مدرس و ترجیح میهن بر مذهب؛ در گرامی‌داشت یاد سید حسن مدرس

نصرالله لشنی

مرحوم سید حسن مدرس، در جلسه‌ی استیضاح دولت مرحوم مستوفی‌الممالک، با ابتنا و اتکا به سیاست موازنه‌ی منفی یا عدمی، سیاست خارجی آن دولت را نقد کرد و جمله‌ی معروف «سیاست ما عین دیانت ماست» را بیان کرد. اما از این جمله‌ی کلیدی، بعد از انقلاب ۵۷ و توسط رهبران جمهوری اسلامی، سوءتعبیر شد و از آن برای تائید پیوند دین و قدرت استفاده شد. حال آن‌که این جمله نه‌تنها ربطی به رابطه‌ی دین و قدرت ندارد، که اساساً نقد و نفی این پیوند و ارتباط است.

مدرس در مجلس چهارم تقنینیه و در جلسه‌ی استیضاح می‌گوید: «اگر یک کسی از سر حد ایران، بدون اجازه‌ی دولت ایران، پایش را بگذارد در ایران و ما قدرت داشته باشیم، او را با تیر می‌زنیم و هیچ نمی‌بینیم که کلاه‌پوستی سرش است یا عمامه یا شاپو. بعد که گلوله خورد، دست می‌کنم ببینم ختنه شده است یا نه. اگر ختنه شده است بر او نماز می‌کنم و او را دفن می‌نماییم و الا که هیچ. پس هیچ فرقی نمی‌کند. دیانت ما عین سیاست ماست، سیاست ما عین دیانت ماست. ما با همه دوستیم مادامی‌که با ما دوست باشند و متعرض ما نباشند.»

آن‌چنان‌که از اقوال بالا برمی‌آید، مدرس در سیاست، اصالت را به میهن و دفاع از مردم داده است. وی بنا بر اصل جهاد که مبتنی بر ضرورت دفاع است، تأکید می‌کند ما باکسی دشمنی نداریم و در رابطه با تمام همسایگان، از در صلح و سلام وارد می‌شویم، اما اگر تعرض کنند، به دفاع برمی‌خیزیم. مهم نیست که مهاجم مسلمان و ختنه شده است یا غیرمسلمان و ختنه نشده؛ مهم این است که مهاجم است و در برابرش باید به دفاع برخاست. از این منظر، سیاست و دیانت ما یکی است و آن تمرکز و تأکید بر صلح و دوستی با تمام ملل و دُوَل دنیا و حفظ و دفاع از منافع و حقوق ملی است. بنا بر همین اصل، به هیچ ملت و دولتی اجازه‌ی تهاجم و دخالت در زندگی اجتماعی و مناسبات ملی خویش نمی‌دهیم. اگرچه با همه‌ی کشورها و دولت‌های دنیا از در دوستی وارد می‌شویم، اما در این رابطه اصالت با میهن است نه با مذهب. هرگز منافع و حقوق ملی خویش را قربانی مناسبات دینی و مذهبی نمی‌کنیم و به بهانه‌ی هم‌کیشی و هم‌آیینی، از حق مردم خویش برای دیگر مردم درنمی‌گذریم. البته که دفاع از مظلومان و محرومان جهان اصلی انسانی و کمک به آن‌ها ضرورتی حیاتی است، اما از در صلح و به روش دوستی نه از در جنگ و کشتار، و به روش دشمنی. بنا بر همین اصل سیاسی و دینی است که مخالف دخالت در دیگر کشورها توسط جمهوری اسلامی هستیم و معتقدیم ایجاد منطقه‌ی نفوذ به روش نظامی و با استفاده از نیروهای جنگی، جزء دشمنی و کینه نتیجه‌ای نخواهد داشت، کینه‌ای که امروز در میان اکثر مردم منطقه علیه جمهوری اسلامی ایجادشده است. اعتراض مردم منطقه علیه دولت‌های فاسد و دیکتاتور خود است، همراه شده است با اعتراض علیه جمهوری اسلامی و سیاست‌هایی است که در منطقه علیه مردم مظلوم به کار گرفته است. جمهوری اسلامی با رویای ضد دینی و ضد ملی هلال شیعه و نفوذ تا فلان دریا و بهمان بیابان، اصلی‌ترین ناقض اصل موازنه‌ی عدمی مدرس است و برخلاف اصول اولیه دین و سیاست، پایه‌های خویش در داخل و منطقه را بر ظلم و تهاجم بنا نموده است.

سیاست ما عین دیانت ماست، به این معناست که به بهانه‌ی اسلام و مسلمانی اجازه‌ی دخالت و تهاجم به خود و دیگری نمی‌دهیم. در جنگ جهانی اول که قدرت‌های وقت در دو لشگر متفقین و متحدین به جان هم افتاده بودند، ایرانیان نیز به دو گروه اصلی تقسیم‌شده بودند که هرکدام موافق با هم‌پیمانی با یکی از این دو لشگر بودند. برخی معتقد بودند که باید با متفقین (روسیه و انگلیس) وحدت کنیم و برخی نیز بر این باور که باید با متحدین (عثمانی و آلمان) پیمان همکاری بندیم. موافقین هم‌پیمانی با متحدین از دست‌آویز مذهب نیز استفاده می‌کردند. مبنی بر این‌که چون دولت عثمانی یک دولت مسلمان است، مسلمانان ایران باید با مسلمانان عثمانی علیه کفار روس و انگلیس وحدت کنند. کار به‌جایی رسید که حتی برخی علما در حمایت از عثمانی فتوای جهاد دادند و مردم را به جنگی نابرابر دعوت کردند. این درگیری‌های خانمان‌برانداز و ایران بربادده، تجربه‌ی گران‌قیمتی برای مدرس شد تا هشدار دهد که وطن، حفظ تمامیت ارضی و دفاع از منافع و حقوق ملی و مردمی بالاتر از وحدت مذهبی و اتحاد اسلامی است. بنا بر همین تجربه‌ی زیسته بود که گفت هرکس به خاک ما تعرض کند، در مقابلش به دفاع برمی‌خیزیم و اگر کشته شد، در صورت ختنه بودن به آیین مسلمانی و در غیر آن، به آیینی دیگر دفنش می‌کنیم.

پس سیاست ما عین دیانت ماست، در نظر مدرس مؤید سیاست موازنه‌ی عدمی یا بی‌طرفی فعال در جنگ‌های بین قدرت‌های جهانی است. نظریه‌ای که هم سیاست یا عقل آن را تائید می‌کند و هم مذهبی که منادی صلح و سلام است. این اصل را زمانی که مدرس در استانبول با خلیفه‌ی عثمانی، مرحوم سلطان محمد خامس دیدار داشت، صراحتاً به وی تذکر می‌دهد. وقتی محمد خامس از تئوری اتحاد اسلامی سخن می‌گوید و آن را به این معنی که باید مسلمانان تحت لوای دولت عثمانی متحد شوند، به مدرس پیشنهاد می‌دهد، مدرس آشکارا مخالفت خود را اعلام می‌کند و متذکر می‌شود که مراد از اتحاد اسلام، بازگشت به عهد خلفای راشدین، اموی و عباسی نیست که مستلزم برچیدن مرزهای جغرافیایی، قومی و نژادی باشد؛ بلکه اتحاد فکری و سیاسی مسلمانان به‌عنوان مجموعه‌ای متحد و پیشرو در برابر تهاجم و توسعه‌طلبی استعمار است.

مدرس در همین دیدار، با توجه به فعالیت‌های دولت عثمانی و چشم‌اندازی که این دولت نسبت به الحاق بخشی از خاک ایران به خاک خود داشت، تذکر می‌دهد که دولت عثمانی باید صحبت الحاق قسمتی از خاک آذربایجان به خاک خود را موقوف نماید تا بتوان در مورد اتحاد اسلامی و صمیمیت بین مسلمانان صحبت کرد. یعنی هر اتحادی که ناقض اصل استقلال و تمامیت ارضی باشد، مردود است و علیه آن باید به مبارزه و قیام برخاست. اکنون اگر می‌بینیم که بسیاری از مردم منطقه از لبنان و سوریه و عراق تا ایران، شعارهایی علیه سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی می‌دهند، برآمده از همین اصل انسانی است که مورد تائید عقل و دین نیز هست.
جمله‌ی سیاست ما عین دیانت ماست که بعدها به شعاری علیه محتوای اصلی خود تبدیل شد، ترجمان این اصل است که سیاست دفاع از خاک و میهن در برابر مهاجمین مسلمان و غیرمسلمان، امری است که دین نیز آن را تائید کرده و اولویت را به میهن داده است نه به مذهب. بنا بر همین اصل هرگونه سیاست و فعالیتی به بهانه‌ی اتحاد اسلامی، هلال شیعی و منطقه‌ی نفوذ و غیره که موجب ویرانی وطن و نابودی هم‌وطن باشد، مردود و ضد دینی است. جمهوری اسلامی به نام مذهب و با رویای ام‌القرای اسلامی، چنان سیاستی در پیش گرفته است که هرروز به ابعاد نابودی ایران می‌افزاید و مردم را در فقر و فلاکت بیشتری فرومی‌برد. کمترین توجهی به وطن و هم‌وطن در سیاست‌های کلان و خرد جمهوری اسلامی نمی‌بینیم. هرروز مناطق بیشتر و مردمان بیشتری از ایران به زیرخط فقر نزول می‌کنند، امید خود را به آینده از دست می‌دهند، چشم‌اندازها را همه تاریک و تار می‌بینند و تلاش‌شان تنها معطوف به بقا می‌شود. جامعه‌ای که بیشتر مردمش کار می‌کنند تا زنده بمانند، چگونه می‌تواند توسعه بیابد؟

حکومتی که به‌واسطه‌ی سیاست‌های غلط داخلی و خارجی‌اش کمترین توجهی به رشد و توسعه ملی ندارد، تمام برنامه‌هایش معطوف و متمرکز بر توسعه‌ی نفوذ منطقه‌ایش شده است، بدیهی است که مردم را گرفتار چنین بی‌سروسامانی اقتصادی و فروپاشی اجتماعی کند. وقتی بخش عمده‌ای از درآمدهای سالیان گذشته صرف سیاست‌های خارجی غیراصولی و ضد ملی شود، طبیعی است که از توسعه و رشد داخلی و ملی خبری نباشد. امروز دوباره باید به اندیشه‌ای که ریشه‌های تاریخی و فرهنگی و اقلیمی دارد و بنا بر تجارب حیاتی و تاریخی بزرگانی چون مدرس و مصدق احیا شده است بازگردیم و آن را دوباره از کما خارج کنیم. لازم است که سیاست موازنه‌ی منفی یا عدمی که ترجمان اصول استقلال، آزادی، عدالت و رشد و توسعه‌ی ملی است را بازآفرینی کنیم و به مردم خویش بازگردیم.

هنوز هم باورمند به سیاست موازنه‌ی عدمی یا منفی هستیم و معتقدیم این سیاستی است که دیانت‌مان هم آن را تائید می‌کند. بنا بر همین اصل معتقدیم که ایران به‌عنوان خانه‌ی پدری و ملک مشاع تمام اقوام و ملل ایرانی، و منافع و حقوق ایرانیان به‌عنوان صاحبان این خانه، می‌تواند عامل وحدت و پیوند تمام ایرانیان علیه زور و سلطه‌ی قدرت‌های خارجی و استبداد آدمی‌کش داخلی باشد. موازنه‌ی منفی یا عدمی، بر نفی یا عدم زور در روابط بین انسان‌ها در مقام شهروند و در روابط بین دولت‌ها به‌عنوان نمایندگان مردم تأکید می‌کند. در این سیاست، نفی زور و اعمال قدرت در رابطه‌ی بین حکومت و مردم اصلی بنیادین است. رابطه‌ای که جمهوری اسلامی با مردم خود برقرار کرده است، رابطه‌ی حکام مستبد و طویل‌الید پیش از مشروطه است. حکومت امروز ایران، به نام دین، چنان استبدادی ایجاد نموده که گذشته، حال و آینده‌ی ایران و ایرانی را به سمت نابودی سوق می‌دهد و هیچ‌کس هم حق اعتراض و انتقاد ندارد. زندان‌ها را پر از معترضینی کرده که غم نان دارند، خیابان‌ها را منقش به نقش خون جوانانی کرده که دغدغه‌ی زندگی دارند، گورستان‌ها را از پیکر کودکان و نوجوانان و جوانان آباد کرده است؛ چون رویای ام‌القرای اسلامی و عمق استراتژیک نفوذ منطقه‌ای را در سر می‌پرورانند.

آقایان نظامی و روحانی صاحب قدرتی که سال‌هاست تمام امور این کشور و مردمش در دستان دراز اما بی‌لیاقت شماست، هرکدام به‌جایی که بدان تعلق دارید برگردید و امور را به مردم سپارید. به پادگان‌ها و حجره‌هاتان برگردید و اجازه دهید این مردم مظلوم و مغموم، امور و شئون زندگی خویش را در دست‌گیرند و آن‌چه شما ویران کرده‌اید را از نو بسازند و این خاک را برای خود و فرزندانشان آباد سازند. بیایید به مدرس بازگردیم؛ اصالت را به میهن خویش، آبادی‌اش و آزادی مردمش دهیم. سیاست موازنه‌ی منفی بزرگانی چون مدرس و مصدق را مجری باشیم و زور را در همه‌ی روابط خویش نفی کنیم، باشد که آینده‌ی کودکان این خاک روشن و امیدبخش گردد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

6 پاسخ

  1. در پاسخ جناب محمد،
    ممنون که توهین نکردید، ولی بد نبود شما که پریشان نمیگوئید، با آوردن شاهد و دلیل ما را از پریشانی در می آوردید!
    آیا ترامپ و پمپئو و برایان هوک، گلوی مردم ما را نمی فشرند؟
    آیا چپ ها در کردستان و گنبد و خوزستان علیه دولت بازرگان و قاطبه ملت توطئه نکردند و آخوند ها را نترساندند؟ که کار رسید به حکومت آخوندی؟
    آیا واماندگان سیاسی در آمریکا خود را پاره نمیکنند که ترامپ بیشتر ملت ما را خفه کند؟
    آیا موسوی که وارد بازی رژیم شده بود، خطا نکرد که همچون ال گور، حکم باطل، اما بظاهر قانونی سیستم را، نپذیرفت؟
    آیا اسرائیل و عربستان و تشکیلات ۱۶ گانه اطلاعات آمریکا و خزانه داری و ..مرتب در صدد فشار و ایجاد بلوا و آشوب نیستند؟ ۲۸ مرداد ۳۲ عملیات آژاکس و کیم روزولت دروغ است؟؟؟

    من که گفته ام، اقلا نصف بلایای نظام بر سر مردم، کار خود حکومت است، آیا نباید نیمه ی دیگر را هم دید؟
    ظاهرا بیشتر مردم اینرا میبینند که، علیرغم وخیم ترین دوران چهل ساله، با حکومت مماشات میکنند.
    نباید خودخواهی، خودمحوری، خود سانسوری کرد، و ملت را قربانی امیال بن سلمان و ترامپ نتانیاهو و رجوی و شازده و مفت و جیره خواران آنها کرد.
    مقاله ابراهیم نبوی نکات خوبی را گفته. حکومت ابزار سرکوب دارد. اپوزیسیونی نداریم. نباید ملت فقر زده را جلوی گلوله فرستاد و بعد برایشان عزا و پول و عقده گشائی و ارضاء توهمات گرفت.

  2. علی سون جان،
    بد جوری قات زده ای و یا طنز میگی!
    خسن و خسین، هر سه دختران معاویه نیستند.
    پیام/ کامنت اولمان را خواندی؟ این وضع موجود تقصیر همه ی ماست، جز بسیار قلیلی!
    چپ و راست، روشن فکر و تاریک فکر، سلطنت طلب و ضد آن، روسی فیل و آمریگو فیل و انگلوفیل و هر چی فیل دیگه، در دانشگاه و روزنامه و رسانه و دربار شاه و دفتر مقامات فعلی، و .. و… باعث پیدایش وضع موجودند.
    از اول و مبنا باید دوباره شروع کنی.و کنیم و کنند. با بهره گیری از اشتباهات گذشته.
    آیه یاس و … را همیشه میشه خوند! ولی دنیا کلی چرخ میخوره، و پایان شب سیه سفید است.

  3. جناب آقای تبریزی
    باسلام، اصلا” قصد توهین ندارم ولی خیلی پریشان نویسی کردی!
    بازهم از شما ممنون که۵۰ درصد مقصر را شناختی واگر در همان حوالی ۵۰درصد تحقیق بیشتر نمائی به اصل قضیه می رسی که سیاست ما عین دیانت ماست چیست…موفق باشید

  4. با عرض سلام. این توصیه شما راجع به بازگشت نظامییان به پادگان و روحانییون به حجره‌ها غیر منطقی است. در کجائ تاریخ، سران قوم حاضر شده ا‌ند که بدون زور قدرت، ثروت، و خانم را از دست داده و یک شبه گربه بشود عابد و مسلمانا. تازه تکلیف بچه آخوند‌ها و پسر حاجی‌ها چه میشود. تازه امدیم که همه این‌ها شد، دوستان چپ گرا گلایه میکنند که پس چه کسی باید با دنیای غرب بجنگد. میفرماید که تمام شعار‌های ۴۰ ساله را کنار بگذاریم. تازه این کار ممکن است که ظهور را هم به تعویق بیندازد.

  5. کلی گویی غیر ملی و صحبت کردن بی مصداق،اما عوامفریبانه واحساسی،تکنیک تمام کسانی ست که هیچ ملی گرایی و مردم دوستی در وجودشون ندارن،ایران ضعیف پاره پاره درمانده در موضع نهایت ضعف رو با ایران امروز که با تلاش و زحمت انسانهایی قوی،به قدرت منطقه تبدیل شده،قیاس میکنید که چی بشه؟که برگردیم به همون توسری خوری ذلیلانه صدسال پیش؟که بریم از عثمانی در موضعی بسیار پایینتر خواهش کنیم که ما رو به خودت الحاق نکن؟! اینکه سری بین سرها داریم و دنیا تمام زورش رو جمع کرده که ما رو فقیر و بدبخت و بیچاره نشون بده،برای چیه؟ چرا قبلا تمام قدرتهای دنیا اینقدر راجع به ایران حرف نمی زدن؟ پمپئو و ترامپ درباره ایران بیشتر از امریکا اظهار نظر دارن،الان ما دقیقا و مصداقی چطوری عدمی!! موازنه کنیم که به عدم عملی نریم؟؟ کوچکترین عقب نشینی یعنی نابودی تمام ملت و خاک و اتحاد و یکپارچگی ایران،یا ساده لوحید یا پول میگیرید که ساده لوحانه مطلب بنویسین

  6. فشار ترامپ بر گلوی کشور را هم ببینید. تنها رفتن به قاضی، آدم را راضی بر میگرداند.
    شعار ها و تندروی های مبارزان با امپریالیسم ! توسط روشنفکران چپ و چپ گرایان توده ای، فدائی، مجاهد خلق، ضد لیبرال های چپ اسلامی، مثل پیمان، و جوانان آخوند پسند مطیع، مثل میر حسین نخست وزیر هشت ساله (جانشین نا خلف امثال مهدی بازرگان) را هم ببینید.
    تجاوز گری صدام در جنگ هشت ساله که به کویت هم حمله کرد٫ را ببینید. (هر چند که نصف تقصیر جنگ با رهبران انقلابی نمای ایران، در تحریک به سقوط صدام و انقلاب در عراق بود). اشغال سفارت آمریکا که ناشی از فجایای آمریکا و شاه، و تبلیغات و تحریکات جناح های طرفدار روسیه و مارکسیسم بود، را هم ببینید.
    آشوب های حزب دموکرات و کومله را در کردستان و کشتن پاسداران را ببینید.
    اشغال همسایگان ایران، افغانستان و عراق و سوریه را ببینید. جنگ ۳۳ روزه، برای محو شیعیان جان گرفته لبنان، میراث چمران و موسی صدر، را ببینید. و سرانجام بهار عربی بی سرانجام، که منتهی شد به خلافت اسلامی عراق و شام، و جمع شدن آن توسط سربازان و حامیان منطقه ای ایران (جنگ داخلی سوریه) را ببینید.
    چرا برای خود و دیگران مار میکشید و توی گوش مردم زخم خورده و له شده میزنید و همه مقاومت ها و گاه پیروزی ها را در لحظه حساس تاریخ منطقه ندیده میگیرید؟؟؟؟
    حکومت پر از فساد و ..است. اما این روایت شما، ناقص، یکطرفه، کوته فکرانه و غیر مسئولانه است، از آنچه بر سر ملت و تاریخ ما رفته است.

    یکهو، همه شده اند بی تقصیر و روشنفکر و بدون هر گونه نقشی در آنچه بر سر کشور و ملت ما آمده است!
    خداوند به همه ی ما انصاف دهد.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »