغییر مسالمتآمیز و بدون خونریزی از وضعیت موجود، شنیدن این صدا و تغییرات بنیادی است. شاه زمانی که باید رفرم را شروع میکرد، برعکس، حزب رستاخیز را تأسیس کرد. و درزمانی که دیگر جامعه از نقطهٔ عدم بازگشت گذشته بود، دیرهنگام گفت صدای انقلاب شمارا شنیدم. آیا حاکمیت امروز هم همین مسیر را میرود؟ احتمالاً بله. ولی دلسوزان مردم و میهن باید هشدار دهند که زودتر این صدا شنیده شود، و الا جامعه ولو سختترین راه را برگزیند، دیگر حاضر به پذیرش وضع موجود نیست و برای تغییر آن تلاش خواهد کرد، هرقدر هم طول بکشد.
در این یادداشت، بهطور خلاصه، سعی کردم که در ادامه یادداشتهای پیشین، پایان جمهوری اسلامی را هشدار دهم. امیدوارم که هیچکداممان هرگز پایان ایران را هشدار ندهیم.
10 پاسخ
بز دره سمر قند.کله پاچه یک من چند؟مثالی هست مازندرانی که بی ارتباط با این تحلیل های ابکی نیست.یعنی هنوز بز را از سمرقند نیاورده اند اینجا دارند روی کله پاچه اش قیمت گذاری می کنند
آیا جمهوری اسلامی، برخلاف شاه، صدای انقلاب مردم را قبل از عبور از نقطهٔ عدم بازگشت شنیده است؟
و…جواب در سخنان تهوع آور مسؤلین ریز و درشت واز جمله شخص آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور در همین چند روز به اصطلاح آرامش کاملا” که کی بود کی بود من نبودم! راه انداخته اند پیداست،
مطلبی که بصورت یک گزارش ارائه کردید نیز همانند خود مقاله بسیار متین بود و عین حقیقت،.
سال ۹۲ بعد پیروز اقای روحانی در انتخابات این روز را مثل شما این روز را پیش بینی کرده بودم و در حد خود پیشنهاد زیرا دادم ولی متسفانه مورد اقبال هیچ یک از صاحبان قدرت و احزاب قرار نگرفت.
نهضت بخشش
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی ونه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده برافتد نه تومانی و نه من
هرکسی اسرار هویدا میکند و برای بهبود وضع آشفته جهان و کشور و منطقه و محله خود ابراز احساسات میکند پیشرفت و عقبماندگی را هرکسی با ظن خود واکاوی و به اینوآن نسبت میدهد. یکی طرفدار جمهوریت و یکی مشروطیت، آنیکی لیبرالیسم و اینیکی مذهب بودن را چاره کار میداند. ولی با تمام قدرت میگویم شکلها چه ریشدار و بیریش، عمامه و کتشلواری توان درست کردن این مملکت را بهتنهایی نخواهند داشت. تنها راه نجات وفاق ملی در حول محور ایرانیت و دادن هویت به شکلهاست. جمهوری و یا مشروطه بودن اگر دارای ماهیت نباشند مانند خوش بودن صدای دهل از دور است هر چه به آن نزدیکتر شویم صدای دلخراشی خواهد داشت. اگر چنانچه هر چه زودتر این وفاق صورت نگیرد امواج موجود جهانی و ابزارهای تازه اطلاعرسانی دلها را از همدیگر دور خواهد کرد، به همین خاطر تا یاس ناامید به جامعه رسوخ نکرده است. قدمی برداریم که در نظر بنده، لازمه این کار این است بخشش عمومی ایجاد شود. پیشنهاد میکنم نهضت ببخشید را در این صفحهها ترویج کنیم تا دلهای تاریکروشن گردند که به قول مولانا:
بیا تا قدر هم دیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد چرا با آینه ما رو گرانیم
کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار ما هم مردمانیم. این مقاله بعد از روز تحلیف ریاست جمهوری سال ۹۲ نگاشته شده است اگر خوب درک می شد ما جامعه آرامتری داشتیم . اما ضرب المثل امید ” ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است”.
پیشنهاد می کنم تمام کنشگران این هدف را تقویت نمایند و نهاد مدنی تشکیل شود تا بتوان امید به زندگی با عشق به هستی تحقق یابد .
در پاسخ به جناب مرادی باید گفت از دموکراسی غافل نباید بود، پس سوسیال دموکراسی می تواند مدل مطلوبتری از سوسیالیزم صرف باشد. مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد.
و شاید هم پایان حوزه های علمیه !
بیخودی برای خود نوشابه باز نکنید. بشارت به پیغمبری خود ندهید!
پایان جمهوری اسلامی؟!
آنچه در ایران حاکم بوده، نه جمهوری بوده است، نه اسلامی.
نظامی بوده است بنام “جمهوری اسلامی”.
و تقریبا از نوع آنکه به کچل بگویند زلفعلی!
و البته در دنیا جمهوری واقعی و کامل نداریم. چه رسد به اسلامی آن!
اما داغان کردن سازمان حاکم بر ایران، بنظر برای توی فضای مجازی خوبست. حتی ترامپ و پمپئو هم به آن اعتقادی ندارند. (کلیک کلیک، بنگ بنگ، مقاله سعید حجاریان)
پس دست از خوش خیالی و رادیکالیسم بردارید!
جنگندگان دموکراسی،به بانک حمله نمیکنند، شهر را به آتش نمیکشند، مغازه ها را غارت نمیکنند. و اپوزیسیونی که پشت شورش مردم به اوصاف فوق می ایستد و رجز میخواند و پیشگوئی میکند، دفاع از دموکراسی نمیکند. صرفا ضد حکومت فعلی است. اما نه شجاعت و جسارت و توانائی و درک کار درست سیاسی دارد و نه پایبندی به عقل و عدل و اخلاق و ارزش های انسانی.
شتر سواری دولا دولا نمیشود. مندلا میخواهد و شاگردان قنبر غلام علی ع.
ز ویرانی این اوضاع هستم زان جهت خرسند.خرابی چون که از حد بگذرد آباد می گردد
اما شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» شعاری است که اگر بخواهد نیاز نیازمندان نیز به پشتیبانی اجتماعی تامین شود و کسی فراموش نشود باید به شعار«استقلال، آزادی، نظام سوسیالیستی » تبدیل گردد…تا جلوی فقرو فاقه و فساد و ستم های رقابت های نفس گیراقتصادی در جمهوری دیگرهم گرفته شود…
فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در بستر رضایت عمومی صورت بگیرد…هر فعالیتی که در رابطه تنگاتنگ با سرنوشت ملی و اجتماعی است بر مبنای رضایت عمومی باید انجام شود…اعتراضات حق مردم باشد تا این رضایت عملی گردد…اتحادیه ها و تعاونی های مختلف معتبر باشند و…
اسلام قرآنی (نه مذهب رایج مقدس نما) نیز با سوسیالیسم متلائم است…مسلمانان حزب سوسیالیستی خود و غیر مسلمانان هم حزب سوسیالیستی خود را داشته باشند…این هر دو گروه احزاب به رفع نیاز عمومی و تامین های اجتماعی متعهد باشند…و رقابت برسر تامین نیاز همه آحاد ملت بطور متداوم و هر چه گسترده تر باشد…نه رقابت بر اساس الگوی تنازع بقا در جنگل…
بسیار نظر متینی است، به وضوح از جمهوری اسلامی چیزی بجز خشونت و کشتار عریان باقی نمانده است.تواتر اعتراضات بیشتر شده و فقط یکسال و چند ماه از تظاهرات دیماه ۹۶ شاهد تظاهرات آبانماه ۹۸ بودیم. تظاهرات آبان ۹۸ بسیار وسیعتر از ۹۶ و اقشار شرکت کننده در آن بسیار متنوع تر بود، هنوز هم اکثریت با ضعفای اقتصادی است ولی بخشی از قشر متوسط نیز از فاز همدلی عبور کردند و به فاز خیابانی آمدند. شهرهای بزرگ به اعتراضات پیوستند علی الخصوص شیراز و اصفهان که شدید ترین مقاومت را داشتند و اجازه ندادند جمهوری اسلامی خفه کردن اعتراضات در نطفه را عملی نماید. برای اولین بار پس از قریب به دو دهه تبریز هم به اعتراضات پیوست که حاصل آن دو شهید و یکصد و پنجاه مجروح بود. خسته نباشید و دستمریزاد می گویم به مردم شریف تبریز. نجف آباد و قهدریجان حتی پس از سرکوب شدید ۹۶ از پای ننشست و اینبار نیز ۶ شهید تقدیم کردند. غرب کشور همچنان و برای بار دوم شاهد شدیدترین اعتراضات بود. در خرم آباد فقط در یک فقره ۴۷ بانک در آتش خشم مردم نابود شده است و خوشبختانه کشته نداده اند، در کرمانشاه فقط یک قدم با اعلام رسمی حکومت نظامی باقی مانده بود و شهدای بسیار تقدیم کردند. ارومیه نیز دلاوری نشان داد. از شیرمردان کردستان نباید گذشت که با غیرت مثال زدنی وارد میدان شدند. خوزستان حماسه ای جاودانه بود با بیشترین شهید که نشان از وضع اسفبار این استان زرخیز است. کرمان و یزد نماینده کویر نشینهای کشور بودند که خوش درخشیدند. خطه شمال سارویها و قائمشریها بسیار فعال بودند و گرگان نیز به صورت نسبی نا آرام بود. مشهد هم با توجه به شرایط بسیار نامساعدی که جمهوری اسلامی در این شهر پدید آورده و شهر بسیار قطبی شده است خوب بود که جا دارد بهتر شود. و دست آخر شهرستانهای استان تهران از ورامین بگیر تا شهریار و اندیشه و اسلامشهر و کرج و قلعه حسن خان که آتش فشان خشم بودند با شهدای بسیار.
اعتراضات بعدی به نظر در کمتر از چند ماه آینده و بسیار شدیدتر و وسعیتر چه از نظر شرکت کنندگان و چه از نظر جغرافیا رخ خواهد داد و نظر من هم به انقلاب است. آری کشور آبستن انقلابی مجدد است. بستن تمامی روزنه های اعتراض و تغییر توسط یک حکومت فاشیست لاجرم به انقلاب ختم شد. فقط امیدوارم تلفات انسانی این انقلاب کمتر باشد. به امید پیروزی و رهایی از هر چه استبداد است : لائیک و مذهبی، شاه و شیخ یا هر فرم دیگری از دیکتاتوری و تشکیل یک حکومت پارلمانی یا جمهوری عادی و یک زندگی عادی همانند سایر کشورهای دنیا.
دیدگاهها بستهاند.