اخیرا یکى از کارشناسان امور دینى صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران توصیه کرده است که با دستگیرشدگان اغتشاشات اخیر با خشونت تمام رفتار شود و حتى گفته است که آنان نه تنها باید اعدام شوند بلکه بایستى آنان را زجرکش کرد!
البته وجوداین قبیل عقاید و نظرات شخصى در جامعه امر شگفتى نیست اما اگر کسى به عنوان کارشناس مذهبى آن هم از رسانهى ملى چنین تفسیرى را بیان کند واقعا جاى تأمل است.
در ارتباط با مطالب کارشناس محترم چند نکته قابل ذکر است:
١- اولا جزاى محارب الزاما اعدام نیست و بر اساس همین آیهى سوره ى مائده ( که کارشناس محترم در قرائت آن چهار غلط داشتند) اگر شورشیان مرتکب قتل نشده باشند و اموال مردم را سرقت نکرده و یا منهدم نکرده باشند و تنها با سلاح و شمشیر مردم را ارعاب و تهدید کرده باشند، بایستى تبعید شوند که همان نفى بلد است، آنهم نه با کشتى قراضه به وسط دریا تا از گرسنگى آنجا بمیرند بلکه به شهرى دیگر مثل همان شهرى که در آن زندگى مىکردند چنانکه در روایات ذیل همین آیه وارد شده است که على علیه السلام دو نفر از این افراد را از کوفه به بصره تبعید و یا نفى بلد فرمودند.
۲- زجرکش کردن براى کسانى که در محاربه حتى مرتکب قتل هم شده باشند جایز نیست. فعل (یقتّلوا )که در آیه براى این افراد بهکار رفته از مصدر تقتیل است و در هیچیک از متون لغوى این واژه در معناى کشتن همراه با زجر و شکنجه استعمال نشده است. (در کتابهاى لغت آمده است قتّل القوم: قتل کثیرا منهم )
۳- چگونه است که کارشناس مذهبى که بایستى قرآن را در پرتو تعالیم ائمهى اطهار علیهمالسلام معنا کند نمىداند که زجرکش کردن یک عمل غیر اسلامى و غیر انسانى است. على علیهالسلام در آخرین سفارشهاى خود فرمودهاند: بنگرید اگر من از این ضربت مُردم تنها قاتل مرا با یک ضربت مجازات کنید و مبادا او را مثله کنید که من از رسول خدا شنیدم که مىفرمود از مثلهکردن بپرهیزید گرچه با سگ هار و گزنده باشد(نهج البلاغه نامه ى ۴٧)
۴-نکتهى دیگر آنکه امام اختیار دارد یکى از مجازاتهاى چهارگانه را که در آیه آمده است بر محاربین اعمال کند، چنان که در روایت از امام صادق علیهالسلام آمده است: (ان شاء قطع و ان شاء نفى ..) راوى مىگوید به کجا تبعید کند ؟ و امام صادق فرمودند: ینفى من مصر الى آخر و قال : ان علیا نفى رجلین من الکوفه الى البصره) الکافى ٢۴۵/٧
کارشناس محترم صدا و سیما بداند که تفسیر داعشى از قرآن و اسلام با تعالیم پیامبر رحمت و ائمهى هدى علیهم السلام سازگار نیست و دشمنان اسلام مىکوشند اسلام را دینى خشونتآمیز و غیر انسانى و داعشى جلوه دهند.
*منصور پهلوان استاد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران است
6 پاسخ
در پاسخ بنا
آقا شما که بنائی، بساز و بفروش های حقه باز را ندیده ای؟ ! چون آنها بد میسازند، تو هم بد میسازی ؟ !
شعار آزادی و دموکراسی از غرب و آمریکا نشنیده ای و اشغال وکشتار در افغانستان و عراق و سوریه و لیبی ندبده ای؟
ترا به خدا، شاگرد مکتب پیامبر، علی مظلوم، که داماد پیامبر و تربیت شده قران و پیامبر است و فاطمه ی گرامی را ندیده ای؟
چند خط قران خوانده ا ی که ظالمانه و جاهلانه در باره قران وپیامبر اتهام میزنی؟
ایات عذاب، در نهی از دروغ و تجاوز و ریا و گران فروشی و فساد و دزدی و رفتار های بد است. از کل ۶۶۰۰ آیه قران، شاید ۶۰ آیه در تنبیه شدید معاندان وقلع و قمع آنان، انهم با شرایط خاص در موقع نزولشان است. اما فتح مکه و بخشش همه ی معاندان حتی ابوسفیان را نمی بینید؟؟
جمع شدن عدالت پیشگان و محرومان و اهل تقوا و زهد، همچون علی و سلمان و ابوذر را دور پیامبر خاتم را نمی بینید؟ آیات فراوان قران، در دعوت به عدالت ومساوات و قسط، برادری و انفاق و ایتار، منع دروغگوئی و غیبت و ظلم و قتل و تجسس و بی عدالتی را نمبینید؟؟
آبات دعوت به تفکر، تعقل، تفقه، شعور و رفتار انسانی و اخلاقی را نمی بینید؟
و …
در پاسخ دوستانی که قرآن را کتاب عذاب و شکنجه یا به طور کلی ضد انسان معرفی کردند و می کنند، این نوشته اجمالی را تقدیم شان می کنم:
قرآن کتابی الهی است. کتاب الهی زبانی عقلانی نیاز دارد والا به دست طبیعت نابود می شود. طبیعت یعنی همه خصوصیات و سازوکارهای مادی، روانی، جسمی و بشری ما. حال زبان عقلانی را از کجا بیاوریم؟ از تلاش و کوشش برای انسان شدن و عاقل شدن. یعنی هر غیر عاقلی در برخورد با قرآن، آن را و خودش را و انسان را نابود می کند همانطور که در برخورد با یک چاقو چنین می کند. قرآن کتاب نیازهای درونی ماست همانطور که چاقو وسیله نیازهای بیرونی ما از بریدن وسایل و اشیاست. چاقو را نماد هر وسیله سخت و دو پهلو در زندگی انسان می گیرم و می توان به جای آن دانشگاه، اسلحه، ماشین، بمب، لباس، بنزین و..گذاشت.
بنابراین هر وسیله ای سرشار است از امکانات استفاده. البته منظورم از وسیله بودن قرآن این نیست که نمی تواند راهنمای ما باشد بلکه امکان راهنما شدن قرآن متوقف است بر میزان عقلانیت ما. قرآن کتاب راهنماست و بنابراین برتر از تشبیهی با وسایل. این حرف آخر نقض جملات نخست نوشته نیست بلکه تاکید بر این است که راهنما شدن قرآن همچنان وابسته به خردمندی انسان است. حال باید نتیجه گرفت: به هر میزان که انسان از طبیعت بشری دور شده و به خرد آراسته باشد، از قرآن بهره انسانی و الهی می برد و به هر میزان، آغشته به آز، کمبود، خشم، حسد، انتقام جویی، حرام خوری، نادانی و شتابگری باشد، به همان میزان اگر چاقو دستش بیفتد خطرناک می شود و اگر قرآن دستش بیفتد خطرناک می شود. نیتجه فرعی: تمام کسانی که از قرآن برای ارعاب خلق-ولو خلق خطاکار-بهره می برند از طبیعت برخاسته و از طبیعت بشری نوشیده و به صورت خرد تف انداخته اند. حال خود دانید یا خردمند باشید و راه بهره از قرآن را بیاموزید یا خشمگین و انتقام گر و از ضرورت زجرکش کردن مردمانی نجیب که مخالف حماقت های برخاسته از طبیعت بشری شمایند، با استناد به قرآن سخن بگویید!
آقای پهلوان من چندی است که دنبال کننده نقدها ونگرش ها به کتاب قرآن هستم.سعی میکنم که با حوصله ودقت نظرات مخالف و موافق این کتاب را بخوانم .اما موضوعی که در بین موافقین مخرج مشترک دارد ، عدم پذیرش مطالب این کتاب به عنوان آنچه که نگاشته شده از نظر مفهوم کلماتی که در آن بکار برده شده است .موافقین این کتاب بر چند دسته هستند : از داعش بگیر تا آقای عبدالعلی بازرگان .یکی کاملاُ بر اساس درک و مفهوم رایج از هر کلمه آنرا معنی میکند و دیگری مثل آقای عبدالعلی بازرگان برای تفسیر هر سوره ، حداقل چهار شرط میگذارد . زمان – مکان – موضوع – مصداق . آقای بازرگان حتی تا جایی پیش میرود که میگوید : ظهور این سوره در زمان قبایل پراکنده و در روزگار جاهلیت ….که از نظر من واقعاُ توهین به انسانهای آن موقع و تسری و بسط دادن آن به انسانهای عصر حاضر است . بدلیل اینکه ایشان و امثال ایشان اصرار دارند که این کتاب ” الرحمان الرحیم ” !! است و داروی تمام مشکلات اجتماعی بشریت . فقط اشکال کار در آنجاست که می باید این کتاب را از دید امثال آقای عبالعلی بازرگان تفسیر کرد و نه از دید آقای ” بهرام پور ” کارشناس ادبیات علوم قرآنی و یا ” داعش ” .
آقای پهلوان ، من از شما خواهشی دارم : شما شاید تا به حال فال حافظ گرفته باشید .بیایید صادقانه مثل فال حافظ ، کتاب قرآن را باز کنید و اگر در هر صفحه ای که آمد شما با کلمات ” عذاب – ذلت – خواری – خون ریزی – آتش سوزان جهنم – کافر- کافران – هلاک و خدای قادر و توانا ،”مواجه نشدید ، من از شغل خودم که بنایی باشد دست میکشم و در همین تهران ودر هر گذری که پایش افتد ، به گدائی می نشینم واز هر رهگذری که از مقابلم عبور کرد ، طلب بخشش اندیشه اشتباه کرده ام را میکنم . ایام به کام شما باد با وسعت نظربیشتر در اندیشه صلح آمیزبشری. اوس کاظم بنا
درود بر استاد منصور پهلوان، که بحق از شخصیت های برجسته و ناشناخته ی عرصه علوم و تحقیقات اسلامی هستند.
متاسفانه بیسوادان و کم سوادان دینی که برای مردم عوام، در داخل و خارج کشور سخن میرانند، موجب بدبختی، و نه بهروزی، آنان میشوند.
با سلام. اگر قران کتابی است از طرف پروردگار عالم و دستورات آن واضح و روشن، پس چگونه اینهمه مسلمان از آن تفسیر غلط دارند؟ آیا همه اینها دشمن اسلام هستند؟ چگونه است که قادر متعال ۱۴۰۰ سال است که ناظر این خشونتها است ولی صدای از او شنیده نمیشود. البته اخیرا با جناب سروش گریسته است. آیا آیت الله خلخالی که در راه خدا اینهمه آدم کشت تفسیر غلط داشت، یا، دشمن اسلام بود. آیا آیت الله خمینی که فتوا به قتل سلمان رشدی به خاطر نوشتن یک داستان داد هم تفسیر غلط از قران داشت. از قران همانند دیگر کتب دینی میتوان تفاسیر گوناگون برداشت. مثل کلاه شعبده باز است، بستگی به نمایش شب میتوان از آن کبوتر یا مار بیرون آورد. اگر بگذاریم این کتاب لای سفره ترمه همان جا تو طاقچه باشد ضررش کم تر است.
با سلام
تشکر از شما لطفا بیشتر بنویسید و روشنگری بفرمائید.
دیدگاهها بستهاند.