مولانا در دفتر سوم مثنوی داستانی دارد با عنوان «حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد»
خلاصه داستان وی ازین قرار است که:
مرد مارگیری در زمستان به بیابانهای بغداد بهدنبال مارگیری بود که به اژدهایی بزرگ و مرده بر میخورد، و به گمان اینکه شکاری بزرگ و غوغا برانگیزی کرده، اژدها را در میان پتو میپیچید و برای نمایش به داخل شهر بغداد میآورد. مردم از اطراف و اکناف شهر برای دیدن این اژدهای مرده به میدان شهر میآیند اما غافل از اینکه این اژدها در خواب زمستانیست و بر اثر پوشیده شدن با پتو و تابش گرمای آفتاب بغداد، به ناگاه بیدار میشود و پس از کشتن تعداد زیادی از مردم، در یک آن، مارگیر را نیز میبلعد.
در درنگ انتظار و اتفاق
تافت بر آن مار خورشید عراق
آفتاب گرم سیرش گرم کرد
رفت از اعضای او اخلاط سرد
مرده بود و زنده گشت او از شگفت
اژدها بر خویش جنبیدن گرفت
خلق را از جنبش آن مرده مار
گشتشان آن یک تحیر صد هزار
با تحیر نعرهها انگیختند
جملگان از جنبشش بگریختند
میشکست او بند و زان بانگ بلند
هر طرف میرفت چاقاچاق بند
بندها بشکست و بیرون شد ز زیر
اژدهایی زشت غران همچو شیر
در هزیمت بس خلایق کشته شد
از فتاده و کشتگان صد پشته شد
مارگیر از ترس بر جا خشک گشت
که چه آوردم من از کهسار و دشت
گرگ را بیدار کرد آن کور میش
رفت نادان سوی عزرائیل خویش
اژدها یک لقمه کرد آن گیج را
سهل باشد خونخوری حجاج را
در فراز پایانی داستان، مولانا در نشانهشناسی داستان، نفس آدمی را همان اژدهای مردهنما میداند و زنهار میدهد تا به نفس، آلت (کنایه از قدرت) فرعونی نباید داد که اگر چنین شود، راه صد هارون و موسی را میزند و دعوی خدایی و فرعونی میکند. در نتیجه این بیاحتیاطی و خوش خیالی:
صدهزاران خلق ز اژدرهای او
در هزیمت کشته شد از رای او
آنچه امروز در ایران شاهدیم، بهویژه پس از سخنرانی اخیر شیخ حسن روحانی درباره لزوم پخش اعترافات بعضی از دستگیرشدگان اعتراضات اخیر از صداوسیمای حکومت، به نظر نگارنده همان لحظهایست که در داستان مولوی، اژدهای نیمهجان و نیمهخفته، بیدار میشود و در طغیانی برآمده از سرشت اژدهاییاش، مردمان را میکشد.
آنچه مردم ایران در انتخابات سال ۹۶ انجام دادند و با رأی ۲۴ میلیونی وی را دوباره به جایگاه ریاست جمهوری برگزیدند، در واقع، همان بلاهتی بود که مرد مارگیر داستان مولانا مرتکب شد. البته بر مردم ایران حرجی نیست چرا که در انتخاباتی کاملاً غیرعادلانه و فرمایشی و بین نامزدهای دستچین شده حکومت و البته با نگاهی به دوران نخست ریاستجمهوری وی، او را شایسته اعتمادی دوباره دانستند. اما روند اوضاع به گونهای پیش رفت که اژدهای دورن وی، ذیل آفتاب قدرتخواهی و جاهطلبی و بیاصولی منفعتمحورش، چنان درنده و غرنده شد که حتی روی رییس دولت کودتا را نیز سفید کرد. او اگر معترضان کودتا را «خس و خاشاک» نامید، وی به صراحت بر اعترافات زیر شکنجه و بیمبنا و قانوناً مردود مهر تأیید میزند و به قوه قضاییه که عامل و مجری اصلی سرکوب در کشور است، درس میدهد.
نگارنده بر این باور نیست که کل نمایش وی در انتخابات سال ۹۶، با رهبر جمهوری اسلامی هماهنگ شده بود، بل پس از پیروزی و دیدار فرماندهان ارشد سپاه با وی و خروج ساکن فعلی کاخ سفید از برجام، وی راه اصلی خود را که رسیدن به منصبی بالاتر از ریاستجمهوری است، برای پیمودن برگزید و در چرخشی آشکار، همدست و فرمانبردار رهبر جمهوری اسلامی شد تا مدل هاشمی- خامنه ای سال ۶۸ اینبار میان وی و خامنهای اجرایی شود.
اما اوضاع کشور به نقطهای رسیده که نه تنها بهنظر میرسد رهبر فعلی جمهوری اسلامی، دومین و آخرین ولی مطلقه فقیه است، بل چه بسا، شیخ حسن روحانی، سرنوشتی مانند امیرعباس هویدا پیدا کند و در لحظات پایانی حیات نظام جمهوری اسلامی، دستگیر و اعدام شود شاید خروش و اعتراض ملی فروکش کند. اژدهای نفس حسن روحانی، او را چنان در خود خواهد بلعید که نه نامی و نه نشانی از وی باقی نخواهد ماند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…