شرایط پرالتهاب و بحرانی پدید آمده در بدو ورود به دههی ۱۳۶۰، در ما، نسل نوشکفتهای با کوله باری از امید به آیندهای خوش در پس انقلاب ۵۷ نوعی تنگی نفس پدید آورده بود؛ انقلابی متاثر از روشنگریهای شریعتی و دیگر بزرگ معلمان و مبارزان با صبغهی ملی و مذهبی، به ورطۀ ابهام و شوکهای پی در پی ناشی از سهمخواهیها و آغاز اقتدارگراییها، حیرت از برادرکشی در درون و جنگ ناخواسته از بیرون تا اشغال خطهی جنوب ایران افتاده بود؛ آن وضع و آن قبض ما را تشنهی اندیشههای نو، قدمهای استوار و قلبهای پاک و رئوف کرده بود.
در همان ایام سال ۱۳۶۰ و همزمان با اولین دورهی مجلس شورای اسلامی (خرداد ۱۳۵۹ تا خرداد ۱۳۶۳) به اتفاق چند دوست جوان دیگر مشتاق تفکر شریعتی، با تعدادی از نمایندگان نوگرای مجلس اول با گرایش به شریعتی و دیدگاههایش دیدار کردیم، نیز ملاقاتی با حسن یوسفی اشکوری انجام شد. با آنکه برخی از ما به دلیل روحانی بودن ایشان تمایلی برای دیدار نداشتیم، پس از نشستی تقریباً دو ساعته، در آن شرایط مملو از ناخالصی، بسیار تحت تاثیر سخنان روشنفکرانهی ایشان قرار گرفتیم و علاقمند به استمرار پیوند با ایشان شدیم. چون با استقبال ایشان نیز مواجه شدیم، به تدریج جلساتی مشترک برقرار شد که برای ما تماماً یادگیری بود و به سان کلاس درس. محور گفتگوها عمدتاً دیدگاههای شریعتی بود، به ویژه که بحثهای مربوط به نقش و هویت روشنفکر اهمیت بیشتری پیدا کرده بود. شریعتی روشنفکر را فقط مسئول آگاهی مردم میداند و بس و نقش زمامداری و رهبری اجتماعی و سیاسی و حقوقی برای هیئت روشنفکری قائل نیست؛ از دید او روشنفکر هیچگاه دنبال «خواستن» و «داشتن» نیست تا او را محافظه کار و زبون سازند؛ از همین رو نباید خود را قیم و متولی اداره مردم بداند؛ چرا که تجربهی تاریخی نشان میدهد که تفکر قیمومیت به توتالیتاریسم کشیده میشود. این وجه اندیشه و اساساً مرام شریعتی که در حرکتهای اجتماعی به مطمئنترین راه میاندیشید و نه کوتاهترین، ما را بیش از پیش مجذوب تفکراتش میکرد.
حدود سالهای ۱۳۶۵- ۱۳۶۶ ما چهار نفر (فیروزه صابر، نوشین عقیلی، آزاده عبیدی، نسرین صالحی آشتیانی) علاقه بیشتری برای مطالعهای عمیق و سازمانیافته در مورد آثار شریعتی پیدا کرده بودیم و موضوع را با آقای یوسفی مطرح کردیم. پیشنهاد ایشان آن بود که یک سیر مطالعاتی گسترده بر اساس مجموعه آثار شریعتی و در محدودهی «طرح هندسی مکتب» آغاز کنیم تا در پایان با فیشبرداری، تمامی مجموعه آثار شکسته شده و در بدنهی طرح هندسی جای داده شود و در نهایت هر موضوع و مطلبی در جایگاه واقعی خود قرار گیرد. آقای یوسفی علت این پیشنهاد را آن زمان اینطور توضیح داد:
- مجموعه آثار ۳۵ جلدی شریعتی میراث و یادگار فناناپذیر او است؛ اما باید قبول کرد که استفادهی درست و عمیق از آثار پرحجم شریعتی و اشراف کامل بر همهی ابعاد فکری و ایدئولوژیک او کار آسانی نیست؛ بهخصوص این مشکل برای نسل پس از انقلاب و نسلهای آینده که دوران خاص شریعتی و به اصطلاح خود او «جغرافیای حرف» او را درک نکردهاند و احتمالا از شخصیت و حالات و ویژگیهای او بیخبر میمانند، بیشتر و افزونتر است.
- عواملی چون فشارهای دوران، تنگاهای وقت، بازتاب طیفهای مختلف اعم از عوام فریبیهای مذهبی، ضدیتهای روشنفکر چپ و راست و تعهد وی به پاسخگویی به نیاز زمان به ویژه نسل مبارز سبب شده بود که به وضوح در سخنرانیهای عمومی شریعتی و حتی در بحثهایش در محافل خصوصی تردیدها و شتابزدگیهایی پدید آید. گاه حتی خود او گمان می کرد که آن سخنرانی، سخن آخر او است و پیام آخرش. به همین علتها نوشتهها و سخنرانیهای شریعتی یکدست و هماهنگ نیست و حتی غالباً عناوین سخنرانیها و نوشته ها با محتوای کامل کتابها تطابق ندارد.
۳. مسئلهی دیگر آن بود که گاه یک مطلب به تناسب موضوع و یا با زاویهی دید دیگری در جاهای مختلف تکرار شده است و لذا لازم است همان یک مطلب در ارتباط با مقولههای مختلف و عناوین متعدد دیده شود؛ و گرنه راهیابی به منظومهی فکری شریعتی دشوار و احتمالا همراه با اشتباه و خطا خواهد بود.
شریعتی خود نیز مطرح کرده بود که شکل هندسی هیئت فکری و اعتقادی و تصویر ذهنی عقیدهای را طرح میکند که بنا به اعتقادش، یک مسلمان اسلامشناس آگاه این قرن، نه تنها از اسلام به عنوان یک اعتقاد دینی، بلکه در عین حال به عنوان یک مکتب فکری و به عنوان یک ایدئولوژی دارد. از دید شریعتی یک عقیده وقتی شکل هندسی پیدا میکند، بهترین بیانش را یافته است و هر عقیدهای که بتواند در یک هیئت هندسی درست تصویر بشود، خود دلیل بر منطقی بودن و درست بودن این عقیده است. برای اینکه قطعی ترین مفاهیم علمی در دنیا مفاهیم ریاضی است؛ بنا بر این، طرح یک مکتب را عبارت میدانست از: ۱. جهان بینی (زیربنای مکتب)؛ ۲. انسانشناسی؛ ۳. فلسفهی تاریخ؛ ۴. جامعهشناسی؛ ۵. ایدئولوژی؛ ۶. جامعهی آرمانی؛ ۷. انسان آرمانی. ( م. ا .۱۶ ، ۳۴)
با این تحلیل، ما نیز پیشنهاد آقای یوسفی را پذیرفتیم و با هدایت ایشان، نتیجه و محصول کار تهیه و چاپ فهرست موضوعی آثار شریعتی بر اساس طرح هندسی مکتب شد. فایدهی عملی تهیۀ این فهرست که برای اولین بار صورت گرفت، ضمن نشان دادن اهمیت «طرح هندسی مکتب»، کمک به خوانندگان بود تا مسائل و مطالب پراکندهای را که شریعتی در حدود پانزده هزار صفحهی مجموعه آثارش مطرح کرده، یکجا و در جای اصلی خود ببیند؛ به این ترتیب، امکان دستیابی به ابعاد مختلف اندیشههای شریعتی آسانتر میگردد.
آنچه برای ما اهمیت داشت، دیدگاه و شناخت عمیق یوسفی اشکوری نسبت به اندیشههای شریعتی و تببین روشن آن در کلیهی جلسات همراه با دلدادگی عمیق و جدیت در کار و نیز صمیمیت بود. این ویژگیها برای گروه بسیار انگیزهبخش و حرکتساز بود. در این بستر بود که دوستی و یادگیری از ایشان شکل گرفت و تداوم یافت.